بخش اول از گواهینامههای کارگاه آنلاین ویرایش و درستنویسی متنوک (آبان ۱۴۰۰)، با همکاری انجمن دانشجویی تاریخ دانشگاه تربیت مدرس، صادر و ایمیل شدهاست و بخش دوم نیز بهزودی صادر، ایمیل، و اطلاعرسانی خواهد شد.
پیگیری:
@MatnookAdmin3
۱۴۰۰/۰۹/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
پیگیری:
@MatnookAdmin3
۱۴۰۰/۰۹/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍3
دربارۀ «غیر» در فارسی
۱) واژۀ عربیِ «غیر» به معنای «دیگری، دیگران، یا بیگانه و غریبه» است: مجازات فروش مال غیر در قانون اسلامی (از یک متن حقوقی)؛ همه از دست غیر ناله کنند/ ... (سعدی).
۲) در فارسی، «غیرِ» (اسم + نشانۀ اضافه) دو کاربرد دارد: حرف اضافۀ مرکب؛ پیشوندوارۀ منفیساز.
۲-۱) حرف اضافۀ «غیرِ»، به معنای «جز، بهجز، و علاوهبر»، با واژۀ پس از خود بافاصله نوشته میشود: غیرِ من و تو، کسی در خانه نیست. (از اینترنت)؛ .../ دل سرگشتۀ ما غیرِ تو را ذاکر نیست (حافظ).
یادآوری:
«بهغیرِ»، «غیراز/ غیر از»، و «بهغیراز/ به غیر از» نیز بهعنوان حرف اضافۀ مرکب بهکار میروند و به همین صورت فاصلهگذاری میشوند.
۲-۲) پیشوندوارۀ «غیرِ-» با واژۀ پس از خود صفت میسازد و معنای مخالف و متضاد به آن میدهد. کسرۀ این پیشوندواره خفیف است و تکیۀ واژۀ ساختهشده نیز بر روی هجای آخر آن قرار میگیرد. بنابراین همیشه با واژۀ پایهاش بیفاصله نوشته میشود. پیشوندوارهٔ «غیرِ-» در فارسی بسیار زایاست:
غیرآلی، غیراجتماعی، غیراختیاری، غیراخلاقی، غیرارادی، غیرارتشی، غیراصولی، غیراقتصادی، غیرانتفاعی، غیرانسانی، غیرایرانی، غیربهداشتی، غیرپزشکی، غیرپُلزن (non-bridging)، غیرتخصصی، غیرجنسی، غیرحرفهای، غیرحضوری، غیرخالص، غیردائمی، غیردرسی، غیردولتی، غیررسمی، غیرزمینی، غیرسالم، غیرسرّی، غیرسمی، غیرسیاسی، غیرشخصی، غیرشرعی، غیرشفاف، غیرشفاهی، غیرضرور، غیرضروری، غیرطبیعی، غیرعادی، غیرعاقلانه، غیرعرب، غیرعلمی، غیرعلنی، غیرعمدی، غیرعملی، غیرفارسیزبان، غیرفلز، غیرقانونی، غیرقطعی، غیرکافی، غیرکتبی، غیرلازم، غیرمادی، غیرمترقبه، غیرمتعارف، غیرمتناهی، غیرمُجاز، غیرمجرب، غیرمحسوس، غیرمذهبی، غیرمستقیم، غیرمسکونی، غیرمسلح، غیرمسئول، غیرمشروع، غیرمشهور، غیرمطمئن، غیرمعقول، غیرمعمول، غیرمعیار، غیرمفید، غیرمقدور، غیرملفوظ، غیرممکن، غیرمنتظره، غیرمنصرف، غیرمنطقی، غیرمنقول، غیرموجه، غیرنظامی، غیرنفتی، غیروارد، غیرواقعی، غیرواگیردار، غیرهمجنس.
یادآوری:
۱) گاهی بهجای «غیرِ-» میتوان از «نا-» استفاده کرد: «غیرمحسوس» > «نامحسوس»؛ «غیرممکن» > «ناممکن (/ ناشدنی)». گاهی نیز میتوان واژۀ دیگری جایگزین کرد: غیرمترقبه > ناگهانی/ نابههنگام.
۲) پیشوندوارۀ «غیرقابلِ-» نیز، که «غیرِ» در آن ترجمۀ پیشوند -in یا -un یا مانند اینهاست و «قابلِ» در آن ترجمۀ پسوند able- است، با واژۀ پس از خود صفت میسازد و با نیمفاصله نوشته میشود. اما بهتر است که از آن در فارسی معیار پرهیز کنیم و برای مثال، بهجای آنکه به زبان بوقلمونی بگوییم و بنویسیم «غیرقابلقبول» و «غیرقابلقسمت»، بگوییم و بنویسیم «نپذیرفتنی» و «بخشناپذیر».
۳) «غیرذلک»، به معنای «جز آن»، با همین املا و بیفاصله نوشته میشود. «غیره و ذلک» یا «غیر و ذلک» املای نادرستِ این عبارت است.
۴) «غیره»، که معمولاً در پایانِ جمله میآید، عبارتی عربی است که بهجای آن میتوان بهمناسبت از «جز آن(ها)»، «جز او»، یا عبارتهای مشابه استفاده کرد.
۵) ترکیب اِتباعی «غیرهمِیره» با نیمفاصله، عبارت «ولاغیر» بیفاصله، و «در غیر این صورت» کاملاً بافاصله نوشته میشود.
#فاصلهگذاری #دستورزبان
۱۴۰۰/۱۰/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
۱) واژۀ عربیِ «غیر» به معنای «دیگری، دیگران، یا بیگانه و غریبه» است: مجازات فروش مال غیر در قانون اسلامی (از یک متن حقوقی)؛ همه از دست غیر ناله کنند/ ... (سعدی).
۲) در فارسی، «غیرِ» (اسم + نشانۀ اضافه) دو کاربرد دارد: حرف اضافۀ مرکب؛ پیشوندوارۀ منفیساز.
۲-۱) حرف اضافۀ «غیرِ»، به معنای «جز، بهجز، و علاوهبر»، با واژۀ پس از خود بافاصله نوشته میشود: غیرِ من و تو، کسی در خانه نیست. (از اینترنت)؛ .../ دل سرگشتۀ ما غیرِ تو را ذاکر نیست (حافظ).
یادآوری:
«بهغیرِ»، «غیراز/ غیر از»، و «بهغیراز/ به غیر از» نیز بهعنوان حرف اضافۀ مرکب بهکار میروند و به همین صورت فاصلهگذاری میشوند.
۲-۲) پیشوندوارۀ «غیرِ-» با واژۀ پس از خود صفت میسازد و معنای مخالف و متضاد به آن میدهد. کسرۀ این پیشوندواره خفیف است و تکیۀ واژۀ ساختهشده نیز بر روی هجای آخر آن قرار میگیرد. بنابراین همیشه با واژۀ پایهاش بیفاصله نوشته میشود. پیشوندوارهٔ «غیرِ-» در فارسی بسیار زایاست:
غیرآلی، غیراجتماعی، غیراختیاری، غیراخلاقی، غیرارادی، غیرارتشی، غیراصولی، غیراقتصادی، غیرانتفاعی، غیرانسانی، غیرایرانی، غیربهداشتی، غیرپزشکی، غیرپُلزن (non-bridging)، غیرتخصصی، غیرجنسی، غیرحرفهای، غیرحضوری، غیرخالص، غیردائمی، غیردرسی، غیردولتی، غیررسمی، غیرزمینی، غیرسالم، غیرسرّی، غیرسمی، غیرسیاسی، غیرشخصی، غیرشرعی، غیرشفاف، غیرشفاهی، غیرضرور، غیرضروری، غیرطبیعی، غیرعادی، غیرعاقلانه، غیرعرب، غیرعلمی، غیرعلنی، غیرعمدی، غیرعملی، غیرفارسیزبان، غیرفلز، غیرقانونی، غیرقطعی، غیرکافی، غیرکتبی، غیرلازم، غیرمادی، غیرمترقبه، غیرمتعارف، غیرمتناهی، غیرمُجاز، غیرمجرب، غیرمحسوس، غیرمذهبی، غیرمستقیم، غیرمسکونی، غیرمسلح، غیرمسئول، غیرمشروع، غیرمشهور، غیرمطمئن، غیرمعقول، غیرمعمول، غیرمعیار، غیرمفید، غیرمقدور، غیرملفوظ، غیرممکن، غیرمنتظره، غیرمنصرف، غیرمنطقی، غیرمنقول، غیرموجه، غیرنظامی، غیرنفتی، غیروارد، غیرواقعی، غیرواگیردار، غیرهمجنس.
یادآوری:
۱) گاهی بهجای «غیرِ-» میتوان از «نا-» استفاده کرد: «غیرمحسوس» > «نامحسوس»؛ «غیرممکن» > «ناممکن (/ ناشدنی)». گاهی نیز میتوان واژۀ دیگری جایگزین کرد: غیرمترقبه > ناگهانی/ نابههنگام.
۲) پیشوندوارۀ «غیرقابلِ-» نیز، که «غیرِ» در آن ترجمۀ پیشوند -in یا -un یا مانند اینهاست و «قابلِ» در آن ترجمۀ پسوند able- است، با واژۀ پس از خود صفت میسازد و با نیمفاصله نوشته میشود. اما بهتر است که از آن در فارسی معیار پرهیز کنیم و برای مثال، بهجای آنکه به زبان بوقلمونی بگوییم و بنویسیم «غیرقابلقبول» و «غیرقابلقسمت»، بگوییم و بنویسیم «نپذیرفتنی» و «بخشناپذیر».
۳) «غیرذلک»، به معنای «جز آن»، با همین املا و بیفاصله نوشته میشود. «غیره و ذلک» یا «غیر و ذلک» املای نادرستِ این عبارت است.
۴) «غیره»، که معمولاً در پایانِ جمله میآید، عبارتی عربی است که بهجای آن میتوان بهمناسبت از «جز آن(ها)»، «جز او»، یا عبارتهای مشابه استفاده کرد.
۵) ترکیب اِتباعی «غیرهمِیره» با نیمفاصله، عبارت «ولاغیر» بیفاصله، و «در غیر این صورت» کاملاً بافاصله نوشته میشود.
#فاصلهگذاری #دستورزبان
۱۴۰۰/۱۰/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍12❤2👎1
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
🔺واکسیناسیون جمعی، مسموم کردن ملتها ناشر: خصوصی ترجمهٔ این کتاب در مؤسسۀ متنوک و به کوشش ویراستارانِ مؤسسه ویرایش شدهاست. (گروه متنوک محتوای این اثر را نه رد و نه تأیید میکند و صرفاً آن را ویرایش کردهاست.) @Matnook_com instagram.com/matnook_com
🔺مهندسی تحول در HSE
ناشر: فدک ایساتیس
متنِ این کتاب در مؤسسۀ متنوک و به کوشش ویراستارانِ مؤسسه ویرایش شدهاست.
ارسال سفارش:
zil.ink/matnook_support
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
ناشر: فدک ایساتیس
متنِ این کتاب در مؤسسۀ متنوک و به کوشش ویراستارانِ مؤسسه ویرایش شدهاست.
ارسال سفارش:
zil.ink/matnook_support
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
لطفاً نظر دهید: دوست دارید، در این کانال، بیشتر دربارهٔ چه موضوعاتی بنویسیم؟
Anonymous Poll
12%
نشانهگذاری و فاصلهگذاری
5%
املا و رسمالخط
17%
ویرایش زبانی و ادبی
8%
واژهشناسی و ریشهشناسی
2%
معرفی کتابهای مفید
1%
گزینگویههای بزرگان
5%
نامهنگاری اداری و رسمی
2%
نقد کتابهای ویرایش
4%
دستورزبان فارسی
45%
همهٔ گزینهها
نقد_«فرهنگ_فارسی»_محمد_معین؛_علیاشرف_صادقی.pdf
280.3 KB
بهمناسبتِ روز فرهنگ لغت
نقدی بر فرهنگ فارسی محمد معین، از علیاشرف صادقی (زبانشناس و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
منبع مقاله:
محمد غلامرضایی، ارجنامۀ محمّد معین: زندگی، آثار، جستارهای متنپژوهی (چاپ اول: تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۹)، ص ۱-۱۷
این را هم بخوانید: نقد لغتنامۀ دهخدا
۱۴۰۰/۱۱/۰۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
نقدی بر فرهنگ فارسی محمد معین، از علیاشرف صادقی (زبانشناس و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
منبع مقاله:
محمد غلامرضایی، ارجنامۀ محمّد معین: زندگی، آثار، جستارهای متنپژوهی (چاپ اول: تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۹)، ص ۱-۱۷
این را هم بخوانید: نقد لغتنامۀ دهخدا
۱۴۰۰/۱۱/۰۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
«یا چیزی بنویس که به خواندنش بیرزد یا کاری بکن که ارزش نوشتن داشته باشد.» (بنجامین فرانکلین، دانشمند و سیاستمدار معروف آمریکایی)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
❤1👍1
«میباشد» غلط نمیباشد!
۱) مضارع اِخباری فعل «بودن» سه صورت صرفی دارد:
- -َم، -ی، -َست، -یم، -ید، -َند؛
- هستم، هستی، هست، هستیم، هستید، هستند؛
- میباشم، میباشی، میباشد، میباشیم، میباشید، میباشند.
۲) صورت اول و دوم بهاصطلاح «بینشان»اند (یعنی متعارف و رایجاند و در زبان گفتار و نوشتارِ معیار بهکار میروند)، ولی صورت سوم «نشاندار» است (یعنی در گفتار مردم و نوشتار معیار بهندرت بهکار میرود). بنابراین هر سه صورتِ صرفی «درست»اند و فقط تفاوت «سبکی» و «کاربردی» دارند.
۳) در متون قدیم فارسی، کمابیش فعل «میباشد» بهکار رفتهاست:
۴) گاهی، برای پرهیز از تکرارِ «است» یا رسمیت بیشتر، از «میباشد» استفاده میشود. از آنجا که تکرار فعل همیشه ناپسند نیست و «میباشد» نیز صورت نشاندار و نامتعارف فعل «بودن» در فارسی امروز ایران است، بهتر است آن را بهکار نبریم و همهجا «است» بنویسیم. بنابراین،
ننویسیم:
همسر اینجانب کارمند شهرداری بوده و متقاضی یک وام دهمیلیونتومانی میباشد.
بنویسیم:
همسر اینجانب کارمند شهرداری و متقاضی یک وام دهمیلیونتومانی است.
ننویسیم:
دانشجویانی که متقاضی حذف نیمسال تحصیلی میباشند.
بنویسیم:
دانشجویانی که متقاضی حذف نیمسال تحصیلی هستند.
نگوییم:
مخاطب در دسترس نمیباشد.
بگوییم:
مخاطب در دسترس نیست.
یادآوری:
در فارسیِ تاجیکی و افغانستانی، «میباشد» و دیگر صیغههای «باشیدن» در زبان مردم رایج است و بنابراین در آنجا و در میان آنان صورتی بینشان (= متعارف) بهشمار میآید و کاربرد آن نیز بیاشکال است.
#دستورزبان #ویرایش_زبانی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
instagram.com/matnook_com
۱) مضارع اِخباری فعل «بودن» سه صورت صرفی دارد:
- -َم، -ی، -َست، -یم، -ید، -َند؛
- هستم، هستی، هست، هستیم، هستید، هستند؛
- میباشم، میباشی، میباشد، میباشیم، میباشید، میباشند.
۲) صورت اول و دوم بهاصطلاح «بینشان»اند (یعنی متعارف و رایجاند و در زبان گفتار و نوشتارِ معیار بهکار میروند)، ولی صورت سوم «نشاندار» است (یعنی در گفتار مردم و نوشتار معیار بهندرت بهکار میرود). بنابراین هر سه صورتِ صرفی «درست»اند و فقط تفاوت «سبکی» و «کاربردی» دارند.
۳) در متون قدیم فارسی، کمابیش فعل «میباشد» بهکار رفتهاست:
- «پیرزنِ درویشی بود و معاش او از آن گاو بودی و آن گاو را ازو بخواستند. گفت: من این گاو را نفروشم، که معاش من و عیالگان ازین گاو میباشد.» (ترجمۀ تفسیر طبری، ج ۱، ص ۸۴)
- «در شهر مسجدی میباشد.» (غزالی، کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۵۴۸)
- «مرا در پایْ فتوری میباشد.» (نظامی عروضی، چهار مقاله، ص ۱۳۰)
- «ما آسوده میباشیم. ایشان مدتی بر سر دره میباشند.» (سمک عیار، ج ۵، ص ۵۳۵)
- «مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم، از بس که به زیارت من همی آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش میباشد.» (گلستان)
- موشکافی هنر نمیباشد/ چشم از عیب دوختن هنر است (صائب)
۴) گاهی، برای پرهیز از تکرارِ «است» یا رسمیت بیشتر، از «میباشد» استفاده میشود. از آنجا که تکرار فعل همیشه ناپسند نیست و «میباشد» نیز صورت نشاندار و نامتعارف فعل «بودن» در فارسی امروز ایران است، بهتر است آن را بهکار نبریم و همهجا «است» بنویسیم. بنابراین،
ننویسیم:
همسر اینجانب کارمند شهرداری بوده و متقاضی یک وام دهمیلیونتومانی میباشد.
بنویسیم:
همسر اینجانب کارمند شهرداری و متقاضی یک وام دهمیلیونتومانی است.
ننویسیم:
دانشجویانی که متقاضی حذف نیمسال تحصیلی میباشند.
بنویسیم:
دانشجویانی که متقاضی حذف نیمسال تحصیلی هستند.
نگوییم:
مخاطب در دسترس نمیباشد.
بگوییم:
مخاطب در دسترس نیست.
یادآوری:
در فارسیِ تاجیکی و افغانستانی، «میباشد» و دیگر صیغههای «باشیدن» در زبان مردم رایج است و بنابراین در آنجا و در میان آنان صورتی بینشان (= متعارف) بهشمار میآید و کاربرد آن نیز بیاشکال است.
#دستورزبان #ویرایش_زبانی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
instagram.com/matnook_com
👍1👌1
واژههای «یک»دار.pdf
334.4 KB
فاصلهگذاری ۳۳۵ واژه و عبارت «یک»دار (رایگان)
با امکان جستوجو + ۲ قاعدۀ فاصلهگذاری
۳ صفحه، پیدیاف
#فاصلهگذاری
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
با امکان جستوجو + ۲ قاعدۀ فاصلهگذاری
۳ صفحه، پیدیاف
#فاصلهگذاری
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
🙏8👍1
"The illiterate of the 21st century will not be those who cannot read and write, but those who cannot LEARN, UNLEARN and RELEARN." — Alvin Toffler
«بیسوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که خواندن و نوشتن نمیدانند، کسانیاند که نمیتوانند بیاموزند، نمیتوانند آموختههای خود را فراموش کنند، و نمیتوانند دوباره بیاموزند.» (اَلوین تافلر، نویسنده و آیندهپژوه آمریکایی)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۰۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
«بیسوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که خواندن و نوشتن نمیدانند، کسانیاند که نمیتوانند بیاموزند، نمیتوانند آموختههای خود را فراموش کنند، و نمیتوانند دوباره بیاموزند.» (اَلوین تافلر، نویسنده و آیندهپژوه آمریکایی)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۰۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
فاصلهگذاری «دَرهم»
۱) «دَرهم» (حرف اضافه + ضمیر) بخش پیشین برخی از فعلهای مرکب است که بیفاصله نوشته میشود و با فعل خود با یک فاصله میآید. مثال:
درهم آمیختن، درهم پیچیدن، درهم پیوستن، درهم تنیدن، درهم رفتن، درهم ریختن، درهم شدن، درهم شکستن، درهم فرو رفتن، درهم کردن، درهم کشیدن، درهم کوبیدن، درهم نوردیدن، و ... .
۲) در واژههای مرکب (اسم یا صفت)، کاملاً نیمفاصله نوشته میشود. مثال:
درهمآمیختگی، درهمآمیخته، درهمآمیزی، درهمبافتگی، درهمبافته، درهمبرهم، درهمبرهمی، درهمپیچیدگی، درهمپیچیده، درهمپیوستگی، درهمپیوسته، درهمتنیدگی، درهمتنیده، درهمجوش، درهمچپیده، درهمرفته، درهمریختگی، درهمریخته، درهمزده، درهمشده، درهمشکستگی، درهمشکسته، درهمفرورفته، درهمفشردگی، درهمفشرده، درهمکرده، درهمکشیدگی، درهمکشیده، درهمکوبیدگی، درهمکوبیده، درهمنوردیدگی، درهمنوردیده، درهموبرهم، درهموبرهمی، و ... .
۱۴۰۰/۱۱/۰۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
۱) «دَرهم» (حرف اضافه + ضمیر) بخش پیشین برخی از فعلهای مرکب است که بیفاصله نوشته میشود و با فعل خود با یک فاصله میآید. مثال:
درهم آمیختن، درهم پیچیدن، درهم پیوستن، درهم تنیدن، درهم رفتن، درهم ریختن، درهم شدن، درهم شکستن، درهم فرو رفتن، درهم کردن، درهم کشیدن، درهم کوبیدن، درهم نوردیدن، و ... .
۲) در واژههای مرکب (اسم یا صفت)، کاملاً نیمفاصله نوشته میشود. مثال:
درهمآمیختگی، درهمآمیخته، درهمآمیزی، درهمبافتگی، درهمبافته، درهمبرهم، درهمبرهمی، درهمپیچیدگی، درهمپیچیده، درهمپیوستگی، درهمپیوسته، درهمتنیدگی، درهمتنیده، درهمجوش، درهمچپیده، درهمرفته، درهمریختگی، درهمریخته، درهمزده، درهمشده، درهمشکستگی، درهمشکسته، درهمفرورفته، درهمفشردگی، درهمفشرده، درهمکرده، درهمکشیدگی، درهمکشیده، درهمکوبیدگی، درهمکوبیده، درهمنوردیدگی، درهمنوردیده، درهموبرهم، درهموبرهمی، و ... .
۱۴۰۰/۱۱/۰۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
❤2👍1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مهمترین ترس نوقلمها چیست؟!
چگونه جرئت کنیم کتابمان را برای چاپ به ناشران بسپاریم؟
آیا خجالت میکشید دیگران نوشتههای شما را ببینند؟
نمیدانید چگونه روان و خوشخوان بنویسید؟
از درست بودنِ متن خود مطمئن نیستید؟
@Matnook_com
⚫️کارگاه آنلاین ویرایش متنوک برای ویراستاران، مترجمان، و نویسندگانی است که میخواهند نکات جدید و متفاوتی در ویرایش بیاموزند و آموختههای خود را بهروز کنند.
🔴شرایط، سرفصلها، و مزایای کارگاه را اینجا ببینید!
👩🏻💻ثبتنام سریع و آسان:👇
@MatnookAdmin3
🎞ویدئو شرکتکنندگان قبلی:👇
@Matnook_01
☎️ساعت اداری (۹ تا ۱۴): ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵
@Matnook_com
چگونه جرئت کنیم کتابمان را برای چاپ به ناشران بسپاریم؟
آیا خجالت میکشید دیگران نوشتههای شما را ببینند؟
نمیدانید چگونه روان و خوشخوان بنویسید؟
از درست بودنِ متن خود مطمئن نیستید؟
@Matnook_com
⚫️کارگاه آنلاین ویرایش متنوک برای ویراستاران، مترجمان، و نویسندگانی است که میخواهند نکات جدید و متفاوتی در ویرایش بیاموزند و آموختههای خود را بهروز کنند.
🔴شرایط، سرفصلها، و مزایای کارگاه را اینجا ببینید!
👩🏻💻ثبتنام سریع و آسان:👇
@MatnookAdmin3
🎞ویدئو شرکتکنندگان قبلی:👇
@Matnook_01
☎️ساعت اداری (۹ تا ۱۴): ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵
@Matnook_com
"Writing is like driving at night in the fog. You can only see as far as your headlights, but you can make the whole trip that way." — E. L. Doctorow
«نوشتن مانند رانندگی در شبی مهآلود است؛ درست بهاندازۀ نور چراغهای جلو دید دارید و تا پایان سفر نیز به همین منوال میتوانید پیش روید.» (ای. ال. دکتروف، نویسندۀ آمریکایی و نگارندۀ رمان معروف رگتایم)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۱۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
«نوشتن مانند رانندگی در شبی مهآلود است؛ درست بهاندازۀ نور چراغهای جلو دید دارید و تا پایان سفر نیز به همین منوال میتوانید پیش روید.» (ای. ال. دکتروف، نویسندۀ آمریکایی و نگارندۀ رمان معروف رگتایم)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۱۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
۸۰ واژۀ «شیر»دار
که بیفاصله یا نیمفاصله نوشته میشوند:
شیرآلات، شیرآهک، شیراطمینان، شیرببر، شیربچه، شیربرنج، شیربلال، شیربها، شیربهشیر، شیرِپاکخورده، شیرپاککن، شیرپسته، شیرپنیر، شیرتوشیر، شیرجوش، شیرچای/ -چایی، شیرِخامخورده، شیرخرما، شیرخشت، شیرخشتمزاجی، شیرِخشک، شیرخوابی، شیرخوار، شیرخوارگاه، شیردار، شیردل، شیردود (بازی)، شیردوش، شیرده، شیرریز (ظرف)، شیرزا، شیرزن، شیرسوز، شیرسویا، شیرشکری (رنگ)، شیرعسل، شیرعسلی، شیرفروش، شیرفلکه، شیرفهم، شیرقهوه، شیرکاکائو، شیرکوه، شیرگاه، شیرمال، شیرماهی، شیرمرد، شیرمست، شیرموز، شیرِناپاکخورده، شیرنارگیل، شیرواشیر، شیریاخط، شیرینبیان، شیرینپلو، شیرینزبان، شیرینسخن، شیرینعقل، شیرینکاری، شیرینکام، شیرینلب، شیرینیپزی، شیرینیجات، شیرینیخشک، شیرینیخوران، شیرینیخورده، آبشیرینکن، بچهشیرده، ترشوشیرین، تولهشیر، جوشِشیرین، چایشیر/ چایی-، چایشیرین/ چایی-، خودشیرینی، سرشیر، سیرابشیردان/ -شیردون، شیشهشیر، قصرِشیرین، نانشیرینی، همشیره.
#زنگ_املا
۱۴۰۰/۱۱/۱۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
که بیفاصله یا نیمفاصله نوشته میشوند:
شیرآلات، شیرآهک، شیراطمینان، شیرببر، شیربچه، شیربرنج، شیربلال، شیربها، شیربهشیر، شیرِپاکخورده، شیرپاککن، شیرپسته، شیرپنیر، شیرتوشیر، شیرجوش، شیرچای/ -چایی، شیرِخامخورده، شیرخرما، شیرخشت، شیرخشتمزاجی، شیرِخشک، شیرخوابی، شیرخوار، شیرخوارگاه، شیردار، شیردل، شیردود (بازی)، شیردوش، شیرده، شیرریز (ظرف)، شیرزا، شیرزن، شیرسوز، شیرسویا، شیرشکری (رنگ)، شیرعسل، شیرعسلی، شیرفروش، شیرفلکه، شیرفهم، شیرقهوه، شیرکاکائو، شیرکوه، شیرگاه، شیرمال، شیرماهی، شیرمرد، شیرمست، شیرموز، شیرِناپاکخورده، شیرنارگیل، شیرواشیر، شیریاخط، شیرینبیان، شیرینپلو، شیرینزبان، شیرینسخن، شیرینعقل، شیرینکاری، شیرینکام، شیرینلب، شیرینیپزی، شیرینیجات، شیرینیخشک، شیرینیخوران، شیرینیخورده، آبشیرینکن، بچهشیرده، ترشوشیرین، تولهشیر، جوشِشیرین، چایشیر/ چایی-، چایشیرین/ چایی-، خودشیرینی، سرشیر، سیرابشیردان/ -شیردون، شیشهشیر، قصرِشیرین، نانشیرینی، همشیره.
#زنگ_املا
۱۴۰۰/۱۱/۱۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍1
"Writing is like prostitution. First you do it for love, and then for a few close friends, and then for money." ― Moliere
«نوشتن مانند تنفروشی است. اول بهخاطر عشق انجامش میدهی، سپس برای شماری از دوستان نزدیکت، و سرانجام برای پول.» (مولیر، نمایشنامهنویس نامآشنای فرانسوی)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
«نوشتن مانند تنفروشی است. اول بهخاطر عشق انجامش میدهی، سپس برای شماری از دوستان نزدیکت، و سرانجام برای پول.» (مولیر، نمایشنامهنویس نامآشنای فرانسوی)
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از دورۀ جامع ویرایش متنوک
مدرس: سید محمد بصام
۲ نکته دربارۀ «کسرۀ خفیف» که شاید ندانید!
واژههای کسرهخفیفدار چه ویژگیهایی دارند و چگونه فاصلهگذاری میشوند؟
#دستورزبان #فاصلهگذاری
۱۴۰۰/۱۱/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
مدرس: سید محمد بصام
۲ نکته دربارۀ «کسرۀ خفیف» که شاید ندانید!
واژههای کسرهخفیفدار چه ویژگیهایی دارند و چگونه فاصلهگذاری میشوند؟
#دستورزبان #فاصلهگذاری
۱۴۰۰/۱۱/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👌7👍2
"If you do not write for publication, there is little point in writing at all." ― George Bernard Shaw
«اگر برای انتشار نمینویسی، دیگر نوشتن معنای خاصی ندارد.» (جورج برنارد شا)
اگرم مینویسی که چاپ و دیده بشه، باید ویرایش یاد بگیری! 😁
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۱۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
«اگر برای انتشار نمینویسی، دیگر نوشتن معنای خاصی ندارد.» (جورج برنارد شا)
اگرم مینویسی که چاپ و دیده بشه، باید ویرایش یاد بگیری! 😁
#منهای_ویرایش
۱۴۰۰/۱۱/۱۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
🤩1
یک نکتهات بگویم!
ما سرم و واکسن و آمپول را «میزنیم»، «دریافت نمیکنیم». «واکسن دریافت کردن» ترجمهٔ لفظبهلفظِ to receive a vaccine است. این تعبیر البته در فارسی و از دیدگاه دانش زبانشناسی نادرست نیست، ولی طبیعی هم نیست. پس بهجای اینکه بگوییم «دو دوز واکسن دریافت کرد»، طبیعیتر و فارسیتر است که بگوییم «دو نوبت واکسن زد».
#گردهبرداری
۱۴۰۰/۱۱/۱۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
ما سرم و واکسن و آمپول را «میزنیم»، «دریافت نمیکنیم». «واکسن دریافت کردن» ترجمهٔ لفظبهلفظِ to receive a vaccine است. این تعبیر البته در فارسی و از دیدگاه دانش زبانشناسی نادرست نیست، ولی طبیعی هم نیست. پس بهجای اینکه بگوییم «دو دوز واکسن دریافت کرد»، طبیعیتر و فارسیتر است که بگوییم «دو نوبت واکسن زد».
#گردهبرداری
۱۴۰۰/۱۱/۱۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍2
یک بار برای همیشه:
سومشخصِ مفردِ ماضیِ نقلی همیشه نیمفاصله نوشته میشود، چنانکه دیگر صیغههای این فعل نیز نیمفاصله نوشته میشوند. پس:
- آمدهام، آمدهای، آمدهاست، آمدهایم، آمدهاید، آمدهاند؛
- شدهام، شدهای، شدهاست، شدهایم، شدهاید، شدهاند.
۱۴۰۰/۱۱/۱۶
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
سومشخصِ مفردِ ماضیِ نقلی همیشه نیمفاصله نوشته میشود، چنانکه دیگر صیغههای این فعل نیز نیمفاصله نوشته میشوند. پس:
- آمدهام، آمدهای، آمدهاست، آمدهایم، آمدهاید، آمدهاند؛
- شدهام، شدهای، شدهاست، شدهایم، شدهاید، شدهاند.
۱۴۰۰/۱۱/۱۶
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍3❤1
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
Photo
کدام درست است؟
Anonymous Poll
13%
جد و آباد.
55%
جد و آبا(ء).
19%
هردو.
12%
نمیدانم و میخواهم یاد بگیرم.
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
کدام درست است؟
«جدوآباد» یا «جدوآباء»؟
۱) «جدوآباد» در اصل «جدوآباء» بوده و چون همزۀ «آباء» در فارسی تلفظ نمیشود، حذف شدهاست (مانند همزۀ «املاء»، «اعضاء»، و جز اینها). سپس برای اینکه آسان تلفظ شود، یک «د» به آن افزوده شدهاست (به قیاس «د» در «جد»). شاهدهای مشابه را اینجا ببینید.
۲) واژۀ عربی «آباء» جمع «اَب» و به معنای «پدران و اجداد» است و در تعبیر «آبا(ء) و اجداد» نیز به همین معنی بهکار میرود. اما در فارسی «جدوآباد» به معنای «تمام نسلهای قبلی شخص (اعم از زن و مرد)» است و بنابراین، در مقام اصطلاح، به معنای «پدران و نیاکان» نیست:
- «داری منو مسخره میکنی؟ خودتو مسخره کن، جدوآبادتو مسخره کن، اون تولههای بیشعورتو مسخره کن.» (غلامحسین ساعدی، شبنشینی باشکوه، ص ۶۶)
۳) «جدوآباد» دستکم دویست سال است که در فارسی رواج دارد:
- «هرگاه جدوآباد تو از خاندان سلطنتِ ظاهری بهره نداشتند [...] باید که به دستور آباء و اجداد [...] مشغول کار مستمرۀ خویش باشی.» (محمدشفیع طهرانی، مرآت واردات (قرن ۱۲)، به کوشش منصور صفتگل، میراث مکتوب، ۱۳۸۳، ص ۸۱)
- «مهاجران آمریکایی هزار جور جدوآباد دارند و به آنها مینازند.» (مسعود جعفری، نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد، ص ۱۰۸)
- «ای به گور ننۀ جدوآباد هرچی گربهس!» (احمد محمود، مدار صفر درجه، ج ۳، ص ۱۵۶۹)
- «پدربزرگ [...] گفت: گه خوردند با جدوآبادشان!» (رضا براهنی، رازهای سرزمین من، ج ۱، ص ۳۳۹)
- «تا به جدوآباد محسن نرسد ول نمیکند که.» (فریبا وفی، رازی در کوچهها، ص ۳۷)
۴) «جدوآباد» در فرهنگ فارسی عامیانه (ابوالحسن نجفی) با دو شاهد و در فرهنگ فارسی گفتاری (بهروز صفرزاده) با دو مثال آمدهاست. در فرهنگ بزرگ سخن نیز هر دو صورتِ «جدوآباد» و «جدوآبا» آمده و برای هریک شاهدهایی نقل شدهاست.
۵) در نتیجه، «جدوآباد» کاملاً درست است و کاربرد آن در متنهای غیررسمی، مانند داستان، اشکالی ندارد. این اصطلاح بهندرت در نوشتارهای رسمی بهکار میرود و گاهی بهجای آن «آبا و اجداد» مینویسند. بهتر است در فارسی معیار بنویسیم «پیشینیان»، «نیاکان»، «پدران و مادران»، یا واژههایی از این دست.
#واژهشناسی
۱۴۰۰/۱۱/۱۸
سید محمد بصام/ فرهاد قربانزاده
@Matnook_com @azvirayesh
instagram.com/matnook_com
۱) «جدوآباد» در اصل «جدوآباء» بوده و چون همزۀ «آباء» در فارسی تلفظ نمیشود، حذف شدهاست (مانند همزۀ «املاء»، «اعضاء»، و جز اینها). سپس برای اینکه آسان تلفظ شود، یک «د» به آن افزوده شدهاست (به قیاس «د» در «جد»). شاهدهای مشابه را اینجا ببینید.
۲) واژۀ عربی «آباء» جمع «اَب» و به معنای «پدران و اجداد» است و در تعبیر «آبا(ء) و اجداد» نیز به همین معنی بهکار میرود. اما در فارسی «جدوآباد» به معنای «تمام نسلهای قبلی شخص (اعم از زن و مرد)» است و بنابراین، در مقام اصطلاح، به معنای «پدران و نیاکان» نیست:
- «داری منو مسخره میکنی؟ خودتو مسخره کن، جدوآبادتو مسخره کن، اون تولههای بیشعورتو مسخره کن.» (غلامحسین ساعدی، شبنشینی باشکوه، ص ۶۶)
۳) «جدوآباد» دستکم دویست سال است که در فارسی رواج دارد:
- «هرگاه جدوآباد تو از خاندان سلطنتِ ظاهری بهره نداشتند [...] باید که به دستور آباء و اجداد [...] مشغول کار مستمرۀ خویش باشی.» (محمدشفیع طهرانی، مرآت واردات (قرن ۱۲)، به کوشش منصور صفتگل، میراث مکتوب، ۱۳۸۳، ص ۸۱)
- «مهاجران آمریکایی هزار جور جدوآباد دارند و به آنها مینازند.» (مسعود جعفری، نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد، ص ۱۰۸)
- «ای به گور ننۀ جدوآباد هرچی گربهس!» (احمد محمود، مدار صفر درجه، ج ۳، ص ۱۵۶۹)
- «پدربزرگ [...] گفت: گه خوردند با جدوآبادشان!» (رضا براهنی، رازهای سرزمین من، ج ۱، ص ۳۳۹)
- «تا به جدوآباد محسن نرسد ول نمیکند که.» (فریبا وفی، رازی در کوچهها، ص ۳۷)
۴) «جدوآباد» در فرهنگ فارسی عامیانه (ابوالحسن نجفی) با دو شاهد و در فرهنگ فارسی گفتاری (بهروز صفرزاده) با دو مثال آمدهاست. در فرهنگ بزرگ سخن نیز هر دو صورتِ «جدوآباد» و «جدوآبا» آمده و برای هریک شاهدهایی نقل شدهاست.
۵) در نتیجه، «جدوآباد» کاملاً درست است و کاربرد آن در متنهای غیررسمی، مانند داستان، اشکالی ندارد. این اصطلاح بهندرت در نوشتارهای رسمی بهکار میرود و گاهی بهجای آن «آبا و اجداد» مینویسند. بهتر است در فارسی معیار بنویسیم «پیشینیان»، «نیاکان»، «پدران و مادران»، یا واژههایی از این دست.
#واژهشناسی
۱۴۰۰/۱۱/۱۸
سید محمد بصام/ فرهاد قربانزاده
@Matnook_com @azvirayesh
instagram.com/matnook_com
👍1