وقتی به زهرا میگم توی سیب‌زمینی سرخ‌شده‌ها رب هم بزنم یا نه
و میگه هرکاری دلت میخواد بکن.
ولی من دلم میخواد بمیرم:
#میم 🦄

- اون یک نفر تویی. چون باید تو باشی. چون توی دنیایی که من زورم از تو بیشتر باشه... تو‌ تنها کسی هستی که باید نجات پیدا کنی.

🪐» سناریو رو از اینجا بخونید «🪐

نیاز دارم یه فیلم با این سناریو ببینم و در غم غوطه‌ور بشم.🥹

#wobb 🦄

تو بگو ماه کجاست؟
تو مرا خانه ببر… دل من نابیناست.
تو بگو آه چه طعمی دارد؟
تو بگو ابر چرا می‌بارد؟
باد در گوش درخت، چه آوازی می‌خواند؟
سرو شیراز چرا آزاد است؟
بر لب خار چرا فریاد است؟
این چه شهری است؟ همان جابلقاست؟
ما کجا گمشده‌ ایم؟
ته بن‌بست، چرا ناپیداست؟
تو بگو ماه کجاست؟ تو مرا خانه ببر
دل من نابیناست...

- محمد صالح علا

*شهر جابلقا در شرقی‌ترین نقطه عالم قرار دارد و آن‌سوتر از آن، هیچ شهر و انسانی نیست.
#نوشته 🦄

آیا میدونستین قورباغه‌ها... دوستای خوبی برای قارچ غمگین و خسته ان؟
#آرت 🦄

مثلا

فعال‌ترین کاربر، Helia
پروفایلت عالیه زن‌😂😭✨

کاربر ᗷ𝚊ꫝᴀr̆̈ꪖ ☀︎︎
گوربات به قورباغا میسجندر شد.😔

مبینا... زنم.

ریحانه 🍉
نذاشتم آرایشت نادیده گرفته بشه‌.😔

یه نظریه وجود داره که هر کهکشانی که در آسمون شکل می‌گیره مشابهش در بدن ما وجود داره مثلاً شکل کهکشان راه شیری یا کهکشان‌های شبیه بهش مثل عنبیه و حالت چشمی ماست
یا اینکه از کنار هم قرار دادن تمامی کهکشان‌ها و سیارات باعث می‌شه که یه حالت آبشاری یا خوشه‌ای به وجود بیاد که مشابهش در نورون‌های مغزی ماست
و هر فکری که می‌کنیم یک عصب به وجود میاد که مشابه همون کهکشان‌هاست. حالا چیزی که هستش اینه که یه نویسنده وقتی که می‌نویسه داره فکر می‌کنه یعنی یه نورون مغزی ، عصب مغزی به وجود میاد که مشابه یک کهکشانه وقتی نویسنده داره می‌نویسه در حقیقت از جهان دیگه‌ای هستش که این داستان درش رخ داده و بهش الهام شده این داستان

یه جورایی استانا خودشون پیش میرن

یه عالمه جهان موازی وجود داره ، یه عالمه زندگی دیگه که ممکنه تموم شده باشه یا هنوز ادامه داشته باشه
بعد یه روزی یه جایی خدا تصمیم میگیره که ما هم اون زندگی ها رو ببینیم
پس به نویسنده ها یه ایده الهام میشه
و تبدیل به یه داستان میشه
می‌دونی اگر اینجوری فکر کنیم دیگه هیچ داستانی غیر واقعی به نظر نمیاد
شاید واقعا یه دنیای دیگه وجود داره بین میلیون ها کهکشان
کی می‌دونه واقعا چه خبره ؟ ممکنه این تولفث که ما داریم می‌خونیم به تو الهام شده فاطمه
و علت طول کشیدن تولفث هم همینه
این داستان برای بعد ۱۲ ام هستش پس ۱۲ برابر بیشتر نسبت به بقیه داستان ها طول می‌کشه

هیچی تاحالا باعث نشده بود از این بعد به داستان نوشتن و حتی به تعویق افتادن تولفث فکر کنم. یننسشنص
خیلی شاعرانه‌اس.✨

ولی فکر کردن بهش جالبه... که هر داستانی که نوشته میشه یه دنیا، برای واقعی، خلق میشه که نویسنده خدای اونه.
داستان‌ها و خیالپردازی‌ها همیشه مورد بحث بودن.
پس به این رجوع میکنم که:
«هر چیز که در خیال بگنجد واقع است.»
#ناشناس 🦄

من یه فن ارت کوچولو از والین کشیدم، هر چند هنوزم علاقه زیادم بهشو نشون نمیده ، ولی خب باید دینم و به یونگیه خاکستری و پسرک لیموییش ادا میکردم...

ایناش... امیدوارم دوسش داشته باشییی

اینو ببینید آخههه🥹
اون رد دست کوچولوی کیوت زرد رو...😭
موسیقیش هم حتی به شکل کودکانه‌ای معصوم و شیرینه.
روزم قشنگ شد خب ای خدا.🤍
#فیکشن 🦄

نه بکش... اگه راست میگی بکش.
نور زندگانیت را.😔

اگه بخوام از دو بازنده مووآن کنم هم شماها نمیذارین. شماها... و اکسپلورم.
» کردیت پیجش «
#فیکشن 🦄

غم وال ۵۲ هرتزی هیچوقت فراموش نمیشه🥲
دیشب خیلی یهویی یه ادیت براش زدم امیدوارم خوشت بیاد