عاشقان ایران
490 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
گرامیداشت ۲۹ خرداد، سالروز #خلع_ید از شرکت نفت انگلیس در ایران

(خلع ید، به معنی "کوتاه کردن دست" است)

🔅خاطره‌ای از آخرین گامهای بیرون راندن انگلیسی‌ها از #صنعت_نفت ایران

---------------
🔆بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۳۰ پرچم سه رنگ ایران بر فراز پالایشگاه #آبادان به اهتزاز درآمد و دست بریتانیای کبیر بعد از پنجاه سال از صنعت #نفت ایران کوتاه شد.

مهندس مهدی #بازرگان:
در این جا باید انصاف داد و خدمات افراد را در نظر گرفت. به خاطر دارم روزی آقای #مکی در جلسه هیات خلع ید اظهار داشت: شرکت نفت انگلیس حاضر نیست تاسیسات نفت را به ما تحویل دهد. باید دل به دریا بزنیم و برویم و خودمان همه چیز را در اختیار بگیریم.

بعضی از همکاران واهمه داشتند که اقدام به دین کار ممکن است ما را با پیش‌آمدهای نامطلوب و حتی شکست روبه‌رو کند. امیر علائی و من با نظر مکی موافق بودیم، اردلان هم استقبال کرد، دیگران تردید داشتند.

...سرانجام قرار شد طرح پیشنهادی آقای #حسین_مکی را اجرا کنیم. صبح روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ در فرمانداری #خرمشهر جمع شدیم و دسته جمعی به طرف دفتر مرکزی شرکت نفت راه افتادیم، به توصیه آقای غفاری، فرماندار خرمشهر، نیروی دریایی ایران یک دسته موزیک نظامی برای همراهی ما فرستاده بود، یک سینی با آینه و قرآن و پرچم ایران در پیشاپیش ما قرار داده شد.

پشت سر آن دسته موزیک حرکت می‌کرد و به دنبال آن هیات خلع ید و مردم که پیوسته تعدادشان افزایش می‌یافت، به ما ملحق می‌شدند. از روخانه رد شدیم و به دفتر مرکزی شرکت رسیدیم.

یک تابلوی برنزی قاب شده با عنوان «شرکت ملی نفت ایران؛ هیات خلع ید» را که با خود آورده بودیم، به دیوار ساختمان سه طبقه دفتر مرکزی شرکت سابق نصب کردیم. کارکنان انگلیسی شرکت از پشت پنجره‌ها، با حیرت جمعیت ناخوانده را نگاه می‌کردند.

به محوطه و ساختمان دفتر مرکزی وارد شدیم، یکر است به طبقه بالا و اتاق «دریک» رفتیم. در ملاقات‌های پیشین که با وی داشتیم، از میزش بلند می‌شد و با ما، دور میز گرد وسط اتاق می‌نشست. این دفعه هم دریک همان کار را کرد و به طرف ما آمد.

پیش از آنکه دور آن میز بنشینیم، مکی به من گفت: «برو، سرجایش بنشین» من هم معطل نکردم و پشت میزم نشستم. مستر دریک هاج‌و‌واج شده بود! چند لحظه بعد، بی‌آنکه حرف بزند، کلاهش را برداشت و رفت و ما دیگر او را ندیدیم!

به این ترتیب و به همین سادگی #خلع_ید_از_شرکت_نفت_انگلیس انجام شد...
به دستور دکتر #مصدق، در اولین اعلامیه‌ای که منتشر کردیم یادآور شدیم که کلیه کارکنان ایرانی و انگلیسی براساس مقررات و مسوولیت‌هایی که در زمان تصدی «دریک» داشته‌اند، در جای خود باقی خواهند ماند، ولی باید خودشان را مستخدم و مامور #ایران و #شرکت_ملی_نفت_ایران بدانند.

برای اداره امور مهم شرکت، پس از رفتن انگلیسی‌ها، پیش‌بینی‌هایی کرده بودیم؛ #سرتیپ_تقی_ریاحی که فارغ‌التحصیل پلی‌تکنیک پاریس و استاد حق‌التدریسی دانشکده فنی بود، خواستیم که جهت اداره #پالایشگاه_آبادان، با مستر راس(Ross) همکاری کند تا نسبت به مسائل #مدیریت آنجا آشنا شود. از #سرهنگ_شیبانی، معلم دانشکده افسری و متخصص مخابرات،‌ برای سرپرستی دستگاه‌های تلگراف و بی‌سیم و تلفن شرکت دعوت شد....

برای تامین هزینه‌ها و دستمزد کارگران و کارمندان، به دستور دکتر مصدق عایدات #گمرک_خرمشهر که روزانه بالغ‌ بر نیم میلیون تومان بود،‌ در اختیار هیات‌مدیره قرار گرفته بود. به کلیه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی و سفارتخانه‌های ایران در خارج از کشور بخشنامه شد، با هیات‌مدیره موقت شرکت ملی ایران نهایت همکاری را به عمل آورند.

/مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد نخست- ص ۳۰۶-۳۰۸ /
از کانال وزین مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh


عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN


https://t.me/mohammadmosaddegh/3670