زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی
پوپکم! آهوکم
چه نشستی غافل
کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی
پس ازین درهی ژرف
جای خمیازهی جادو شدهی غار سیاه
پشت آن قلهی پوشیده ز برف
نیست چیزی، خبری
ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود
جز فریب دگری
من ازین غفلت معصوم تو ، ای شعلهی پاک
بیشتر سوزم و دندان به جگر میفشرم
منشین با من ، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه سادهی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کار آیم من
بی تو؟ چون مردهی چشم سیهت
منشین اما با من، منشین
تکیه بر من مکن، ای پردهی طناز حریر
که شراری شدهام
پوپکم! آهوکم
گرگ هاری شدهام...
- مهدی اخوان ثالث
#نوشته 🦄
پوپکم! آهوکم
چه نشستی غافل
کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی
پس ازین درهی ژرف
جای خمیازهی جادو شدهی غار سیاه
پشت آن قلهی پوشیده ز برف
نیست چیزی، خبری
ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود
جز فریب دگری
من ازین غفلت معصوم تو ، ای شعلهی پاک
بیشتر سوزم و دندان به جگر میفشرم
منشین با من ، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه سادهی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کار آیم من
بی تو؟ چون مردهی چشم سیهت
منشین اما با من، منشین
تکیه بر من مکن، ای پردهی طناز حریر
که شراری شدهام
پوپکم! آهوکم
گرگ هاری شدهام...
- مهدی اخوان ثالث
#نوشته 🦄
خب...
من یک آویز رنگینکمونی و یه دستبند گیلاسی از غرفههای انجمن علمی دانشجوها و از غرفهی صنایع دستی هم خریدم و از همون دختر فروشندههه خواستم دستبنده رو واسم ببنده. چون مهربون به نظر میرسید و من کس دیگهای رو نداشتم که واسم ببندش.
و کلی لبخند مهربان و ارتباط چشمی کمرو هم پاشیدم به سر و صورتش.
مود ابرازگر با لبخند ملیح و فمینینم رو امروز آن کردم.😂
و متوجه شدم خط چشم آبی جدیدم هم پشت پلکهام تیرهتر دیده میشه و خیلی فرقی با مشکی نداره. :(
الان کمتر دلم گرفته.
بریم سر نوشتن ورک بوک ژاپنی.🚶
#خاطره 🦄
من یک آویز رنگینکمونی و یه دستبند گیلاسی از غرفههای انجمن علمی دانشجوها و از غرفهی صنایع دستی هم خریدم و از همون دختر فروشندههه خواستم دستبنده رو واسم ببنده. چون مهربون به نظر میرسید و من کس دیگهای رو نداشتم که واسم ببندش.
و کلی لبخند مهربان و ارتباط چشمی کمرو هم پاشیدم به سر و صورتش.
مود ابرازگر با لبخند ملیح و فمینینم رو امروز آن کردم.😂
و متوجه شدم خط چشم آبی جدیدم هم پشت پلکهام تیرهتر دیده میشه و خیلی فرقی با مشکی نداره. :(
الان کمتر دلم گرفته.
بریم سر نوشتن ورک بوک ژاپنی.🚶
#خاطره 🦄
یه فنآرت ناناز چند اسلایدی از جانگهو کشیده بودم که قرار بود توی اسلایدهای بعد ولیعهد هم وارد قاب بشه و اصلا ماه...✨🤌
که به دلایلی از اساس پاک شد.
پس من به جای چصناله نشستم زارت یه نقاشی یهویی کشیدم که به نظر میاد حال درونیم در اون لحظه رو نشون میده.😂😔
این اون فاطمهی درونمه که نقاشی عسلش حذف شده و جن گرفتهاش.
#آرت 🦄
که به دلایلی از اساس پاک شد.
پس من به جای چصناله نشستم زارت یه نقاشی یهویی کشیدم که به نظر میاد حال درونیم در اون لحظه رو نشون میده.😂😔
این اون فاطمهی درونمه که نقاشی عسلش حذف شده و جن گرفتهاش.
#آرت 🦄
غمخوار من به خانهی غمها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت برای تماشا خوش آمدی
راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!
- فاضل نظری
#نوشته 🦄
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت برای تماشا خوش آمدی
راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!
- فاضل نظری
#نوشته 🦄
چرا ملت توی مطب انقدر زل میزنن به آدم.😂😭
حالا درسته رژلب تیرهام هارمونی خاصی با پیرهن چارخونهی سیاه سفید مردونهی گشادم داره...
ولی دیگه نخورید منو.😔
حالا درسته رژلب تیرهام هارمونی خاصی با پیرهن چارخونهی سیاه سفید مردونهی گشادم داره...
ولی دیگه نخورید منو.😔
وای تازه پیرهنم یکم تو ماشین لباسشویی رنگ هم گرفته و مربعهای سفیدش یه تم لایتی از صورتی داره.
ولی خب اوکیه چون
بلک پینک این یور اریاااا
ولی خب اوکیه چون
بلک پینک این یور اریاااا
Forwarded from 𝐘𝐀𝐍.𝐏𝐋𝐀𝐘𝐒 (YAN)
- چالش 15 روزه ی تابستونه!
○ روز اول: مود امروزت رو با ۷ عکس، دو تکست و یک آهنگ توصیف کن.
○ روز دوم: یه نامه ی کوتاه به خودت توی بچگی/گذشته ات یا آینده ات بنویس.
○ روز سوم: یه نقاشی بکش و تقدیم به یکی از دوستات/ممبرات کن.
○ روز چهارم: به کدوم یکی از افسانه ها باور داری؟ چرا؟ توضیح بده و راجبش حرف بزن.
○ روز پنجم: بگو روی چه افرادی کراش میزنی؟ چه خصوصیاتی داشته باشن جذبشون میشی و چه چیزی باعث میشه آنکراش کنی؟
○ روز ششم: از استایلت عکس بذار، اگه دوست نداری از خودت باشه، از استایلی که مشابه استایلته عکس بفرست.
○ روز هفتم: بگو چیشد که دیلی زدی و چه حسی به دیلیت داری؟
○ روز هشتم: بگو چه فیلم/انیمه/کارتون/سریالی رو میتونی بارها ببینی و خسته نشی؟ چرا؟
○ روز نهم: یه لیوان چای یا قهوه بریز، یه عکس هنریِ خیلی قشنگ ازش بگیر و به ممبرات بگو از ۱۰ به عکس هنریت نمره بدن.
○ روز دهم: یکی از رویاهای زندگیت رو بگو واسمون.
○ روز یازدهم: چی باعث میشه به عشق اعتقاد داشته باشی و چی باعث میشه به عشق اعتقاد نداشته باشی؟
○ روز دوازدهم: چشمات رو آرایش کن و از آرایش چشمت عکس بفرست.
○ روز سیزدهم: از چندتا دوستات بخواه خصلت ها و خصوصیات تورو توصیف کنن.
○ روز چهاردهم: بنظرت برای رابطه ی عاشقانه مناسب هستی یا نه؟ جوابش هرچی بود علتش رو بگو.
○ روز پانزدهم: یه خاطره ی بد و یه خاطره ی خوب زندگیت رو برامون بگو.
○ روز اول: مود امروزت رو با ۷ عکس، دو تکست و یک آهنگ توصیف کن.
○ روز دوم: یه نامه ی کوتاه به خودت توی بچگی/گذشته ات یا آینده ات بنویس.
○ روز سوم: یه نقاشی بکش و تقدیم به یکی از دوستات/ممبرات کن.
○ روز چهارم: به کدوم یکی از افسانه ها باور داری؟ چرا؟ توضیح بده و راجبش حرف بزن.
○ روز پنجم: بگو روی چه افرادی کراش میزنی؟ چه خصوصیاتی داشته باشن جذبشون میشی و چه چیزی باعث میشه آنکراش کنی؟
○ روز ششم: از استایلت عکس بذار، اگه دوست نداری از خودت باشه، از استایلی که مشابه استایلته عکس بفرست.
○ روز هفتم: بگو چیشد که دیلی زدی و چه حسی به دیلیت داری؟
○ روز هشتم: بگو چه فیلم/انیمه/کارتون/سریالی رو میتونی بارها ببینی و خسته نشی؟ چرا؟
○ روز نهم: یه لیوان چای یا قهوه بریز، یه عکس هنریِ خیلی قشنگ ازش بگیر و به ممبرات بگو از ۱۰ به عکس هنریت نمره بدن.
○ روز دهم: یکی از رویاهای زندگیت رو بگو واسمون.
○ روز یازدهم: چی باعث میشه به عشق اعتقاد داشته باشی و چی باعث میشه به عشق اعتقاد نداشته باشی؟
○ روز دوازدهم: چشمات رو آرایش کن و از آرایش چشمت عکس بفرست.
○ روز سیزدهم: از چندتا دوستات بخواه خصلت ها و خصوصیات تورو توصیف کنن.
○ روز چهاردهم: بنظرت برای رابطه ی عاشقانه مناسب هستی یا نه؟ جوابش هرچی بود علتش رو بگو.
○ روز پانزدهم: یه خاطره ی بد و یه خاطره ی خوب زندگیت رو برامون بگو.