❤️شعر❤️
سلام حضرتِ جان! نیستید و دلتنگم!
سلام وصله یِ تن! بین ز غصه بی رنگم؟
#دلم_گرفته ، نمی داند از همه دنیا
برای او که نبودست و نیست می جنگم!؟
تو را به دل به گمانم که اعتقادی نیست
بگو چرا به خیالم به جز تو یادی نیست؟
هزار گوشه ی دنیایِ خسته را گشتم
یکی که وعده به دلدادگی م دادی؟نیست!
دوباره پیرهنی از تو مانده بر دوشم
دلم گرفته ز تو، باز از تو می پوشم!
دلم گرفته ولی تو اگر دلت غم داشت
فرار کن ز ِ همه زندگی به آغوشم!
ببین که نیستی و سخت با تو زیسته ام
که خاک بر سرِ هر چیز ِ بی تو ریخته ام!
کجاست شانه ات ای کوه ِ من که ساعتِ غم
به روی ِ شانه یِ آیینه ها گریسته ام؟؟
برای تو همه چیزم، برای من همه چیزی
صدام کن دل ِ دیوانه حال ِ پاییزی
نگو که عقربه ها رویِ دوری ات ماندند
دل است! او که نمی فهمد از زمان چیزی!
مرا زِ آخر این قصه هیچ در یاد است
بگو به گوش ِ دلم بعد از این دلت شاد است
بگو! بگو که من و تو هر دو یک جانیم
که غیر ِ این ته این قصه هر چه...بر باد است...
#معصومه_صابر
✨✨✨✨✨✨✨✨
سلام حضرتِ جان! نیستید و دلتنگم!
سلام وصله یِ تن! بین ز غصه بی رنگم؟
#دلم_گرفته ، نمی داند از همه دنیا
برای او که نبودست و نیست می جنگم!؟
تو را به دل به گمانم که اعتقادی نیست
بگو چرا به خیالم به جز تو یادی نیست؟
هزار گوشه ی دنیایِ خسته را گشتم
یکی که وعده به دلدادگی م دادی؟نیست!
دوباره پیرهنی از تو مانده بر دوشم
دلم گرفته ز تو، باز از تو می پوشم!
دلم گرفته ولی تو اگر دلت غم داشت
فرار کن ز ِ همه زندگی به آغوشم!
ببین که نیستی و سخت با تو زیسته ام
که خاک بر سرِ هر چیز ِ بی تو ریخته ام!
کجاست شانه ات ای کوه ِ من که ساعتِ غم
به روی ِ شانه یِ آیینه ها گریسته ام؟؟
برای تو همه چیزم، برای من همه چیزی
صدام کن دل ِ دیوانه حال ِ پاییزی
نگو که عقربه ها رویِ دوری ات ماندند
دل است! او که نمی فهمد از زمان چیزی!
مرا زِ آخر این قصه هیچ در یاد است
بگو به گوش ِ دلم بعد از این دلت شاد است
بگو! بگو که من و تو هر دو یک جانیم
که غیر ِ این ته این قصه هر چه...بر باد است...
#معصومه_صابر
✨✨✨✨✨✨✨✨