◎•°Lär°•◎
311 subscribers
803 photos
223 videos
3 files
99 links
°• 𝑰'𝒎 𝒓𝒆𝒂𝒅𝒚 𝒕𝒐 𝒍𝒆𝒕 𝒈𝒐 •° ⁦
________________________

𝑩𝒆𝒈𝒊𝒏: 27/08/2021

🦄: http://wattpad.com/user/f_skndri

🥕: http://wattpad.com/user/sanae_Chaan
Download Telegram
غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی 

بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند
می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی 

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی 

پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی 

با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی 

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!

- فاضل نظری
#نوشته 🦄
انقدر دیگه توی سونوگرافی نشستیم که خانوم منشی منو به سِمت نگهبان در حیاط و سرویس بهداشتی گمارد و خودش رفت به کاراش برسه.
الان من نشستم تو انتظار درحالی که به مراجع‌هایی که میخوان برن دستشویی کلید میدم.🙂
#خاطره 🦄
چرا ملت توی مطب انقدر زل میزنن به آدم.😂😭
حالا درسته رژلب تیره‌ام هارمونی خاصی با پیرهن چارخونه‌ی سیاه سفید مردونه‌ی گشادم داره...
ولی دیگه نخورید منو.😔
وای تازه پیرهنم یکم تو ماشین لباسشویی رنگ هم گرفته و مربع‌های سفیدش یه تم لایتی از صورتی داره.
ولی خب اوکیه چون
بلک پینک این یور اریاااا
خانوم منشی کلید رو پس گرفت.☹️
Darbadar - PagalNew
IP Singh, B Praak, Asees Kaur, Akshay & IP
عاشق این آهنگم.
این آهنگ و این خواننده...😭
این نون نرم و خنگ حس ژاپن میداد.😔
یه روز یه داستان مینویسم
یارو میره به هر علتی، به یکی میگه توروخودا بیا یه مدت ادای دوست دختر/پسر منو دربیار من بهت پول میدم.
و اون یارو هم بگه باشه.
و واقعا یه مدت ادا دربیاره. خیلیم تو کارش حرفه‌ای باشه‌. تهشم پولشو بگیره باهم دست بدن برن رد کارشون.
بدون اینکه عاشق اون یاروی پولدار خر ردفلگ صاحب شرکت بشه و هی بره تو آپارتمان خالیش گریه کنه.😑

اگرم رومنس داره... یهو رومنسش مثلا با آبدارچی شرکت همسایه‌ باشه.🚶
#یه‌روز‌یه‌داستان‌مینویسم 🦄
◎•°Lär°•◎
Video
آره دقیقا همین.
تم بعد دوازدهم...
#ناشناس 🦄
امروز بیست و هشتم خرداد، روز بعد از امتحان‌های ویردوی سیدانی، با زهرا رفتیم بخش‌های قدیمی و کوچه‌های تنگ و کوچولوی نیشابور که دنبال سوژه برای پروژه‌ی عکاسی بگردیم...
گلچین عکس‌هایی که دوستشون دارم اینان.
مخصوصا اون عکسی که بالای تبلیغات نونوایی تافتون، یه نفر خیلی شاعرانه کامنت گذاشته «گرون می‌دهند تافتون‌هایشان را»

پ.ن: پخته شدیم. برای واقعی. انقدر آب خوردیم، راه رفتنی صدای دریا میدادیم.
#خاطره 🦄