⛔️ ما همیشه ورود ممنوع می‌ریم ⛔️

30 سانس فوق العاده در تهران در دومین روز اکران #مادر_قلب_اتمی
#محمدرضا_گلزار #ترانه_علیدوستی #پگاه_آهنگرانی #مهرداد_صدیقیان
تبلیغات: گروه دیالوگ
ساخت تیزر: محمد واحد

#Repost @khabarnegar_honar (@get_repost)
・・・
🎬
نگاهی به #مادر_قلب_اتمی
.
فیلم مادر قلب اتمی با یک اکران زود هنگام به کار خود پایان داد و این اتفاق باعث شد با شرایط خاصی به چرخه زود هنگام پخش خانگی برسد. هیاهوی پیش آمده برای این فیلم باعث شد که این اثر را ببینم و در کنار اتفاقاتی که برای آن رخ داده، به تماشای این اثر بنشینم.
.
در آغاز فیلم ما را یاد شهر فرشتگان و یا کاراکترهای جالب هالیوودی می اندازد و در ذهن ما تداعی می کند، حتی در بعضی اوقات در میانه فیلم ما را به یاد فیلمسازان فرانسوی و یا ایتالیایی می اندازد که با استفاده از خرده پیرنگ ها داستان یک اثر سینمایی را در چند اپیزود بهم وصل می کند، نکته جالب این اثر کاراکتر «کامی» #مهرداد_صدیقیان است که در یک سوم ابتدایی داستان با عنوان یک خورده پیرنگ وارد می شود، اما در میانه همانند یک شاه پیرنگ به مابقی کاراکترها کمک می کند و سعی می کند با نگاه و جریان سیال ذهن خود به نوعی نشان دهد که شاه پیرنگ این فیلم است، البته ناگفته نماند که در یک سکانس نشان می دهد که شاه پیرنگ این قصه است.
.
اما نکته آن است که چه میزان این خورده داستان ها به جریان فیلم کمک می کند و چقدر می تواند کاراکترها را برای مخاطب باور پذیر کند که با جلو رفتن داستان تنها می توان بازی بعضی از کاراکترها را تحمل کرد، چرا که سعی کردند از بستر اتفاقات اجتماعی یک تیپ شخصیت را ساخته و پرداخته کند و به اصول خود به عنوان تیپ در ابتدا و در میانه به شخصیت نزدیک کند، حتی در رویدادها نیز سعی می کند مابین رویداد صحنه و رویداد اصلی، رویداد اصلی را انتخاب کند تا راحتر بتواند نشان دهد شاه پیرنگ این داستان است، اما تنها نکته مجهول این قصه ناپدید شدن شاه پیرنگ است که معلوم نیست در زمان خلق صحنه چرا این اتفاق افتاده است، آیا یک اتفاق ساده باعث جدایی او می شود و یا شاید حتما بخاطر آن بوده که خالق اثر خواسته بصورت موقت شاه پیرنگ خود را عوض کرده و از یک فضای واقعی مخاطب را به یک فضای فراواقعی سوق دهد. در کل می توان گفت شاه پیرنگ بیشتر به مهرداد صدیقیان نزدیک بوده تا مابقی کاراکترهای فیلم.
.
#خبرنگار_هنر #یادداشت #پیمان_یاحقی
#art_reporter

منتقد:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی

زرد را میتوان به مثابه فروپاشی یک ذهن دانست فیلمی که در اولین تجربه جدی کارگردانی و فیلمنامه نویسی تقی زاده به شدت خود را خوش ساخت و جذاب نشان میدهد
فیلمی کاملا مخاطب پسند و صد البته داستانی میباشد
پر واضح است زمانیکه ما از سینمای داستانی سخن به میان میاوریم صرفا به دنبال اتصال لینک مرتبط بین دو نقطه ابتدا و پایان نیستیم بلکه جهت جذابیت هرچه بیشتر اثر لازم است این لینک ارتباطی همچون یک منحنی بارها و بارها فراز و فرود هایی را در دل کار تحت تاثیر گره های حاصل شده تجربه کند

به عبارت دیگر چیزیکه به قصه جذابیت میبخشد مسیر ایستگاهی و پر گره زرد میباشد که هیچگاه مخاطب را از فضا و اتمسفر قصه دور نمیکند نکته مهم تنها دور نبودن از کار نیست بلکه نیاز است تقی زاده در مقام کارگردان اثر با بهره گیری از المان های تاثیر گزار داستانی قدم هایش را طوری پیش ببرد که ضمن پیشبرد اثر شاهد درگیری مخاطب با بحث محتوایی ان باشیم

به عبارت دیگر چالش های قصه در جهت ورود به لایه های ذهنی هر یک از شخصیت ها بوده و اساس هر یک از ایستگاه ها بر پایه غافلگیری میباشد

قصه با حضور تمام ستارگان به نامی که دارد حول یک شخصیت روایت میشود ونکته جالبتر اینکه ما میتوانیم تحت تاثیر این حلقه بحران وارد طیف وسیعی از تفکرات ذهنی هریک از افراد شویم کاراکتر هایی که خواسته یا ناخواسته خود را در گرو اتفاقی پیدا میکنند که زندگی همه انها را تحت تاثیر قرار داده است

زرد میتوانست قصه ای راز الود با محوریت زوایای پنهان روابط و حتی اصل واقعه باشد چه بسا از این طریق فیلم و قصه رنگ و لعابی دیگر پیدا میکرد اما تقی زاده بنا بر تشخیص خود اساس را بر علنی بودن وقایع از زاویه دید مخاطب دانسته است بدین معنا که همیشه مخاطب در اکثر پلان ها به عنوان عالم صحنه عمل کرده و همین عالم بودن میتوانست با کمی پیچش در بحث محتوایی اثر تعلیق را نیز به شکل صحیح و در خورش پدید بیاورد

👈👈👈بدون شک بازی ها در نوع خود جذاب و دوست داشتنی بودند اما بنده بنابر سلیقه شخصی بازی #مهرداد_صدیقیان را بیشتر دوست داشتم چرا که به نظر من او کاراکتری بود که به حد زیادی به ویژگی های شخصیتی نقش اش نزدیک شده بود

فیلم با تمام یکنواختی روایت کلی بیمارستانی اش که شاید بار ها و بارها هم در سینما هم در دنیای واقعی شاهدش بودیم حائز اهمیت و جذابیت است چرا که هر سکانس به صورت خطی با ایجاد غافلگیری خود شامل هسته دراماتیکی است که در نهایت تجمع این هسته های دراماتیک اثر پیش رو را به وجود میاورد
به عبارت دیگر هر سکانس دارای ابتدا یا همان پیش در امد ،میانه ،خلق گره و اوج گرفتن ان و در نهایت پایان پیشبرد گره تا اتمام میباشد
ادامه دارد .....…..
در جمع بندی نهایی به عرض برسانم

زرد نمونه بارز یک اثر از سینمای داستانی میباشد فیلمی که میتواند در بحث مخاطب عام انها را راضی از سینما به سمت خانه های خود بدرقه کند
نمره ارزشیابی از ده :۸
منتقد:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی

گزارش تصویری #خبرنگار_هنر از حضور #مهرداد_صدیقیان در اکران مردمی فیلم #زرد سینما ساویز کرج و استقبال پرشور و کم نظیر مخاطبان

عکاس: آسمان روشن
@artreporter

سی بهمن ؛ تولد مهرداد صدیقیان مبارک 🎂

مهرداد صدیقیان را خیلی ها از فيلم «اتوبوس شب» میشناسند ، فیلمی که در دومین تجربه صدیقیان در عرصه سینما اتفاقاتی ویژه برایش رقم خورد

بازی جلوی دوربین کیومرث پوراحمد ، همبازی شدن با خسرو شکیبایی و شهرتی که میشد از همان زمانِ تولید فیلم برای مهرداد صدیقیان انتظار داشت

مهرداد صدیقیان در سن نوجوانی به حدی استعداد هایش را در «اتوبوس شب» به نمایش گذاشت که پس از آن بلافاصله بازی در فیلم «دیوار» به او پیشنهاد شد و به صورت کاملا حرفه ای حضورش را در سینما آغاز کرد

مهرداد صدیقیان بدون شک یکی از استعداد ها و اتفاق های ویژه برای سینمای ایران است که هم سابقه انتخاب کارهایش و هم بازیهایش از سال ٨۴ ( پس از «اتوبوس شب») تاکنون این اتفاق را تایید کرده است

همچنین #مهرداد_صدیقیان تنها بازیگر جشنواره فیلم فجر امسال بود که توانست با حضور در چهار فیلم متفاوت ، به عنوان پرکارترین بازیگر جشنواره ٣٧ در کاخ جشنواره به تماشای فیلم‌هایش بنشیند

@CinemaNovin 🎞️