برای ایجاد ارتباط و استمرار آن باید گشت بزنید، با اعضای تیم خود صحبت کنید، کنار آنها کار کنید، سئوال بپرسید و هر زمان که نیاز باشد برای کمک حاضر باشید. به این عمل، مدیریت با گشتزنی (مدیریت پرسه) میگویند که با عنوان MBWA شناخته میشود.
مدیریت با گشتزنی از زمان پیدایش خود تا کنون هرگز از مد نیفتاده است. با استفاده از MBWA میتوانید موارد زیر را افزایش دهید:
🔻 دسترسیپذیری: وقتی پرسنل به چشم یک فرد و نه یک رئیس به شما نگاه کنند، امکان اینکه درباره اتفاقات جاری با شما صحبت کنند بیشتر میشود. به این ترتیب فرصت خواهید داشت تا از مسائل، پیش از آنکه تبدیل به مشکلات شوند اطلاع پیدا کنید.
🔻 اعتماد: هرچه شناخت اعضاء تیم از شما بیشتر باشد، بیشتر به شما اعتماد خواهند کرد، بنابراین اطلاعات بیشتری را با شما به اشتراک خواهند گذاشت. این مسئله باعث فروریختن موانع ارتباطی خواهد شد.
🔻 دانش کسبوکار: سر زدن به افراد و اطلاع از اتفاقات جاری، باعث میشود درک بهتری از کارکردها و فرآیندهای اطراف خود به دست آورید.
🔻 پاسخگویی: تعامل روزانه با افراد تیم، احتمال اجرایی شدن آنچه دربارهی آن توافق کردهاید را تا حد زیادی بالا میبرد. همهی افراد شما انگیزهی بیشتری برای انجام توافقات خواهند داشت؛ چون یکدیگر را به صورت منظم ملاقات میکنید.
🔻 روحیه: معمولا افرادی که فرصت بیشتری برای شنیدهشدن، در اختیارشان گذاشته میشود؛ احساس بهتری در مورد شغل و سازمان خود پیدا میکنند. MBWA روشی است که این فرصت را در اختیار افراد قرار میدهد.
🔻 بهرهوری: بسیاری از ایدههای خلاقانه از دل صحبتهای معمول و روزمره متولد میشوند. MBWA گفتگوهای عادی را تشویق میکند، بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که افراد برای ارائهی ایدههایشان نزد شما بیایند.
علیرغم مزایای بسیار، استفاده از MBWA گاهی با شکست و گاهی با موفقیت همراه است. برای موفق شدن به چیزی بیش از گشتزنی در دفتر، انبار یا کارخانه نیاز است. MBWA تلاشی است مصمم و واقعی، برای درک بهتر کارکنان، کاری که انجام میدهند و اینکه شما چطور میتوانید با اقدامات خود بهرهوری آنها را افزایش دهید. نباید MBWA را تنها به عنوان یک اجبار انجام دهید، چرا که در چنین حالتی این رویکرد اصلا به درستی عمل نخواهد کرد. شما باید واقعا بخواهید که با افراد و عملیات خود بیشتر آشنا شوید و همواره نسبت به دنبال کردن نگرانیها متعهد بوده و در پی بهبود مستمر باشید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تبلیغات سراسری استارتآپ 🚀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
https://tbs.ir/campaign/ads/
@tehranbsadmin
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تبلیغات سراسری استارتآپ 🚀
اگه برنامه مشخصی برای بهبود کسب و کارتون نداشته باشین!
آخرین دوره MBA گرایش فروش آموزش عالی علوم و فنون تهران در سال 1402
ایجاد یک کسب و کار جدید و اینترنتی
https://tbs.ir/campaign/mba-sales-online/
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدل 5 عاملی شخصیت (Five Factor Model) که به آن BIG 5 یا مدل شخصیت نئو هم گفته می شود، یکی از مدل های شناخته شده و بسیار کاربردی برای تحلیل شخصیت، مخصوصا برای شناسایی استعدادها و جذب افراد در سازمان هاست.
همچنین با توجه به این مدل می توان موفقیت افراد را در مشاغل مختلف پیش بینی کرد. این مدل که توسط «رابرت مک کری» ارایه شده است، پنج بعد اصلی برای شخصیت پیشنهاد می کند که عبارتند از: «رنجوری»، «برون گرایی»، «استقبال از تجربه»، «سازگاری»، «وظیفه شناسی».
1️⃣ رنجوری (Neuroticism)
افرادی که رنجوری آن ها پایین است، دارای ثبات عاطفی بوده و معمولاً آرام ، معتدل و راحت هستند و قادرند که با موقعیت های استرس زا بدون آشفتگی یا هیاهو روبرو شوند . به عکس افراد با نمره بالا در مواجهه با شرایط پر فشار، ساده تر عواطف منفی مانند ترس ، غم ، دستپاچگی ، عصبانیت ، احساس گناه و نفرت را تجربه می کنند. این افراد مستعد داشتن عقاید غیر منطقی هستند و خیلی ضعیف تر از دیگران با استرس کنار می آیند.
2️⃣ برون گرایی (Extraversion )
افرادی که در این مقیاس نمره بالایی می گیرند اجتماعی، قاطع، فعال، حراف، اهل گفتگو و دوستدار دیگران هستند. به شرکت در اجتماعات و مهمانی ها علاقه داشته و هیجان و تحرک را دوست دارند و برآنند که به موفقیت در آینده امیدوار باشند. بازاریاب های موفق نمونه ای از این افراد هستند.
3️⃣ استقبال از تجربه (Openness to experience )
افرادی که نمره بالا در این شاخص دارند انسانهایی هستند که در مورد تجربه های درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی سرشار از تجربه دارند. این افراد به دنبال لذت بردن از نظریه های جدید و ارزشهای غیرمتعارف هستند و در مقایسه با افراد بسته احساسات مثبت و منفی فراوانی دارند. این افراد معمولا افراد خلاقی هستند و تفکر واگرا دارند.
4️⃣ سازگاری(Agreeableness)
این شاخص بر گرایشهای ارتباط بین فردی تاکید دارد. فرد موافق نوعدوست است و با دیگران احساس همدردی می کند و مشتاق به کمک به آنان است و اعتقاد دارد که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند.
5️⃣ وظیفه شناسی (Conscientiousness )
وظیفه شناسی به معنی کنترل تمایلات و داشتن برنامه و طرح در رفتار برای رسیدن به اهداف است. فرد دارای نمره بالا در این شاخص هدف ها و خواسته های قوی و از پیش تعیین شده دارند. این افراد دقیق، قابل اعتماد و وقت شناس هستند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۱. واقعیت را به درستی در می یابد و شرایط نا مشخص را تحمل میکنند.
۲. خودش و دیگران را چنان که هستند می پذیرد.
۳. در فکر و عمل آدمی خودجوش و خودکار است.
۴. بیشتر رویکردی مسئله مدار دارد تا خودمدار.
۵. اهل شوخی و لطیفه است.
۶. بسیار آفریننده و خلاق است.
۷. میکوشد اسباب زحمت دیگران نشود.
۸. به بهزیستی انسانها توجه و علاقه دارد.
۹. نه با مردم متعدد بلکه با چند تن در روابط خشنود کننده عمیق دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بیش از 40 درصد زمان یک مدیرعامل اغلب اوقات به فعالیت ها و رفتارهاي نمادین او اختصاص پیدا می کند. باید در نظر داشت که نماد گرایی مؤثر عامل اساسی در رهبري مناسب است. نمادها در قالب گزینش افرادي که با آنها زمان خود را صرف می کنیم، سخنرانی هایی که در ارتباط با کسب وکار در رویدادها و رسانه هاي خاص ارائه می دهیم، تلفن زدن هایی که حامل پیام "آفرین" براي دیگرانند و یا تخصیص زمان براي خوردن غذا در غذاخوري کارکنان معنی و مفهوم می یابند. به طور مثال جک ولش -مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک- بر حسب عادت دست نوشته هاي مختصري را براي کارکنان در تمامی سطوح مختلف از کارکنان پاره وقت تا مدیران ارشد می نوشت که حتی برخی از آنان دست نوشته ها را قاب گرفته و از آن به عنوان سند قدردانی رهبرشان یاد می کردند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نحوه مدیریت خشم و کنترل احساسات در موقعیتهای کاری از جمله مهمترین مهارتهای رفتاری مدیران محسوب میشود، چرا که یک برخورد ناشایست و اشتباه از سوی یک مدیر در قبال دیگران میتواند به صدمات و پیامدهای منفی گسترده و پیشبینی نشدهای منتهی شود که تمام قابلیتهای مدیریتی او را زیر سوال ببرد. در ادامه به پنج توصیه کاربردی و کلیدی در زمینه مدیریت خشم از سوی مدیران و رهبران اشاره خواهد شد:
✴️از دید یک شخص ثالث به قضیه نگاه کنید
یکی از بهترین کارهایی که میتوانید هنگام خشمگین شدن بهعنوان یک مدیر انجام دهید این است که از دید یک شخص ثالث و نه یک مدیر یا مافوق به قضیه نگاه کنید
✴️ در موقعیتهای پرخشم و پرچالش الگوی رفتاری طرف مقابل باشید
پرخاش کردن متقابل شما در برابر پرخاشگری دیگران تنها به تشدید بحران و بدتر شدن شرایط منتهی میشود.
✴️ قبل از سخن گفتن و واکنش نشان دادن خوب فکر کنید
از شما بهعنوان یک مدیر انتظار میرود در زمان مناقشه ها، خشم مدیریتیتان را فروببرید و قبل از گفتن یک جمله به پیامدهای آن و واکنشهای احتمالی دیگران در قبال آن خوب فکر کنید.
✴️ با موقعیت به وجود آمده به صورت شخصی برخورد نکنید
یکی از اشتباهات رایج در میان بسیاری از مدیران این است که با مشکلات و منازعات کاری به گونهای شخصی برخورد میکنند، درحالیکه در محل کار و در روابط شغلی، آنها نه یک شخص بلکه یک مقام هستند و واکنشهای آنها باید از منظر یک مدیر باشد و نه یک شخص عادی خارج از سازمان.
✴️ سعی کنید کمی قدم بزنید
یکی از بهترین راهها برای مدیریت خشم و دوری جستن از موقعیتهای تنشزا در محل کار این است که محل وقوع مناقشه را ترک کرده و پس از چند دقیقه قدم زدن و تمرکز پیدا کردن بحثها را ادامه دهید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
1️⃣ جذب کاندیداهای با کیفیت بالا، بزرگترین چالش ۷۶ درصد از مدیران منابع انسانی است. (Glassdoor).
2️⃣ علاوه بر این، ۷۴ درصد از کارکنان احساس راحتی، انگیزه و وفاداری می کنند، زمانی که می دانند کارفرمایان به سلامتی آنها اهمیت می دهند. (Westfield Health).
3️⃣ وقتی که کارمند خود را از دست می دهید،فقط به این معنا دلیل که از شما متنفر است. ۶۳ درصد از کارکنان پس از خروج از شرکت ، مدیر سابق خود را "بسیار خوب" یا "عالی" نامیدند. (Work Institute).
4️⃣هنوز هم دلیل برای کار به صورت حضوری در دفتر وجود دارد. کارکنانی که ۱۵ دقیقه با همکاران در طول روز کاری خود گذراندند، ۲۰ درصد افزایش عملکرد را نشان دادند. (FastCompany)
5️⃣ هر کس توانایی انتخاب را دارد؛ ۵۶ درصد از کارکنان گزینه های انعطاف پذیر را می خواهند (Mercer).
6️⃣جایگزینی یک کارمند هزینه ای برابر ۳۳ درصد از حقوق سالانه آن کارمند را شامل می شود. . (Work Institute).
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شکار استعداد (Headhunting) یکی از مؤثرترین استراتژیهایی است که در فرایند جذب و استخدام بهکار گرفته میشود و امکان هدفقراردادن متقاضیانی با پتانسیل بالا را به مدیران استخدام میدهد.
شکارچیان استعداد یا هدهانترها، از این نظر که به شرکتها کمک میکنند تا افراد فوقالعاده ماهری را پیدا کنند و موقعیتهای شغلیشان را پر کنند، شبیه به متخصصان استخدام هستند. آنها داوطلبانی را که هم اکنون در شرکتهای دیگر کار میکنند، اما فرصتهای جدید را نیز با آغوش باز میپذیرند، هدف میگیرند. اما تعریف هدهانتر کمی متفاوت است. هدهانترها استخدامکنندگان شخص ثالثی هستند که به نمایندگی از یک سازمان یا به عنوان فریلنسر کار میکنند. آنها معمولا وقتی فرد مستعد موردنظرشان پیشنهاد شغلی را دریافت میکند، حق کمیسیون دریافت میکنند. آنها معمولا در مراحل اولیهی استخدام درگیر هستند و به محض اینکه فرد استخدامشده موقعیت شغلی را میپذیرد، از فرایند جذب و استخدام خارج میشوند.
🎯 برای شکار استعداد باید به چه نکاتی توجه کنید؟
۱. درباره هدف بالقوه خود جستجو کنید
شکار استعداد، یکی از مهمترین وظایف یک استخدامکنندهی خارجی یا مسئول جذب و استخدام است. انتظارات از این روش زیاد است. شما باید توانایی تحویل لیستی از متقاضیان مورد تأیید را به کارفرما داشته باشید و باید متخصصانی را شناسایی کنید که نهتنها ماهر، بلکه استثنایی هم باشند.
۲. شرکت خود را در معرض دید قرار دهید
زمانی که داوطلبان میخواهند شغل خود را تغییر دهند، به سراغ شرکتی میروند که آن را میشناسند. برای جلب توجه آنها باید شرکت خود را بیشتر در معرض دید قرار دهید تا در صورت تماس با آنها، از قبل نام شما را شنیده باشند و تمایل بیشتری نشان دهند.
۳. ارتباط دوستانه برقرار کنید
از دیدگاه متقاضی، اگر روند شکار استعداد با سرعت پیش نرود، غیرعادی است. باید یک رویکرد هوشمندانه در نظر بگیرید و با معرفی خود و شرکت شروع کنید و درباره شرکت و دستاوردهای اخیر آن صحبت کنید.
۴. پیگیری کنید
هنگامی که متقاضی، پیشنهاد شما را رد میکند، تاسف خود را ابراز کرده و از او اجازه بگیرید تا برای فرصتهای دیگر با آنها در تماس باشید. شکار استعداد از این نظر نسبتا زمانبر اما در آینده سودآور است.
۵. بین اشتیاق و احترام تعادل برقرار کنید
اگرچه اشتیاق ضروری است، اما فشارآوردن به متقاضی نیز میتواند نتیجهی برعکس دهد. احترامگذاشتن به یک داوطلب و اجازهدادن به او برای رد این پیشنهاد، از اهمیت زیادی برخوردار است. به یاد داشته باشید که در برخورد با هر فرد، شما نماینده فرهنگ شرکت هستید.
۶. دربارهی جایگاه شغلی مورد نظر اطلاعات داشتهباشید
تا جایی که میتوانید، درباره نقشی که برای استخدام در نظر دارید آگاهی کسب کنید. بسیاری از استخدامکنندگان تنها روی الزامات مربوط به نقش تمرکز میکنند؛ اما این در حالی است که باید بتوانید متقاضیان بالقوه را برای شکار استعداد شناسایی کنید.
۷. همه موارد را در رزومهی داوطلب بررسی کنید
یکی دیگر از نکات مهم درباره شکار استعداد که میتواند شما را از سردرگمی زیاد رها کند، اطمینان از درستبودن همه موارد در رزومه داوطلب است. گاهی داوطلبان، دربارهی مدتزمانی که در یک موقعیت بودهاند یا سایر جزئیات رزومه خود دروغ میگویند.
منبع: indeed.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدل 5 عاملی شخصیت (Five Factor Model) که به آن BIG 5 یا مدل شخصیت نئو هم گفته می شود، یکی از مدل های شناخته شده و بسیار کاربردی برای تحلیل شخصیت، مخصوصا برای شناسایی استعدادها و جذب افراد در سازمان هاست.
همچنین با توجه به این مدل می توان موفقیت افراد را در مشاغل مختلف پیش بینی کرد. این مدل که توسط «رابرت مک کری» ارایه شده است، پنج بعد اصلی برای شخصیت پیشنهاد می کند که عبارتند از: «رنجوری»، «برون گرایی»، «استقبال از تجربه»، «سازگاری»، «وظیفه شناسی».
1️⃣ رنجوری (Neuroticism)
افرادی که رنجوری آن ها پایین است، دارای ثبات عاطفی بوده و معمولاً آرام ، معتدل و راحت هستند و قادرند که با موقعیت های استرس زا بدون آشفتگی یا هیاهو روبرو شوند . به عکس افراد با نمره بالا در مواجهه با شرایط پر فشار، ساده تر عواطف منفی مانند ترس ، غم ، دستپاچگی ، عصبانیت ، احساس گناه و نفرت را تجربه می کنند. این افراد مستعد داشتن عقاید غیر منطقی هستند و خیلی ضعیف تر از دیگران با استرس کنار می آیند.
2️⃣ برون گرایی (Extraversion )
افرادی که در این مقیاس نمره بالایی می گیرند اجتماعی، قاطع، فعال، حراف، اهل گفتگو و دوستدار دیگران هستند. به شرکت در اجتماعات و مهمانی ها علاقه داشته و هیجان و تحرک را دوست دارند و برآنند که به موفقیت در آینده امیدوار باشند. بازاریاب های موفق نمونه ای از این افراد هستند.
3️⃣ استقبال از تجربه (Openness to experience )
افرادی که نمره بالا در این شاخص دارند انسانهایی هستند که در مورد تجربه های درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی سرشار از تجربه دارند. این افراد به دنبال لذت بردن از نظریه های جدید و ارزشهای غیرمتعارف هستند و در مقایسه با افراد بسته احساسات مثبت و منفی فراوانی دارند. این افراد معمولا افراد خلاقی هستند و تفکر واگرا دارند.
4️⃣ سازگاری(Agreeableness)
این شاخص بر گرایشهای ارتباط بین فردی تاکید دارد. فرد موافق نوعدوست است و با دیگران احساس همدردی می کند و مشتاق به کمک به آنان است و اعتقاد دارد که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند.
5️⃣ وظیفه شناسی (Conscientiousness )
وظیفه شناسی به معنی کنترل تمایلات و داشتن برنامه و طرح در رفتار برای رسیدن به اهداف است. فرد دارای نمره بالا در این شاخص هدف ها و خواسته های قوی و از پیش تعیین شده دارند. این افراد دقیق، قابل اعتماد و وقت شناس هستند.
کانال مدیریت با MBA
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
استقلال رای یک مدیر به معنای داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری برای مسائل مربوط به محیط کار است. یک مدیر با برخورداری از این حق، میتواند به عنوان یک فرد مستقل و با توجه به تجربه و دانش خود، تصمیماتی را در مورد پروژهها، سیاستهای کاری، استخدام و سایر مسائل اتخاذ کند.
استقلال رای یک مدیر میتواند به دلیل برخی از دلایلی مورد نیاز باشد. به عنوان مثال، یک مدیر ممکن است بخواهد تصمیماتی را برای حفظ و توسعه کسب و کار خود اتخاذ کند که این تصمیمات با نظرات و توصیههای سایر اعضای تیمش مغایرت دارد. در این صورت، استقلال رای او اجازه میدهد تا با توجه به مزایا و معایب هر گزینه، تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
استقلال رای مدیر همچنین بهبود کیفیت تصمیمات او میتواند منجر شود، زیرا مدیر با داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری میتواند بهترین تصمیم را برای کسب و کار خود اتخاذ کند. این همچنین به منظور پیشرفت و توسعه سازمان اهمیت دارد، زیرا این امکان را برای مدیران فراهم میکند تا با توجه به اهداف و رویکردهای خود، مسیر را برای رسیدن به اهداف تعیین کنند.
به طور کلی، استقلال رای یک مدیر به او اجازه میدهد که برای پیشرفت و توسعه سازمان بهترین تصمیمات را اتخاذ کند و به عنوان یک فرد مستقل و با توجه به دانش و تجربه خود، به دستاوردهای بیشتری دست یابد.
استقلال رای مدیر میتواند نتایج مثبت و منفی داشته باشد. به عنوان مثال، استقلال رای مدیر میتواند به او اجازه دهد تا با توجه به دانش و تجربه خود، تصمیمات بهتری را برای سازمان خود اتخاذ کند،. اما در مواقعی هم ممکن است استقلال رای مدیر باعث تصمیمات نادرست یا بدیلی شود که منجر به ضرر برای سازمان شود.
همچنین، استقلال رای مدیر میتواند باعث بروز بحرانهای سازمانی شود. اگر مدیری با استقلال رای بالا در سازمانی کار کند که اعضای تیم از این رای ناراحت باشند، این میتواند منجر به بحرانهای داخلی شود و باعث افت اعتماد کارکنان به مدیریت و سازمان شود.
به طور کلی، استقلال رای مدیر میتواند نتایج مثبت یا منفی داشته باشد، بسته به شرایط و موقعیت. برای جلوگیری از بروز نتایج منفی، مهم است که مدیران با استفاده از تجربه و دانش خود، با دقت و اهمیت مناسب تصمیمات خود را اتخاذ کنند و با اعضای تیم خود در ارتباط باشند تا درک بهتری از نیازها و نگرانیهای همدیگر داشته باشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸تنها گواه بر صداقت وجدیت یک مدیر، پافشاری بیچون و چرای او بر صداقت است. مهمتر از همه این است که این موضوع باید در تصمیم گیری های مجموعه مدیریتی او متجلی شود. زیرا از طریق صداقت و منش است که مدیریت اعمال می گردد.
🔹شخصیت است که الگو می سازد و مورد تقلید قرار می گیرد، شخصیت چیزی نیست که کسی بتواند مردم را در مورد آن بفریبد. کسانی که با آنها کار میکنیم به ویژه زیردستان طی چند هفته به خوبی در مییابند که آیا مدیرشان صداقت دارد یا خیر؛ چه بسا در بسیاری از کاستیها آنها را ببخشند: در عدم توانایی و کفایت، احساس ناامنی، یا حتی بدخلقی؛ اما نداشتن صداقت را بر او نمی بخشند. همچنین مدیر ارشد را نمی بخشند که او را انتخاب کرده است.
🔹این قاعده به ویژه در خصوص افرادی که در راس سازمان هستند مصداق پیدا میکند، چرا که روح یک سازمان از بالا در آن دمیده میشود. اگر در یک سازمان روحیه قوی حاکم باشد بی تردید دلیل آن روحیه افراد بالادست است. اگر روحیه این افراد دچار انحطاط باشد دلیل آن چیزی نخواهد بود جز فساد از بالا، چنانچه ضرب المثلی میگوید: "درخت از سرشاخه می خشکد."
◀️ هیچ فردی را نباید در مسندی بزرگ نشاند مگر آن که مدیریت ارشد اراده کرده باشد شخصیت و منش او سرمشق و الگوی زیردستان شود.
◀️ پس وقتی به شما شغلی پیشنهاد میشود، شخصیت مدیرعامل ومدیران ارشد را ارزیابی کنید وخود را در کنار انسانهایی قرار دهید که پایبند اصول هستند.
📕 به نقل از روزنوشت های پیتر دراکر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به اعتراف آقای فورد، بزرگترین اشتباهی که وی در طول زندگی خود انجام داده است این بوده که بیش از حد به خود اعتقاد داشته و این امر باعث می شد تا نظرات دیگران چندان اهمیتی برای او نداشته باشد. همین امر نیز باعث شد تا با مرور زمان و عدم توجه به تغییرات این صنعت، فورد عنوان برترین برند خودروسازی را از دست داده و به مقام سوم، نزول پیدا کند. این امر در حالی است که افرادی نظیر پسر او، مکررا به وی نسبت به اقدامات سایر برندها و روند تحولی که در این عرصه در حال رخ دادن است، هشدارهایی را داده بودند. به همین خاطر وی عقیده دارد که در صورتی که خواهان موفقیتی طولانی مدت هستید، لازم است تا علی رغم اعتماد به خود، از بررسی نظرات دیگران نیز غافل نشوید، با این حال وی اهمیت دادن به گفته های همه افراد را نیز مفید ندانسته و به همین خاطر عنوان کرده است که تنها به صحبت افراد کلیدی و خبره گوش دهید. این امر به بهبود تصمیمات شما کمک بسیاری را خواهد کرد. درواقع نباید باور داشت که دیدگاه شما نسبت به مسائل، کاملا بی نقص است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در دنیای پر نوسان امروز، مدیرانی موفق هستند که به طور مداوم مهارتهای تخصصی و عملکردی خود را با دنیای امروز افزایش میدهند. آنها باید این مهارت را در افرادی که بر آنها نظارت می کنند نیز توسعه دهند. مدیران مانند سابق نمیتوانند به سادگی فرمان دهند و کنترل کنند. آنها همچنین با پاداش دادن به اعضای تیم که در گذشته برای اجرای بی عیب و نقص کارها بود، موفق نخواهند شد. در عوض، با حمایت کامل ، آنها باید خود را به عنوان مربیانی که وظیفه آنها جلب اعتماد، ایجاد انگیزه و خلاقیت و یادگیری کارکنان است، تغییر دهند.
یک مدیر در نقش کوچ با استفاده از مهارت پرسیدن هوشمند و قدرتمند، کارکنان را به چالش میکشد تا عمیقتر فکر کنند و بتوانند مسائل را با دید بازتری ببینند و خودشان راهحل مورد نظر را پیدا کنند. کوچینگ به مدیران کمک میکند تا نسبت به مسائل، دیدگاهی همه جانبه و بازتر داشته باشند و از این طریق مهارتهای استدلالی کارکنان را تقویت کرده و عملکرد آنها را بهبود ببخشند.
به گفته گالوپ، متأسفانه، از هر ۱۰ مدیر، تنها ۲ نفر به طور غریزی درک واقعی از مهارت کوچینگ دارد؛ زیرا اکثر مدیران نمی دانند کوچینگ واقعا چیست.
بسیاری از مدیران سازمانها این نکته را نمیدانند که با تغییر یک باور در خود به راحتی میتوانند تمامی موانع و مشکلات سازمان خود را برطرف کنند. اما نکته مثبت این است که کوچینگ را به راحتی میتوان فرا گرفت و آن را در شرکت، سازمان و یا حتی در کارگاه صنعتی خود به کار گرفت و نتایج شگفت انگیز آن را مشاهده کرد.
اگر به عنوان یک مدیر تصمیم گرفته اید که از کوچینگ برای ارتقاء خود و سازمان خود بهره بگیرید، این نکات را به یاد داشته باشید:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امتیازات رقابتی بر روی سه بعد کیفیت، زمان و بهای تمام شده یا هزینه استوار است. مشتریان انتظارات مختلفی از حالات و کیفیت قابل اعتماد به محصول دارند. آنها بهای تمام شده، زمان و چگونگی تحویل محصول یا خدمتشان را در نظر می گیرند. برای راضی نگه داشتن مشتریان و رقابت با سایر تولید کنندگان باید به صورت همزمان روی سه بعد کیفیت، هزینه و زمان رقابت کرد. این سه عنصر یک مثلث استراتژیک را تشکیل میدهند.
♻️کیفیت
کیفیت، تجربه کلی یک مشتری با یک محصول است که خصوصیات فیزیکی و امکانات آن محصول و قابلیت اعتماد به کارایی امکانات آن را در بر می گیرد. کیفیت همچنین شامل خدمات دهی این امکانات مانند خدمات پس از فروش و سطح کارایی خدمات انجام شده به وسیله یک سازمان است.
♻️بهای تمام شده یا هزینه
بهای تمام شده یا هزینه، شامل منابع مصرف شده به وسیله تولید کنندگان و سازمان های حمایت کننده آنها مانند عرضه کنندگان و فروشندگان است.
♻️زمان
زمان یعنی مدتی که طول می کشد تا شرکت پس از اعلام نیاز محصول یا خدمات را در دسترس مشتری قرار دهد.
کانال مدیریت با MBA
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رابرت دانهام با توجه تجارب خود و مشاهده رفتار سایر مدیران ارشد اجرایی ،۱۳ اشتباه فاحش را شناسایی کرده است که معتقد است این اشتباهات مخصوص مدیران صنایع و شرکت های خاص نیست بلکه در تمام صنایع وجود دارد.
📌 ۱- گوش ندادن
به سخنان کارکنان خود توجه نمیکنند، بلکه فقط با آنها صحبت میکنند. نتیجه این شیوه فقدان تعهد، وفاداری و احساس تعلق و نیز افزایش انزجار و دلسردی کارکنان است.
📌۲- افراط در تعهد
اگر نتوانید کارکنانی پرورش دهید که در مواقع لازم بتوانند پاسخ منفی دهند، به جای یک استراتژی موفقیت آمیز، با کار بیش از حد، دستاورد اندک، نارضایتی مشتری و «قهرمانانی مرده» دست به گریبان خواهد بود.
📌۳- دل خوش کردن به آمار و ارقام
آمار و ارقام فقط نتیجه فرعی تصمیمات شما است. انجام اقداماتی به منظور تغییر اعداد، بدون توجه به عوامل پدید آورنده این اعداد (از جمله پیشنهادهای ارزشمند، اجرای عدالت، رضایت مخاطبان و انگیزه و اشتیاق کارکنان) و نیز بدون توجه به مدیریت این عوامل، در نهایت نتایجی مخرب دارد.
📌۴- پذیرش تعهدهای مبهم و نامشخص یا پرهیز از تعهد
توافقهای مبهم و فقدان استانداردی روشن برای ایجاد و پذیرش تعهد و مدیریت آن، به اتلاف نیرو و کنارهگیری کارکنان میانجامد. همچنان که پرهیز از پذیرش تعهد و مسئولیتی روشن نیز همین نتایج را در پی خواهد داشت.
📌۵- توجه به مخاطبان در اولویت آخر
انجام وظیفه بدون توجه به واکنش مخاطبان طرحها و برنامهها به آنچه انجام شده و چگونگی انجام آن، رضایت مخاطبان را سلب میکند.
📌۶- ترس و بیمیلی نسبت به ارزیابی عملکرد
گفتوگوی صادقانه و مستقیم، یک مهارت ارزشمند است که انجام آن مستلزم مقداری جرأت و شهامت است. مدیران ارشد باید یاد بگیرند که زمینههای ارائه بازخورد مستقیم و به موقع عملکرد را فراهم کنند.
📌۷- تیمسازی فقط به شکل صوری
تیمها تنها گروههایی از افراد نیستند که با هم کار میکنند، مهارتهای ایجاد تیمهای واقعی با عملکردی مطمئن و اثربخش، باید آموخته شوند و واقعیت این است که کمتر کسی از این مهارتها برخوردار است.
📌۸- خالی بودن چنته مدیریت
مدیریت اثربخش مستلزم دامنهای از مهارتهاست و اغلب مدیران همه مهارتها و تواناییهای لازم را ندارند. کلیدیترین این تواناییها عبارت است از تیمسازی، توانایی ایجاد تعهد، توانایی شنیدن، مدیریت روحیه، مبارزه و غلبه بر کاستیها، مدیریت رضایت مشتری، برنامهریزی اثربخش، اصول اخلاقی معین، حضور و موجودیت و منفعل نبودن.
📌۹- دستور دادن به جای درخواست کردن و ایجاد تعهد
احساس تعلق و تعالی در افرادی که صرفاً فرمان پذیرند، دیده نمیشود و معمولاً دستور دادن به امتناعی همراه با آزردگی میانجامد. در واقع آنچه که در پی آن هستیم، احساس تعلق به سازمان، غرور و دلبستگی است و اینها وقتی ایجاد میشود که فرد نسبت به آنچه انجام میدهد، متعهد باشد.
📌۱۰- ناتوانی در ایجاد اعتماد
اعتماد احساسی مبهم برخاسته از سوابق قبلی نیست. ایجاد اعتماد، بازسازی و حفظ اعتماد موجود، مهارتهای ارزشمندی است که کمتر در رفتار مدیران مشاهده میشود و باید آموخته شود.
📌۱۱- نداشتن برنامه کاری روشن
یک هدف کمی یا بیانیه چشمانداز، فقط بخشهایی از یک برنامه کاری است. برنامه کاری مستلزم یک استراتژی روشن، ارزش و اهمیت کافی برای مخاطبان و تیمی آماده و توانمند برای اجرا است.
📌۱۲- شدت عمل
شدت عمل به دستور دادن منتهی میشود، نه جلب احترام و تعهد دیگران. شدت عمل، قدرت و نشاط سازمان را نابود میکند و کارکنان را ضعیف و شکست خورده رها میسازد.
📌۱۳- متعهد نبودن به یادگیری
ما باید یاد بگیریم که از اشتباهات، موفقیتها و تجاربمان بیاموزیم. ما باید یاد بگیریم که چگونه از دیگران بیاموزیم، بویژه از آنها که ریسک کردهاند و موفقیت و شکست را تجربه کردهاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شاید تصور کنید بهترین مدیران افرادی هستند که چندان درگیر جزئیات کارها نمیشوند و بیشتر بر روی سطوح بالاتر مدیریتی و رهبری آنها تمرکز میکنند. با این حال، اطلاعات به دست آمده از یک تحقیق معتبر، تصویر متفاوتی ارائه میدهد. حضور رهبران در شرکتهای بزرگ و صنایع مهم پررنگتر است، در حالی که مدیران بیشتر در شرکت های کوچکتر و سادهتر فعالیت میکنند. بسیاری از مدیران شرکتهای کوچک بنا بر آمار عملکرد موفقی دارند.
این مشاهدات ما را به سمت فرضیه ای می برد که بر اساس آن تفاوتی که بین عملکرد شرکتها مشاهده میکنیم ناشی از میزان تناسب اندازه سازمان و نوع مدیری است که بر آن مدیریت میکند. برخی شرکت ها نیاز به مدیران میدانی دارند و برخی نیاز به رهبرانی که نگاه کلان و هدفمند دارند. از آنجا که تعداد “مدیران” بسیار بیشتر از “رهبران” است، در برخی موارد مشاهده میکنیم که شرکت های بزرگ یک “مدیر” را برای رهبری خود بر میگزینند که این کار به نتایج منفی منتهی خواهد شد.
در تایید این نظریه الگوهای اطلاعاتی به ما نشان می دهد که در مکان هایی که بازار کار مدیران عامل پر نقصتر است بیشتر مشاهده میکنیم که “مدیران” بیشتری بر جایگاه “رهبران” تکیه میزنند.
مدیرانی که برای سازمان چشم انداز مشخص میکنند، عملکردهای اساسی سازمان را تعریف میکنند و ارتباطات موثری با مدیران برقرار میکنند، در مجموع میتوانند تاثیر معنی داری بر روی عملکرد شرکت بگذارند، به شرط آنکه آن شرکت از مشخصات لازم برای فعالیت چنین مدیری برخوردار باشد. در نتیجه مهمتر از انتخاب یک نوع مدیر بخصوص، در نظر گرفتن مشخصات سازمان و انتخاب مدیر متناسب با آن نوع سازمان است.
منبع: hbr.org
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اولین گام در راستای درک مفهوم و اهمیت مدیریت استعداد، نحوه نگاه درست به مسئله است. مدیریت استعداد را می توان از لحاظ اهمیت و کاربرد در حد یک بیزینس استراتژی (Business Strategy) تلقی کرد. استراتژی ای که سازمان ها امید دارند بتوانند با استفاده از آن با استعدادترین و ماهرترین کارکنان خود را حفظ کنند.
اهمیت مدیریت استعداد نه تنها در سطح عملی و پس از به ثمر رسیدن، بلکه پیش از آن و به محض اعمال استراتژی مدیریت استعداد روشن می شود. وقتی پیش از ورود یک نیروی جدید، با کارمندان بالقوه یک سازمان در خصوص تعهد سازمان به اعمال یک استراتژی مدیریت استعداد صحبت شود، در حقیقت به آن نیروی جدید اطمینان خاطر می دهد که فرصت رشد و ارتقای حرفه ای برای او وجود خواهد داشت.
🔹 تعیین استراتژی مدیریت استعدادها
پیش از عملیاتی سازی مدیریت استعدادها، تعیین و تبیین استراتژی مدیریت استعدادها ضروری است. همانطور که بیان شد، بدون وجود یک استراتژی صحیح و جامع مدیریت استعداد، هر چند اثرات روانی مثبتی در نتیجه صرف وجود یک استراتژی مدیریت استعداد ایجاد می شود، اما این اثرات کوتاه مدت و در نهایت نیز به دلیل به نتیجه نرسیدن منجر به ایجاد یأس و ناامیدی می شوند.
مهم ترین نکته در خصوص تعیین یک استراتژی بهینه مدیریت استعداد در یک سازمان توجه به شرایط کنونی سازمان از یک طرف و شرایط ایده آل سازمانی از طرف دیگر است.
با نگاه عمیق و کارشناسی به وضعیت کنونی سازمان T می توان اولین گام را در راستای تعیین یک استراتژی بهینه مدیریت استعداد برداشت:
🔺سطح استعداد موجود
🔺تعداد کارکنان مستعد
🔺تقسیم بندی استعدادهای بالقوه و بالفعل و بررسی و تعیین این عناصر در حالت ایده آل
به بیان دیگر مهم ترین عوامل تعیین یک استراتژی بهینه مدیریت استعداد شناسایی وضعیت کارمندان مستعد کنونی، تعیین شرایط ایده آل سازمان از لحاظ حفظ و نگهداری استعداد، و در نهایت ریل گذاری مسیری در راستای رسیدن از وضعیت کنونی به وضعیت ایده آل خواهد بود. در حقیقت استراتژی مدیریت استعداد به همین دلیل به عنوان یک استراتژی بیزینسی شناخته می شود، چرا که راهکاری بلندمدت و سیستمی برای حفظ نقاط مثبت و تغییر نقاط مورد توجه در زمینه نحوه برخورد با ماهرترین و بااستعدادترین کارکنان یک سازمان است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آقای تای لوپز سرمایه دار هستند و قانون الگو یا ۳۳٪ را مطرح کرده اند،به اعتقاد ایشان یک فرد موفق وقتش را با ۳ گروه از افراد زیر می گذراند.
.
🔺۳۳ درصد از وقتتان را کنار افرادی باشید که از شما پایین تر هستند و شما الگوی آنها هستید و می توانید کمکشان کنید،بنابر این حضور شما در کنار آنها باعث حس خوب نسبت به خودتان می شود.
.
🔺۳۳درصد از وقتتان را با افراد هم سطح خودتان بگذرانید تا بتوانید در کنار آنها رشد کنید و موفق شوید.
.
🔺۳۳درصد دیگر از وقتتان را کنار افرادی باشید که ۱۰ الی ۲۰ سال جلوتر از شما هستند،نه کسانی که کمی از شما جلوتر هستند! جلوتر بودن اونها از شما باعث می شود معذب باشید اما برای موفقیتتان لازم است که کنارشان باشید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM