👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
Forwarded from عاشقان ایران
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
ستیز با واژگان #پارسی_سره حتا میان بزرگان فرهنگ و ادب ایران هم بوده است،اما امروز پیروزی برخی واژگان پارسی را بر همتایان عربی میبینیم
تغییر، همیشه با مقاومت همراه است
#تقیزاده: گذاشتن کلمه فارسیالاصل مسلم نامأنوس، به جای فارسی عربیالاصل جایز نیست؛ چونکه لغات عربی در اثر استقرار هزارساله،حق توطن مشروع پیدا کرده(!)
پاسخِ #صادق_هدایت:
جای تعجب است لغات #فارسی که چند هزارسال پیش از اختراع زبان عربی در این آبوخاک رایج بوده و مردم بیشتر به آن آشنا هستند تکفیر وتبعید میشوند و حق توطن ندارند! پیشنهاد دیکتاتورمآبانهی غریبی که در دنیا سابقه ندارد!
اگر به جرم این است که روزگاری ایران از #عرب شکست خورد، پس باید زبان خود را فراموش بکند، ایران از #یونان و #مغول هم شکست خورد، از این قرار چرا نباید زبان آنها را حفظ بکند؟!
اگر به علت مذهب است، باید دید کدام #ملت مترقی قبل از ما این شیوه را به کار بسته و به نتیجه رسیده تا ما هم تقلید بکنیم. مللی که زبان مادری خود را از دست دادهاند همگی نابود و مضمحل شده اند
ملل اروپایی به علت این که مسیحی هستند هیچگاه حاضر نشدند عادات و رسوم و زبان یهودیان زمان عیسی ع را به کار برند
تغییر، همیشه با مقاومت همراه است
#تقیزاده: گذاشتن کلمه فارسیالاصل مسلم نامأنوس، به جای فارسی عربیالاصل جایز نیست؛ چونکه لغات عربی در اثر استقرار هزارساله،حق توطن مشروع پیدا کرده(!)
پاسخِ #صادق_هدایت:
جای تعجب است لغات #فارسی که چند هزارسال پیش از اختراع زبان عربی در این آبوخاک رایج بوده و مردم بیشتر به آن آشنا هستند تکفیر وتبعید میشوند و حق توطن ندارند! پیشنهاد دیکتاتورمآبانهی غریبی که در دنیا سابقه ندارد!
اگر به جرم این است که روزگاری ایران از #عرب شکست خورد، پس باید زبان خود را فراموش بکند، ایران از #یونان و #مغول هم شکست خورد، از این قرار چرا نباید زبان آنها را حفظ بکند؟!
اگر به علت مذهب است، باید دید کدام #ملت مترقی قبل از ما این شیوه را به کار بسته و به نتیجه رسیده تا ما هم تقلید بکنیم. مللی که زبان مادری خود را از دست دادهاند همگی نابود و مضمحل شده اند
ملل اروپایی به علت این که مسیحی هستند هیچگاه حاضر نشدند عادات و رسوم و زبان یهودیان زمان عیسی ع را به کار برند
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN