Mehestaan I حزب مهستان
460 subscribers
185 photos
6 videos
8 files
44 links
حزبِ مِهِستان ایران (نام پیشین: کانون مهستان) حزبی ایران‌گرا و باورمند به شکل‌گیری شایسته‌سالاری در نظام حکومتی ایران و لزوم تشکیل اتحادیه‌ی کشورهای حوزه‌ی فرهنگی ـ تمدنی ایرانی است که پروانه‌اش را در سال ۱۳۸۳ از وزارت کشور گرفت.

برای ارتباط
@afshari1397
Download Telegram
231213_001
My Recording
سخنان دکتر مجتبی مقصودی، استاد علوم سیاسی و دبیر انجمن علمی مطالعات صلح ایران، درباره‌ی تاریخ و ویژگی‌های احزاب ملی‌گرا

[دو سه دقیقه‌ی آغاز این سخنرانی ضبط نشده است که در پوشه‌ی دیداری نسخه‌ی کامل آن ارائه خواهد شد]

@MehestaanParty
231213_001
My Recording
نظر دکتر سجاد فتاحی، جامعه‌شناس و پژوهشگر، درباره‌ی وضعیت کنونی کشور و پیشنهادهایش به حزب

@MehestaanParty
استاد حمید احمدی، مدیر گروه علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران، که دوستانه و بدون قصد سخنرانی به نشست آمده بودند نکاتی را درباره‌ی لزوم جنبش باقی ماندن جریان ملی‌گرا بیان کردند.

@MehestaanParty
231213_001
My Recording
سخنان محمد درویش دبیر کارگروه (کمیته) محیط‌زیست حزب مهستان ایران

@MehestaanParty
231213_001
My Recording
سخنان محمدمهدی (شاهرخ) کلانتری دبیر کارگروه (کمیته) میراث فرهنگی حزب مهستان ایران

@MehestaanParty
به‌کوشش کارگروه محیط‌زیست حزب مهستان ایران؛
نامه‌ی سرگشاده‌ی جمعی از احزاب به شهردار و رییس شورای شهر تهران درباره‌ی ساخت مسجد در بوستان قیطریه

به‌نام خداوند جان و خرد

شهردار محترم تهران، جناب آقای علیرضا زاکانی
ریاست محترم شورای شهر تهران، جناب آقای مهدی چمران


با سلام

ایده‌ی ساخت مسجد به وسعت هشت‌صد متر مربع در پارک قیطریه، که از دوران قاجار باغ بوده و دارای درختانی بسیار کهن‌سال و ارزشمند است و مالکش در سال ۵۸ به نیّتِ بوستان شدن آن را به شهرداری اهدا کرده، با اعتراض‌های فراوانی همراه شده است. کافی است نگاهی به کارزارِ شکل‌گرفته بیندازیم تا متوجه شویم بیش از صد و چهل هزار تن از شهروندانِ اکثراً تهرانی، که مالیات‌دهنده و صاحب واقعی شهر تهران هستند، با آن مخالفت کرده‌اند. خوشبختانه ــ هم‌چنان که در اخبار این مدت در تعرض به درختان الیمالات نور شاهد بودیم هر چند متأسفانه هنوز برخوردی با متخلفان صورت نگرفته ــ افکار عمومی نسبت به تعرض به درختان و‌ ثروت‌های سبز سرزمین خود حساس شده‌ است، به‌ویژه آن که تهران شهری به شدت آلوده و دارای نرخ بالای مرگ‌ومیر در این زمینه است.
و نیز آن‌که ساختن نمازخانه‌های کوچک در بوستان‌ها مرسوم بوده و به تقریب دهه‌هاست که همه‌ی بوستان‌ها دارای چنین فضاهایی هستند، اما ــ‌ جدا از اشتباهِ جدّی در هم آمیختنِ فضاهای عمومیِ شهری با هم، که هر کدام کارکردی دارند و این‌ها در هم اختلال به‌وجود خواهند آورد ــ با توجه به وجود مسجدهای بسیار در سطح شهر ساختِ مسجد در این بوستان چه منطقی دارد؟

در آغاز نگاهی کنیم به دلایلِ معترضان، که به‌ویژه از سوی یک مقام حکومتی (شهردار تهران در هیأت وزیران حضور می‌یابد) و کارگزار مردم (شهردار برگزیده‌ی شورای شهر است) شایسته‌ی توجه است:
الف ـ درختان مورد نظر بر خلافِ سخنِ شهردار محترم نهال («درخت جوان نورسته» ـ فرهنگ معین) نیستند، بلکه پانزده درخت ارزشمند قدیمی هستند با قطرهای چندده‌ سانتی‌متری که امکان جابه‌جایی آن‌ها حتی در فصل مناسب هم نیست. و فراموش نشود رهبری نظام، یک دهه پیش، تصریح کرده بودند که قطع یک درخت حتا برای ساخت حوزه‌ی علمیه هم جرم است! (و نیز بنگرید به سخن تولیت آستان قدس رضوی در دیدار رئیس، معاونان و خانواده شهدای سازمان حفاظت محیط‌زیست: برای احداث بنایی در جوار حسینیه امام خمینی قرار بود درختی قطع شود و از آن محل دیوار عبور کند، هنگامی که مقام معظم رهبری مطلع شدند به طور جدی با قطع آن درخت مخالفت کردند)؛
ب ـ جدا از آن‌که آیا شهر تهران دارای کسری فضای سرانه‌ی مسجد است و آیا جمعیت محلی به نسبتی که باید از این مسجدها بهره می‌برند یا نه، بدیهی است که باید فاصله برای ساخت‌شان رعایت شود، امری که به‌ویژه در مورد مسجدها بیشتر باید رعایت شود تا از کارکردِ اجتماعی خود در یک محله فاصله نگیرند. به گفته‌ی مردم محلی هم‌اکنون در آن بوستان گاه صدای اذانِ دو سه مسجد با هم تلاقی دارد؛ در روبه‌رو مسجد صاحب‌الامر، ۲۰۰ متر جلوتر مسجد مفتخر و پشت پارک در کوچه‌ی مفید مسجد نور؛
پ ـ ساخت مسجد، هم‌چنان که در تاریخ طولانی‌اش آشکارا دیده می‌شود، مردمی‌ترین عمل مؤمنانه‌ی جمعی است که می‌باید به شکلِ یک نیاز از دل اهل محل بجوشد و با اراده‌ی آنان تأمین مالی شده و بنیادش گذاشته شود. تکمیلش هم ‏بعضاً چند سال طول می‌کشد چون ذره ذره و با پول و پشتیبانیِ مردم ساخته می‌شود. زمین مسجد نیز باید پاک و طیب و همراه با رضایتِ صاحبانش باشد. آیا زمینی که در پارک قیطریه برای بنای مسجد تعیین شده با قصد بانیان و اهداکنندگانش سازگاری دارد و آن‌ها راضی‌اند که بخشی از محل تفرجگاه مردم کم و درختان آن قسمت قطع و به مسجد تبدیل شود؟ بر فرض که بانیان راضی باشند (که البته گفته می‌شود ساخت این مسجد بر خلاف وصیت سید محمود محتشمی‌پور بوده)، شهرداری از چه منبع مالی می‌خواهد مسجد را بسازد؟ تردیدی نیست که نوعاً از راه عوارض و جریمه است که از فقیر و غنی با رضایت و یا بدون رضایت دریافت می‌شود، در این صورت آیا ساختن مسجد با این نوع پول‌ها درست است؟ بر فرض این پول‌ها پاک باشد، آیا عوارض‌دهندگان راضی‌اند با پول آنان مسجد ساخته شود؟ پس، بهتر آن است شهرداری تهران از ساخت مسجد در یک ملک عمومی که بخشی از جامعه نسبت بدان رضایت ندارد منصرف شود. در این مورد، باید آن کارزارِ تا اکنون صد و چهل هزار تنی را در کنار این داده گذارد که «۹۶ درصد راه‌یافتگان به مجلس آینده کمتر از ۶۵ هزار رأی آورده‌اند» تا بیشتر به اهمیت و عمق موضوع پی برد؛

دنباله‌ی متن 👇

@MehestaanParty
ت ـ جدا از مورد فوق، حکومتی شدن همه‌ی پدیده‌های دینی، هم‌چنان که در این سال‌ها دیدیم، هم سبب می‌شود کار خیر از هدف اولیه‌ی دینی خود دور گردد و هم آن که به شکل یک «پروژه‌ی عمرانی» درآید و برخی بگویند ریشه‌های مسأله‌اش را باید در‌ اقتصاد سیاسی شهر جست‌وجو کرد که در نهایت، تصویر زشتی را از آن به نمایش می‌گذارد؛
ث ـ افزون بر موارد پیشین، ساخت ‎مسجد کار شهرداری نیست، شهرداری باید به وظیفه‌ی خود بپردازد که پاکیزه‌سازی شهر و به‌ویژه توجه به آلودگی‌ها، حمل زباله‌های شهری، ساخت بوستان، احداث بزرگراه، توسعه‌ی سامانه‌های شهری، بهینه کردن مسیرها و... از راه صدور مجوزهای ساخت‌وساز و دریافت عوارض است.
شهردار محترم تهران باید یک‌بار دیگر گزارش تکان‌دهنده‌ی «مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهرداریِ» خودش را بخواند که تأکید کرده تهران به ابرشهر افسرده ایران بدل شده و فقط سه‌دهم درصد شهروندان احساس سرزندگی دارند. در چنین شهری وجود هر یک درخت و فضای سبز در خورِ یک نعمت است و نباید بوستان‌های شهر را قربانی سازه‌هایی کرد که در هر جای دیگری به راحتی قابلیت استقرار دارند و جای پرسش است که چرا در میلیون‌ها متر مربع زمین بایر و عاری از فضای سبز چنین مکان‌هایی طراحی و ساخته نمی‌شوند؟؛
ج ـ قوانین شهرداری هم چنین کاری را منع کرده‌اند چرا که بوستان‌ها پهنه‌ی «جی» محسوب می‌شوند و تغییر کاربریِ این پهنه‌ها بدون مصوبه‌ی مراجع قانونی ممنوع است. طبق مصوبه‌ی سال ۱۳۹۱ نیز، که خبر آن در پایگاه خبری خبرآنلاین و همشهری هست، شورای اسلامی شهر تهران به ریاست مهدی چمران احداث ابنیه در بوستان‌ها را ممنوع کرده است: «انتخاب فضای بوستان برای ساخت مسجد خلاف قانون و مصوبات شورای شهر است و ساخت‌و‌ساز در بوستان‌ها به جز خدمات ضروری، مثل سرویس بهداشتی و نمازخانه، ممنوع است».
حال، می‌توان این سخن ریاست محترم شورای شهر تهران در صحن علنی آن شورا (۱۴ فروردین ۱۴۰۳) را مورد داوری قرار داد که: «مطالعه و امکان‌سنجی برای احداث مساجد در شهرها و پارک‌ها انجام می‌گرفت و در سال ۱۳۸۲ نیز برای مساجد تهران و ساخت‌وساز مساجد بودجه تعیین شده بود و این از افتخارات ما در شورا به شمار می‌رود... باید کمی فکر کنیم و تحت تأثیر جو روانی قرار نگیریم چرا که تهران مسجد کم دارد و باید ۴۰۰ مسجد در پایتخت ساخته شود و ما براساس قانون عمل می‌کنیم و کار خلاف قانون را هیچ کسی نباید انجام دهد»؛
چ ـ در حالی که در موردهایی از فعالیت‌های عمرانی بر دست نهادهای بزرگ حکومتی و دولتی شائبه‌ی گنج‌یابی وجود دارد و متأسفانه وزیر میراث فرهنگی خود علناً به چنین موضوعی معترف بوده و در موردهایی در وزارتخانه‌ی زیر نظرش چنین کاری انجام شده بحث گورها و آثار تاریخی در بوستان یادشده نیز به میان کشیده شده‌اند که چون اداره‌کل میراث تهران هم جز بیانِ سخنی تبلیغی در این مورد ورودی نداشته است بر نگرانی‌های ملی و شمار معترضان افزوده است؛
ح ـ سخن کوتاه و در ظاهر لج‌بازانه‌ی شهردار محترم تهران در این‌باره در هشتم فروردین‌ماه که «حتماً ما تو پارک‌ها مسجد می‌سازیم،‌ مساجد خوب هم می‌سازیم» سبب توجه بیشتر مردم به موضوع و هم‌سوییِ آنان ــ از مذهبی و روحانی تا محیط‌زیستی‌ و طرفداران میراث فرهنگی ـ تاریخی و حقوق‌دان و نیز مردم بومی محله‌ی قدیمی قیطریه ــ‌ گردید. این‌چنین برخوردهایی جدا از آن‌که با نفس مسؤولیت ایشان نمی‌خواند با توجه به شرایط اجتماعی حال حاضر، که برآمده از وضعیتِ بسیار بدِ اقتصادی و نارضایتی از شیوه‌ی مدیریت امور است، بر خشم پنهان مردم اثری منفی خواهد گذارد.
اگر این سخنان به رفتاری به همین اندازه لج‌بازانه کشیده شود در وضعیتی که کشور با بحران‌های کلان متعدد داخلی ــ هم‌چون گرانی و تورم و خبرهای روزانه‌ی فساد که حد تحمل مردم را به شدت پایین آورده است ــ و نیز خارجی، که طبیعتا دشمنان نظام در راستای منافع خودشان از آن بهره خواهند برد، دست به گریبان است امکان بروز هر آشوبی را در پی خواهد داشت که منطقاً، با توجه به عوامل اقتصادی و اجتماعی، از نمونه‌ی مشابهش ــ اعتراض‌های مردمی به تخریب بوستان گزی استانبول در کشور همسایه ــ فراتر خواهد رفت.

از این رو ما، شماری از احزابِ عضو خانه‌ی احزاب ایران، خواهشمندیم مانند یک مدیر واقعی و حرفه‌ای از سخن یادشده‌ی خود عذرخواهی کنید و به خواست مردم احترام بگذارید و با برداشتنِ حصارها در بوستان یادشده به مسائل اصلی شهر بپردازید.

حزب مهستان ایران
حزب اتحاد ملی
حزب اقتدار مردم
حزب اراده‌ی ملت ایران (حاما)
حزب ترقی ایران
حزب فرزندان ایران
سازمان رهروان فردا
مجمع هماهنگی اصلاح‌طلبان کرمانشاه


رونوشت به:
وزیر محترم کشور، جناب آقای احمد وحیدی

@MehestaanParty
ششمین نشست شورای مرکزی حزب مهستان ایران، به همراه بازرس و شماری از یاران، صبح آدینه ۳۱ فروردین ماه برگزار شد.

غایبان شورای مرکزی:
گیتی خزاعی، محمد درویش، علیرضا بستاندوست، حمیدرضا افشاری، داوود دشتبانی، میرمهرداد میرسنجری و سیاوش شهریور.

@MehestaanParty
نامه‌ی سرگشوده‌ی کارگروه اجتماعی و سلامت حزب مهستان ایران به وزیر اقتصاد درباره‌ی افزایش مهارگسیخته‌ی مالیات‌ها


به‌نام خداوند جان و خرد


وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی
جناب آقای دکتر سیداحسان خاندوزی


با سلام و احترام. با نزدیک شدن به خردادماه و موعد پرداخت مالیات نکته‌های زیر را به عرض می‌رسانیم:

۱.
خود نیک می‌دانید که وضعیت کنونی اقتصاد کشور، که در عین افزایش قیمت‌ها شاهد کاهش رشد اقتصادی هستیم و اقتصاددانان به آن رکود تورمی می‌گویند، با افزایشِ بی‌منطقِ مالیات ــ جدا از تالی‌های فسادآور هم‌چون افزایش خدمات، کالاها و ویزیت‌ها یا فرار مالیاتی یا افزایش رشوه و زدوبند ــ در طول زمان به فرار بیشترِ کارآفرینان، افزایش نرخ بیکاری و باز بدتر شدنِ اقتصاد خواهد انجامید و این چرخه‌ی معیوب را، در سالی که «جهش تولید با مشارکت مردم» نامیده‌ شده است، شدیدتر خواهد نمود.

۲.
دریافت مالیات و افزایش سالانه‌ی آن باید بر مبنای خرد و عدالت باشد که به نظر نمی‌رسد هیچ کدام از مبانی حقوقی و اقتصادی در این شرایطِ رکود تورمی در نظر گرفته شده باشد. برای نمونه، دریافت بالاترین ضریب از پزشکان (۳۵ درصد) در میان مشاغل، جدا از آن‌که تبلیغی منفی برای دانش‌اندوزی خواهد بود و به دل‌سرد کردنِ این قشر فرهیخته و خروج بیشترشان از کشور آن‌هم در حالی که آمار این خروج در سال‌های اخیر به سطحی دهشت‌ناک رسیده می‌انجامد، آیا فشار بیشتر به مردمی را در پی نخواهد داشت که در زیرِ بدترین وضعیت اقتصادی کشور در دهه‌های گذشته قرار دارند؟ و آیا از نگاه دولتی که پی‌جویِ «ایران قوی» و «عدالت‌خواهی» است شایسته نیست که با نظارتی دقیق بر تعرفه‌ی خدمات، هزینه‌ی کالاها و نیز ویزیت‌های پزشکان... اگر نمی‌تواند از آن‌ها بکاهد دست‌کم آن‌ها را ثابت نگاه دارد به جای آن‌که بر میزان مالیات بیفزاید و در این وضعیت آشفته به اندیشه‌ی بهره‌برداری خودش باشد و کسری درآمدِ سیستم مدیریتی ناکارآمدش را، به جای بازنگری سیاست‌های کلانش، از این راه جبران نماید؟

۳.
افزایش مهارگسیخته‌ی مالیات‌ها در شرایط کاهش سطح درآمدی و نحوه‌ی برخورد اداره‌ی مالیات در کنار تعامل دیگر سازمان‌های ذی‌ربط نشانه‌ی خوبی از کارآمدی نهاد متبوع و زیر دست شما نیست، هم‌چنان که خبری از این سخت‌گیری بر روی بزرگ‌ترین نهادهای اقتصادی کشور وجود ندارد. شفاف‌سازی شما در این زمینه مایه‌ی امتنان است، نیز وزیر محترم بهداشت، آن‌هم در سالی که مشارکت مردم مورد طلب است، تا نسبت به چگونگی هزینه‌کردِ سهم یک‌نهمِ مالیات‌ها و عوارض وصولی موضوع ماده‌ی ۷ و بندهای الف و ب ماده‌ی ۲۸ قانون مالیات ارزش‌افزوده، که می‌بایست به حوزه‌ی سلامت اختصاص یابد، گزارش دهند و به این ترتیب، پزشکان محترم از چگونگیِ تأثیر خود بر آبادانی کشور آگاه شوند.

۴.
گفتنی است، دریافت مالیات که از نوآوری‌های تمدن ایرانی بوده و نخستین شکل استانده‌ (استاندارد) و فراگیر آن بر دستِ داریوش بزرگ شکل گرفته و بعدها در دوران انوشیروان دادگر بازنگری و به‌روزرسانی شده است همواره در حدود ده درصد عایدی سالانه‌ی افراد بوده، آن‌هم به شرط رونق زندگی و شرایط کلی جامعه که در آن زمان بیشتر معطوف به آب‌وهوا یا جنگ بوده است. و شایسته‌ی توجه است که در همین حد و اندازه ــ زیرِ نامِ زکات ــ به دوران اسلامی هم رسیده است و در تاریخ تنها جوامع برده‌دارِ غربی بوده‌اند که در حد سی تا پنجاه و گاه هفتاد درصد مالیات می‌ستانده‌اند که در واقع معادلِ همان رویه‌ی پیشین‌شان، یعنی غارتگری، بوده است.

از این رو، خواهشمندیم هر چه سریع‌تر جلوی این بی‌داد گرفته شود و برای اصلاح قوانین مربوط و اجرای صحیح و درست آن از برای ایجاد امنیت و آسایش مردم و کارآفرینان کشور اقدام گردد. در آن صورت (عادلانه و منطقی بودن مالیات و شفاف بودن هزینه‌کردها) هم مردم با آن همراهی خواهند داشت و هم امید به بهبود اقتصاد بیشتر خواهد شد، در حالی که بر خلاف این رویه هم امنیت روانی و آسایش جامعه به خطر می‌افتد و هم پایداری نظم موجود.

با احترام
کارگروه اجتماعی و سلامت حزب مهستان ایران

رونوشت به:
ـ‌ وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر بهرام عین‌اللهی؛
ـ رئیس‌کل محترم سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای دکتر محمد رئیس‌زاده؛
ـ رئیس محترم سازمان مالیاتی کشور، دکتر سیدمحمدهادی سبحانیان.


@MehestaanParty
هفتمین نشست شورای مرکزی حزب مهستان ایران، به همراه بازرس و شماری از یاران، صبح آدینه چهارم خردادماه برگزار شد. در این نشست، ضمن گفت‌وگو درباره‌ی مسائل روز جامعه، سند برنامه‌ی راهبردی حزب مهستان ایران را که کارگروه تشکیلات و برنامه‌ریزی تهیه کرده بود ارایه شد.

غایبان شورای مرکزی:
گیتی خزاعی، محمد درویش، داوود دشتبانی، میرمهرداد میرسنجری و احسان هوشمند.

@MehestaanParty
برنامه‌ی_محیط‌زیستی_حزب_مهستان_ایران.pdf
195.6 KB
با هم‌اندیشی شماری از یاران و هم‌وندان برنامه‌ی محیط‌زیستیِ حزب مهستان ایران با تأکید بر «حکم‌روایی مبتنی بر حفظ و پایداری و بهبود وضعیت محیط‌زیست و منابع طبیعی» و «به رسمیت شناختن حقوق محیط‌زیستی برای آحاد جامعه و نیز حقوق نسل‌های آتی در برخورداری از منابع پایه‌ی سالم و محیط طبیعی پایدار» تدوین شد، هر چند هم‌چنان از پیشنهادهای کنشگران و استادان و کارشناسان محیط‌زیستی برای بهبودِ برنامه استقبال می‌شود. پیشنهادهای خود را برای شناسه‌ی زیر بفرستید؛
@afshari1397

گفتنی است، مهندس محمد درویش دبیر کارگروه (کمیته‌ی) محیط‌زیست حزب مهستان ایران است.

@MehestaanParty
بیانیه‌ی تحلیلی «کارگروه اقوام و تیره‌های ایرانی حزب مهستان ایران»؛
در فقدان سیاست مهاجرتی، چرا دلایل ورود گسترده‌ی مهاجران از افغانستان به اطلاع ملت ایران نمی‌رسد؟


در طول تاریخِ بلندِ ایران‌زمین جابه‌جایی جمعیت در حوزه‌ی تمدنی ایران، به خاطر نزدیکیِ فرهنگی و تنوع آب‌وهوایی در این حوزه یا فشارهای خارجی، امری عادی بوده و به مثابه‌ی جابه‌جایی اعضای یک خانواده در خانه‌ی خود تلقی می‌شده است. کشور ایران حتا در سده‌های اخیر، و با وجود تجزیه‌ی بخش‌های پیرامونی‌اش و مرزکشی‌های سیاسی، همواره میزبان شمار قابل توجهی از آوارگانی بوده‌ است که خانه و کاشانه‌ی خود را در برخی کشورهای همسایه رها کرده و به هم‌تباران خود در قلبِ این حوزه‌ی تمدنی پناه آوردند.

از جمله به تازگی، صدها هزار عراقی ــ چه کُرد و چه عرب ــ در دهه‌ی پنجاه خورشیدی برای چند دهه در ایران آرام گرفتند و میلیون‌ها شهروند افغانستانی نیز در چهار دهه‌ی گذشته ایران را برای زندگی و کار برگزیدند، اما موج عظیمِ مهاجرتی اخیر آوارگان یا جویندگان کارِ وابسته به تیره‌های گوناگونِ افغانستانی به درون ایران، که در بیشتر جاهای کشور مستقر شده و در جاهایی بافتِ جمعیتی را دگرگون کرده‌‌اند، جدای از مهربانی و یاریِ این ستم‌دیدگان به عنوان وظیفه‌ای ملی آن‌هم در شرایط خطیر و دشوار، به دلایل گوناگون، نگرانی‌هایی را برانگیخته است:

۱.
دولت آشکارا هیچ سیاست مهاجرتیِ روشن و شفاف و قانون مشخصی نداشته و اگر هم دارد به نظرخواهی ملّی گذارده نشده است، در حالی که هم کشورهای مهاجرپذیر و درگیرِ مسائل مهاجرتی سیاستی روشن و مدون دارند و هم آن که موضوع مهاجرپذیری، آن‌هم در این ابعاد، پیامدهای پیچیده‌ای در پی خواهد داشت و بر روی زندگی ملّت ایران تأثیر خواهد داشت.

دولت باید توضیح دهد که چرا پس از چندین دهه از ورود میلیونی مهاجران به کشور، سیاست مهاجرتی کشور مشخص نیست و ایران در حال حاضر از معدود کشورهای پذیرنده‌ی گسترده‌ی مهاجران در دنیاست که بدون هیچ ملاک و شاخص و گزینشی مهاجران را می‌پذیرد؟

آیا حضور این جمعیت میلیونی نیازمند تدارکات وسیع دستگاه اداری کشور نیست؟! آیا ضرورت دارد کشوری که خود درگیرِ بحران‌های متعدد اجتماعی و اقتصادی و به‌ویژه سیاسی است پذیرای این جمعیت میلیونی باشد؟! آیا خطری فوری و جدّی جانِ این مهاجران را تهدید می‌کند که ایران مجبور به پذیرش این موج وسیع مهاجرت باشد؟! و نیازمندی‌های این گروه بزرگ میلیونی قرار است چگونه تأمین شود؟! آیا کشور چنین امکانی دارد که در شرایط موجود بتواند به شکلی معقول و محترمانه پاسخگوی نیاز این جمعیت بزرگ مهاجران باشد و در این‌باره برنامه‌ای طراحی شده است؟! آیا برای استیفای حقوق انسانی و شهروندیِ این مهاجران هم تدارک قانونی لازم دیده شده است؟!

۲.
برخی خبرگزاری‌های نزدیک به دولت، مانند خبرگزاری فارس، در اواخر بهمن‌ماهِ ۱۴۰۱ شمارِ مهاجران افغانستانی در ایران را هشت میلیون تن اعلام کردند که با توجه به سیلِ مهاجرت‌های قانونی و غیرقانونیِ بعدی و نیز نرخِ زاد و ولد ــ‌ که برآوردهای جامعه‌شناختی و جمعیت‌شناختی حاکی از نرخ موالیدِ بالاتر مهاجرانِ افغانستانی نسبت به میزبانان ایرانی است ــ این عدد اکنون بالاتر است.

از این رو، پیش از هر گونه طرح گفت‌وگو در این‌باره با مردم و کارشناسان، دولت لازم است ضمنِ ارائه‌ی گزارشی رسمی و شفاف نشان دهد ایران ما در حال حاضر میزبان چه جمعیتی از مهاجران به تفکیک مناطقِ محل استقرار و گروه‌بندی سنی و جنسی است. در گام بعدی نیز دولت به صورت روشن و شفاف و جدّی، تا تدوین و تصویب سیاست مهاجرتی، با مجوزهای قانونی سیاست موقت مهاجرتی کشور را به صورتی مشخص کند که امکانِ ورود بی‌قاعده‌ی مهاجران را محدود کند تا بعد اگر شرایط مهیّا شد و به‌ویژه نظر مردم را نسبت به سیاست‌های اعلامیِ خود جلب کرد، این رویکرد ــ یعنی پذیرش هدفمند مهاجران ــ را به صورت کارشناسی و حساب‌شده، به‌ویژه هم‌زمان با تلاش‌های سیاسی در دفاع از حقوق شهروندی در کشور همسایه، دنبال نماید.

۳.
در حالی که روزانه هزاران مهاجر تازه وارد ایران می‌شود و امکانات کشور پاسخگوی این موج بزرگ مهاجران نیست، دستگاه‌های دولتی هیچ گزارش شفافی از برنامه‌ها و نحوه‌ی عملکرد خود در این زمینه به ملت بزرگ ایران ارائه نداده‌اند، به‌ویژه آن که برخی گزارش‌های رسانه‌ای کشوری و بین‌المللی حاکی از استفاده و بهره‌برداری از بخش‌هایی از مهاجران برای اهداف قابل‌تأمل و مناسبت‌های خاص و نیز به‌کارگیریِ آنان در امور نظامی و موارد مشابه است، آن‌هم بدون آن‌که مبنای قانونی آن روشن باشد.

دنباله 👇

@MehestaanParty
[دنباله‌ی بیانیه‌ی کارگروه اقوام و تیره‌های ایرانی حزب مهستان ایران]


عدم شفافیت و تعلل در شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی عمومی درباره‌ی میزان و چگونگی ورود این خیلِ پرشمارِ مهاجران افغانستانی در کشور و سیاست‌های رسمی دولت درباره‌ی آنان موجب بروز شایعات و حتا جدال‌های رسانه‌ای و یا نارضایتی‌های اجتماعی شده است که می‌رود گسترش یابد.

این موضوع، نقض قوانین کشور و رسمیت دادن به رویه‌ای است که می‌تواند تبعات فراوانی در پی داشته باشد آن‌هم در نبودِ برنامه‌ای مدوّن و کارشناسی برای جذب نخبگان و اربابِ سرمایه و حِرَفِ افغانستانی.

۴.
این پرسش در افکار عمومی مطرح است که میان موج وسیع مهاجرت نخبگان و متخصصان و کارآفرینان و صاحبان سرمایه از کشور، که به دلیل نارضایتی از شرایطی که ایران امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند به خروج از ایران تن درداده‌اند، و ورود میلیون‌ها مهاجر به کشور ارتباطی وجود دارد؛ آیا دولت، آن‌گونه که شایع است، سعی دارد تا به جای مهاجرانِ گاه آواره‌شده از ایران، مهاجرانِ افغانستانیِ هم‌سو با دیدگاه‌های مرامی‌اش را وارد کند تا آن‌گونه که گفته می‌شود در زمینه‌هایی هم‌چون انتخابات جبران مشروعیت نماید؟!

باید دولت‌مردان و مسؤولان ذی‌ربط به صورت روشن پاسخ دهند که چگونه با چرخش در رویکردهای پیشین در سالیان قبل، که بر خلاف نظر مردم و به‌ویژه ایران‌گرایان، تقابل‌های بسیاری میان دولت و شهرداری‌ها با مهاجران وجود داشت و حتا تلاشی برای جذب نخبگان افغانستانی انجام نمی‌گرفت ــ و حزب مهستان ایران بیانیه‌ای در این‌باره دارد؛ «در مخالفت با ابلاغیه‌ی معاون اول ریاست‌جمهوری مبنی بر ممنوعیت اشتغال به کار اتباع بیگانه» (۸ امرداد ۱۳۹۳) ــ به ناگهان زمینه‌ی ورود موج گسترده‌ی مهاجران جدید را فراهم کرده‌اند؟!

۵.
حضور چند دهه‌ای میلیون‌ها مهاجر در کشور، با توجه به تحولات سیاسی و مسلکی در منطقه و رشد قابل توجه افراطی‌گری مذهبی و فرقه‌گرایی، می‌تواند پیامدهای خطیر و مهلکی در پی داشته باشد. آیا دستگاه‌های مسؤول درباره‌ی پیامدهای خطیر و محتمل چنین پدیده‌ای برنامه‌ی مدون و کارشناسی‌شده‌ای تدوین کرده‌اند و آگاه هستند که گاه کسانی با چنان باورهایی، با توجه به علاقه‌مندی‌های حکومت بر روی مسائل ایدئولوژیکی، می‌توانند فریب‌کاری کنند؟!

نمونه‌ی پیامدهای آن را می‌توان در چند عملیات تروریستی در سال‌های اخیر در کشور دید.

۶.
نکته‌ی مهم دیگر که مسؤولان امر بدان بی‌توجه هستند سیاست جذب مهاجران واردشده در فرهنگ جامعه‌ی میزبان است. در این باره چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟! کدام سیاست تدوین و کدام برنامه طراحی شده و چه اقدامات اجرایی و آموزشی در این باره صورت گرفته است، آن‌هم در حالی که زبان مشترک تمدنی‌مان بهترین عامل پیوند میان ماست؟!

برای نمونه، مهاجران افغانستانی عموماً درکی از بحران آب در ایران ندارند که جدا از اصراف در مصارف شخصی گاه در زمین‌هایی که اجاره می‌کنند نمود دارد که در آن به حفر چاه‌های غیرمجاز دست می‌زنند.

۷.
در حالی که کشورِ افغانستان دارای معادن قابل توجهی ــ از جمله مس، زغال‌سنگ، آهن، کبالت، طلا، مولیبدن، نقره و آلومینیوم و هم‌چنین منابع فلورسپات، اورانیوم، بریلیم، تالک و لیتیوم و حتا ذخایر نفتی بکر و دست‌نخورده در شمال کشور ــ است سیاستِ دولت در جهتِ ایجاد اشتغال برای شرکت‌های تخصصیِ ایرانی در این حوزه که طبیعتاً اشتغالِ مردمان منطقه و انتقالِ فن‌آوری را هم در پی خواهد داشت چه بوده است؟! در حالی که گفته می‌شود و اخباری وجود دارد که شرکت‌های چینی، حتا با آوردنِ احتمالی کارگرهای عادی از چین که می‌تواند به مثابه‌ی سرریز کردنِ جمعیتی برداشت شود، انحصار بهره‌برداری از این منابع باارزشِ بکر و دست‌نخورده را در اختیار گرفته‌اند که قابل تأمل و نیازمندِ شفاف‌سازی است، چرا که چنین شرایطی به سودِ هیچ‌کدام از دولت‌ها و مردمانِ دو کشورِ ایران و افغانستان نخواهد بود.

۸.
کم‌توجهیِ عجیب نهادهای مسؤول به گسترشِ سازمان‌یافته‌ی اختلافات‌اندازی‌های تباری و قومی و قبیله‌ایِ ناشی از این رویداد در فضای مجازی موجب بروز اختلافاتی شده که گاه به گروهی از شهروندانِ ناآشنا به «پیوستگیِ تاریخیِ این مردمان با ما» نیز نفوذ کرده و هزینه‌های اجتماعی گزافیِ را در پی داشته است.

چرا نهادهای ذی‌ربط در فضای مجازی، که در نمونه‌های دیگر به فوریت و قاطعانه عمل می‌کنند، در زمینه‌ی سخنان تحریک‌آمیز در این موضوع با مماشات و سکوت تنها نظاره‌گر هستند یا توضیحی به ابهام‌های مطرح‌شده‌ی حتا رسانه‌های رسمی نمی‌دهند ــ که این کوتاهی‌شان با عملکردشان در جذبِ مهاجران در تعارض است؟!

دنباله 👇

@MehestaanParty
[دنباله‌ی بیانیه‌ی کارگروه اقوام و تیره‌های ایرانی حزب مهستان ایران]


به باور ما، ضعف مطالعات و کار کارشناسی و همچنین بی‌برنامگی در مواجهه با موج گسترده‌ی مهاجران، که به خاطر تاریخ و فرهنگ و گاه زبانِ مشترک می‌تواند فرصتی برای تضمینِ هم‌زیستیِ مسالمت‌آمیزِ آینده و توانمندتر شدن پیوندهای سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای باشد، و از دیگر سو استمرار روندِ کنونی در ویرانیِ اقتصاد و ورود مهاجران تازه سبب خواهد شد تحولات اجتماعی و سیاسیِ پیش‌بینی‌نشده‌ای روی دهد که مخاطراتی جدّی را برای کشور در پی خواهد داشت. استمرار این روند حتا می‌تواند به برساختِ گروه قومی جدیدی در کشور منجر شود که می‌تواند چالش‌ساز گردد.

حزب مهستان ایران در شرایط دشواری که ایران امروز با آن مواجه است، ضمن ابراز هشدار نسبت به ورود گسترده و بی‌قاعده و بی‌رویه‌ی مهاجران به داخل کشور و آسیب‌های مخاطره‌انگیز استمرار این روند، خواهانِ شفاف‌سازی هر چه سریع‌ترِ مسؤولان ذیربط در مواردی است که در بیانیه مورد اشاره قرار گرفته است؛ روندی که با سرنوشت ملت ایران ارتباط مستقیمی دارد و موجب بروز پی‌آمدهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مشهودی شده است.

هم‌چنین استمرار روندهای جاری ضمن آن‌که نافی قانون اساسی کشور است موجب بروز مشکلات پیچیده‌ای نیز برای مهاجران شریفِ افغانستانی در داخل کشور شده است. تدوین فوری سیاست مهاجرتی کشور با استفاده از تمام ظرفیت‌های کارشناسی کشور مهم‌ترین اقدام ضروری و جدّی در این‌باره است. ▪️

@MehestaanParty
شماری از احزاب در اعتراض به
نادیده گرفته شدنِ تمامیت ارضی ایران
بیانیه‌ای صادر کردند؛
شکستِ رسمیِ «سیاست نگاه به شرقِ» تهران


متن کامل این بیانیه، که به تأییدِ
حزب اتحاد ملی
، حزب اراده‌ی ملت ایران (حاما)، حزب اقتدار مردم، حزب ترقی ایران، مجمع دانشجویان و دانش‌آموختگان استان گلستان، سازمان رهروان فردا، حزب فرزندان ایران، حزب مهستان ایران، مجمع هماهنگی اصلاح‌طلبان کرمانشاه و حزب همدلی مردم تحول‌خواه (همت) رسیده، به شرح زیر است:

▪️بار دیگر تمامیت ارضی ما نادیده گرفته شد. سیزدهم خردادماه، دولت‌های چین و امارات در بیانیه‌ی مشترکی به موضوع جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی اشاره کرده، خواستار تعیین تکلیف آن میان تهران و ابوظبی شدند. هر چند در این بیانیه اشاره‌ای به مالکیت امارات بر جزایر مذکور یا حمایت چین از مالکیت امارات بر جزایر نشده، اما در بند ۲۶ ام پکن از موضع ابوظبی درباره‌ی به‌رسمیت ‌شناختن موضوع جزایر به‌عنوان مسأله و اختلافی میان ایران و امارات حمایت کرده است. چین یک‌سال‌ونیم پیش‌تر نیز با صدور بیانیه‌ای مشترک با کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و با نادیده ‌گرفتن تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت ایران بر جزایر ایرانی خواستار تلاش برای حل‌وفصل موضوع جزایر سه‌گانه شده بود.

▪️اتفاق اخیر در حالی رخ داد که ۱۷ روز پیش از آن، در بیانیه‌ی سی‌و‌سومین نشست سران کشور‌‌‌‌‌های عربی که در منامه پایتخت بحرین برگزار شد نیز جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی مورد اشاره قرار گرفت و این بار برخی متحدان یا دوستان منطقه‌‌‌‌‌ای ایران، مانند سوریه و عراق، با آن همراهی کردند. قبل‌تر و در تیرماه ۱۴۰۲ نیز وزیران خارجه روسیه و شش کشور جنوب خلیج‌فارس (کویت، عربستان‌سعودی،‌ بحرین، قطر،‌ امارات و عمان) در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند که از تلاش‌های امارات برای حل مسأله‌ی جزایر سه‌گانه حمایت می‌کنند.

▪️البته در مورد اخیر، سفیر چین در تهران به فوریت به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران در خصوص تکرار حمایت دولت چین از ادعاهای بی‌اساس یادشده به وی ابلاغ و یادداشت اعتراض تسلیم او شد، کاری که در موارد دیگر رخ نداده بود. با این حال، روز بعد سخنگوی وزارت خارجه چین بار دیگر از ایران و امارات خواست تا «اختلافات» خود را از طریق گفت‌وگو و رایزنی حل کنند و مواضع چین در این مورد را «موضعی ثابت» توصیف کرد.

▪️بسیاری معتقدند از همان هنگام که عدم تعامل همه‌جانبه در مناسبات بین‌المللی، فقدان موازنه‌ی دیپلماتیک توسط ایران و به دنبال آن، ریختن تمام تخم‌مرغ سیاست خارجی در سبدِ روسیه و چین آغاز شد رسیدن به چنین وضعی قابل پیش‌بینی بود چرا که اَبَرقدرت‌های یادشده دیگر آن کشورهای ایدئولوژی‌گرای پیشین نبودند و به‌واسطه‌ی اقتضائات و واقعیت‌های عرصه‌ی سیاسی، دیپلماتیک، ژئوپلیتیک و هم‌چنین مناسبات اقتصادی، تجاری و حتا نظامی و تسلیحاتی، تمایل بیشتری به کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس پیدا کرده بودند.

▪️پس، آن‌چه رخ داده اتفاقی یک‌باره نبوده و کاملاً قابل پیش‌بینی بوده است؛ حاصلِ سال‌ها بی‌توجهی به نگاه کارشناسی در سیاستِ خارجی و نیز منافع ملی، و هم‌چنین چشم بستن بر موارد پیشین، در حالی که انتظار می‌رفت امامان جمعه، صدا و سیما، رسانه‌های دولتی و دیگر نهادهای مرتبط نسبت به حفظ تمامیت ارضی و پاسداری از خونِ شهیدان تاریخ دیرپای ایران، به‌ویژه هشت سال دفاع مقدس، در این موضوع واکنشی قاطع داشته باشند.

▪️اما اتفاق اخیر، جدا از آن‌که نشان می‌دهد کار به جایی رسیده که قدرت دیپلماسی و نفوذِ کشور مینیاتوری و تازه پا به تاریخ گذارده‌ی امارات در عرصه‌ی جهانی به مراتب بیشتر از کشور بزرگ و تاریخیِ ایران شده است شروع دوره‌ای دیگر را نمایان می‌سازد؛ همراهی به‌زعمِ مسؤولان شریک راهبردیِ جمهوری اسلامی ایران ــ جمهوری خلق چین ــ در به رسمیت شناختنِ چنین ادعاهایی نشانه‌ی شکستِ رسمیِ «سیاست نگاه به شرقِ» تهران است.

▪️اما مهم‌تر از آن، به نظر می‌رسد با توجه به بحران‌های عمیق اقتصادی در ایران و انزوای سیاسی و اقتصادی ما در تعامل با غرب و از سوی دیگر جایگاه مهم امارات در سیاست خارجه‌ی چین و آمریکا و نفوذ مالی و سیاسی‌اش در مجامع بین‌المللی و اروپایی، ابوظبی در تکاپوست که به هر نحو ممکن پکن و مسکو را هم کنار واشنگتن، لندن و پاریس قرار دهد تا تمام اعضای ثابت و دارای حق وتو در شورای امنیت به موضوع جزایر سه‌گانه ورود کنند.

دنباله‌ی متن بیانیه 👇

@MehestaanParty
[دنباله‌ی متن بیانیه‌ی احزاب]

▪️طبیعی است در چنین شرایطی هرگونه مذاکره یا کشاندن موضوع به مجامع جهانی به شکستی فاجعه‌بار برای ما و از دست دادن حقوق قانونی و تاریخی‌مان نسبت به این جزایر سه‌گانه‌ی همیشه‌ایرانی بینجامد و چنین رویدادی، از جهاتی دیگر، می‌تواند آغازگرِ دومینویی ویرانگر برای کشور تاریخی‌مان باشد.

▪️از این رو، لازم است در کنار تغییر سیاست داخلی و کوشش در افزایش سرمایه‌ی اجتماعی و پرهیز از ایجاد شکاف‌های بی‌مورد که در سربزنگاه‌های تاریخی و دفاع از منافع ملی مانعِ اتحاد می‌شود، تغییر سیاست خارجی و منطقه‌ای با ارائه‌ی چهره‌ای دوستانه و تمایل به همکاری و تعامل با دولت‌ها و ملت‌های جهان و مشارکت مسؤولانه در صلح‌سازی جهانی و توجه به ملاحظات و دغدغه‌های امنیتی دیگران در دستور کار قرار گیرد.

اکنون هنگامِ آن رسیده تا بار دیگر گرد از کاشی‌های لاجوردی بالای سر در وزارت امور خارجه بزداییم و به شعار اصولیِ موازنه‌ی منفیِ تاریخیِ خودمان، «نه شرقی، نه غربی»، بازگردیم.

ما، شماری از احزاب خانه‌ی احزاب ایران، بر این باوریم که:

▪️نخست آن‌که وزارت خارجه‌ی ایران باید ضمن بازگشت به جایگاه اصلیِ خود در مسائل امور خارجی و مأموریت ذاتی‌اش در حفظ تمامیت ارضی و دفاع از منافع ملی در تعامل با دولت‌های دیگر از توانمندترین و با تجربه‌ترین و آگاه‌ترین نیروهای خود برای مدیریت‌های مرتبط بهره ببرد و وزیر این وزارتخانه بهترین فرد برای این جایگاه، در شأنِ دیرپایی و فرهنگ‌مداری تاریخِ سرزمین‌مان، باشد.

از این رو، دستگاه دیپلماسی ایران باید هم در محتوای نگرش «سیاست خارجی» و هم شکلِ رفتار نمایندگان سیاسیِ اعزامی به مذاکرات با طرف‌های خارجی، با بازگشت به شایسته‌سالاری، تغییری اساسی ایجاد کند و در مناسبات بین‌المللی، با محوریت منافع ملی، ایجاد تعادل و جامع‌نگری نماید. عرصه‌ی روابط بین‌المللی مصلحت‌اندیشی و واقع‌گرایی و در عین حال مهارت در بهره‌گیری از فرصت‌ها را می‌طلبد و قابلیت رقابت رمز موفقیت است؛

▪️و دیگر آن‌که، ج.ا.ا. می‌تواند، جدا از راهبردِ کنونی‌اش برای توسعه‌ی قدرت در منطقه، ضمن توجه به افزایش مشارکت مردمی با توجه به خواست‌های آنان که مهم‌ترین بخش در زایشِ قدرت است، مانند همه‌ی کشورهای قدرت‌مند به مؤلفه‌‌های متعدد نفوذ نرم که با کمترین هزینه موجب توسعه‌ی قدرت کشوری در جهان می‌گردد روی آورد؛ مانند تجارت و صادرات قوی که نیازمند توجه به بخش تولید به دور از ویژه‌خواری است، دیپلماسی عمومی پویا، نفوذ فرهنگی و هنری، گسترش زبان ملی، وابستگی صنعتی و گردشگری،.... که اکنون عموماً از آنها بی‌بهره‌ایم و تنها بر روی یک وجه از وجوهِ فرهنگی این سرزمین تأکید داریم که این عدم تعادل، کشوری با منابع معدنی بسیار، به‌ویژه نفتی و گازی، و نیز منابع انسانیِ مثال‌زدنی را از نظر اقتصادی به وضعیتی که می‌بینیم رسانده است.

@MehestaanParty
هشتمین نشست شورای مرکزی حزب مهستان ایران، به همراه بازرس و شماری از یاران، صبح آدینه یکم تیرماه برگزار شد.

غایبان شورای مرکزی:
حمیدرضا افشاری، علیرضا بستاندوست، محمد پارسیون، محمدرضا پاسبان، گیتی خزاعی، محمد درویش، داوود دشتبانی، حمید عزیزیان و میرمهرداد میرسنجری.

@MehestaanParty