جوانان انقلابی سرخ مهاباد
326 subscribers
267 photos
82 videos
24 files
91 links
کۆمیتەی لاوانی شۆڕشگێری سووری مەهاباد
پەیوەندی: @rrymc
ئینستاگرام: Khiabanesorkh
پێکەوە بەرەو بونیاتنانی کۆمەڵگایەکی ئازاد و یەکسان
Download Telegram
Forwarded from ادبیات دیگر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تو کی هستی؟
دوریم دمیر

هشتم مارس برابر است با روز جهانی زن


در اینستاگرام [Instagram]

@adabyatedigar|#music|#women
بیانیه مشترک دختران آفتاب ارومیه و کمیته‌ی جوانان انقلابی سرخ مهاباد

روایت رنجی در حاشیه

این یک درامای تخیلی نیست و هدف از این متن نیز دراما سازی با رنج نیست. هرچند زیست واقعی زنانِ این سرزمین خود یک تراژدیِ خوفناک است که شاید اگر یک زن اروپایی که تاریخ کلیسا و زنان را نمی‌داند، اگر روایت زنان این سرزمین را بشنود شاید بنظرش داستانی تخیلی بیاید. هدف از نگارش این متن نگاهی عمیق‌تر به مسئله‌ی زنانی است که صدایی ندارند تا کسی صدایشان را بشنود و همچنین تاملی درباره‌ی اینکه چطور این زن می‌تواند از قهقرای جهنمی‌ای که در آن گرفتار است به سوژه‌ی انقلابی بدل شود و بتواند خود را بعنوان یک انسان برابر با مرد در ساحتِ جامعه بازتعریف کند و به این باور برسد که می‌تواند در تمام امور جامعه نقش موثر و عامل را داشته باشد.
این روایت نه یک زن بلکه زنانی است که نمی‌توانند خود راویِ داستانِ زندگی‌شان باشند و حتی نمی‌دانند که مورد ستم هستند، چون باور کرده‌اند که زن بودن همین است. این روایتِ زیرین‌ترین لایه‌های اجتماعیِ طبقه‌ی پرولتاریا است.

ادامه ی متن در لینک زیر:
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
جوانان انقلابی سرخ مهاباد
Photo
هشت مارس روز جهانی زن است: روز جهانی رهایی زن است.
اگرچه رسانه‌های جریان اصلی سرمایه‌داری، در این سال‌ها این روز را به روز چهره‌های برتر زنان تحریف کرده‌اند وآن را به صد زن و زن موفق و زن برتر و ... فرو کاسته‌اند، اما هشت مارس ربطی به موفقیت‌های فردی ده زن و صد زن ندارد، ربطی به مارگارت تاچر و ایندیرا گاندی و آنگ سان سوچی و گرتا تونبرگ و نظایرشان آن‌طور که بر جلد تایم نقش می‌شوند ندارد. هشت مارس ربطی به صد زن برنامه‌های بی‌بی‌سی ندارد.

هشت مارس روز جهانی توده‌های زنان است، روز زنان بی‌چهره‌ای است که داستان زندگی شان جذابیت رسانه‌ای ندارد، چون داستان‌شان تکرار مکررات ستم دیدگی و محرومیت است. هشت مارس روز زنان کارگر است که در کارگاه‌های کارآفرینان و نیکوکاران و خیّرها استثمار می‌شوند. روز زنانی است که در مناسبات سرمایه‌داری نه انسان به حساب می‌آیند و نه صاحب حقوق انسانی.

 هشت مارس روز یادآوری ضرورت مبارزه برای احقاق حقوق زنان با حرکت‌های جمعی و محو ساختارهای سلطه و ستم است و نه لبخند موفقیت‌های فردی. روزی است که به یاد بیاوریم «رهایی زنان» با محو تمام اشکال تبعیض و از طریق فروریزاندن ساختارهای بنا شده بر ستم طبقاتی و جنسیتی رقم می‌خورد، نه با پُزهای حمایتگرانه دولت‌های نئولیبرال و زیر عنوان رقت‌آور «توانمندسازی» از آن‌سان که شخصی مثل ایوانکا ترامپ طلایه دارش است. 

توانمندسازی زنان این عنوان فریبنده و دروغین، اسم رمز فقیر ماندن و جنس دوم بودن زنان برای همیشه است. اسم رمز بی‌ارزش کردن کار زنان است، اسم رمز استثمار نوین نیروی کار است. ترفندی برای فراموش کردن آرمان رهایی زنان و پذیرش وضع موجود است. حقه‌ای است برای تن دادن و تسلیم در برابر نابرابری‌های جنسیتی و طبقاتی. تاریخچه هشت مارس اما به ما می‌گوید، نابرابری در تمام اشکال آن غیرقابل تحمل است؛ می‌گوید زنان به خیریه و صدقه توانمندسازان چه دولت باشد، چه سرمایه‌داران کلان و خرده‌پا، نیاز ندارند، بلکه سهم واقعی‌شان را از منابع این جهان غارت شده می‌خواهند. 

سهم‌خواهی زنان و احقاق حقوق پایمال‌شده‌شان، کابوس نظام‌های ستم‌کار در سراسر گیتی است از این روست که تلاش می‌شود این حرکت عظیم یک‌صد ساله، زیر لبخند رضایت آمیز و پیروزمند چهره‌های مشهور زن پنهان شود و از محتوای اصلی‌اش تهی شود. آنان‌که مبارزه برای آرمان برابری جنسیتی را به اراده فردی زنان برای کسب موفقیت فرومی‌کاهند، هدف‌شان آگاهانه یا ناآگاهانه پنهان کردن ساختار اقتصادی و سیاسی است که نابرابری‌های اجتماعی را بازتولید می‌کند و فرادستان را بر فرودستان مسلط کرده است. چنین رویکردی که اراده فردی را در برابر اراده جمعی تجلیل می‌کند، نهایتاً تقصیر ناکامی و محرومیت را به دوش خود زن می‌گذارد تا پرسشی متوجه ساختارهای مسؤول وضع موجود نشود. 

اما جنبش فمینیستی واقعیِ معطوف به رهایی، مستقیماً همدستی مردسالاری و سرمایه داری را مسؤول فرودستی زنان می‌داند و مبارزه در این هر دو جبهه را برای حصول برابری جنسیتی ضروری می‌شمارد. هشت مارس یادآوری ضرورت چنین مبارزه‌ای است.


#روز_جهانی_زنان #هشت_مارس #مبارزه_طبقاتی


@Blackfishvoice1
عصر نئولیبرالیسم

عصر تولید ارزش افزوده بیشتر به هر قیمتی. عصر از خود بیگانگی انسان و فرصتی برای درک مسئله‌ی زن و پیوند آن با مناسبات تولید و بازگشت به مارکس
جوانان انقلابی سرخ مهاباد
عصر نئولیبرالیسم عصر تولید ارزش افزوده بیشتر به هر قیمتی. عصر از خود بیگانگی انسان و فرصتی برای درک مسئله‌ی زن و پیوند آن با مناسبات تولید و بازگشت به مارکس
برابری انسان‌ها یا برابری زنان با مردان؟ برابری کدام زنان با کدام مردان؟ زنانی مانند مارگارت تاچر با یک مرد کارگر فصلی یا برابریِ زنی خانه‌دارِ خیاط با مرد کارگرِ آرماتوربند؟
انسان به دوره‌ای جدید بنام عصر نئولیبرالیسم پای می‌گذراد. اگرچه این تحولات اجتماعی همیشه در تمام جهان یکدست و هم‌زمان نبوده و این عصر نیز هم‌زمان به همه جا نفوذ نمی‌کند.
شانزده سال پیش وقتی برای اولین بار به تهران رفتم، رفتار توده‌ی مردم برایم غریب و ناآشنا بود. مردم وقت نداشتند، وقتی ترن مترو می‌رسید، هرکس بهر نحوی می‌خواست وارد شود. مردم به وضعیت همدیگر فکر نمی‌کرد. هرکس بنحوی بدنبال راه انداختن کار خودش بود. در بازارها، مردم باهم احوالپرسی نمی‌کردند و خریدشان را می‌کردند و می‌رفتند. همیشه یک عجله در کارشان بود. مانند یک تقلای دائمی و فرسایش‌آور برای بقای فردی.
در مهاباد به این شکل نبود، اکنون نیز به این شکل نیست و البته نسب به شانزده پیش متفاوت شده است. مردم در مهاباد کمتر عجله می‌کنند. در خیابان اگر آشنایی می‌بینند درنگ می‌کنند، احوالپرسی می‌کنند. در مغازه‌ها با فروشنده جدا از معامله در مورد مسائل دیگر نیز گفته می‌شود. ولی اگر شانزده سال پیش در مهاباد، نیم ساعت را در خیابان با آشنایی درنگ می‌کردید، الان تنها می‌توانید چند دقیقه‌ی کم، احوالپرسی بکنید ولی برخلاف سابق، گفته‌ها بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. رنجِ فردی اجازه نمی‌دهد رنجِ دیگری شنیده شود.
این عصر نئولیبرالیسم است. عصر از خود بیگانگی انسان. عصر کالاوارگیِ انسان. عصرِ تبدیلِ تمام ارزش‌های تجربی به ارزش مبادله‌ای. عصرِ انسان‌های تنها. عصر تقلاهای بی‌پایان و فرسایش‌آور.
در بازی‌های موبایل و کامپیوتری نیز این تغییرات همسو با تغییرات اجتماعی جهانی پیش می‌رود. بازی‌های سابق یک یا چند شخص اول داشت، مقداری ابزار برای تقویتِ شخصِ اول و یک هدف بعنوان پایان بازی. ولی امروز بازی‌ها اینچنین نیستند. هدفی وجود ندارد. تمام آنچه هست تقلا برای تقویت شخص اول و تقلا یا بعبارتی رقابتی ابدی بدون انتها.
در این عصر نئولیبرالیسم، زنان و مردان، به برابری می‌رسند. اما برابری از سهم‌بری از ستم، رنج و استثمار. دیگر کلونی‌ای(خانواده یا ...) وجود نخواهد داشت که اعضای کلونی زن را سرکوب کنند به معنای آنچه امروز هست. قوی‌تر، ضعیف‌تر را می‌دَرد و در راس آنکه صاحب قدرت و ابزار تولید کلان است، همه را می‌درد. دیگر کارفرما بدنبال کارگر نمی‌گردد، بلکه کارگر بدنبال کارفرما می‌گردد. جامعه‌ای متشکل از بیکاران و کارگران موقت و غیر قراردادی که اگر کوچکترین اعتراضی بکنند، انبوه بیکاران با کم‌ترین امتیازات جایشان را می‌گیرند. عصر نئولیبرالیسم عصر پایانِ انسان و عصر پایان هر آنچه ارزش تجربی‌اند، است.

این تنها هشداری به افرادی است که فکر می‌کنند هر تغییری در ایران ولو در ظرف راست، باعث بازتر شدن میدان و تنفس است. اگر تغییرات جاری در ایران در ظرف سوسیالیسم نباشد، باید به صراحت گفت: انقلاب مُرد و انسان مُرد.
تنها یک راه باقیست و آن بازگشت به مارکس است.
وقتی یک رویداد، یک اقدام یا یک شعار به اندازه‌ی کافی رادیکال نباشد، هر نیرویی ولو مرتجع‌ترین، می‌تواند از آن به نفع خود بهره‌برداری کند. این به این معنا نیست که نیروی انقلابی از یک جنبش سلبی فاصله بگیرد. بلکه باید آن را به یک رادیکالیسم انقلابی تعمیق بخشد. به نوعی هیچ نیروی مرتجعی نتواند براحتی از آن بهره‌برداری سیاسی کند و یا بتواند آن را بنحو مطلوب خود ترجمه کند.
این تنها پیش زمینه‌ای برای اعلامیه‌ای است که توسط کمیته بزودی منتشر خواهد شد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرۆفیسۆر ئەمیر حەسەنپوور سەبارەت بە ڕۆشنبیری کورد و پرسی کوردستان

نە ناسیۆنالیسم جوابی ئەو کێشانە دەداتەوە، نە دین. ئەوەی جوابی ئەو کێشانە دەداتەوە کۆمونیزمە.
جوانان انقلابی سرخ مهاباد
Photo
بخشی از سلطه‌ی طبقه‌ی حاکم بوسیله‌ی ارزش‌گذاری‌های ایدیولوژیکی است که از طریق فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه برای سرکوب توده‌های تحت ستم اعمال می‌شود. در همین راستا در کنار بخش عمده‌ی مبارزات نیروهای انقلابی برای کسب قدرتِ سیاسی، مبارزات ایدیولوژیک نیز تبدیل به امری ضروری می‌شود که ارزش‌های اجتماعی حاکم را که ابزار سرکوب و تحمیق ستمدیدگان هستند به ضد ارزش تبدیل کند و یا آن را با روایتی دیگر بازخوانی کند و همچنین ایجاد ارزش‌های جدیدی است که امروز بعنوان ضد ارزش شناخته می‌شوند. اگر دفاع یک زن از موجودیت خود از نگاه ارزش اجتماعی حاکم، سلیطه‌گری است، ما سلیطه گری برای زنان را بعنوان ارزشی پسندیده بازتعریف می‌کنیم. اگرچه عده‌ای معتقدند که مفهوم عمومی این واژه ناپسند است و نباید آن را بکار برد، ما دقیقا در همین نکته تأمل می‌کنیم و هدفمندانه می‌گوییم که ما بدنبال تغییر معنایی این "مفهوم" هستیم و سایر مفاهیم هستیم. معنی سلیطه اگر تا به امروز ناپسند بود از نظر فرهنگ عمومی حاکم، ولی این نقطه عطف تاریخیِ مقابله ی یک زن تحت ستمِ شجاع در برابر ارتجاعی‌ترین عنصر وابسته به نظام سرمایه یعنی آخوند است که  است که بار معنایی این مفهوم را می‌تواند دگرگون کند. و البته این پرسش را نیز مطرح می‌کنیم که ناپسند از کدام موضع!؟
در همین راستا کمیته‌ی جوانان انقلابی سرخ مهاباد و هسته‌ی دختران آفتاب ارومیه، در جهت مبارزات ایدیولوژیک با ارتجاع حاکم و ارتجاعِ فرصت طلب، در جهت ایجاد ارزش‌های نوین که خواهان پایان دادن به استثمار و ستم بر انسان هستند و جهانی نو را تداعی می‌کنند، روز بیست و پنجم شهریور (مصادف با شانزدهم دسامبر) یعنی روز قتل زنده‌یاد ژینا امینی بدست گشت ارشاد جمهوری اسلامی و شروع جنبش برابری‌خواهانه و آزادی‌خواهانه‌ی زنان را بعنوان روز "مبارزه برای حق مالکیت بر بدن" را در تقویمِ مبارزاتِ اینترناسیونالیستی به رسمیت می‌شناسیم. قتل ژینا امینی برامده از ارزش‌های اجتماعی سنتی جمهوری اسلامی بود که زن را نه در یک هویت انسانی، بلکه بعنوان یک کالای تحت تملک مرد بعنوان "ناموس" تعریف می‌کند و بخشی از جامعه‌ و نیروهای سنتی نیز اگرچه مخالف جمهوری اسلامی باشند، در رویکرد ارزش‌گذاری‌های اجتماعی، تفاوت اساسی با جمهوری اسلامی ندارند، چنانکه روزانه شاهد اخبار قتل زنان تحت عنوان مفهوم "ناموس" در سراسر جهان هستیم.
در ادامه از سایر نیروهای انقلابی دعوت می‌کنیم که برای به رسمیت شناختن روز بیست و پنجم شهریور سال چهارصد و یک شمسی بعنوان روز جهانی "حق مبارزه برای مالکیت بر بدن" با تمام توان تلاش و مبارزه کنند. این همانند هشتم مارس، تحمیلی نوگرایانه، انسانی و اخلاقی به جهان تحت تسلط ارتجاع سرمایه داری است. حق مالکیت بر بدن محدود به زنان یک ملت یا یک جغرافیای خاص نیست. چنانکه هم زنِ افریقایی و کورد که ختنه می‌شود و تحت عنوان ناموسِ دیگری محدود و سرکوب می‌شود، این حق از وی سلب شده است و هم آن زن امریکایی که اجازه‌ی سقط جنین ندارد. مسئله‌ی زن، مسئله‌ای اینترناسیونال است و ریشه در پیدایش مناسبات تولید و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید دارد٭ و تنها با اتکا به جنبش اینترناسیونالیستی کارگریِ ضد سرمایه‌داری است که زن یا بعبارتی انسان می‌تواند آزاد شود.

٭در جوامع پیشین، کانون قدرت در خانه بود و زن طبق تقسیم کار طبیعی عنصرِ خانه بود ولی با پیدایش مالکیت خصوصی بر ابزار تولید کانون قدرت به خارج از خانه یعنی مراکز تولید منتقل شد که تحت مالکیت مرد بود که طبق تقسیم کار طبیعی، عنصرِ خارج از خانه بود.

پیروز باد مبارزه‌ برای حق مالکیت بر بدن
زنده باد اینترناسیونالیسم

دختران آفتاب ارومیه
کمیته‌ی جوانان انقلابی سرخ مهاباد
آیا رویکردی که با خشت‌های کوچک در مسیر و فرایند انقلاب مخالفت می‌کند، توده‌های طبقه‌ی کارگر را به کلی کمونیست و تحلیلگر مارکسیست می‌پندارد که به یکباره می‌خواهد آخرین خشت را بر روی خلاء بگذارد!؟
آیا فرایند انقلاب یک نسخه‌ی از قبل پیچیده شده است یا گام به گام و خشت روی خشت پیش می‌رود؟ می‌توان همیشه بعنوان دورنما به خشت آخر فکر کرد ولی نمی‌توان بدون گذاشتن خشت‌های اول، خشت آخر را گذاشت. فرایند انقلاب با توجه به درک شرایط ذهنی و بستر مادی قدم به قدم پیش می‌رود.
جوانان انقلابی سرخ مهاباد
آیا رویکردی که با خشت‌های کوچک در مسیر و فرایند انقلاب مخالفت می‌کند، توده‌های طبقه‌ی کارگر را به کلی کمونیست و تحلیلگر مارکسیست می‌پندارد که به یکباره می‌خواهد آخرین خشت را بر روی خلاء بگذارد!؟ آیا فرایند انقلاب یک نسخه‌ی از قبل پیچیده شده است یا گام به گام…
همین رویکرد مبارزاتی کمالگرایانه است که سکتاریسم را مانند یک آفت به جان جنبش کمونیستی انداخته است. این رویکرد کمالگرایانه با نگاه از بالا و عدم درک فرایند انقلاب در بستر عینی و ذهنی، جنبش کارگری را بر روی ویلچر سوار کرده است.
Forwarded from منجنیق
falakhan255.pdf
401.4 KB
تضاد طبقاتی، ستم ملی و چشم‌انداز سوسیالیستی
کمیته‌ی جواد نظری فتح‌آبادی

@ManjanighCollective
چند ماه پیش برای خرید به یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای رفتم. موقع پرداخت حساب، با کارگران آنجا در مورد شرایط کار، محیط کار، ساعات کار، بیمه و ... پرسیدم. کارگران راضی از شرایط کار راضی بودند ولی در ادامه گفتند با توجه به شرایط بیکاری و در مقایسه با کارهای دیگر راضی هستیم. آنجا چشمم به اعلامیه ای در رابطه با استخدام کارگر برای آن فروشگاه افتاد. شرایط کار را پرسیدم و پستی که کارگر نیاز دارد. در این لحظه یاد آشنایی افتادم که در شرایط سختی بسر می‌برد و صاحب خانه قرار بود برای تمدید قرارداد اجاره خانه، کرایه را دوبرابر کند و می‌دانستم که دختر جوانش در جایی با ماهی دو میلیون تومان حقوق روزی هشت ساعت بدون بیمه و بدون مرخصی کار می‌کند. از فروشگاه خارج شدم و در مورد این آگهی و شرایط کار با ایشان تماس گرفتم. دخترش گفت طبق قرارداد هنوز چند ماه دیگر باید کار کنم و نمی‌توانم کار را ترک کنم. گفتم که بهتر است کار را ترک کند و در جواب گفت برای استخدام سفته دویست میلیونی گذاشته ام و اگر قبل از اتمام موعد قرارداد کار را ترک کنم، سفته را به اجرا می‌گذارند.
با شنیدن این انگار پتکی بر سرم زدند. خداحافظی کردم و تلفن را قطع کردم. صاحب‌کارش یک پانتورکِ استادیوم تراکتورسازی نبود. یک بسیجیِ وابسته به حکومت جمهوری اسلامی نیز نبود. جزو گروه‌های داعش یا طالبان نیز نبود. یک همشهری و هم زبان و هم ملتِ کورد بود که در مراسمات عروسی سرچوپی می‌گیرد و برای خوشیِ کورد و کوردستان به خواننده‌ها تراول تراول شادباش(شاباش) می‌دهد.
سلام و احترام

تا مدتی، مجبور به ترک شبکه‌های مجازی هستیم. صفحه‌ی اینستاگرام را بطور موقت غیر فعال کرده‌ایم و این اکانت تلگرام را نیز از موبایل حذف خواهیم کرد ولی این کانال حذف نخواهد شد.

سرتان سلامت باشد🚩