°
آمـدے از سمت عشق
حال دلـم خـوب شد
فصل زمستان دراین
بـادیہ مطلوب شـد

بهـمن یخ بستہ‌ام
#صبح،
غـزل چاق ڪرد
وز نفسش صد بهار
آمد و محسوب شد


#مطرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
نمۍدانم از ڪجاے قصہ آمدے
ولی از هرجا ڪہ آمدے
با خودت به اندازه‌ے یڪ #صبح
شبنم تازه آوردے
براے ڪَل‌هاے شمعدانی
با سبدے ڪہ نور از آن مۍچڪید
و با ڪولہ بارے از مهر آمدے
با بقچہ‌اے از شعر رسیدے
یڪ‌‌‎‌ بغل موسیقی آوردے
با یڪ عالمہ ڪلمہ براے پروانہ‌
ڪہ ڪَل‌هاے وحشی را رام خودش ڪند

هـرجور ڪہ آمدے
سراپا خوش آمدے ❤


#مطـرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
خمــارم، خــام ابرویت
خیالم روشن از ڪویت
بیا اے #صبح بر بامم
ڪسی دیڪَر نمی‌آید

رسید امشب دلم آخر
بہ پایان غــزل‌هایش
بہ چشمان شرر ریزت
بہ جز محشر نمی‌آید


#مطرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

ڪنار یار می‌چسبد
دوتا قندش و یڪ بوسہ
ببینی قد و بالاے
دمـاوندش و یڪ بوسہ

سلامِ #صبح باشد با
ڪمی هم تنڪَ آغوشش
بنوشی اندڪی چایی
شڪرخندش و یڪ بوسہ.😉


#مطرب
#صبحتون‌دلبــرانه
‌ུྃ

^
تو #صبح آشنایی، بی نظیرے
حریر وصل جانم ، در ضمیرے


طربناڪی ، ترنم ، تازه خــرّم
چنـان شعر بهارے در مسیرے



#مطرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
دوباره #صبح شد و
این دل سرڪَشته من
به انتظار روے توست

بببین ڪه بعد رفتنت
سپید ڪَشته موے من
در انتظار دیدنت


#باران‌اسماعیل‌زاده
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
#صبح شد
حضرت عشق آمد و
بر جانم زد.

واله بودم همه شب،
مست به درمانم زد.


#مطرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
چه لطیف است نسیم سحرے
و چه زیباست ڪَل‌افشانی مهر

دیدن رقص ڪَل
از پنجره‌اے رو به خـدا
میتوان دید زعمق شب تاریڪ‌و سیاه
رویش #صبح سپید
و در این صبحدم پاڪ و قشنڪَ
نفسی تازه ڪشید.


#محسـن‌خانچی
‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
منتظرت هستم
ڪمی اینطرف تاریڪی
ثانیه‌هایی آنسوتر از تنهایی
و اندڪی اینسوے من
بعد از بغض‌هاے فروخورده
منتظرت هستم
بعداز ثانیه‌هاے دلواپسی
چشم به‌ راه و امّیدوار
در تلاطم خیال به ڪَِل نشسته
منتظرت هستم در بطن خورشید
در ڪَرماے بوسه
در ڪنار همین #صبح شورانڪَیز
ڪه نڪَاهت را به تماشا ایستاده‌است.


#مطرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰

°
نور باش و حال دل را
با نڪَاهت خوب ڪن
مثل مــوجی سینہ‌ے
تفتیده را مرطوب ڪن

مـن هـوادار نڪَاه و
خنده‌ے #صبح توام
باز هم امروز با اینها
بیـــا آشـــوب ڪن


#مطرب
‌ུྃ჻ᭂ࿐✰