مَذْهَبٖےـہٰاٰ عٰاشِـ😍ـقْٺَـرَنْد
2.8K subscribers
8.58K photos
743 videos
37 files
1.53K links
باحیا بودم ولی بادیدنش فهمیده ام🙈

آب گاهی مومنین راهم شناگر میکند🙄

ارتباط با ما
@Breeaath

کانال دوم
@ashqiyat

اینستاگرام

http://Instagram.com/Mazhabiha.asheqtarand

سروش
sapp.ir/mazhabiha.asheqtarand

ایتا
https://eitaa.com/mazhabiha_asheqtarand
Download Telegram
❤️❤️مذهبی ها عاشق تراند❤️❤️
.
.
تو خونه نشسته بودم بدجوری حوصلم سر رفته بود سید علی هم که سر کار بود دیگه بدتر بی حوصله بودم
.
یهویی دیدم سید کلید انداخت اومد داخل😊
.
یه جییییغ بلند از سر شادی کشیدم🙈
.
بنده خدا همچین سرجاش میخکوب شد که کاملا معلوم بود ترسیده😂😂
.
گفت چیه دخترجون چته چرا جیغ میکشی😣
.
گفتم سیدعلی حوصلم سر رفته بود خوشحال شدم اومدی😊
.
–اگه میدونستم اینقد خوشحال میشی زودتر میومدم😃
.
+سیدعلی بریم پارک😬


.
–بذار من برسم خانوووم نفسی بکشم
.
+خوب بریم دیگه سید سید سید خواهش 😢
.
–باشه بابا تو که میدونی من طاقت ندارم ناراحتیتو ببینم بانوی من😇
بدو برو حاضر شو
.
+چچچچچچچچشم زودی حاضر میشم😍
.
رفتم زود حاضر شدم و اومدم
باهام رفتیم پارک
.
بهش گفتم سید میشه برام پاستیل بخری با بستنی شکلاتی لللطفا😅
.
–بچه شدی زهرا خانومی😂

.
+خواهش دیگه دلم میخواد
.
رفت و با دو تا بستنی شکلاتی و یه پاستیل سطلی برگشت😍
.
+ممممنونم سیدعلی اگه بدونی چققد دوست دارم ههه😅
.
–بله تا پاستیل رو دیدی منو دوست داری عجباا😂
.
اونروز کلی بهمون خوش گذشت
.
با اینکه سید علی کلی خسته بود😔 ولی نخواست من ناراحت بشم😊
خدایا شکرت بابت چنین همســـ«ف»ری😍
.
.
.
.
📝نویسنده:کسی که هیچکس نیست

پاستیل_اصن_یه_وضعی_شده😂
#همسفر
#همسر
#پایان_هردو_باهم_شهادت
#کپی_با_ذکر_منبع_لطفا 😊

@Mazhabiha_asheqtarand
❤️❤️ یاالله ❤️❤️
.
.
صبح که از خواب😴 بیدار شدم دیدم که بعععله نیاز به یه خرید اساسی داریم هیچی تو یخچال نداشتیم😟
.
آماده شدم چادر سر کردم و رفتم خرید 🙂
.

به اندازه خرید کردم که خدای نکرده اسراف نشه یه موقع
.
خرید هام رو بلند کردم که ماشین بگیرم برم سمت خونه اما صدای اذان بلند شد🗣
.
یه نگاه به ساعت انداختم
.
میدونستم الان اگه بخوام برم سمت خونه توی این ترافیک نماز دیر میشه از اونطرف هم باید زود میرسیدم خونه تا بتونم خونه رو جمع کنم و غذا بپزم😞
.
دلم نیومد نماز اول وقت رو از دست بدم رفتم مسجد و نمازم رو به جماعت خوندم😍😋
.
وقتی رسیدم خونه فقط نیم ساعت مونده بود تا سید علی از سرکار برگرده 😫
.
با تمام خستگی که داشتم دست به کار شدم غذای مورد علاقه سید رو زود آماده کردم و رفتم سراغ جمع و جور کردن خونه اما نمیدونم چی شد که برای چند لحظه رو زمین خوابم برد😝
.
وقتی چشامو باز کردم دیدم سیدعلی وایستاده بالای سرمو داره نگام میکنه😍
.
گفتم چیه سید چیزی شده؟
.
گفت زهرا خانومم من خیلی شرمنده اتم که تو این همه کار میکنی توی خونه☹️
.
گفتم وااا سید علی کدوم همه کار ؟! کار شما که سختتره آقامون😋 باید بیرون از خونه این همه کار کنی😌
.
نذاشتم حرف دیگه ای بزنه گفتم خب تا تو لباساتو عوض کنی منم غذا رو کشیدم😊
.
گفت نههه شما دیگه باید بشینی حسابی خسته شدی آقاتون برات سفره رو پهن میکنه بانوی من😍😘
.
گفتم آقا سید شما که خسته بزار من میکشم بعدشم مرررد که نباید تو خونه کار کنه خخخ😅
.
گفت نخیر کی گفته مرد باید نوکر خانومشو ان شاالله نی نی های آینده اش باشه 😍😋
.
.بعدشم بلند خندید
.
رفت سمت آشپزخونه تا ناهار رو بکشه
.
منم داشتم توی دلم خدا رو به خاطر داشتن فرشته ای زمینی مثه سید علی شکر میکردم😍❤️
.
خوشحال بودم که همســـ«ف»ــــری به این خوبی دارم💑
.
.
.
.
📝نویسنده:کسی که هیچکسی نیست

#همسر
#همسفر
#پایان_هردو_باهم_شهادت
#کپی_با_ذکر_منبع_لطفا 😊



@mazhabiha_asheqtarand
❤️❤️مذهبی ها عاشق تراند❤️❤️
.
.
تو خونه نشسته بودم بدجوری حوصلم سر رفته بود سید علی هم که سر کار بود دیگه بدتر بی حوصله بودم
.
یهویی دیدم سید کلید انداخت اومد داخل😊
.
یه جییییغ بلند از سر شادی کشیدم🙈
.
بنده خدا همچین سرجاش میخکوب شد که کاملا معلوم بود ترسیده😂😂
.
گفت چیه دخترجون چته چرا جیغ میکشی😣
.
گفتم سیدعلی حوصلم سر رفته بود خوشحال شدم اومدی😊
.
–اگه میدونستم اینقد خوشحال میشی زودتر میومدم😃
.
+سیدعلی بریم پارک😬


.
–بذار من برسم خانوووم نفسی بکشم
.
+خوب بریم دیگه سید سید سید خواهش 😢
.
–باشه بابا تو که میدونی من طاقت ندارم ناراحتیتو ببینم بانوی من😇
بدو برو حاضر شو
.
+چچچچچچچچشم زودی حاضر میشم😍
.
رفتم زود حاضر شدم و اومدم
باهام رفتیم پارک
.
بهش گفتم سید میشه برام پاستیل بخری با بستنی شکلاتی لللطفا😅
.
–بچه شدی زهرا خانومی😂

.
+خواهش دیگه دلم میخواد
.
رفت و با دو تا بستنی شکلاتی و یه پاستیل سطلی برگشت😍
.
+ممممنونم سیدعلی اگه بدونی چققد دوست دارم ههه😅
.
–بله تا پاستیل رو دیدی منو دوست داری عجباا😂
.
اونروز کلی بهمون خوش گذشت
.
با اینکه سید علی کلی خسته بود😔 ولی نخواست من ناراحت بشم😊
خدایا شکرت بابت چنین همســـ«ف»ری😍
.
.
.
.
📝نویسنده:کسی که هیچکس نیست

پاستیل_اصن_یه_وضعی_شده😂
#همسفر
#همسر
#پایان_هردو_باهم_شهادت
#کپی_با_ذکر_منبع_لطفا 😊

@Mazhabiha_asheqtarand