عاشقان ایران
492 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
👈امروز سالروز تلخ جدایی بحرین از ایران👉

@LoversofIRAN

در بیان تاریخ، جانبداری کور همراه با دروغ، بزرگترین آسیب را به روشنگری راه آیندگان می زند.
برای دفاع از #محمدرضا_شاه، #دکتر_مصدق را نکوبیم و شخصیتهای تاریخی را (هرچند که دوستشان داشته باشیم) با دادگری و خردورزی، یعنی دیدن همزمان خدمات و اشتباهاتشان، نقد کنیم.


👈برخی به نادرستی دکتر #مصدق را عامل جدایی #بحرین از #ایران می‌دانند و قصد دارند احساسات ملی مردم را علیه دکتر مصدق تحریک کنند. ذکر چند نکته و سوال در این زمینه خالی از لطف نیست.

⬅️نکته اول:
این که اشغال و استعمار بحرین توسط بریتانیا به سال 1227 شمسی و 1848 میلادی باز می‌گردد.
ایران پس از کودتای 1299 و دوران #رضا_شاه #تلاش_کرد حاکمیت خود را بر بحرین دوباره به دست آورد که #موفق_نشد.
سال ۱۳۰۲ خورشیدی انگلیس در بحرین نمایندگی دایم (فرمانده سرزمینی) راه انداخت. همان سال سرپرسی لورن سفیر بریتانیا در ایران تلاش می‌کرد تا دکتر #محمد_مصدق #وزیر_خارجهٔ_وقت را متقاعد کند که ایران از ادعای خود دربارهٔ بحرین دست بردارد.
مصدق در پاسخ گفته‌بود: "با توجه به #احساسات_ملی موجود در باب این بخش #باستانی از قلمرو ایران، جزایر بحرین که همیشه جزو #استان_فارس، #شیعه مذهب و #ایرانی‌اصل بوده است، هیچ دولت ایرانی‌ای نمی‌تواند بدون یک دلیل مشخص دست از ادعای حاکمیت بر بحرین شسته یا در مورد آن کوتاه بیاید."

⬅️نکته دوم:
در سال ۱۳۱۰ انگلیس با واداشتن شیخ بحرین به امضای قراردادی تازه تسلط خود بر جزیره را افزود.
دولت ایران نامه‌ای سرگشاده به امضای #عبدالحسین_تیمورتاش وزیر دربار #رضاشاه به رابرت کلاویو نوشت: «اصل احترام به حقوق و منافع مشروع تمامِ دُوَل در حقوق بین‌الملل عمومی… اقتضاء دارد که دولت بریتانیا به ایران حق بدهد که سرزمین‌هایی را که مالکیت ایرانی آن‌ها شناخته شده است، رسماً مطالبه کند».
اعتراض‌ها تا ۱۳۱۳ پیوسته تکرار می‌شد؛ سال ۱۳۱۳ زمان #سید_باقر_کاظمی در وزارت خارجه موضوع حاکمیت را ایران پیگیری می‌کرد. اما بریتانیا با بی‌اهمیتی در ۱۳۱۴ پایگاهی برای نیروی دریایی خویش در بحرین درست کرد.

⬅️نکته سوم:
در #نهضت_ملی شدن صنعت نفت، لایحهٔ ملی کردن صنعت نفت که اسفند ۱۳۲۹ تصویب شد شامل ملی کردن #شرکت_نفت_بحرین هم می‌شد. در پی بیرون راندن انگلیسی‌ها از ایران و خلع ید از #شرکت_نفت_ایران_انگلیس، تومارهای بسیاری از بحرین به امضای طبقه‌های مختلف مردم بحرین به تهران می‌رسید. دکتر مصدق می‌خواست پس از حل مسئلهٔ نفت اقدام به بازگرداندن بحرین نماید.
البته در مرداد ۱۳۳۲ کودتا شد و مصدق #تبعید گشت.

⬅️نکته چهارم:
#محمدرضا_شاه در مصاحبه با روزنامه #گاردین لندن در شهریور ۱۳۴۵ گفته‌بود: بحرین با توجه به اینکه ذخایر مروارید در سواحل آن به پایان رسیده‌است، از نظر ایران اهمیتی ندارد!!!
۲ آبان ۱۳۴۷ ایران پس از دیدار رسمی شاه از #عربستان و مذاکره‌های دو طرف، نخستین توافق مهم در حل اختلافات دیرین دو کشور بر سر مرز #فلات_قاره و مالکیت جزیره‌های فارسی و عربی امضاء شد و باعث شد ایران دربارهٔ بحرین عقب‌نشینی کند.
شاه در سال زمستان ۱۳۴۸ بار دیگر اعلام کرد در مصاحبه‌ای خواستار شد که مسئلهٔ بحرین از طریق کسب نظر مردم به طور رسمی توسط #سازمان_ملل پیگیری شود.
دولت ایران در ۱۸ اسفند ۱۳۴۸ رسماً خواستار «مساعی جمیلهٔ دبیرکل سازمان ملل برای استعلام نظرهای واقعی مردم بحرین از طریق انتصاب یک نمایندهٔ ویژهٔ خود برای این مأموریت» شد و بریتانیا هم با پیشنهاد ایران موافقت کرد.
نظرخواهی از روز ۱۰ فروردین ۱۳۴۹ آغاز شد و تا ۲۹ام ادامه یافت.
شیخ بحرین در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ بیانیهٔ #استقلال_بحرین را منتشر کرد و ساعتی بعد ایران #نخستین_کشوری بود که استقلال بحرین را به رسمیت شناخت!!!

⬅️جمع بندی:
#رضاشاه #یازده_بار تلاش کرد بحرین را به ایران بازگرداند اما بحرین در دوران #محمدرضاشاه_پهلوی که خود را #ژاندارم_منطقه می‌خواند، پول و سلاح نیز در اختیار داشت و از همه مهم‌تر مورد حمایت غرب نیز بود از ایران جدا شد.
جالب توجه است که برخی طرفداران سلطنت؛ دکتر مصدق را عامل جدایی بحرین از ایران می‌دانند!!!!

(از کانال مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh)

@LoversofIRAN

فیلمی از اعتراض دردناک و تاریخی #محسن_پزشکپور، نماینده ی میهن پرست و غیرتمند مجلس شورای ملی در سال ۴۹، علیه دولت #هویدا و انگلیس درباره جدایی بحرین از ایران.👇👇👇
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈امروز سالروز تلخ جدایی بحرین از ایران👉

@LoversofIRAN

در بیان تاریخ، جانبداری کور همراه با دروغ، بزرگترین آسیب را به روشنگری راه آیندگان می زند.
برای دفاع از #محمدرضا_شاه، #دکتر_مصدق را نکوبیم و شخصیتهای تاریخی را (هرچند که دوستشان داشته باشیم) با دادگری و خردورزی، یعنی دیدن همزمان خدمات و اشتباهاتشان، نقد کنیم.


👈برخی به نادرستی دکتر #مصدق را عامل جدایی #بحرین از #ایران می‌دانند و قصد دارند احساسات ملی مردم را علیه دکتر مصدق تحریک کنند. ذکر چند نکته و سوال در این زمینه خالی از لطف نیست.

⬅️نکته اول:
این که اشغال و استعمار بحرین توسط بریتانیا به سال 1227 شمسی و 1848 میلادی باز می‌گردد.
ایران پس از کودتای 1299 و دوران #رضا_شاه #تلاش_کرد حاکمیت خود را بر بحرین دوباره به دست آورد که #موفق_نشد.
سال ۱۳۰۲ خورشیدی انگلیس در بحرین نمایندگی دایم (فرمانده سرزمینی) راه انداخت. همان سال سرپرسی لورن سفیر بریتانیا در ایران تلاش می‌کرد تا دکتر #محمد_مصدق #وزیر_خارجهٔ_وقت را متقاعد کند که ایران از ادعای خود دربارهٔ بحرین دست بردارد.
مصدق در پاسخ گفته‌بود: "با توجه به #احساسات_ملی موجود در باب این بخش #باستانی از قلمرو ایران، جزایر بحرین که همیشه جزو #استان_فارس، #شیعه مذهب و #ایرانی‌اصل بوده است، هیچ دولت ایرانی‌ای نمی‌تواند بدون یک دلیل مشخص دست از ادعای حاکمیت بر بحرین شسته یا در مورد آن کوتاه بیاید."

⬅️نکته دوم:
در سال ۱۳۱۰ انگلیس با واداشتن شیخ بحرین به امضای قراردادی تازه تسلط خود بر جزیره را افزود.
دولت ایران نامه‌ای سرگشاده به امضای #عبدالحسین_تیمورتاش وزیر دربار #رضاشاه به رابرت کلاویو نوشت: «اصل احترام به حقوق و منافع مشروع تمامِ دُوَل در حقوق بین‌الملل عمومی… اقتضاء دارد که دولت بریتانیا به ایران حق بدهد که سرزمین‌هایی را که مالکیت ایرانی آن‌ها شناخته شده است، رسماً مطالبه کند».
اعتراض‌ها تا ۱۳۱۳ پیوسته تکرار می‌شد؛ سال ۱۳۱۳ زمان #سید_باقر_کاظمی در وزارت خارجه موضوع حاکمیت را ایران پیگیری می‌کرد. اما بریتانیا با بی‌اهمیتی در ۱۳۱۴ پایگاهی برای نیروی دریایی خویش در بحرین درست کرد.

⬅️نکته سوم:
در #نهضت_ملی شدن صنعت نفت، لایحهٔ ملی کردن صنعت نفت که اسفند ۱۳۲۹ تصویب شد شامل ملی کردن #شرکت_نفت_بحرین هم می‌شد. در پی بیرون راندن انگلیسی‌ها از ایران و خلع ید از #شرکت_نفت_ایران_انگلیس، تومارهای بسیاری از بحرین به امضای طبقه‌های مختلف مردم بحرین به تهران می‌رسید. دکتر مصدق می‌خواست پس از حل مسئلهٔ نفت اقدام به بازگرداندن بحرین نماید.
البته در مرداد ۱۳۳۲ کودتا شد و مصدق #تبعید گشت.

⬅️نکته چهارم:
#محمدرضا_شاه در مصاحبه با روزنامه #گاردین لندن در شهریور ۱۳۴۵ گفته‌بود: بحرین با توجه به اینکه ذخایر مروارید در سواحل آن به پایان رسیده‌است، از نظر ایران اهمیتی ندارد!!!
۲ آبان ۱۳۴۷ ایران پس از دیدار رسمی شاه از #عربستان و مذاکره‌های دو طرف، نخستین توافق مهم در حل اختلافات دیرین دو کشور بر سر مرز #فلات_قاره و مالکیت جزیره‌های فارسی و عربی امضاء شد و باعث شد ایران دربارهٔ بحرین عقب‌نشینی کند.
شاه در سال زمستان ۱۳۴۸ بار دیگر اعلام کرد در مصاحبه‌ای خواستار شد که مسئلهٔ بحرین از طریق کسب نظر مردم به طور رسمی توسط #سازمان_ملل پیگیری شود.
دولت ایران در ۱۸ اسفند ۱۳۴۸ رسماً خواستار «مساعی جمیلهٔ دبیرکل سازمان ملل برای استعلام نظرهای واقعی مردم بحرین از طریق انتصاب یک نمایندهٔ ویژهٔ خود برای این مأموریت» شد و بریتانیا هم با پیشنهاد ایران موافقت کرد.
نظرخواهی از روز ۱۰ فروردین ۱۳۴۹ آغاز شد و تا ۲۹ام ادامه یافت.
شیخ بحرین در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ بیانیهٔ #استقلال_بحرین را منتشر کرد و ساعتی بعد ایران #نخستین_کشوری بود که استقلال بحرین را به رسمیت شناخت!!!

⬅️جمع بندی:
#رضاشاه #یازده_بار تلاش کرد بحرین را به ایران بازگرداند اما بحرین در دوران #محمدرضاشاه_پهلوی که خود را #ژاندارم_منطقه می‌خواند، پول و سلاح نیز در اختیار داشت و از همه مهم‌تر مورد حمایت غرب نیز بود از ایران جدا شد.
جالب توجه است که برخی طرفداران سلطنت؛ دکتر مصدق را عامل جدایی بحرین از ایران می‌دانند!!!!

(از کانال مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh)

@LoversofIRAN

فیلمی از اعتراض دردناک و تاریخی #محسن_پزشکپور، نماینده ی میهن پرست و غیرتمند مجلس شورای ملی در سال ۴۹، علیه دولت #هویدا و انگلیس درباره جدایی بحرین از ایران.👇👇👇
Forwarded from عاشقان ایران
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN