گفتم : دنیا مثل آتش گردان است ؛
هر چه سرعتش را تندتر میکند ،
آدم زودتر به بیرون پرت میشود !
گفت : بله ،
آنقدر سریع است که آدم سرگیجه و تنهاییاش را میفهمد ...
گفتم : پس چه باید کرد ؟
گفت : تحمل و سکوت ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
هر چه سرعتش را تندتر میکند ،
آدم زودتر به بیرون پرت میشود !
گفت : بله ،
آنقدر سریع است که آدم سرگیجه و تنهاییاش را میفهمد ...
گفتم : پس چه باید کرد ؟
گفت : تحمل و سکوت ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
میدانی عشق یعنی چی ؟
خیال نمیکنم بفهمی
هیچکس نمیداند من چه حالی دارم !
هیچکس ...
دلم از تنهایی میپوسید و
دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد .
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید ،
غمانگیز نیست ...؟
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
خیال نمیکنم بفهمی
هیچکس نمیداند من چه حالی دارم !
هیچکس ...
دلم از تنهایی میپوسید و
دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد .
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید ،
غمانگیز نیست ...؟
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
چقدر بی تو
از خواب بپرم ،
شیشه آب را سر بکشم
چیزی از پنجره بپرسم ؟
چه بپرسم دیگر ؟
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
از خواب بپرم ،
شیشه آب را سر بکشم
چیزی از پنجره بپرسم ؟
چه بپرسم دیگر ؟
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم
یعنی تو باور میکنی ؟
شمردهای ؟
کی شمرده است ؟
جز سیاست مدارها دیدی
کسی آدم بشمرد ؟
باور نکن نارنجی
باور نکن سبز آبی کبود من
باور کن همهی دنیا فقط تویی و
برخی دوستان
بقیه تکراریاند ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
یعنی تو باور میکنی ؟
شمردهای ؟
کی شمرده است ؟
جز سیاست مدارها دیدی
کسی آدم بشمرد ؟
باور نکن نارنجی
باور نکن سبز آبی کبود من
باور کن همهی دنیا فقط تویی و
برخی دوستان
بقیه تکراریاند ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت ،
غربتی که در میان شهر آشنا
گریبانش را گرفته بود .
چقدر انسان تنهاست .
مثل پرِ کاه در هوای طوفانی ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
غربتی که در میان شهر آشنا
گریبانش را گرفته بود .
چقدر انسان تنهاست .
مثل پرِ کاه در هوای طوفانی ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
خوش به حال آن مرد
که در زندگیش
تو راه بروی
خوش به حال مردی که برايش
تو شیرین زبانی کنی
خوش به حال مردی که
دستهای قشنگ تو دكمههای
پیرهنش را باز کند، ببندد
تا لبهات به نجوایی بخندد.
خوش به حال من ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
که در زندگیش
تو راه بروی
خوش به حال مردی که برايش
تو شیرین زبانی کنی
خوش به حال مردی که
دستهای قشنگ تو دكمههای
پیرهنش را باز کند، ببندد
تا لبهات به نجوایی بخندد.
خوش به حال من ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
اگر صبح زودتر از من بیدار شدی
بوسم کن
اما اگر من زودتر بیدار شدم
بر سینه ات منتظر همان بوسه میمیرم ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
بوسم کن
اما اگر من زودتر بیدار شدم
بر سینه ات منتظر همان بوسه میمیرم ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
گفته بودی بلدی
حال مرا خوب کنی ...
حالِ ما خوبْ خراب است ...
به آن دست نزن ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
حال مرا خوب کنی ...
حالِ ما خوبْ خراب است ...
به آن دست نزن ...
#عباس_معروفی
@melika_nevesht
دلم صدایت را میخواهد
بوی موهایت را میخواهد
وقتی خوابی
پشت آن پلکهای معصوم
آرامش نفسهایت را میخواهد
اینجا در غیبت تو
سرم را در لباست فرو میبرم
و آرام نمیگیرم
دستهایت کجاست گل من ؟
دلم دستهایت را میخواهد ...
#عباس_معروفی
@Melika_Nevesht
بوی موهایت را میخواهد
وقتی خوابی
پشت آن پلکهای معصوم
آرامش نفسهایت را میخواهد
اینجا در غیبت تو
سرم را در لباست فرو میبرم
و آرام نمیگیرم
دستهایت کجاست گل من ؟
دلم دستهایت را میخواهد ...
#عباس_معروفی
@Melika_Nevesht
چشمانت را نمیفهمم
هیچ وقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی !
با من سنتی
به زبان سادهی نوازش؛
با دستانت !
حرف بزن ...
#عباس_معروفی
@Melika_Nevesht
هیچ وقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی !
با من سنتی
به زبان سادهی نوازش؛
با دستانت !
حرف بزن ...
#عباس_معروفی
@Melika_Nevesht
خبر از دلِ آدم که ندارند، نمی دانند هر آدمی سنگی است که پدرش پرتاب کرده است. پوسته ی ظاهری چه اهمیت دارد؟ درونم ویرانه است.
#عباس_معروفی
@Melika_nevesht 🍂
#عباس_معروفی
@Melika_nevesht 🍂
گفتم وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاس..
چون نمیتواند به هیچکس جز به همان آدم بگوید که چه احساس دارد...
#عباس_معروفی
چون نمیتواند به هیچکس جز به همان آدم بگوید که چه احساس دارد...
#عباس_معروفی
صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم دوست دارم ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما باخبر نشود
آدم ها حسودند، زمان بخیل است و دنیا عاشق کش است
#عباس_معروفی
آدم ها حسودند، زمان بخیل است و دنیا عاشق کش است
#عباس_معروفی
گفتم: چند دقیقه این جا بنشین و
به من تکیه بده.
گفت: کارم از تکیه گذشته.
دلم میخواهد توی بغلت بمیرم
#عباس_معروفی
به من تکیه بده.
گفت: کارم از تکیه گذشته.
دلم میخواهد توی بغلت بمیرم
#عباس_معروفی
حتی یک نفر را نداشتم که باهاش درددل کنم و از حسینا براش حرف بزنم.کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم،میفهمی؟
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی.
هیچکس نمیداند من چه حالی دارم،هیچ کس. دلم از تنهایی میپوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد.آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید،غم انگیز نیست؟؟؟
#عباس_معروفی
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی.
هیچکس نمیداند من چه حالی دارم،هیچ کس. دلم از تنهایی میپوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد.آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید،غم انگیز نیست؟؟؟
#عباس_معروفی
این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم! یعنی تو باور میکنی؟ شمردهای؟ کی شمرده است؟ جز سیاستمدارها دیدی کسی آدم بشمرد؟ باور نکن نارنجی، باور نکن سبز آبی کبود من! باور کن همهی دنیا فقط تویی و برخی دوستان. بقیه تکراریاند.
#عباس_معروفی
#عباس_معروفی