رویای پروانه شدن
3.41K subscribers
1.77K photos
683 videos
23 files
53 links
هیچ‌ دیدگاهی را بدونِ تأمل و تعمق نپذیرید حتی آن‌چه که این‌جا بیان می‌شود. انتشارِ مطالب تنها با ذکرِ نام_منبع مجاز است، https://t.me/Parvanehbiprva1 لینکِ گروه
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبنم‌ها و شب‌بوها
سرخوشانه جنون‌شان را
در پیاله‌ی چشم‌هایم می‌ریزند
و از بیخودانگیِ محض
سرشارم می‌کنند.



#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
آگاهی چیست؟
و بر چند قِسم است؟

وقتی که سخن از آگاهی به میان آورده می‌شود به خاطر داشته باشیم که اشاره به کدام‌یک از آن‌ها و کدامین بُعدِ از ادراکِ از آگاهی است، تا دچارِ خبطِ واژه‌ها (خطای ادراکی) و قائل به چیزی محدود نشویم.

معنایِ اول آگاهی اَوِرنس، جرقه‌ای از جستجوگری و تأمل روشنگرانه بر بن مایه این هستی همچنین پی بردن و ادراک چند و چونِ این زندگی و یافتنِ برهان بودن در سایه سار هستی موهوم است. که تمامِ این‌ها منجر به برون نگری و درون نگری، بصیرت و روشن‌بینی و روشن‌شدگی، درنتیجه تحول یافتن یا مَنشِ روشن‌ضمیرانه_روشندل بودن می‌گردد.


معنایِ دوم؛
کانشسنسِ ایگو، یا ساختارِ ذهن، ذهنیت‌های موجود و محتویاتِ ظرفِ ذهن و زمان است.
در این بُعد از آگاهی ظرفِ ذهن و ذهنیت‌ها درک می‌شود یعنی اینکه ذهن چیست؟ کارکردِ آن چگونه است، ماهیتِ ذهنِ درّاک چیست ؟ ایگو چیست و چگونه عمل می‌کند. ذهنیت‌های ما چگونه دامی برای به ورطه کشیدنِ آگاهیِ تام و تمام و با کشاندن توجه به ناآگاهی می‌شوند.

و سرانجام سومین قِسمِ آن آگاهی، هشیاری دمادم است که خموشانه ساکنِ ساحتِ تماشاست، خالیایِ هیچ و‌ تُهیای بی‌کران و بی مرز و نامحدودی که در برگیرنده ی تمامی بخش‌های مختلفِ وجود، و وجوهِ متفاوتِ اقسامِ آگاهی و ذهن آگاهی است.
محتوایِ آگاهی خودِ آگاهی است ،
یعنی هم ظرف است هم مظروف؛
و هم شاملِ آن‌چه در آن ریخته شده است،
هم آگاه به آن‌چه که با آن درهم تنیده شده است و در فضایِ ارتعاشیِ آن روی می‌دهد! در نتیجه هنگامِ تماشا ظرف و مظروف با هم یکسان اند. بدین سان بی‌تعریف است، و چون فراچنگ است از این روی به چنگ آمدنی نیست،
حتی به توصیف درنیاید چون به توصیف درآید دِگَر راستین نیست. آنانکه یافتند زبان الکن شدند و عاجز از بیان...
خلأیی ناپیدا که تنها با خلأ نیستی لمس می‌شود.
در نیستی ساکن بودن رقص هستی را دیدن
این مقامِ شاهد است.




#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبنمِ رویِ برگ‌ها
وقتی‌ به روستا سفر می‌کنم
آن دم که نوایِ کبکِ سحرگاهان
در بلورِ آفتاب می‌پیچَد
من زیاد می‌بینم
کوتاهیِ این عمر را...!





#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
مهر بی‌هیچ بهانه‌ای و عریانیِ روح؛ مَنِشِ والایِ سالکانه است و سالکان نمی‌توانند آن را با هستی سهیم نشوند. او (سالک)نمی‌تواند مهر نورزد چراکه زنده است به مهرِ خودبخودی دل؛ و اگر آن بخششِ بزرگ سهم هر روزه دل‌هایشان نشود در اینصورت مرگِشان حتمی خواهد بود و این مردن نه آن مرگی است که ما می‌پنداریم ، بلکه هر زمان_هر مکان که دل رو به سردی می‌رود و روح به خاموشی می‌گراید. او سالک ، دیگر سالکی زنده و تپنده نیست!


#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عدم، رقصِ نیستی و هستی است،
عدم ، جوشش هستی و نیستی است.

عدم، نیستی مطلق نیست ،
عدم، شاید همین‌حالا همین‌جاست!
جاری و پویا ، ساکن و ایستا...

چون چیزی یا موجودیتی خارج از حوزه‌ی اختیار و از سیطره آگاهی بصری ( دیدنِ) ما پنهان است، دالِ بر ناموجود بودن و یا دروغین بودنِ آن نیست، هیچ‌گاه به صراحت و قاطعیت نمی‌توان گفت که سفسطه بافی و ناموجود است‌. ناموجود همان موجود است فقط شکل- نام ندارد و موجود رقص ناموجود است اما چون‌که به حوزه رویت ناظر راه می‌یابد این‌گونه به نظر می‌رسد که وجود دارد.

سوی دیگر نیز آن‌چه موجود است مطرح می‌گردد بواقع موجودیت داشتن الزاما به معنای این نیست آن‌چه که حقیقتا موجودیت دارد_پدیدار است و در نگاه ناظر قابل رویت می‌شود او بر آن کنترل دارد به معنای هستِ هستیِ آن است.
به واقع نبودن و‌ نیستی دالِ بر ناموجود نبودن نیست و بودنی حقیقتا بودنی نیست!

تمامِ هستی (موجود)از بطنِ آن نیستی (ناموجود)بر می‌خیزد پس از غرش و خیزش؛ دوباره به دامانِ آن خلأ ناپیدا (به بطنِ تهیا) بازمی‌گردد و بدان می‌پیوندد و این همان رقصِ انرژیست که تا بی‌نهایت ادامه دارد.


#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
شمع گفت من کوچک‌تر از آن ام
که بتوانم جنگلی ساکت و خاموش
را روشنا ببخشم.
تاریکیِ هولناکی بر روحِ این
جنگل حاکم است
نورِ من اما کم و کوچک...
من تنها فقط می‌توانم در آتشِ سوزان
بسوزم و بی هیچ صدایی اشک بریزم
شعله رو به شمعِ گفت ؛
تو‌ آن شعله‌ی کوچکِ
فروزانی هستی
که خورشیدهایِ بسیاری
از دلِ روشن اَش می‌درخشد.
تو آن آتشی هستی که می‌سوزد،
در این سوختن اما
جز نور هیچ از خویشتن خویشش
به ودیعه نمی‌گذارد!
کاش می‌دانستی که جهان
بی نور فروغت چه کوچک است
و تاریک...

#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
تا وقتی‌که نسبتِ به خودمان
و جهانِ مان ناآگاه هستیم،
و ناآگاهانه عمل و رفتار می‌کنیم.
تا زمانی که خودمان نمی‌اندیشیم
دایما در گفته‌ها و اندیشیده‌های
این و آن غور می‌خوریم. و با این کار گاهی اوقات بیشتر خودمان را گم و ایجادِ سردرگمیِ بیشتری می‌کنیم همچنین ذهن مان را انباشتی از دیگر ذهنیت‌های خواهد بود.

اگر خودمان تأمل کنیم
و رنجِ این اندیشیدن را هم
نوش کنیم.

کلماتی که بر زبان جاری می‌کنیم
رنگِ بی‌رنگی ، رایحه‌ی شهود به خودشان می‌گیرند و دیگر نیازی نیست ، کورکورانه و متعصبانه، چشم و گوش بسته از هیچ‌چیزی و یا کسی اطاعتِ بی‌چون و چرا داشته باشیم.

پس آن‌چه که نیاز است مدام به خودمان یادآور شویم رنجِ فهمیدن و اندیشیدن است، رنج بردن و دانستن بِه از اینکه ندانسته و ناآگاهانه مُردن...

مصداق بارز این جملات
می‌تواند این گفته‌ها باشد که
ذهنِ تان را خلاق و بارور کنید
اندیشه اتان را پرورش دهید
هرچند اگر غیرممکن به نظر رسد
تا خرد و نورِ وجودتان شکوفا گردد.


#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
لینک گروه
https://t.me/Parvanehbiprva1
نبوغِ راستین خلق تمامیّتِ وجودِ هر انسانی است و انسانِ به تمامیّتِ رسیده انسانی که در پیِ کشف و درکِ شناختِ ژرف حقیقتِ درونی‌ خویش است، او خالقِ خویشتنِ حقیقی‌ِ وجود‌ِ خویش و خالقِ خلاقِ لحظه به لحظه‌های زندگی اش خواهد بود.



#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini

لینک گروه

https://t.me/Parvanehbiprva1
آن هنگام که پلک‌هایم را
آرام بر هم می‌گذارم
به ناگَه کلِ این کیهان را می‌بینم
که در گستره‌ای از بی‌کرانگیِ
این جانِ بی‌نهایتَ ام
چونان رودی از ستاره‌هایی رقصان
بی‌محابا می‌درخشند و می‌رقصند !




#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروانه‌ در چمن‌زار
آرام بر سَرانگشتانَم می‌نشیند
اینک من تمامِ جهانِ او هستم...



#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini