⭕️ چگونه کارمندمان را ستایش یا توبیخ کنیم؟
#Harvard_business_review
🔸روزی یکی از مشاوران عرصه مدیریت طی مشاوره مدیریتی به یکی از دوستانش که مربی بیسبال بود، گفت: «واقعا تو را تحسین میکنم و فکر میکنم تو بهترین مربی لیگ بیسبال در تمام دنیا هستی.» دوستش که کاملا او را میشناخت و میدانست هیچ سررشتهای در زمینه ورزش و بیسبال ندارد جواب داد: «متشکرم اما فکر میکنم تو این حرفها را برای دلخوشی من میزنی، چرا که میدانم تو سررشتهای از ورزش نداری و این تعریف و تمجید تو، کاملا مصنوعی است.»
🔹آری، تعریف و تمجید از کارکنان توسط مدیرشان باید به شکلی اصولی و فارغ از احساسات محض صورت پذیرد. در واقع بهتر است این تحسینها هم عنصر قاطعیت و جدی بودن را دارا باشند و هم به شکلی مهربانانه و دوستانه ارائه شوند. بنابراین در الگوی مورد قبول مدیران بزرگ و موفق خبری از ستایشهای اغراق آمیز و مملو از احساسات خام نیست و هر تعریف و ستایشی باید به شکلی عاقلانه و همراه با عنصر واقعیت صورت پذیرد.
◽️توبیخ هوشمندانه و نرم
برای انتقاد از یک فرد یا حتی توبیخ او لازم است به روشنی برای او توضیح داد که چه نقش سازندهای در کسب موفقیتهای پیشین داشته و اینکه در گذشته عملکردهای درخشان و بهتری از او دیده شده که انتظار میرفته دوباره تکرار شوند اما چنین اتفاقی نیفتاده است و به همین دلیل باید به او تذکرات لازم در این مورد ارائه شود.
🔹هنگامی که شما از کسی انتقاد میکنید اما حاضر نیستید حتی دوثانیه از زمان انتقاد کردن تان را صرف نشان دادن قابلیتهای او کنید، هرگونه راهنمایی و دلسوزی شما در مراحل بعدی، بهطور حتم به شکلی تهاجمی و گستاخانه تعبیر خواهد شد. به عبارت بهتر، شما بهعنوان یک رئیس با اهمیت ندادن به مقوله ارزش قائل شدن و مهم جلوه دادن کارکنان تان، نه تنها آنها را راهنمایی نمیکنید، بلکه آنها را در سراشیبی سقوط یا ترک شرکت قرار میدهید.
🔹این رؤسا، پس از آگاهی یافتن از نقاط ضعف کارکنان، از آنها بهعنوان یک اهرم فشار برای وادار کردن کارکنان به کار بیشتر استفاده میکنند و اسم این کار را قاطعیت داشتن و جدی بودن میگذارند. حال آنکه این کار از آن رئیس، یک فرد ظالم، زورگو و مستبد خواهد ساخت و هرگونه اعتماد و علاقه بین آنها را از میان خواهد برد.
◽️به چالش کشیدن غیرمستقیم
بارها دیده شده که روسا به جای به چالش کشیدن مستقیم افرادشان، با آنها با زبان کنایه آمیز و مبهم صحبت کردهاند و در عین حال در خفا به دنبال جایگزین کردن آنها با افرادی دیگر برآمدهاند. متاسفانه عقل سلیم و بسیاری از توصیههای رایج مدیریتی، روسا و مدیران را تشویق میکند که کمتر و نرمتر به انتقاد از کارکنان شان بپردازند و آنها را بهطور مستقیم به چالش بکشند و به جای دقت به عملکرد آنها، به تشویق و تحسین بی دلیل بپردازند.
🔹حال آنکه این گونه اقدامات کورکورانه نه تنها به ارتقای اعتماد و روابط بین کارکنان و رئیسشان منتهی نخواهد شد، بلکه باعث میشود عملکرد عالی از عملکرد عادی متمایز نشود و این یعنی کاسته شدن از میزان انگیزه کارکنان توانمند و فوق العاده.
◽️همدردی ساختگی
آنچه افراد را به حرکت و پیشرفت بیشتر و سریعتر وا میدارد انتقاد سازنده است و نه همدردی ساختگی. در واقع روسایی که اهل همدردی ساختگی هستند به گونهای عمل میکنند که نتایج درخشان برخی از کارکنان تحت الشعاع نتایج معمولی و حتی ضعیف همکاران شان قرار گیرد و این یعنی مرگ انگیزه حرکت و پیشرفت به جلو.
🔹همدردی ساختگی در عمل باعث میشود تا رئیس نتواند از عملکرد ضعیف بعضیها انتقاد کند و در نتیجه راه برای ارائه عملکردهای ضعیف تر بازتر میشود. چنین تساهل و تسامحی از سوی روسا به سرعت بین خود کارکنان نیز رواج پیدا میکند و در نتیجه فرهنگ سازمانی به سمت ریاکاری و دوری جستن از گفتن واقعیتها میل پیدا میکند.
🔹بعضی از رؤسا به اشتباه فکر میکنند که استفاده مکرر آنها از همدردی ساختگی و ظاهری میتواند به بهبود روابط بین آنها و کارکنان شان بینجامد در حالی که دیر یا زود کارکنان خواهند فهمید تنها بازخوردی که رئیس شان دریافت خواهد کرد، یک «خسته نباشید» یا اصطلاحاتی از این قبیل است که تاثیر چندانی بر افزایش انگیزه کارکردن آنها نخواهد داشت و مشخص نمیکند افراد در چه جایگاهی قرار دارند و چه تفاوتهایی بین عملکرد کارکنان لایق و کارکنان نالایق و ناکارآمد وجود دارد.
🖋آکادمی مدیریت
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران @Managersclub
#Harvard_business_review
🔸روزی یکی از مشاوران عرصه مدیریت طی مشاوره مدیریتی به یکی از دوستانش که مربی بیسبال بود، گفت: «واقعا تو را تحسین میکنم و فکر میکنم تو بهترین مربی لیگ بیسبال در تمام دنیا هستی.» دوستش که کاملا او را میشناخت و میدانست هیچ سررشتهای در زمینه ورزش و بیسبال ندارد جواب داد: «متشکرم اما فکر میکنم تو این حرفها را برای دلخوشی من میزنی، چرا که میدانم تو سررشتهای از ورزش نداری و این تعریف و تمجید تو، کاملا مصنوعی است.»
🔹آری، تعریف و تمجید از کارکنان توسط مدیرشان باید به شکلی اصولی و فارغ از احساسات محض صورت پذیرد. در واقع بهتر است این تحسینها هم عنصر قاطعیت و جدی بودن را دارا باشند و هم به شکلی مهربانانه و دوستانه ارائه شوند. بنابراین در الگوی مورد قبول مدیران بزرگ و موفق خبری از ستایشهای اغراق آمیز و مملو از احساسات خام نیست و هر تعریف و ستایشی باید به شکلی عاقلانه و همراه با عنصر واقعیت صورت پذیرد.
◽️توبیخ هوشمندانه و نرم
برای انتقاد از یک فرد یا حتی توبیخ او لازم است به روشنی برای او توضیح داد که چه نقش سازندهای در کسب موفقیتهای پیشین داشته و اینکه در گذشته عملکردهای درخشان و بهتری از او دیده شده که انتظار میرفته دوباره تکرار شوند اما چنین اتفاقی نیفتاده است و به همین دلیل باید به او تذکرات لازم در این مورد ارائه شود.
🔹هنگامی که شما از کسی انتقاد میکنید اما حاضر نیستید حتی دوثانیه از زمان انتقاد کردن تان را صرف نشان دادن قابلیتهای او کنید، هرگونه راهنمایی و دلسوزی شما در مراحل بعدی، بهطور حتم به شکلی تهاجمی و گستاخانه تعبیر خواهد شد. به عبارت بهتر، شما بهعنوان یک رئیس با اهمیت ندادن به مقوله ارزش قائل شدن و مهم جلوه دادن کارکنان تان، نه تنها آنها را راهنمایی نمیکنید، بلکه آنها را در سراشیبی سقوط یا ترک شرکت قرار میدهید.
🔹این رؤسا، پس از آگاهی یافتن از نقاط ضعف کارکنان، از آنها بهعنوان یک اهرم فشار برای وادار کردن کارکنان به کار بیشتر استفاده میکنند و اسم این کار را قاطعیت داشتن و جدی بودن میگذارند. حال آنکه این کار از آن رئیس، یک فرد ظالم، زورگو و مستبد خواهد ساخت و هرگونه اعتماد و علاقه بین آنها را از میان خواهد برد.
◽️به چالش کشیدن غیرمستقیم
بارها دیده شده که روسا به جای به چالش کشیدن مستقیم افرادشان، با آنها با زبان کنایه آمیز و مبهم صحبت کردهاند و در عین حال در خفا به دنبال جایگزین کردن آنها با افرادی دیگر برآمدهاند. متاسفانه عقل سلیم و بسیاری از توصیههای رایج مدیریتی، روسا و مدیران را تشویق میکند که کمتر و نرمتر به انتقاد از کارکنان شان بپردازند و آنها را بهطور مستقیم به چالش بکشند و به جای دقت به عملکرد آنها، به تشویق و تحسین بی دلیل بپردازند.
🔹حال آنکه این گونه اقدامات کورکورانه نه تنها به ارتقای اعتماد و روابط بین کارکنان و رئیسشان منتهی نخواهد شد، بلکه باعث میشود عملکرد عالی از عملکرد عادی متمایز نشود و این یعنی کاسته شدن از میزان انگیزه کارکنان توانمند و فوق العاده.
◽️همدردی ساختگی
آنچه افراد را به حرکت و پیشرفت بیشتر و سریعتر وا میدارد انتقاد سازنده است و نه همدردی ساختگی. در واقع روسایی که اهل همدردی ساختگی هستند به گونهای عمل میکنند که نتایج درخشان برخی از کارکنان تحت الشعاع نتایج معمولی و حتی ضعیف همکاران شان قرار گیرد و این یعنی مرگ انگیزه حرکت و پیشرفت به جلو.
🔹همدردی ساختگی در عمل باعث میشود تا رئیس نتواند از عملکرد ضعیف بعضیها انتقاد کند و در نتیجه راه برای ارائه عملکردهای ضعیف تر بازتر میشود. چنین تساهل و تسامحی از سوی روسا به سرعت بین خود کارکنان نیز رواج پیدا میکند و در نتیجه فرهنگ سازمانی به سمت ریاکاری و دوری جستن از گفتن واقعیتها میل پیدا میکند.
🔹بعضی از رؤسا به اشتباه فکر میکنند که استفاده مکرر آنها از همدردی ساختگی و ظاهری میتواند به بهبود روابط بین آنها و کارکنان شان بینجامد در حالی که دیر یا زود کارکنان خواهند فهمید تنها بازخوردی که رئیس شان دریافت خواهد کرد، یک «خسته نباشید» یا اصطلاحاتی از این قبیل است که تاثیر چندانی بر افزایش انگیزه کارکردن آنها نخواهد داشت و مشخص نمیکند افراد در چه جایگاهی قرار دارند و چه تفاوتهایی بین عملکرد کارکنان لایق و کارکنان نالایق و ناکارآمد وجود دارد.
🖋آکادمی مدیریت
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران @Managersclub
⭕️ چرا ترک یک شغل بد سخت است؟
#Harvard_business_review
🔸ترک یک شغل بد هیچوقت آسان نیست و آستانه تحمل هرکسی متفاوت است. پس خودتان را شماتت نکنید که چرا اینهمه وقت در یک موقعیت آسیبرسان ماندید و کاری نکردید، چون کمکی نمیکند. چیزی که به کمکتان میآید آموختن از هر تجربه است که شما را قدرتمند میکند تا عواقب انتخابهای شغلیتان را بپذیرید و اگر بار دیگر از موقعیت مشابهی سر درآوردید، زودتر آنجا را ترک کنید.
🔹مارلو لاینس، مربی تیمی و شغلی و نویسنده کتاب برگزیده «در جستوجوی شغلی جدید» (Wanted – A New Career) میگوید: تقریبا تمام مراجعان من از ترومایی که در محل کار تجربه کردهاند میگویند. با اینکه این کارکنان میدانستند محیط کارشان سالم نیست سالها در همان شغل ماندند. چرا؟ به پنج دلیل:
1⃣ وفاداری به «خانواده کاری»
حضور طولانیمدت در یک شرکت میتواند باعث بروز یکجور حس وفاداری نسبت به سازمان و اعضای تیم شود. بپذیرید که شرکتها برای استفاده از تواناییهایتان شما را استخدام میکنند تا خدمتی را عرضه کنند. اگر شما دیگر آن ارزش افزودهای را که شرکت انتظار دارد فراهم نکنید، شما را تعدیل خواهد کرد. حالا همین منطق را برعکس کنید. ببینید آیا شرکت همچنان آن ارزشی را که شما در زندگی به آن نیاز دارید تامین میکند یا نه.
2⃣ جو فرقهای
اگر احساس رفاقت شدید اجازه نمیدهد جایی را که میدانید محیط کاری سمی و ناسالمی دارد ترک کنید، کمی وقت بگذارید و مشخص کنید چه چیزی برایتان ارزش است و ببینید آن ارزشها در این شغل - فارغ از نیازهای شرکت- برآورده میشوند یا نه. این سوالات را از خودتان بپرسید: در کار چه چیزی برایم مهم است؟ کدام ارزشهایم مرتبا مورد احترام و توجه قرار میگیرند یا زیر پا گذاشته میشوند؟ باید تصمیم بگیرید که آیا ماموریت شرکت مهمتر از ارزشهای شماست یا نه.
3⃣ نوستالژی گذشته شرکت
شرکتها، تیمها و رهبران سازمانی همه تغییر میکنند و اغلب این اتفاقات با رشد شرکت رخ میدهند. ممکن است شما نتوانید بهراحتی با آن تغییرات کنار بیایید. این به شما برمیگردد که ببینید میخواهید در واقعیت موجود زندگی کنید یا گذشتهای که دیگر وجود ندارد.
تغییر سخت است. پس به خودتان زمان بدهید تا با آن کنار بیایید و ببینید معنای تغییر پیشآمده برای شغل شما چیست. بعد از آنکه تغییرات را پذیرفتید، بیطرفانه نگاه کنید و ببینید وضعیت کنونی هنوز ارزشها و اهداف شغلی شما را برآورده میکند یا نه.
5⃣ دستبندهای سهام
بعضی از کارکنان در شرکت محل کارشان به عنوان یکجور پاداش غیرنقدی سهمی از سهام شرکت را دریافت میکنند. این سهمها بعد از مدتزمان مشخصی که معمولا چندساله است اعطا میشوند. به همین دلیل ممکن است بعد از تحمل محیط کاری استرسزا احساس کنید که به خاطر سختیهایی که از سر گذراندهاید باید آن بازه مشخص را بمانید تا سهامتان را دریافت کنید. اما حاضرید تا چه حدی از تروما را تحمل کنید؟
5⃣ ترس
پای تغییر شغل که به میان میآید موضوع برای ترسیدن کم نیست. ترس از اینکه از موقعیت سخت دیگری سر درآورید؛ ترس از اینکه درآمدتان کمتر از درآمد شغل کنونی باشد؛ ترس از اینکه حتی ندانید چطور دنبال کار بگردید. اگر به خاطر شرایط بد کاری درمانده شده باشید، ترس میتواند تا حدی شما را فلج کند که فکر کنید تغییر هرگز نمیتواند به محیط کاری بهتری منجر شود.
🔹زمانی که سعی دارید با ترسهایتان مقابله کنید، این سوالات را از خودتان بپرسید: اگر از رفتن نمیترسیدم چه اتفاقی میافتاد؟ برای اینکه احساس اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشم تا بتوانم تغییرات لازم را اعمال کنم، به چه نوع حمایتی احتیاج دارم؟ و در آخر به این فکر کنید که اگر دوست صمیمیتان در موقعیتی مشابه شما بود، به او چه توصیهای میکردید.
🖋آموزه های سازمانی
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران @Managersclub
#Harvard_business_review
🔸ترک یک شغل بد هیچوقت آسان نیست و آستانه تحمل هرکسی متفاوت است. پس خودتان را شماتت نکنید که چرا اینهمه وقت در یک موقعیت آسیبرسان ماندید و کاری نکردید، چون کمکی نمیکند. چیزی که به کمکتان میآید آموختن از هر تجربه است که شما را قدرتمند میکند تا عواقب انتخابهای شغلیتان را بپذیرید و اگر بار دیگر از موقعیت مشابهی سر درآوردید، زودتر آنجا را ترک کنید.
🔹مارلو لاینس، مربی تیمی و شغلی و نویسنده کتاب برگزیده «در جستوجوی شغلی جدید» (Wanted – A New Career) میگوید: تقریبا تمام مراجعان من از ترومایی که در محل کار تجربه کردهاند میگویند. با اینکه این کارکنان میدانستند محیط کارشان سالم نیست سالها در همان شغل ماندند. چرا؟ به پنج دلیل:
1⃣ وفاداری به «خانواده کاری»
حضور طولانیمدت در یک شرکت میتواند باعث بروز یکجور حس وفاداری نسبت به سازمان و اعضای تیم شود. بپذیرید که شرکتها برای استفاده از تواناییهایتان شما را استخدام میکنند تا خدمتی را عرضه کنند. اگر شما دیگر آن ارزش افزودهای را که شرکت انتظار دارد فراهم نکنید، شما را تعدیل خواهد کرد. حالا همین منطق را برعکس کنید. ببینید آیا شرکت همچنان آن ارزشی را که شما در زندگی به آن نیاز دارید تامین میکند یا نه.
2⃣ جو فرقهای
اگر احساس رفاقت شدید اجازه نمیدهد جایی را که میدانید محیط کاری سمی و ناسالمی دارد ترک کنید، کمی وقت بگذارید و مشخص کنید چه چیزی برایتان ارزش است و ببینید آن ارزشها در این شغل - فارغ از نیازهای شرکت- برآورده میشوند یا نه. این سوالات را از خودتان بپرسید: در کار چه چیزی برایم مهم است؟ کدام ارزشهایم مرتبا مورد احترام و توجه قرار میگیرند یا زیر پا گذاشته میشوند؟ باید تصمیم بگیرید که آیا ماموریت شرکت مهمتر از ارزشهای شماست یا نه.
3⃣ نوستالژی گذشته شرکت
شرکتها، تیمها و رهبران سازمانی همه تغییر میکنند و اغلب این اتفاقات با رشد شرکت رخ میدهند. ممکن است شما نتوانید بهراحتی با آن تغییرات کنار بیایید. این به شما برمیگردد که ببینید میخواهید در واقعیت موجود زندگی کنید یا گذشتهای که دیگر وجود ندارد.
تغییر سخت است. پس به خودتان زمان بدهید تا با آن کنار بیایید و ببینید معنای تغییر پیشآمده برای شغل شما چیست. بعد از آنکه تغییرات را پذیرفتید، بیطرفانه نگاه کنید و ببینید وضعیت کنونی هنوز ارزشها و اهداف شغلی شما را برآورده میکند یا نه.
5⃣ دستبندهای سهام
بعضی از کارکنان در شرکت محل کارشان به عنوان یکجور پاداش غیرنقدی سهمی از سهام شرکت را دریافت میکنند. این سهمها بعد از مدتزمان مشخصی که معمولا چندساله است اعطا میشوند. به همین دلیل ممکن است بعد از تحمل محیط کاری استرسزا احساس کنید که به خاطر سختیهایی که از سر گذراندهاید باید آن بازه مشخص را بمانید تا سهامتان را دریافت کنید. اما حاضرید تا چه حدی از تروما را تحمل کنید؟
5⃣ ترس
پای تغییر شغل که به میان میآید موضوع برای ترسیدن کم نیست. ترس از اینکه از موقعیت سخت دیگری سر درآورید؛ ترس از اینکه درآمدتان کمتر از درآمد شغل کنونی باشد؛ ترس از اینکه حتی ندانید چطور دنبال کار بگردید. اگر به خاطر شرایط بد کاری درمانده شده باشید، ترس میتواند تا حدی شما را فلج کند که فکر کنید تغییر هرگز نمیتواند به محیط کاری بهتری منجر شود.
🔹زمانی که سعی دارید با ترسهایتان مقابله کنید، این سوالات را از خودتان بپرسید: اگر از رفتن نمیترسیدم چه اتفاقی میافتاد؟ برای اینکه احساس اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشم تا بتوانم تغییرات لازم را اعمال کنم، به چه نوع حمایتی احتیاج دارم؟ و در آخر به این فکر کنید که اگر دوست صمیمیتان در موقعیتی مشابه شما بود، به او چه توصیهای میکردید.
🖋آموزه های سازمانی
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران @Managersclub