کتابخانه تلگرام
89K subscribers
2.88K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
عادت همیشگی ام بود... از همان کودکی به این سوال فکر می کردم...
چه کسی از همه خوشبخت تر است؟!
در کودکی فکر می کردم آن مردی که سر خیابان اسباب بازی فروشی دارد حتما خوشبخت ترین انسان دنیاست... اما چند سال بعد که از خواب بیدار شدم بروم به مدرسه نظرم عوض شد و فکر کردم پسر شش ساله ی همسایه مان از همه خوشبخت تر است چون مدرسه نمی رود و می تواند چند ساعت بیشتر بخوابد...
نوجوان که بودم فکر می کردم حتما خوشبخت ترین انسان دنیا یکی از سوپر استارهای سینماست یا یک ورزشکار معروف... آن روزها خوشبختی را در شهرت می دیدم...
مدت ها گذشت و معنی خوشبختی هر روز برایم عوض می شد... بستگی به شرایط داشت گاهی خوشبختی را در ثروت می دیدم و وقتی که بیمار می شدم در سلامتی...
سال ها گذشت و زندگی به من ثابت کرد خوشبختی برای هر انسانی یک تعریف دارد...
گاهی ما در زندگی به اتفاقی که آن را خوشبختی می دانیم می رسیم ولی باز احساس خوشبختی نمی کنیم...چون گذر زمان و تغییر شرایط تعریف ما از خوشبختی را عوض کرده...
کاش بدانیم خوشبختی واقعی داشتن "آرامش" است...خوشبختی ای که نه گذر زمان و نه تغییر شرایط نمی تواند آن را از ما بگیرد...
دنیا پر است از انسان هایی که همه چیز دارند به جز آرامش... کسانی که هرگز خوشبخت نمی شوند

👤حسین حائریان

@Library_Telegram
جالبه بخونید ..

مردی حاشیه خیابون بساط پهن کرده بود،
زردآلو هر کیلو 2000 تومن،
هسته زردآلو هرکیلو 4000 تومن.
یکی پرسید چرا هسته اش ازخود زردالو گرونتره؟؟؟

فروشنده گفت چون عقل آدم رو زیاد میکنه.
مرد كمي فكر كردُ گفت، یه کیلو هسته بده
خرید و همون نزدیکی نشست و مشغول شکستن و خوردن شد با خودش گفت:

چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردالو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود
رفتُ همين حرف رو به فروشنده گفت
فروشنده گفت: بــــــله ،
نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!!
چه زود هم اثر کرد😂

علی اکبر دهخدا

ما ملت ایران هم به هسته زردآلو خیلی نیاز داریم.

@Library_Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب

پدرم همیشه می گفت: زود خوابیدن و زود بیدار شدن آدم را سالم، پولدار و عاقل می کند. در خانه ساعت هشت، چراغها خاموش بود سپیده دم با بوی قوه و بیکن و نیمرو از خواب بلند می شدیم. پدرم یک عمر این دستور را دنبال کرد، جوان مرد و مفلس و فکر میکنم چندان هم عاقل نبود.

من حرف او را گوش نکردم، دیر خوابیدم، دیر بیدار شدم. حالا نمی گویم دنیا را فتح کرده ام، اما ترافیک صبح ها را دیگر ندارم، از خیلی از دردسرهای معمولی دورم و با آدم های جدید و بینظیر آشنا شده ام. یکی از آن ها خودم، کسی که پدرم هرگز او را نشناخت.

📕 آویزان از نخ

#چارلز_بوکوفسکی

@Library_Telegram
📕 ذهن مغز و علم

جان سرل

کتاب ذهن, مغز و علم [Minds, Brains and Science=] نوشته فیلسوف زبان و ذهن معاصر, جان راجرز سرل, روایت مکتوب شش سخنرانى ایشان در سال 1984 است که محتواى شش فصل این کتاب را تشکیل مى دهند. مهمترین موضوع این مجموعه ارتباط میان آدمیان با بخش هاى دیگر جهان است, خصوصاً این سؤال مورد توجه است که چگونه مى توان میان این تصور پر سابقه که خود را موجودى ذهنى مى دانیم و این تصور که جهان سیستمى کاملاً فیزیکى یا مجموعه اى از سیستم هاى فیزیکى متعامل است, آشتى داد؟ شش فصل یاد شده در اطراف این موضوع اند.
فصل اول با عنوان (مسئله ذهن و بدن) در صدد است تا راه حلى درباره مسئله ذهن و بدن ارائه دهد که هم با دانسته هاى ما درباره فیزیولوژى اعصاب و هم با تصور معمولى ما از طبیعت یا سرشت حالت هاى ذهنى مثل درد, باور, میل و مانند آن سازگار باشد. نویسنده خود را در این تحقیق کامیاب مى داند.
فصل دوم, با عنوان (آیا کامپیوتر مى تواند فکر کند؟) به شرح دیدگاه غالب در فلسفه, روان شناسى و هوش مصنوعى مى پردازد که بر مشابهت هاى میان عمل کرد مغز آدمى و عمل کرد کامپیوتر رقمى تأکید دارد و حتى در افراطى ترین روایت, مغز را تنها یک کامپیوتر رقمى و ذهن را تنها یک برنامه کامپیوترى مى داند. نویسنده با ارائه یک آزمون فکرى خاص, اتاق چینى, مدلل مى سازد که یک کامپیوتر رقمى نمى تواند چیزى بیش از صرف نمادهاى صورى داشته باشد, زیرا عمل کامپیوتر برحسب توانایى آن در اجراى برنامه ها تعریف مى شود و برنامه هاى کامپیوترى کاملا با ساختار صورى یا دستور زبانى تعریف مى شوند; در حالى که ذهن محتویات معناشناختى دارد, زیرا افکار, باورها و میل هاى ما درباره چیزى هستند یا به چیزى اشاره مى کنند یا درباره وضع و حال امور جهان هستند. بدین ترتیب, هیچ برنامه کامپیوترى فى حد نفسه کافى نیست در این که سیستمى را داراى ذهن کند.
فصل سوم به توضیح خلأى مى پردازد که میان تبیین هاى عرفى از رفتار آدمیان در قالب واژه هاى مربوط به ذهن, و تبیین فیزیولوژى اعصاب شناختى از رفتار, در قالب فرایندهاى مغزى, وجود دارد. مى توان این خلأ را به طور ساده به خلأ میان مغز و ذهن تعبیر کرد. پاره اى از بزرگترین تلاش هاى عقلانى قرن بیستم کوشش هایى براى پر کردن این خلأ بوده است و به نظر نویسنده تاکنون این تلاش ها بدون استثنا ناکام بوده اند.
فصل چهارم به تبیین ساختار عمل آدمى مى پردازد. در رسیدن به این مقصود, مؤلفه ذهنى عمل توضیح داده شده و ارتباط آن با مؤلفه فیزیکى مورد تحقیق قرار مى گیرد; ارتباط ساختار عمل با تبیین عمل شرح داده مى شود تا زمینه ساز بحث از ماهیت علوم اجتماعى و امکان آزادى اراده فراهم گردد.
فصل پنجم به فرق میان رفتار انسانى با پدیده هایى که در علوم طبیعى مطالعه مى شوند, اختصاص دارد. سؤال اصلى این فصل این است که چرا به همان معنا که در علوم طبیعى قانون داریم در علوم اجتماعى قانون نداریم. به نظر نویسنده, ویژگى محورى پدیده هاى اجتماعى و روان شناختى این است که تصور ما از آن ها خود یک جزء سازنده آن پدیده است و چیزى مشابه این مطلب در علوم زیستى و فیزیکى وجود ندارد. پى آمد این ویژگى این است که هرگونه ارتباط نظام مند میان ویژگى هاى فیزیکى و ویژگى هاى اجتماعى و ذهنى پدیده ها را منتفى مى کند.
فصل ششم به مسئله آزادى اراده مى پردازد که سابقه دوهزار ساله دارد. نویسنده ادعاى فیلسوفان تجربى مسلک در حل این مسئله را نمى پذیرد و راه حل معاصر را کافى ندانسته و در ادامه تبیین مى کند که چرا این مسئله احتمالاً حل نشده باقى خواهد ماند.

@Library_Telegram
👍1
Forwarded from Deleted Account
ذهن، مغز، علم.pdf
45.9 MB
📕 ذهن مغز و علم

جان سرل


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_bot
☕️ قطعه ای از کتاب.

مثال انسان و اندیشیدن و تفکر. ‌به مثال ماهی و دریا میماند..
انسان در بند تحجر و خرافات و زندگی در آن فضا ،چه بسیار به ماهی و زندگی در دنیای آکواریوم شباهت دارد. .. چه بسا که ماهی نیز در این فضای کوچک. اسیر توهم و تحجر و خرافات میشود. و از شعور فاصله میگیرد...
تنها کاری که یک روشنفکر باید انجام دهد. این است که ماهی را از دنیای کوچک آکواریوم به درون دریا بیفکند. خود ماهی در آن دنیای ژرف و عمیق پیش میرود و جستجو و کنکاش میکند به نهایت وجود خود میرسد که همان شناخت است و شعور. و از زیبایی های دنیای واقعی خود نیز لذت میبرد..
پس تنها کاری که برای یک انسان دربند باید انجام داد. انداختن آن به دریا است. به هر طریق ممکن که همان اندیشیدن است. و تا کسی در دریای اندیشه غرق نشود به شناخت و شعور و تکامل نمیرسد..

📕 خاطرات نابودی روستای آباد من.

حمید سروامان الهی.

@Library_Telegram
#سخن_برتر

آدم وقتی فقیر میشود
خوبیهایش هم حقیر میشوند
اما ڪسی ڪه زر دارد یا زور دارد
عیبهایش هم هنر دیده میشوند
و چرندیاتش هم حرف حسابی
بحساب می آیند...

@Library_Telegram
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

فقیهِ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺭﻓﻊِ ﺣﺠﺎﺏ ﻣﺎﯾﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﺮﺍ که ﻫﺮﭼﻪ کند ، ﺩﺭ ﺣﺠﺎﺏ کند

ﺍﺯﻭ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﻮﺍﻝ کرﺩ که ﮔﺮﮒ
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﯿﻞ گه ﺷﺪ ، ﺑﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺏ کند

ﺯ ﻣﻦ ﻣﺘﺮﺱ که ،ﺧﺎﻧﻢ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻄﺎﺏ کنم
ﺍﺯﻭ ﺑﺘﺮﺱ که ،ﻫﻤﺸﯿﺮﻩ ﺍﺕ، ﺧﻄﺎﺏ کند...

#ایرج_میرزا

@Library_Telegram
👍1
#یک_فنجان_تفکر ☕️

احتمالا کتاب «قلعه ی حیوانات» نوشته «جورج اورول» را خوانده ايد

ماجرای این کتاب، داستان حیوانات یک مزرعه علیه اربابِ زورگوست. حیوانات دست به دستِ هم میدهند و ارباب و خانواده اش را از مزرعه بیرون میکنند و خود مدیریت مزرعه را به دست میگیرند.

اولین کار آنها پس از پیروزيشان تنظیم عهد نامه ایست که طبق آن همه ی حیوانات با هم برابرند و هیچکس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند، اما چیزی نمیگذرد که خوکی که مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام آرام عهدنامه را تغییر میدهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای وضع میکند، در این میان، اسبی در این مزرعه زندگی میکند به نام «باکستر» که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات است. اسب سمبل و نماد نجابت است.

حیوانات از او میخواهند کمکشان کند تا در مورد شرایط جدید تصمیم بگیرند اما «باکستر» سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه ای ندارد. شعار او این است: «من کار میکنم!» و احساس میکند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار چیز دیگری نداشته باشد.
گرچه «باکستر» میتوانست از اتفاق وحشتناکی که در «قلعه ی حیوانات» رخ میداد جلوگیری کند، چنان سرش به کارش گرم بود که فقط هنگامی از «تغییرات» باخبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت.

اولویت بندی از مهمترین مهارتهای زندگیست. شما هر چقدر زیبا ویولن بنوازید، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن در اولویت قرار ندارد. شما هرچقدر کشاورز قابلی باشید، در یک مزرعه ی در حال سوختن، سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد.

«کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی، یکی از افسونهای جامعه ی سرمایه داری را «تخصصی شدن» میداند. هر کس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش میکند کل این جامعه به کدام سو حرکت می کند. باهوشترین و سخت کوش ترین آدمها گرفتار الگوی «باکستر» میشوند و مسائل کلان اجتماعی را از یاد میبرند.

@Library_Telegram
👍1
🔴برچیدن غلام بچه بازی به وسیله رضا شاه

در فرهنگ مردم افغانستان رسم دیرینه "بچه بازی" را آزاد گذاشته اند. در بزم های مردانه پسربچه های ۱۰ تا ۱۶ ساله مورد استفاده جنسی قرار می گیرند. در این فرهنگ فاعل با افتخار لذتی را که برده برای دوستانش بازگو می‌کند و مفعول است که انگشت نما می شود و مورد تمسخر قرار می‌گیرد. از آنجا که در مراسم عروسی مجالس مردان و زنان جدا برگزار می‌‌شود و آقایان ریش سپید هم کسر شأنشان می‌‌آید برقصند گرم کردن بزم بر عهده پسران جوان و نوجوانی است که ((بچه مقبول)) خوانده می شوند و بعد از پایان مراسم مورد سؤ استفاده مهمانان و ریش سپیدان محترم!!! قرار میگیرند.
در میان هزاران خدمتی که رضا شاه به مردم ایران کرد، یکی‌ که شاید از نظر‌ها پنهان مانده، برچیدن فساد غلام بچه بازی است که در دربار قاجار به وفور رواج داشت. فتحعلیشاه و ناصر الدین شاه بیماران جنسی‌ دوره قاجار بودند که بیشتر از سایر شاهان قاجار به این عمل شنیع مبادرت می ورزیدند. رضا شاه این سؤٔ استفاده جنسی‌ را به کلی‌ مزموم دانست و برچید.

@Library_Telegram
قورباغه به کانگورو گفت:
من و تو میتوانیم بپریم.
پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه مان می تواند از روی کوه ها یک فرسنگ بپرد، و ما می توانیم اسمش را «قورگورو» بگذاریم.

کانگورو گفت: "عزیزم" چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم اما درباره ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه».

هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند.

آخرش قورباغه گفت: برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه». اصلا من دلم نمی خواهد با تو ازدواج کنم.

کانگورو گفت: بهتر.

قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم جست زد و رفت. آنها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند.

این قصه ی زیبا از شل سیلور استاین مفهوم جالبی دارد.

« دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود.»

آنچه ما را ویران می کند باورهای غلط و تعصباتی است که به خودمان اجازه ی دگربینی و دگرگونی آنها را نمی دهیم.

به قول نیچه: «باورهای غلط از حقایق خطرناک, ویران کننده ترند.»

@Library_Telegram
👍1
☕️ قطعه ای از کتاب

آدم‌ها از ترس وحشی می‌شوند، از ترس به قدرت رو می‌آورند که چرخ آدم‌های دیگر را از کار بیندازند؛
و گرنه این همه زمین و زراعت و دام و پرنده و نان و آب هست، به قدر همه هم هست.
اما چرا به حق خودشان قانع نیستند؟
چرا کتاب نمی‌خوانند؟
چرا هیچ‌چیز از تاریخ نمی‌دانند؟
چرا ما این همه در تیره ‌بختی تکرار می‌شویم؟
این همه جنگ...
این همه آدم برای چه چیزی کشته شده‌اند!
که آن چیز حالا دستشان نیست،
و دست بچه‌هاشانم نیست..؟!


📕 سال بلوا

عباس معروفی

@Library_Telegram
1👍1
♦️ ده قانون راسل برای زندگی در یک دموکراسی سالم

1- احساس قطعیت نکنید در مورد چیزی.
2- چیزی را بنا بر نبود شواهد و اعتقاد قطعی بر یافتن شواهد در آینده ادامه ندهید.
3- هیچ وقت تفکر را متوقف نکنید در مورد رسیدن به هدف.
4- هرگاه با مخالفت مواجه شدید، حتی از سمت فرزند یا همسر، تلاش کنید با استدلال و نه با جایگاه غلبه کنید، چون پیروزی با زور و جایگاه غیر واقعی و توهم است.
5- هیچ احترامی به جایگاه دیگران نگزارید، همواره افرادی قدرتمند تر هستند.
6- از قدرت برای سرکوب کردن نظراتی که فکر میکنید مهلک است استفاده نکنید، چون آنها شما را سرکوب میکنند.
7- از متفاوت بودن نظر خود نترسید، هر ایده ای در ابتدا عجیب و متفاوت بوده است.
8- از مخالفت هوشمندانه نسبت به صحبت های موافق و تشویقی بیشتر استقبال کنید، اگر هوشمندی را با ارزش بدانید، پیشرفت خواهید کرد.
9- صادق باشید، حتی اگر صداقت نامناسب باشد، این که پنهان کاری کنید نامناسب تر است.
10- به افرادی که در ثروت و شادی گم شده اند حسادت نکنید، فقط یک دیوانه فکر میکند این زندگی حقیقتاً شاد است.

@Library_Telegram
🔻 #تا_انتها_بخوانید 🔻

سخنرانی فراموش نشدنی #ویکتور_هوگو در مجلس فرانسه
متن سخنرانی مذکور ترجمه استاد شجاع الدین شفا می باشد:

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن جای کشیش در کلیسای خودش باشد
و جای دولت در مراکز کار خودش!
نه حکومت در موعظه مذهبی کشیشان دخالت کند و نه مذهب به بودجه و سیاست دولت کاری داشته باشد.

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن همچنانکه قرن گذشته ما قرن اعلام تساوی حقوق مردان بود. قرن حاضر ما قرن اعلام برابری کامل حقوقی زنان با مردان باشد.

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن آموزش عمومی و رایگان، از دبستان
گرفته تا کلژدوفرانس، همه جا راه را به یکسان بر استعدادها و آمادگی ها بگشاید.
هرجا که فکری باشد کتابی نیز باشد.
نه یک روستایی بی دبستان باشد، نه یک شهر بی دبیرستان، نه یک شهرستان بی
دبیرستان!

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که
در آن بلای ویرانگری بنام گرسنگی جایی نداشته باشد.
شما قانونگزاران، از من بشنوید که :

فقر آفت یک طبقه نیست، بلای همه جامعه است .بلای همه ی جامعه

رنجِ فقر رنج یک فقیر نیست، ویرانی یک اجتماع است.

فقر بدترین دشمن نظم و قانون است.

@Library_Telegram
هیچ دقت کردین، از وقتی دخترها روسری‌شون را برمیدارن و سر چوب میزنند، هم بارندگی زیاد شده و هوا هم تمیز و پاک؟

@Library_Telegram
📕 تاریخ 25 ساله ارتش شاهنشاهی ایران

 ذبیح الله قدیمی

شرح جنگها و وقایع نظامی ایران-تاریخ سیاسی نظامی پهلوی - چگونگی و شرح فعالیت‏های ارتش ایران - چگونگی سقوط قاجاریه و تشکیل حکومت پهلوی

حق تکثیر: نشر آریان، ۱۳۲۶ ، (تهران، مجلس شورای ملی(چاپخانه): بانک ملی ایران(چاپخانه))

@Library_Telegram
tarykh_25_salh_artsh_shahnshahy_ayran.pdf
6.4 MB
📕 تاریخ 25 ساله ارتش شاهنشاهی ایران

 ذبیح الله قدیمی


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_bot
#یک_دقیقه_مطالعه 📚

در کتاب «درود بر خودم» دکتر دانیال امن می نویسد:

در هجده سالگی، نگران تفکر دیگران درمورد خودتان هستید
وقتی چهل ساله میشوید اهمیتی نمی دهید که دیگران درمورد شما چه فکر میکنند.

و زمانی که شصت ساله میشوید پی می برید که اصلا هیچکس در مورد شما فکر نمی کرده است...

وای که چه آسان هدر می دهیم عمر خویش را فقط به گمان اینکه:
"نکند دیگران اینطوری در مورد من فکر کنند...!!"

پس تا فرصت زندگی دارید جانانه زندگی کنید و عمر گرانمایه را به خاطر توهم فکر دیگران هدر ندهید ...!

@Library_Telegram
📕سازمان جاسوسی الله(ممنوعه)

سیاوش اوستا

کتاب «سازمان جاسوسی الله» نوشته «سیاوش اوستا»
از روزى كه خمينى به ملت ۳۵ ميليونى ايران گفت شما همه بايد مأمور اطلاعات و امنيت باشيد، خود رژيم پس از آن همه قتل و كشتارها همه را بخواهى نخواهى به گونه اى در جهان وانمود كرده است كه اطلاعاتى و مأمور جمهورى اسلامى هستند.اين مسئله براى هيچ شخص و گروهى هم استثناء ندارد هر چند ۹۹ درصد اين ادعاها كذب و نادرست بوده است اما از همان فرداى انقلاب و آغاز اعدام ها اين مسئله مطرح شد كه در پى همكارى برخى از شخصيت هاى بالاى وابسته به گروه هاى مقتدر سياسى اين ادعا كه فلانى با جمهورى اسلامى است را تشديد كرده و اين تفكر را تقويت كردند.

البته رندى ها و توطئه هاى پيدا و پنهان اين رژيم طى سه دهه گذشته انتشار اين شايعات را تقويت كرده است به گونه اى كه مثلاً هرگاه انتخاباتى در ايران در جريان است به ناگاه نيروهاى آزاديبخش مثل قارچ سر از زير خاك بيرون آورده و مدعى آزادى ايران مى شوند و همزمان ملت ايران كه چشم به راه چنين تحولى است خوشحال و خندان گشته و تعداد اندكى فاكس، تلفن و پيام به سوى اين رهبران روانه مى كنند كه رژيم اسلامى حاكم بر ايران هر بار نسبت به تماس هاى داخل به خارج بررسى و پژوهش مى كند، از ميان ۲۰ نفر يك نفر را كه نسبت به ديگران حساس تر ترجيح بدهد را بازداشت و شكنجه نموده تا زهرچشمى به ديگران نشان بدهد و خر مراد خود را چند روز ديگر بدواند و تاكنون هرگز ازتعداد و مشخصات اين بازداشت شدگان كسى خبرى و پيامى به مردم نداده است. يعنى برخى از رسانه ها تا جاى تحريك مردم پيش مى روند و آنگاه كه كسانى بازداشت مى شوند ديگر خبرى از آنها منتشر كه نمى شود بماند كه آنها را مأموران رژيم مى خوانند.

اين همه هرج و مرج در ميان رسانه ها و گروه هاى سياسى موجب شده است تا با عدم شناخت درست ما از محتواى اصلى رژيم به بقاى آن خواسته و يا ناخواسته كمك كنيم و تقويت شايعات مأمور بودن فلانى و فلانى تاكنون فقط و فقط به خود رژيم كمك كرده است و بس و افسانه اين جار و جنجال طى اين سى سال آنچنان غيرقابل تصور بوده است كه هنوز كه هنوز است جيمى كارتر و ژيسكاردستن و رونالد ريگان و…. را هم مأموران جمهورى اسلامى مى دانند!


@Library_Telegram
Forwarded from Deleted Account
سازمان جاسوسی الله _سیاوش اوستا.pdf
2.2 MB
📕سازمان جاسوسی الله(ممنوعه)

سیاوش اوستا


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegrambot