📖
نخستین برگ زندگینامهٔ خودنوشت میرزا حسن رشدیه
📌میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه از پیشگامان فرهنگ میهن ما و بنیانگذار نظام آموزشی نو در ایران بود.
▪️ او در ۲۱ آذر ۱۳۲۳ خورشیدی چشم از جهان فروبست.
🆔@MazmoonBooks
نخستین برگ زندگینامهٔ خودنوشت میرزا حسن رشدیه
📌میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه از پیشگامان فرهنگ میهن ما و بنیانگذار نظام آموزشی نو در ایران بود.
▪️ او در ۲۱ آذر ۱۳۲۳ خورشیدی چشم از جهان فروبست.
🆔@MazmoonBooks
🇲🇽📚
گزارشی از نمایشگاه بینالمللی کتاب گوادالاخارا
طی روزهای ۲۵ نوامبر تا سوم دسامبر نمایشگاه بینالمللی کتاب گوادالاخارا در مکزیک شاهد حضور بیش از هشتصدوپنجاههزار بازدیدکننده بود، که در مقایسه با سال ۲۰۲۲ حدود پنجاههزار نفر افزایش داشته است.
🇺🇸 همچنین امسال در مقایسه با سالهای پیشین تعداد بیشتری از ناشران آمریکایی در این نمایشگاه حضور یافتند که نشانهٔ رشد تعاملات اقتصادی و فرهنگی بین بازار نشر ایالات متحده و مکزیک است.
🔹نهادهای دانشگاهی نیز در نمایشگاه گوادالاخارا حضوری فعال داشتند؛ ازجمله انتشارات دانشگاه پرینستون که از ژوئن امسال با پلانتا، بزرگترین ناشر خصوصی اسپانیاییزبان شریک شده است.
📌منبع: پابلیشرز ویکلی
🆔@MazmoonBooks
گزارشی از نمایشگاه بینالمللی کتاب گوادالاخارا
طی روزهای ۲۵ نوامبر تا سوم دسامبر نمایشگاه بینالمللی کتاب گوادالاخارا در مکزیک شاهد حضور بیش از هشتصدوپنجاههزار بازدیدکننده بود، که در مقایسه با سال ۲۰۲۲ حدود پنجاههزار نفر افزایش داشته است.
🇺🇸 همچنین امسال در مقایسه با سالهای پیشین تعداد بیشتری از ناشران آمریکایی در این نمایشگاه حضور یافتند که نشانهٔ رشد تعاملات اقتصادی و فرهنگی بین بازار نشر ایالات متحده و مکزیک است.
🔹نهادهای دانشگاهی نیز در نمایشگاه گوادالاخارا حضوری فعال داشتند؛ ازجمله انتشارات دانشگاه پرینستون که از ژوئن امسال با پلانتا، بزرگترین ناشر خصوصی اسپانیاییزبان شریک شده است.
📌منبع: پابلیشرز ویکلی
🆔@MazmoonBooks
📚معرفی کتاب:
📚 کودتای شرکتی
ونزوئلا و پایان امپراتوری آمریکا
✍🏼 آنیا پارامپیل
📎با مقدمهای از خورگه آرئاسا
📖 OR Books
🆔@MazmoonBooks
📚 کودتای شرکتی
ونزوئلا و پایان امپراتوری آمریکا
✍🏼 آنیا پارامپیل
📎با مقدمهای از خورگه آرئاسا
📖 OR Books
🆔@MazmoonBooks
📝
دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگرچه در پِیام افتند هر دم انجمنی
…
✍🏼 حضرت حافظ چنین فرمود…
🆔@MazmoonBooks
دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگرچه در پِیام افتند هر دم انجمنی
…
✍🏼 حضرت حافظ چنین فرمود…
🆔@MazmoonBooks
🔸
آوردهاند که دو دوست مدتها با هم بودند. روزی به خدمت شیخی رسیدند. شیخ گفت: «چند سال است که شما هر دو همصحبتاید؟»
گفتند: «چندین سال.»
گفت: «هیچ میان شما در این مدت منازعتی بود؟»
گفتند: «نی. الّا موافقت.»
گفت: «بدانید که شما به نفاق زیستید. لابد حرکتی دیده باشید که در دل شما رنجی و انکاری آمده باشد بهناچار.»
گفتند: «بلی.»
گفت: «آن انکار را به زبان نیاوردید از خوف.»
گفتند: «آری.»
📌مقالات شمس
🔎تصحيح محمدعلی موحد
📖 انتشارات خوارزمی
🆔@MazmoonBooks
آوردهاند که دو دوست مدتها با هم بودند. روزی به خدمت شیخی رسیدند. شیخ گفت: «چند سال است که شما هر دو همصحبتاید؟»
گفتند: «چندین سال.»
گفت: «هیچ میان شما در این مدت منازعتی بود؟»
گفتند: «نی. الّا موافقت.»
گفت: «بدانید که شما به نفاق زیستید. لابد حرکتی دیده باشید که در دل شما رنجی و انکاری آمده باشد بهناچار.»
گفتند: «بلی.»
گفت: «آن انکار را به زبان نیاوردید از خوف.»
گفتند: «آری.»
📌مقالات شمس
🔎تصحيح محمدعلی موحد
📖 انتشارات خوارزمی
🆔@MazmoonBooks
Forwarded from از ویرایش (فرهاد قربانزاده)
دربارۀ نام ایران
در دورۀ ساسانی ایران را ایرانشهر میخواندهاند. ایران از دو بخش ēr به معنی «آریایی، ایرانی» و پسوند جمع ān- ساخته شدهاست. این واژه در اوستایی airya- و در فارسی باستان ariya- و در پارتی aryān تلفظ میشدهاست. در دورۀ ساسانی امپراتوری ایرانیان Ērān-šahr خوانده میشد (Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, 1974, p. 71).
نام ایران در متنهای پهلوی
در این کتابهای پهلوی نام ērān یا ērān-šahr بارها بهکار رفتهاست:
خسروِ قبادان و ریدک (xormā ī ērānīg) (این کتاب با واژۀ ērān آغاز شدهاست)،
شهرستانهای ایران: šahr<est>ānīhā ī andar zamīg ī ērān-šahr ...
ماه فروردین روز خرداد (دو بار: ērān-šahr ō ēriz {ērez / ērej} dād)،
گزارش شطرنج و نهشت نیو اردخشیر (هفت بار: uzmūdan ī xrad ud dānāgīh ī ērānšahrīgān)،
آیین نامهنویسی (ērān pušt ud mazdēsnān pānag)
[abar stāyēnīdārīh ī sūr āfrīn: dahād zūd pad xwadāyīh ērān-šahr
نام ایران در متنهای کهن
در شاهنامۀ فردوسی بیش از هر متن دیگری نام ایران بهکار رفتهاست. در شاهنامه (تصحیح جلال خالقی مطلق) حدود ۱۷۰۰ بار و در دارابنامۀ طرسوسی بیش از ۵۰۰ و در کوشنامۀ ایرانشاه نزدیک به ۳۰۰ بار نام ایران دیده میشود. در اینجا به چند متن فارسی که در آنها نام ایران و ایرانشهر بهکار رفته اشاره میکنیم:
▫️قرن ۴:
ایرانشهر از رود آموی است تا رود مصر و این کشورهای دیگر پیرامون اویند و از این هفتکشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنری (مقدمۀ قدیم شاهنامه: ۱۴۰)
از زمین عراق و ایرانشهر به ایرج داد (تاریخ بلعمی: ۳۴۲)
و پس گفتم زمین ماست ایران / که بیش از مردمانش پارسیدان (دانشنامۀ میسری: ۶)
خود بخورد نوش و اولیاش همیدون / گوید هریک چو می بگیرد شادان ـ شادی بوجعفر احمدبنمحمد / آن مه آزادگان و مفخر ایران (رودکی: ۱۰۱۲)
خداوند ما نوح فرخنژاد / که بر شهر ایران بگسترد داد (ابوشکور بلخی، شاعران بیدیوان: ۹۹)
از این دو نیابت به ایرج رسید / مر او را پدر شهر ایران گزید (فردوسی، شاهنامه: ۱/۱۰۷)
افریدون ... پارۀ میانگین، که ایرانشهر است، ایرج را داد (بیرونی، التفهیم: ۱۹۴)
افراسیاب ... شهر ایران بگرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختنها همیکردند تا ایرانشهر یله کرد و برفت بهعجز باز به ترکستان شد (تاریخ سیستان: ۷)
▫️قرن ۵:
هیچ شه را در جهان آن زهره نیست / کو سخن راند ز ایران بر زبان (فرخی: ۲۶۲)
همیشه گفت همی پور رستم آن سهراب / چو سوی ایران آورد لشگر توران ـ که من پسر بوم و رستمم پدر باشد / دگر چه باشد دیهیمدار در کیهان (قطران: ۲۸۵)
هفت سال به ایرانشهر باد نیامد پس این روز شبانی پیش کسری آمد و مژده داد کی دوش چندانی باد آمدی کی موی بر پشت گوسفند بجنبید (شهمردان، روضةالمنجمین: ۴۵)
مانی از ایران بگریخت و سوی چین و ماچین برفت و آنجا تبعه یافت و دعوت آشکارا کرد (گردیزی، زینالاخبار: ۲۳)
صلاح یزدانپرستان ایرانزمین در آن است که سخن مزدک بر کار گیرند تا نیکبختی دوجهانی بیابند (نظامالملک، سیرالملوک: ۲۵۹)
همه پادشاهان ایران و توران از نسل منوچهر بودند (ابنبلخی، فارسنامه: ۱۲)
گرفتند سرتاسر ایرانیان / نیامد به یک موی کس را زیان (اسدی، گرشاسبنامه: ۳۵۲)
هیچ ملک آبادانتر و تمامتر و خوشتر از ممالک ایرانشهر نیست (مسالک و ممالک: ۵)
چون ایرانشهر افراسیاب بگرفته بود و پارسیان را پادشاه نبود و بزرگان سوی زال رفتند و از او درخواستند تا به پادشاهی بنشیند (شهمردان، نزهتنامۀ علایی: ۳۲۰)
انوشروان کسری ... فخر همه ملوک ایران بود به عدلوداد ... و آبادان داشتن ولایت (غزالی، نصیحتالملوک: ۹۵)
به گرد آور سپاه از بوم ایران / از آذربایگان و ری و گیلان (فخر گرگانی، ویس و رامین: ۱۹۳)
▫️قرن ۶:
بهمن بفرمود که ... جایهای نشست رستم را پست سازید تا همه جهانیان بدانند که من کین پدر خود اسفندیار را از رستم بخواستم. همچنان کردند و ملک ایران تمام بگرفت و داد و عدل گسترد (دارابنامۀ طرسوسی: ۱/۵)
سبب نسخت این کتاب و آوردن وی از هندوستان که سوی دیار پارس و ممالک ایران آوردند آن بود که حق ... الهام داد نوشروانبن قباد را و در دل او افگند تا نسختی بفرمود کردن کتاب کلیله و دمنه را و آوردن از هندوستان (محمد بخاری، داستانهای بیدپای: ۳۹)
گویند که مرز تور و ایران / چون رستم پهلوان ندیدهست (دیوان خاقانی: ۶۹)
همه عالم تناند و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل ـ چونکه ایران دل زمین باشد / دل به از تن بود یقین باشد (نظامی، هفتپیکر: ۷۹)
افراسیاب دست ترکان گشاده کرد به خرابی ایران زمین (مجمل التواریخ و القصص: ۴۴)
هر سال تا امروز آیین آن پادشاهان نیکعهد در ایران و توران بهجای میآرند (خیام، نوروزنامه: ۱۰)
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
در دورۀ ساسانی ایران را ایرانشهر میخواندهاند. ایران از دو بخش ēr به معنی «آریایی، ایرانی» و پسوند جمع ān- ساخته شدهاست. این واژه در اوستایی airya- و در فارسی باستان ariya- و در پارتی aryān تلفظ میشدهاست. در دورۀ ساسانی امپراتوری ایرانیان Ērān-šahr خوانده میشد (Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, 1974, p. 71).
نام ایران در متنهای پهلوی
در این کتابهای پهلوی نام ērān یا ērān-šahr بارها بهکار رفتهاست:
خسروِ قبادان و ریدک (xormā ī ērānīg) (این کتاب با واژۀ ērān آغاز شدهاست)،
شهرستانهای ایران: šahr<est>ānīhā ī andar zamīg ī ērān-šahr ...
ماه فروردین روز خرداد (دو بار: ērān-šahr ō ēriz {ērez / ērej} dād)،
گزارش شطرنج و نهشت نیو اردخشیر (هفت بار: uzmūdan ī xrad ud dānāgīh ī ērānšahrīgān)،
آیین نامهنویسی (ērān pušt ud mazdēsnān pānag)
[abar stāyēnīdārīh ī sūr āfrīn: dahād zūd pad xwadāyīh ērān-šahr
نام ایران در متنهای کهن
در شاهنامۀ فردوسی بیش از هر متن دیگری نام ایران بهکار رفتهاست. در شاهنامه (تصحیح جلال خالقی مطلق) حدود ۱۷۰۰ بار و در دارابنامۀ طرسوسی بیش از ۵۰۰ و در کوشنامۀ ایرانشاه نزدیک به ۳۰۰ بار نام ایران دیده میشود. در اینجا به چند متن فارسی که در آنها نام ایران و ایرانشهر بهکار رفته اشاره میکنیم:
▫️قرن ۴:
ایرانشهر از رود آموی است تا رود مصر و این کشورهای دیگر پیرامون اویند و از این هفتکشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنری (مقدمۀ قدیم شاهنامه: ۱۴۰)
از زمین عراق و ایرانشهر به ایرج داد (تاریخ بلعمی: ۳۴۲)
و پس گفتم زمین ماست ایران / که بیش از مردمانش پارسیدان (دانشنامۀ میسری: ۶)
خود بخورد نوش و اولیاش همیدون / گوید هریک چو می بگیرد شادان ـ شادی بوجعفر احمدبنمحمد / آن مه آزادگان و مفخر ایران (رودکی: ۱۰۱۲)
خداوند ما نوح فرخنژاد / که بر شهر ایران بگسترد داد (ابوشکور بلخی، شاعران بیدیوان: ۹۹)
از این دو نیابت به ایرج رسید / مر او را پدر شهر ایران گزید (فردوسی، شاهنامه: ۱/۱۰۷)
افریدون ... پارۀ میانگین، که ایرانشهر است، ایرج را داد (بیرونی، التفهیم: ۱۹۴)
افراسیاب ... شهر ایران بگرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختنها همیکردند تا ایرانشهر یله کرد و برفت بهعجز باز به ترکستان شد (تاریخ سیستان: ۷)
▫️قرن ۵:
هیچ شه را در جهان آن زهره نیست / کو سخن راند ز ایران بر زبان (فرخی: ۲۶۲)
همیشه گفت همی پور رستم آن سهراب / چو سوی ایران آورد لشگر توران ـ که من پسر بوم و رستمم پدر باشد / دگر چه باشد دیهیمدار در کیهان (قطران: ۲۸۵)
هفت سال به ایرانشهر باد نیامد پس این روز شبانی پیش کسری آمد و مژده داد کی دوش چندانی باد آمدی کی موی بر پشت گوسفند بجنبید (شهمردان، روضةالمنجمین: ۴۵)
مانی از ایران بگریخت و سوی چین و ماچین برفت و آنجا تبعه یافت و دعوت آشکارا کرد (گردیزی، زینالاخبار: ۲۳)
صلاح یزدانپرستان ایرانزمین در آن است که سخن مزدک بر کار گیرند تا نیکبختی دوجهانی بیابند (نظامالملک، سیرالملوک: ۲۵۹)
همه پادشاهان ایران و توران از نسل منوچهر بودند (ابنبلخی، فارسنامه: ۱۲)
گرفتند سرتاسر ایرانیان / نیامد به یک موی کس را زیان (اسدی، گرشاسبنامه: ۳۵۲)
هیچ ملک آبادانتر و تمامتر و خوشتر از ممالک ایرانشهر نیست (مسالک و ممالک: ۵)
چون ایرانشهر افراسیاب بگرفته بود و پارسیان را پادشاه نبود و بزرگان سوی زال رفتند و از او درخواستند تا به پادشاهی بنشیند (شهمردان، نزهتنامۀ علایی: ۳۲۰)
انوشروان کسری ... فخر همه ملوک ایران بود به عدلوداد ... و آبادان داشتن ولایت (غزالی، نصیحتالملوک: ۹۵)
به گرد آور سپاه از بوم ایران / از آذربایگان و ری و گیلان (فخر گرگانی، ویس و رامین: ۱۹۳)
▫️قرن ۶:
بهمن بفرمود که ... جایهای نشست رستم را پست سازید تا همه جهانیان بدانند که من کین پدر خود اسفندیار را از رستم بخواستم. همچنان کردند و ملک ایران تمام بگرفت و داد و عدل گسترد (دارابنامۀ طرسوسی: ۱/۵)
سبب نسخت این کتاب و آوردن وی از هندوستان که سوی دیار پارس و ممالک ایران آوردند آن بود که حق ... الهام داد نوشروانبن قباد را و در دل او افگند تا نسختی بفرمود کردن کتاب کلیله و دمنه را و آوردن از هندوستان (محمد بخاری، داستانهای بیدپای: ۳۹)
گویند که مرز تور و ایران / چون رستم پهلوان ندیدهست (دیوان خاقانی: ۶۹)
همه عالم تناند و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل ـ چونکه ایران دل زمین باشد / دل به از تن بود یقین باشد (نظامی، هفتپیکر: ۷۹)
افراسیاب دست ترکان گشاده کرد به خرابی ایران زمین (مجمل التواریخ و القصص: ۴۴)
هر سال تا امروز آیین آن پادشاهان نیکعهد در ایران و توران بهجای میآرند (خیام، نوروزنامه: ۱۰)
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
🖋
درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور در عصر صفوی
یکی از موضوعات در خور بررسی دورهٔ صفوی خاستگاه طبقاتی شاعران است. تاریخ شعر فارسی و تحلیل اجتماعیِ خاستگاه طبقاتیِ ادیبان در سدههای میانهٔ اسلام نشان میدهد که شاعران به طبقهای تعلق داشتند که در ارتباط با اعیان بود و یا خود شاعران جزو اعیان برشمرده میشدند. شمار اندکی از شاعران فقط به طبقهٔ کارگر و یا پیشهور وابسته بودند.
در دورهٔ صفویان شمار شاعران تاجر و صنعتگر بهتدریج افزایش یافت و شعر را به دنیای مخاطبان بیشماری کشاند.
بیشتر قهوهخانههای دورهٔ صفوی مرکز تشکیل مجامع ادبی زمانه بود. شاهان صفوی از این مراکز دیدار میکردند و گاهی به شنیدن شعر شاعران علاقه نشان میدادند. این قهوهخانهها که مراکز رشد و گسترش شعر برشمرده میشدند صحنهٔ آیند و روند تجار و کارگران و صنعتگران بودند.
همین درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور موجب شد عناصری از زندگی این طبقه در قلمرو موضوعات شعری و در حوزهٔ واژگان و در حیطهٔ عناصر تصاویر شعری وارد شعر شود.
✍🏼 استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
📚 تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز
🖋اثر جمعی از نویسندگان، ترجمهٔ یعقوب آژند
📖 انتشارات گستره، ۱۳۸۰
🆔@MazmoonBooks
درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور در عصر صفوی
یکی از موضوعات در خور بررسی دورهٔ صفوی خاستگاه طبقاتی شاعران است. تاریخ شعر فارسی و تحلیل اجتماعیِ خاستگاه طبقاتیِ ادیبان در سدههای میانهٔ اسلام نشان میدهد که شاعران به طبقهای تعلق داشتند که در ارتباط با اعیان بود و یا خود شاعران جزو اعیان برشمرده میشدند. شمار اندکی از شاعران فقط به طبقهٔ کارگر و یا پیشهور وابسته بودند.
در دورهٔ صفویان شمار شاعران تاجر و صنعتگر بهتدریج افزایش یافت و شعر را به دنیای مخاطبان بیشماری کشاند.
بیشتر قهوهخانههای دورهٔ صفوی مرکز تشکیل مجامع ادبی زمانه بود. شاهان صفوی از این مراکز دیدار میکردند و گاهی به شنیدن شعر شاعران علاقه نشان میدادند. این قهوهخانهها که مراکز رشد و گسترش شعر برشمرده میشدند صحنهٔ آیند و روند تجار و کارگران و صنعتگران بودند.
همین درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور موجب شد عناصری از زندگی این طبقه در قلمرو موضوعات شعری و در حوزهٔ واژگان و در حیطهٔ عناصر تصاویر شعری وارد شعر شود.
✍🏼 استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
📚 تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز
🖋اثر جمعی از نویسندگان، ترجمهٔ یعقوب آژند
📖 انتشارات گستره، ۱۳۸۰
🆔@MazmoonBooks
انجمن علمیدانشجویی مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار میکند:
نشست ویرایش ترجمه در ایران
با حضور:
🔹 دکتر فرزانه فرحزاد
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
🔹 دکتر نازنین خلیلیپور
دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نویسندهٔ کتاب «ویرایش ترجمه»
🔹 آقای فرهاد قربانزاده
دانشآموختهٔ کارشناسی ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی پژوهشکدهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔸 دبیر نشست: دکتر ثمر احتشامی
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
⏰ زمان برگزاری: شنبه، ۲ دی، ساعت ۱۳ تا ۱۵
📍 مکان برگزاری: دانشکدهٔ ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبائی، سالن شهید مطهری
📌 شرکتکنندگانی که دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی نیستند، برای هماهنگیهای لازم به شناسهٔ تلگرامی @etssa_atu پیام دهند.
📪 @atu_etssa
نشست ویرایش ترجمه در ایران
با حضور:
🔹 دکتر فرزانه فرحزاد
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
🔹 دکتر نازنین خلیلیپور
دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نویسندهٔ کتاب «ویرایش ترجمه»
🔹 آقای فرهاد قربانزاده
دانشآموختهٔ کارشناسی ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی پژوهشکدهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔸 دبیر نشست: دکتر ثمر احتشامی
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
⏰ زمان برگزاری: شنبه، ۲ دی، ساعت ۱۳ تا ۱۵
📍 مکان برگزاری: دانشکدهٔ ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبائی، سالن شهید مطهری
📌 شرکتکنندگانی که دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی نیستند، برای هماهنگیهای لازم به شناسهٔ تلگرامی @etssa_atu پیام دهند.
📪 @atu_etssa
دیماه،_اهورا_مزدا_و_سرآغاز_صولت_زمستان.pdf
548.1 KB
📝
دیماه، اهورامزدا و سرآغاز صولت سرمای زمستان
یلدا، شبانگاه انقلاب شتوی و نماد بلندای قامت شب
✍🏼جابر عناصری
📌چیستا، آذر ۱۳۶۱، شمارهٔ ۱۴
🆔@MazmoonBooks
دیماه، اهورامزدا و سرآغاز صولت سرمای زمستان
یلدا، شبانگاه انقلاب شتوی و نماد بلندای قامت شب
✍🏼جابر عناصری
📌چیستا، آذر ۱۳۶۱، شمارهٔ ۱۴
🆔@MazmoonBooks
آبریزگان و آذرجشن.pdf
217.5 KB
🖋
آبریزگان و آذرجشن: انقلابین و تقویم دورهٔ ساسانی
✍🏼پدرام جم
🔍استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد
🆔@MazmoonBooks
آبریزگان و آذرجشن: انقلابین و تقویم دورهٔ ساسانی
✍🏼پدرام جم
🔍استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد
🆔@MazmoonBooks
🔻
دربارۀ جزیرۀ بوموسی (یا ابوموسی)
این جزیره فیمابین بندر لنگه و دبی واقع میباشد. از آنجا تا لنگه ۴۲ میل و تا دبی که جزء بنادر عمان است ۳۵ میل مسافت است. تا ایامی که بندر لنگه در تصرف مشایخ محلی بود و دولت دخالت مستقیم در آنجا نمیکرد، مشایخ لنگه آن جزیره را مرتع و چراگاه دواب خود قرار داده بودند و رسماً تابع بندر لنگه بود، ولی چون مشایخ لنگه که از طایفۀ جواسم بودند با مشایخ شارجه (شارقه) و رأسالخیمه که هردو از بنادر عماناند قرابت و خویشی داشتند، آنها نیز دواب و حیوانات خود را به آن جزیره آورده برای چریدن رها مینمودند، ولی خاک آن تابع لنگه بود. پس از اینکه در سال ۱۳۰۴ دولت رسماً لنگه را متصرف گردید و به حکومت مشایخ آنجا خاتمه داد، مأمورین دولت از فرط جهالت و عدم علاقه، به آن جزیره توجه ننمودند، ولی مشایخ شارجه و رأسالخیمه کمافیالسابق دواب خود را برای چرا به آنجا میآوردند و همین مسئله باعث گردید که شیخ شارجه و رأسالخیمه آنجا را جزء متصرفات خود دانسته تصرفات مالکانه در آنجا بنمایند. چنانکه در سال ۱۳۱۵ هجری قمری حاج حسن بن سمیّه که از عربهای لنگه و رعایای دولت ایران بود با چند نفر دیگر خاک سرخ (اکسید دوفر) آن جزیره را از سالم بن سلطان، شیخ رأسالخیمه، در مبلغ ۵۰ تومان در سال اجاره نمودند. در سال ۱۳۱۸ حاج حسن مشارالیه حصّۀ شرکاء خود را خریده امتیاز آن را منحصر به خود نمود و با شرکت رایرت آلمانی مقاوله کرده چندین کشتی آلمانی به آن جزیره آمده و خاک سرخ (اکسید دوفر) حمل نمودند و بالأخره انگلیسیها ظنین گشته کلیۀ عملههای حاج حسن سمیّه را از آنجا بیرون نمودند و بقیۀ خاک سرخی را که آماده کرده بودند هم ضبط کردند و سالها این کشمکش بین آلمان و انگلیس موجود بود، ولی دولت ایران که مالک اصلی جزیره بود، از این ماجراها بیخبر بود.
📌«بنادر و جزایر خلیج فارس»
✍🏼احمد فرامرزی
📎[پژوهشهای ایرانشناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۹، ج ۱۲، ص ۶۸۴-۶۸۵]
🆔@MazmoonBooks
دربارۀ جزیرۀ بوموسی (یا ابوموسی)
این جزیره فیمابین بندر لنگه و دبی واقع میباشد. از آنجا تا لنگه ۴۲ میل و تا دبی که جزء بنادر عمان است ۳۵ میل مسافت است. تا ایامی که بندر لنگه در تصرف مشایخ محلی بود و دولت دخالت مستقیم در آنجا نمیکرد، مشایخ لنگه آن جزیره را مرتع و چراگاه دواب خود قرار داده بودند و رسماً تابع بندر لنگه بود، ولی چون مشایخ لنگه که از طایفۀ جواسم بودند با مشایخ شارجه (شارقه) و رأسالخیمه که هردو از بنادر عماناند قرابت و خویشی داشتند، آنها نیز دواب و حیوانات خود را به آن جزیره آورده برای چریدن رها مینمودند، ولی خاک آن تابع لنگه بود. پس از اینکه در سال ۱۳۰۴ دولت رسماً لنگه را متصرف گردید و به حکومت مشایخ آنجا خاتمه داد، مأمورین دولت از فرط جهالت و عدم علاقه، به آن جزیره توجه ننمودند، ولی مشایخ شارجه و رأسالخیمه کمافیالسابق دواب خود را برای چرا به آنجا میآوردند و همین مسئله باعث گردید که شیخ شارجه و رأسالخیمه آنجا را جزء متصرفات خود دانسته تصرفات مالکانه در آنجا بنمایند. چنانکه در سال ۱۳۱۵ هجری قمری حاج حسن بن سمیّه که از عربهای لنگه و رعایای دولت ایران بود با چند نفر دیگر خاک سرخ (اکسید دوفر) آن جزیره را از سالم بن سلطان، شیخ رأسالخیمه، در مبلغ ۵۰ تومان در سال اجاره نمودند. در سال ۱۳۱۸ حاج حسن مشارالیه حصّۀ شرکاء خود را خریده امتیاز آن را منحصر به خود نمود و با شرکت رایرت آلمانی مقاوله کرده چندین کشتی آلمانی به آن جزیره آمده و خاک سرخ (اکسید دوفر) حمل نمودند و بالأخره انگلیسیها ظنین گشته کلیۀ عملههای حاج حسن سمیّه را از آنجا بیرون نمودند و بقیۀ خاک سرخی را که آماده کرده بودند هم ضبط کردند و سالها این کشمکش بین آلمان و انگلیس موجود بود، ولی دولت ایران که مالک اصلی جزیره بود، از این ماجراها بیخبر بود.
📌«بنادر و جزایر خلیج فارس»
✍🏼احمد فرامرزی
📎[پژوهشهای ایرانشناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۹، ج ۱۲، ص ۶۸۴-۶۸۵]
🆔@MazmoonBooks