کلبه اندیشه و فرهنگ
337 subscribers
547 photos
1.23K videos
362 files
1.48K links
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی
@Kolbe_Andishe_Farhang

ارتباط باما
@Mohsen_Mohammadi63
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠تنگه‌ی هرمز بسته شد!

گفتگوی یاسرعرب با عادل پیغامی

در سالهای گذشته بستن تنگه‌ی هرمز اولین راه‌کار اعلامی بزرگوارانی بوده است که با رویکرد هیجانی کشور را سالهاست زخمی و فرسوده کرده‌اند!

غافل از اینکه تنگه‌ی هرمز اساسا ده‌ها سال است که بسته است... البته به روی خود ما، و البته‌تر به دست خودمان!

بله این باور کردنی نیست... اما مگر نه این‌که حقایق هر چه عظیم تر، باور آنها سخت تر است و دروغ‌ها هر چه بزرگتر باور آنها آسان‌تر؟

بخش قابل توجهی از مخاطبان و دغدغه‌مندان شاید فرصت نکنند تمام گفتگو را مشاهده کنند اما شش دقیقه فرصت گذاشتن، برای مایی که ادعای ایران دوستی داریم، سخت و پیچیده نیست!

تنگه‌ی قفل و بست شده‌ی هرمز با فرصت بی نظیرش باید به روی کشور ما باز شود. اینکار تنها به همت خود ما وابسته است.

آنچه در این شش دقیقه مشاهده می‌کنید تنها《یکی》از ظرفیت‌های بی‌نظیر جزیره جهانی قشم است.

مشاهده گفتگو‌ی کامل

@Kolbe_Andishe_Farhang
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠تسخیر لانه جاسوسی؛ اقدامی تاریخ‌ساز

🎙سخنرانی تاریخی رهبر معظم انقلاب در مقابل لانه جاسوسی درباره علل تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام

برادران و خواهران من! ما در نقطه‌ی حساسی از تاریخ ایران بل در نقطه‌ی حساسی از تاریخ جهان قرار گرفته‌ایم

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠طبقه دولتمند، طبقه مرفه جدید!

🔹بخشی از گزارش مشترک کمسیون های مجلس درباره حادثه معدن طبس:

«واگذاری بهره‌برداری از معادن به افراد فاقد صلاحیت و اهلیت لازم در چند سال اخیر»

@Kolbe_Andishe_Farhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠هر آنچه که برای مقابله با دشمن لازم باشد ‎حتما انجام می دهیم...

🎥رهبر انقلاب در جواب دانشجویانی که خواستار تغییر دکترین اتمی و ارائه فتوای ثانویه راجع به سلاح هسته ای بودند

@Kolbe_Andishe_Farhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠ذلت انتخاب من نیست!

جمعی مردم عادی در شمال غزه در میان انبوه آوار و گرسنگی به راه افتاده و شعار می‌دهند: می‌میریم؛ ولی ذلت نمی‌پذیریم.

اخیرا محاصره و کشتار در شمال نوار غزه رنگ بی‌سابقه‌تری به خود گرفته و صحنه‌های آخرالزمانی از جنگ «رستاخیز» نتانیاهو به نمایش در می‌آید.

چاه‌های آب بمباران شده و غذایی هم نیست. پریروز 15آژانس بین‌المللی هشدار دادند که صدها هزار نفر به علت قحطی، بیماری و بمباران در معرض مرگ هستند.

بیمارستان‌ها از کار افتاده و امکاناتی نیست تا جانی که می‌تواند به زندگی برگردد، نجات یابد.

به علت نبود کفن، بعضا چند کودک را با یک کفن دفن می‌کنند.

وسایل آواربرداری برای نجات محبوسان زیر آوار وجود ندارد. به گفته دوستی آواره در غزه، خانه عمویش در شمال بمباران و عده‌ای کشته می‌شوند و برخی زیر آوار می‌مانند.
فادی می‌گوید هیچ وسیله آواربرداری برای نجاتشان نبوده و فردی حاضر در محل چند ساعت صدای کمک و شهادتین را از زیر آوار شنیده اما قطع شده است.

آمریکا می‌گوید به اسرائیل هشدار داده اما گوش نمی‌کند!

وقتی تسلیم وجلای وطن اجبار شود، ماندن و مرگ یک انتخاب است!

صابر گل عنبری

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 استعمار نو

در قرن بیستم یعنی بعد از حدود سه قرن،چهار قرن استعمار،
به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم
دیگر جواب نمیدهد؛
یک سیاست جدیدی به وجود آمد
و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف،
افرادی را تربیت کنند تا آن افراد
همان کاری را انجام بدهند
که استعمارگر بنا بود انجام بدهد،
همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند،
همان اقدامی را در کشور انجام بدهند
که استعمارگر بنا بود انجام بدهد؛
اصلاً هدف این است.
پس نگاه به دانشگاه و نخبه‌پروری و نخبه‌شناسی
در کشورهای هدف برای غربی‌ها این بود که عرض میکنم
که اسم این، استعمار نو بود.
در این زمینه کتابها نوشته‌اند،
حرفها زده‌اند،
مطالب تحقیقی زیادی افراد نوشته‌اند
که خوب است نگاه کنید.
نگاه جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه این نگاه بود؛
خب این با نگاه انقلابی کاملاً در تضاد است.
آنها میخواستند که دانشگاه‌های ماــ
نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛
کشورهای هدف ــ
پس‌مانده‌های دانش غربی را فراگرفته
و در واقع آن متاع ازکارافتاده‌ی بی‌فایده
یا کم‌فایده را یاد بگیرند
و دستشان از تولید علم کوتاه باشد
یعنی واقعاً علم،
به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها
پیدا نکند؛
هدفِ اینها این بود.
هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی،
در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته.
اینها واقعیّات است،
اینها ادّعا نیست،
اینها اتّفاقاتی است که افتاده.
خب، این هم یک چالش بود.
آنها میخواستند «‎#دانشمندِ_مصرفی» و «جامعه‌ی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه.
«دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی
که مصرف‌کننده‌ی دانش غربی است،
آن هم نه دانش پیشرفته،
[بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده.
«جامعه‌ی مصرفی» یعنی
همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ی مصرفی
وقتی می‌آید در جامعه،
وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها،
یک جامعه‌ی مصرفی به وجود می‌آورد
بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند.
هدف از دانشگاه این بود؛
نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود.
شما امروز می‌شنوید
در خیلی از بیاناتی که در روزنامه‌ها
و در فضای مجازی پخش میشود،
مسئله‌ی ‎#ایدئولوژی‌زدایی
به ‌عنوان یک کار لازم [مطرح میشود]؛
این همان هویّت‌زدایی است.
ایدئولوژی، تفکّر، ارزشها، هویّت یک ملّت است.
امروز قبله‌ی ‌اینها آمریکا است.
و آمریکایی‌ها دائم روی ارزشهای آمریکایی تکیه میکنند
که ارزشهای آمریکایی این‌ جور میگوید،
ارزشهای آمریکایی این ‌جور میخواهد
ــ ارزشهای آمریکایی یعنی همان ایدئولوژی ــ
[امّا] اینها حاضر نیستند این را از آمریکا یاد بگیرند.
اینکه گفته میشود ایدئولوژی‌زدایی
که بایستی در داخل ایدئولوژی‌زدایی بشود،
یعنی هویّت فکری جامعه
که مظهر مهمّش هم دانشگاه و دانشجو است
بایستی از بین برود؛
هویّت‌زدایی یعنی این:
مبانی اندیشه‌ای و رویکردهای تاریخی
و ملّی یک کشور تحقیر بشود،
گذشته‌ی یک کشور تحقیر بشود،
گذشته‌ی انقلاب تحقیر بشود،
کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچک‌نمایی بشود؛
و البتّه عیوبی وجود دارد و این عیوب هم ده برابر بزرگ‌نمایی بشود؛
هویّت‌زدایی یعنی این.
آن وقت به جای این هویّت،
منظومه‌ی فکری غرب جایگزین بشود؛
که یک نمونه‌اش همین سند ۲۰۳۰ آمریکایی‌ها است.
که این، مظهر سلطه‌ی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی یکی از نمونه‌هایش این است.

رهبرانقلاب، ۱۴۰۱/۲/۶

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نماینده مردم؟!

یکشنبه یک اتفاق ساده در شورای شهر تبریز افتاد؛ سه نفر از کارگران شهرداری به نمایندگی از صدها در سه دستهٔ شغلی (فضای سبز، مترو، مدیریت پسماند) با اجازهٔ هیئت رئیسه، مسائل، مشکلات و مطالبات خود را در حضور اعضای شورا و شهردار مطرح کردند؛ بسیار مودبانه، متواضعانه و حتی ملتمسانه! جمعاً چیزی حدود ۱۵ دقیقه.
اما حتی همین میزان هم تحمل نشد. برخی اعضا با تاثیرپذیری از حرف‌های هیجانیِ شهردار، الم‌شنگه‌ای راه انداختند که نگو.
عجیب بود و حیرت‌انگیز. خلاصه و عصارهٔ حرفشان این بود: «چرا به کارگرها فرصت دادید در صحن شورا حرف بزنند و از وجود تبعیض در حقوق و دستمزدشان گلایه کنند؟ اینها دروغ می‌گویند و حقوقشان بیش از این است که ادعا دارند!»
به همین سادگی.
نمی‌دانم این چند دقیقه حرفِ معمولی و روزمرهٔ کارگران چرا اینقدر تلخ و غیرقابل تحمل آمد و موجب شد بعضی اعضای شورا و شهردار، عنان تعادل از کف بدهند و بی‌توجه به جایگاه و موقعیت خود، عجولانه برای اثباتِ سریعِ نادرست بودن ادعاهای کارگران (میزان دریافتی) لشکرکشی کنند.
ما هر روز این حرف‌ها و گلایه‌ها را به شکل‌های مختلف می‌شنویم و منعکس می‌کنیم به شهردار و همکارانش. این‌بار هم هیئت رئیسه در یک تصمیم عقلانی و اخلاقی، برای جلوگیری از هرگونه تفسیر و تأویل، به‌صورت رسمی فرصت داد تا حرف‌هایشان را بی‌واسطه به شورا و شهردار بزنند.
بعضی‌ها این اتفاقات را برای شورای شهر، حاشیه می‌دانند و نشانهٔ ناکارآمدی. اما باور کنید چنین اتفاقاتی، عینِ متن و جزو وظایف اصلی شورای شهر است.
چگونه است که ادا و اطوارِ مفتّش‌وارِ فلان عضو شورا، که با تجسس در زندگی و احوال شخصی افراد (از کارمندان شهرداری تا همکارانش در شورا) هر از گاهی برگه‌ای دست می‌گیرد و آبروبَری می‌کند، حاشیه نیست و موجب اعتراض و تقبیح نمی‌شود، اما پرداختن به مطالبات اساسی و معطل‌ماندهٔ گروه بزرگی از کارکنان را حاشیه جا می‌زنند؟
این اتفاق ساده، یک امتحان بزرگ بود برای ما، که ادعاها داریم. همین تلنگرها، گاهی گوش ما را می‌پیچاند و یادمان می‌آورَد که مثلاً نمایندهٔ مردم هستیم و قرار بود زبانِ ضعفا باشیم و نه آدمِ این و آن!

روح الله رشیدی

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠استکبار جهانی؛ استکبار ایرانی

بر خلاف آن‌چه اغلب تصور می‌شود مهم‌ترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم کلیدی انقلاب را از معناتهی می‌کنند. مهم‌ترین اقدام برای پوچ و بی‌معناکردن استکبارستیزی، تحدید و محدود ساختن استکبار به فرامرزهاست. استکبار فقط جهانی نیست، آن‌چه توطئه‌های استکبارجهانی علیه ما را ممکن می‌کند، استکبار ایرانی است.

ما حزب‌اللهی‌هایی هستیم که سال‌هاست ذهن و زبان‌مان را اشرافیت ریش‌دار تسخیر کرده است. حاضریم بارها و بارها بگوییم مرگ بر آمریکا، ولی یک مرتبه نمی‌گوییم «مرگ بر تازیانه ها … تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه کارگران». آن‌چه منفور است تازیانه است؛ نه آمریکا. آمریکا هم به واسطه‌ی تازیانه‌هایی که به صلح، برابری، محیط زیست و انسانیت می‌زند، منفور است. بنابراین هیچ توجیهی ندارند از تازیانه‌هایی که استکبار جهانی به گُرده‌های بردگان می‌زند ‌بیاشوبیم و نسبت به گُرده‌های کارگران بی‌تفاوت باشیم. گُرده، گُرده است؛ چه فرقی می‌کند؟

عاشورا پژواک فریاد مردی بود که می‌فرمود: «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم ، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم»؛ اربعین هم گرامیداشت همین عاشوراست. اسلامِ مناسک ‌میان‌تهی، کلمات و آیین‌ها را از معنا تهی کرده؛ وگرنه جامانده‌ی اربعین کسی است که از اقدامِ متناسب با این فریاد بازمانده باشد.

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مستکبر یک معنای اعمی دارد

مستکبرین منحصر نیستند به سلاطین، منحصر نیستند به رؤسای جمهور، منحصر نیستند به دولت‌های ستمگر. مستکبرین یک معنای اعمی دارد؛ یک مصداقش همان اجانب هستند که تمام ملت‌ها را ضعیف می‌شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار می‌دهند؛ یک مورد هم همین دولت‌های جائر، سلاطین ستمگر که ملت‌های خودشان را ضعیف می‌شمرند و به آن‌ها تعدی می‌کنند، دست تعدی به ملت‌ها دراز می‌کنند. ... هر فرد، می‌شود که مستکبر باشد و می‌شود مستضعف باشد. اگر من به زیردست‌های خودم، ولو ۴ نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آن‌ها را کوچک شمردم، بندهٔ خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی‌که زیردستتان هست ضعیف شمردید و به آن‌ها خدای‌نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می‌شوید

امام خمینی(ره)، صحیفه ج۷، ۴۸۸_۴۸۹

@Kolbe_Andishe_Farhag
💠اعتیاد به پست و مقام!

من دو دوره ریاست دانشگاه‌های دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشته‌ام. هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد. حتی موقعی که در اردبیل مأمور بودم، حق مدیریتم صرف اجاره‌ی خانه و هزینه‌ی رفت و آمد به تهران می‌شد. با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن راننده‌ی اختصاصی و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل!

در هر دو بار، وقتی که دوره‌ام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمی‌کردم، لیکن راننده‌ها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام می‌دادند که از جمله‌ی آن‌ها این موارد را می‌توانم نام ببرم:
خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و … (چیز دیگری یادم نمی‌آید). ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راه‌انداز و مؤدب و وظیفه‌شناس می‌دیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تأخیر نمی‌افتاد و همه چیز رو به راه بود.

وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای ساده‌ی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم. بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است. کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار می‌آمد. تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که می‌رسیدند جور دیگری رفتار می‌کردند.

الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کرده‌ام. نه تنها از انجام کارهای شخصی‌ام طفره نمی‌روم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شده‌ام. از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم می‌برم و از این که با آدم‌های متفاوت و معمولی معاشرت می‌کنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذت‌بخش نیست بلکه دلهره‌آور است. دیدن بعضی چهره‌های عبوس، تندرو و کج‌فهم و اجبار به جلیس شدن با آن‌ها و قانع کردن‌شان در امور بدیهی شکنجه‌ی بزرگی است. احاطه شدن توسط آدم‌هایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت می‌کنند، چندش‌آور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من می‌دهد.

در این مملکت آدم‌هایی هستند که ده‌ها سال در مسند کارهایی به مراتب مهم‌تر از مسئولیت‌های من هستند. آن‌ها نمی‌فهمند دور و برشان چه خبر است. آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشده‌اند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبوده‌اند. آن‌ها نمی‌فهمند صف نان چیست. هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کوره‌پزخانه نبوده‌اند. در مطب پزشک در حالی که گفته‌اند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشده‌اند. این آدم‌ها اصلا نمی‌فهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چون راننده دارند. آن‌ها فکر می‌کنند همه‌ی مردم پشتیبان‌شان هستند و مرتب برای موفقیت‌شان دعا می‌کنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آن‌ها حمله نکرده است و هرگز احدی عمه‌ی محترم‌شان را مورد تفقد قرار نداده است! آن‌ها معتاد ریاست هستند و اگر پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته می‌کنند!

اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش(۱) می‌گذارید. دو سال می‌کارید و یک سال نمی‌کارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی می‌کنند، چگونه فکر می‌کنند، چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشسته‌اند آدم‌هایی هستند که نمی‌توانند مثل آدم زندگی کنند.

🔗پ.ن:
۱: آیش تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها می‌شود.

۲: طبیعی است در این کشور مدیرانی هستند که به هیچ روی زیست‌شان اینگونه نیست و بارها نیز به واسطه آن‌ها برداشته می‌شود، هر چند تعدادشان بسیار اندک باشد.

دکتر گودرز صادقی، رییس سابق دانشگاه‌های ارومیه و مقدس اردبیلی

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠برندگان و بازماندگان تورم در جامعه

دولت چگونه مي‌تواند تورم را مهار كند و تبعات تورم بالا در فضاي عمومي جامعه چگونه است؟ اين پرسش طي سال‌هاي اخير به كرات در فضاي اقتصادي كشورمان مطرح شده است. هر بودجه‌اي كه راهي بهارستان مي‌شود و هر تصميمي كه دولت و ساير نهادهاي سياست‌گذار در ايران اتخاذ مي‌كنند نهايتا بايد منجر به بهبود شاخص‌هاي اقتصادي از جمله تورم به عنوان مهم‌ترين شاخص شود. اما راهبرد مهار تورم در اقتصاد ايران طي سال‌هاي اخير همواره با شكست مواجه بوده است. طي پنج دهه اخير تورم دو رقمي مهمان اقتصاد ايران است. دلايلي چون ساختار غلط اقتصاد ايران، كسري بودجه مستمر، رشد بيش از حد و نامتناسب نقدينگي، تك‌محصولي و... براي تورم ايران ذكر مي‌شود. اما تورم آثاري مخرب زيادي دارد، از جمله:
                       
۱- بي‌ثباتي در اقتصاد ملي و بروز نوسان مستمر در آن: يكي از خروجي‌هاي مهم تورم بي‌ثباتي و بالا بودن ريسك در اقتصاد است. تورم‌هاي مستمر و پياپي با اعداد و ارقام بالا، به اندازه‌اي اقتصاد ايران را نوساني كرده كه امكان پيش‌بيني را از اقتصاد ايران سلب كرده است. اين روند در بخش‌هايي چون سرمايه‌گذاري و رويكردهاي مولد و... اثر منفي به جاي مي‌گذارد.

۲- كاهش ارزش پول ملي و در نتيجه كاهش قدرت خريد حقوق‌ها و دستمزدهاي ثابت: پول ملي كشورها، توانایي و ظرفيت كشورها در مواجهه با ساير اقتصادها را نمايان مي‌كند. از سوي ديگر كاهش ارزش پول ملي به‌طور مستقيم در كاهش قدرت خريد خانوارهاي ايراني اثرگذار است. بنابراين يكي از تبعات مخرب تورم، كاهش قدرت خريد كشورهاست.

۳- كاهش قدرت دولت‌ها: تورم قدرت كشورها را كاهش مي‌دهد و زمينه اثرگذاري آنها را كاهش مي‌دهد.دولت متضرر مي‌شود، چون در تورم شديد رشد قيمت‌ها بيشتر از رشد درآمدهاي بودجه است. لذا دولت يا متوسل به كسري بودجه بيشتر مي‌شود كه تورمي بيشتر را به دنبال دارد يا قدرت خريدش كمتر مي‌شود يا هردو. كه معمولا آخري اتفاق مي‌افتد.

۴- درآمدها دچار كاهش مي‌شوند: در اثر تورم هم قدرت خريد درآمدهاي ثابت كاهش مي‌يابد و هم قدرت خريد درآمدهاي متغير تطابق مي‌يابد. در نتيجه شكاف طبقاتي افزايش مي‌يابد و خط فقر افزايش مي‌يابد. در اين صورت تورم موجب افزايش نارضايتي در جامعه مي‌شود.
                    
۵- وام‌گيرنده‌ها منتفع مي‌شوند: افزايش تورم همانطور كه بازندگاني دارد، برندگاني هم دارد. يكي از برندگان افزايش تورم سوداگران و سودجويان هستند. اين دسته و اين طيف منتفع مي‌شوند زيرا ارزش وجوه قرض داده شده به دليل تورم كاهش مي‌يابد. وام‌دهنده‌ها متضرر مي‌شوند، زيرا پولي را كه الان وام مي‌دهند قدرت خريدش بيشتر است تا زماني كه اصل و فرع وام را پس مي‌گيرند.

۶- تورم علامت‌دهندگي قيمت‌ها را به هم مي‌زند: در شرايط تورم كم، قيمت‌ها نوعي عنصر علامت‌دهنده براي تخصيص منابع هستند. قيمت بالاتر در كالاي مشابه نشان‌دهنده كيفيت برتر است و بالعكس. اما در تورم شديد تناسب قيمت‌ها به هم مي‌خورد.        

۷-افزايش بي‌اعتمادي عمومي: يكي از مهم‌ترين سرمايه‌هاي هر دولتي افزايش اعتماد عمومي است. تورم اما ميزان اعتماد عمومي به دولت‌ها را تا حد زيادي كاهش مي‌دهد. بنابراين بي‌اعتمادي مردم در فضاي تورمي شديد به سياست‌گذار و نظام اقتصادي كشور افزايش مي‌يابد.
                                                      
۸-اخلاق‌مداري در جامعه تضعيف مي‌شود: در شرايط تورمي مردم سعي مي‌كنند به صورت بي‌رحمانه‌اي اگر بتوانند از يكديگر چيزي بكنند تا بتوانند تبعات منفي تورم را جبران كنند. لذا اخلاق و روحيات انساني تضعيف مي‌شود. بنابراين تبعات و اثرات تورم در نظام اقتصادي، اجتماعي و اخلاقي جامعه به عينه هويداست و باعث بروز ناهنجاري‌هاي فراوان در عرصه‌هاي گوناگون مي‌شود.

محمدرضا منجذب

@Kolbe_Andishe_Farhang
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠آیا تسخیر سفارت آمریکا اشتباه بود؟

🎥علی علیزاده

#تجدیدنظر_طلبی

@Kolbe_Andishe_Farhang
مناظره عبدالکریم سروش و ...
Azad
💠شریعت و عقلانیت، گستره فقه

🎙مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست - قسمت اول

🔹عبدالکریم سروش: فقه ما بریده از اخلاق است. قرن‌ها به‌صرف وجود روایت، فتوا می‌دادند و گمان می‌کردند عدالت در آن گنجانده شده، اما دیگر نمی‌توان به انسان مدرن گفت که اسلام خوب است، چون احکام رهن و اجاره‌اش از قوانین آمریکا برتر است. بنابراین چرا باید به‌دنبال گسترش دادن چنین فقهی بود؟ گستره شریعت نه از راه مراجعه به دین، بلکه براساس انتظار انسان از دین مشخص می‌شود.

🔹ابوالقاسم علیدوست: اگر گمان شود که مطلبی از دین با اخلاق ناسازگار است، یا آن گزاره اخلاقی نیست و یا دین درباره آن چنین حکمی نداده است. منظور از بسط و گسترش فقه، شیمی اسلامی و... نیست. احکام رهن و اجاره نیز لزوما برای دعوت به اسلام نوشته نشده‌اند. در کنار انتظار انسان از دین، انتظار خالق از مخلوق نیز مهم است. انتظار مسلمانان از دین را آیات و روایاتی که بیانگر اهداف دین هستند، مشخص می‌کنند.

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 بی ناموس پدرت است!

ببخشید که عنوان این نوشته بی ادبانه است اما اگر جلو بروید متوجه می شوید که داستان چیست. امروز می خواهم راجع به چالشی بنویسم که خودم مبتلا به آن هستم. اول نوشته کوتاهی را با هم مرور کنیم که باعث شد به این مساله توجه کنم. در شبکه های اجتماعی کسی نوشته بود:توهین، فرصت تأمل و تعامل رو از آدم‌ها میگیره. ‏وقتی به کسی می‌گویید «بی ناموس! ۲+۲ می‌شود ۴»نمی‌گوید بله مطلب درستی است و حق با شماست! خواهد گفت: بی‌ناموس پدرت است!(مدرسه علوم انسانی)

این جمله مرا به فکر فرو برد که حرف حق اگر با لحن نابحق گفته شود نتیجه عکس دارد. ما و از جمله خود من چقدر ناتوانیم که با هم محترمانه مخالفت کنیم، مودبانه نقد کنیم و با متانت تعامل کنیم. این مشکل فراگیر است، حتی در بین خبرگان و نخبگان ما. به یک نمونه واقعی توجه کنید:دو تن از اساتید دانشگاه این فرصت را پیدا کردند که با یکی از مدیران ارشد کشور گفتگویی اختصاصی و طولانی داشته باشند فرصتی که برای همه حتی نخبگان به این راحتی فراهم نمی شود، در همان ابتدای جلسه جمله ای که گفتند چنین بود:«شما حرف بی ربطی زدید».آن هم با لحنی بد و از بالا به پایین. هیچ اشکالی ندارد که شما یک مدیر ارشد کشور را شجاعانه و جسورانه نقد کنید این نشانه استقلال و آزادمنشی شماست اما اینکه نمی توانید آن را به شیوه ای موثر منتقل کنید نشانه چیز دیگری است.

تحلیل و تجویز کاربردی:
بارها و بارها شنیده ایم که باید هنر گفتگو را بیاموزیم. اما می دانیم که گفتگو که همیشه گل و بلبل نیست.در بیشتر موارد، من یک باور دارم و شما باوری دیگر.چگونه با هم مخالفت کنیم و همدیگر را نقد کنیم که کار به جای باریک نکشد و تیتری که در بالا خواندیم را تجربه نکنیم؟ همه ما باید این مهارت را بیاموزیم:مهارت مخالفت محترمانه. برای شروع این ۶ نکته را تمرین کنیم:

جملات را با تو شروع نکنیم! جملاتی که بدون فاعل آغاز می شود یا با من آغاز می شود راهی برای تمرکز بر خود ایده است، نه شخصی که می خواهیم با او مخالفت کنیم. جملاتی مانند«اینجوری به نظر می رسه که یا من اینجوری برداشت می کنم که...»خیلی کمتر حساسیت برانگیزند به جای آنکه بگوییم «تو/شما گفتی که ...».

مخالفت های خود را حتی الامکان (یعنی اگه شد) در جمع نگویید.بازخوردهای منفی در حضور جمع تقابل برانگیزند و افراد احساس می کنند که به جای آنکه ایده یا عملکرد آنان را نقد کنید، دارید ترور شخصیت می کنید.(رفرنس)

به جای مخالفت صریح ابتدا ابراز تردید کنید:با طرح سوالات هوشمندانه در خصوص نظراتی که با آن ها مخالف هستید ابراز تردید کنید و سعی کنید به گونه ای این کار را انجام دهید که دیگران را به سمت تردید ببرید و سپس مخالفت خود را اعلام کنید.مثلا اینگونه آغاز کنید: در مورد این ایده یک سری چیزها هست که من نمی دونم و در موردش تردید دارم....

مسیر را به سمت راه حل جایگزین کج کنید: به جای اینکه مستقیم یک ایده را نقد کنید، بگویید که در کنار ایده شما،می توانیم ایده دیگری را نیز مطرح کنیم یا از منظر دیگری به آن نگاه کنیم. اینگونه مسیر بحث به جای تقابل به سمت تعامل می رود (رفرنس).

دیگران را احمق تصور نکنید. مثلا کتابی وجود دارد به نام هنر کنار آمدن با احمق‌ها! خب کسی که این کتاب را می خوانند،تصور می کنند که بالاخره هر کسی می تواند یک احمق بالقوه باشد و آنگاه خود به خود نگاهش به وی از بالا به پایین و غیرمحترمانه خواهد شد.

جای فرار بگذارید.یک مشکل رایج این است که افراد ایده را مساوی خودشان می گیرند و اگر ایده نقد شد احساس می کنند که شخصیت شان، شعورشان، باهوشی شان و خبرگی شان زیر سوال رفته است. چه باید کرد؟ ایده تان را مساوی شخصیت تان نگیرید.همان ابتدا که ایده خود را مطرح می‌کنید برای خودتان جای فرار بگذارید. بگویید که این یک ایده ناقص است که فعلا به آن معتقد هستید و اصلا مطرح کرده اید که در معرض نقد و تکمیل قرار بگیرد.خودتان هم به این ایده نقدهایی دارید و در مورد آن تردیدهایی دارید به این ترتیب از این به بعد هر کسی شما را نقد کرد می توانید نقدها را بشنوید و سپس ایده خود را بهبود دهید و ایده کامل تر را ارایه کنید. شما همیشه راه فراری برای بازگشت از ایده و پس گرفتن ایده دارید. در ضمن چون گفته اید که خودتان هم در مورد ایده حرف ها و نقدهایی دارید، با زیرسوال رفتن ایده، زیر سوال نمی روید.

خلاصه آنکه اگر بیاموزیم چگونه مودبانه دیگران را نقد کنیم و چگونه محترمانه با دیگران مخالفت کنیم، آنگاه کار به تقابل و خصومت کشیده نمی شود. باید تمرین کنیم اول از همه، خودم! توسعه یعنی حل مسایل جمعی. حل مسایل کشور یا سازمان یا استان مدیون کسانی است که می توانند با هم محترمانه مخالفت کنند و به یک جمع بندی متفاوت از موضع اولیه شان برسند.

مجتبی لشکربلوکی

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ترامپ یا هریس؟!

در سرسپردگی هر دو نامزد احزاب و دموکرات به اسرائیل شک و شبهه ای نیست. در انتخابات پیش‌رو هم، هر دو کاندید، یعنی چه ترامپ چه هریس، طرفداری کامل خودشان از اسرائیل را اعلام کرده‌اند. شمشیر از رو بسته شده و ابهامی در این زمینه وجود ندارد.

ولی در این میان، حرکتی ولو کوچک، در آمریکا ایجاد شده است که می‌خواهد حزب دموکرات را برای پشتیبانی از نسل‌کشی در فلسطین نقره‌داغ کند. حزب دموکرات یک سال شاهد این نسل‌کشی بوده، و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به اسرائیل کمک کرده است. این حرکت می‌گوید، بدون ترس از اینکه ترامپ چه بلایی سرمان خواهد آورد، باید طوری از دموکرات‌ها انتقام بگیریم که تا سال‌های سال بفهمند که حمایتی که از نسل‌کشی کرده‌اند، چه بهای سنگینی برای آن‌ها ایجاد کرده است. در واقع، طرفداران این طرز فکر می‌گویند اینجا دیگر ریاست آمریکا در چهار سال آینده مهم نیست، بلکه باید یک درس تاریخی به حامیان نسل‌کشی داده شود، که نمی‌توانند هر بلایی دوست دارند سر مردم خاورمیانه بیاورند و بعد توقع داشته باشند که در انتخاب بین بد و بدتر آن‌ها را ترجیح دهیم.

علیرضا بازارگان

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 چه شد که در غرب، مردم از حکومت دینی رویگردان شدند؟

در تاریخ فلسفه سیاسی می‌خوانیم که آنگاه که مفاهیم خاصّ اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و مسئله حقوق طبیعی و مخصوصاً حقّ حاکمیت ملّی به میان آمد، عدّه‌ای طرفدار استبداد سیاسی شدند و برای توده مردم در مقابل حکمران حقّی قائل نشدند و تنها چیزی که برای مردم در مقابل حکمران قائل شدند وظیفه و تکلیف بود.

این عدّه در استدلال‌های خود برای اینکه پشتوانه‌ای برای نظریات سیاسی استبدادمآبانه خود پیدا کنند، به مسئله خدا چسبیدند و مدّعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است، ولی مردم در مقابل حکمران مسئولند و وظیفه دارند. مردم حقّ ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده‌ای؟ و یا برایش وظیفه معین کنند که چنین و چنان کن؛ فقط خداست که می‌تواند او را مورد پرسش و بازخواست قرار دهد. مردم حقّی بر حکمران ندارند، ولی حکمران حقوقی دارد که مردم باید ادا کنند.

از این رو طبعاً در افکار و اندیشه‌ها نوعی ملازمه و ارتباط تصنّعی به وجود آمد میان اعتقاد به خدا از یک طرف، و اعتقاد به لزوم تسلیم در برابر حکمران و سلب حقّ هرگونه مداخله‌ای در برابر کسی که خدا او را برای رعایت و نگهبانی مردم برگزیده است و او را فقط در مقابل خود مسئول ساخته است از طرف دیگر. و همچنین قهراً ملازمه به وجود آمد میان حقّ حاکمیت ملّی از یک طرف، و بی‌خدایی از طرف دیگر.

از نظر فلسفه اجتماعی اسلامی، نه‌تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسئولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسئول می‌سازد و افراد را ذی‌حقّ می‌کند و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرّفی می‌کند.

از نظر اسلام، مفاهیم دینی همیشه مساوی آزادی بوده است، درست برعکس آنچه در غرب جریان داشته، یعنی اینکه مفاهیم دینی مساوی با اختناق اجتماعی بوده است. پرواضح است که چنین روشی، جز گریزاندن افراد از دین و سوق دادن ایشان به سوی ماتریالیسم و ضدّیت با مذهب و خدا و هر چه رنگ خدایی دارد، محصولی نخواهد داشت.

استاد شهید مطهری، علل گرایش به مادّیگری، ص160-157

@Kolbe_Andishe_Farhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠به کسی رأی می‌دهم که در نسل‌کشی غزه همدست نباشد!

🎥 جان مرشایمر، استاد علوم سیاسی امریکا

"به کسی رأی می‌دهم که در نسل‌کشی غزه همدست نباشد! بایدن و هریس در این نسل‌کشی شریک هستند."
شاید این حرف در این انتخابات اثر تعیین‌کننده‌ای نداشته باشد اما احتمالاً در آینده‌ی امریکا تأثیر پررنگی خواهد داشت.

@Kolbe_Andishe_Farhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠تلاش آخر هریس!

🎥در ساعاتِ آخرِ مانده به انتخابات، هریس برای کسب رای به منازل، کافی‌شاپ‌ها و دیدار با اقلیت‌ها در پنسلوانیا رفته است.

این رفتار آخرین تلاش نامزد دموکرات‌ها برای پیروزی است؛ اما در عین حال بیانگر رقابت بسیار نزدیک او با ترامپ هم هست و نیز منعکس کننده نگرانی‌اش از پیروزی رقیب.

در این انتخابات حتی یک رای هم ارزشمند  است و از این منظر همین مراجعه به درب چند منزل به عنوان اقدامی نمادین و تبلیغاتی و بازتاب رسانه‌ای آن تاثیرگذار است.

پنسلوانیا با 19رای الکترال مهم‌ترین ایالت از 7ایالت چرخشی است و معمولا نامزدی که آرای آن را کسب کند، پیروزی‌اش در انتخابات آسان‌تر است. در انتخابات2016 ترامپ با کسب آرای پنسلوانیا برنده و بایدن هم در سال2020 با تصاحب آرای آن ترامپ را شکست داد.

تا جایی که از برخی همکاران رسانه‌ای در آمریکا نیز جویا شده‌ام، تحولات و شکاف داخلی در این کشور شیبی تند وعمیق دارد و رقابت ترامپ و هریس نیز نه صرفا رقابت میان دو حزب سیاسی، بلکه میان نمایندگان دو طرف یک شکاف عمیق اجتماعی وفکری است. از این رو، پیروزی هرکدام واجد معنا وتبعات خاصی است.

صابر گل عنبری

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 برکناری گالانت از وزارت جنگ رژیم صهیونیستی!

برکناری گالانت از وزارت جنگ توسط نتانیاهو و انتصاب اسرائیل کاتز به این سمت از سوی نتانیاهو فراتر از یکدست سازی کابینه و تغییر مهم در بافت دولت در قبال رئیس جمهور امریکا، معنای مهم دیگری هم دارد.

این انتصاب در گذر از یکسال و یک ماه جنگ طوفان الاقصی و فقدان هرگونه دستاورد نظامی راهبردی برای اسرائیل ، حرکتی در امتداد اصلاحات قضایی و ساختاری ای باید دیده شود که از حدود یکسال پیش از آغاز جنگ توسط نتانیاهو شروع شده بود.

انتصاب کاتز به وزارت جنگ ( به عنوان یک عنصر کاملا سیاسی و فاقد هرگونه پشتوانه روشن نظامی و امنیتی) به معنای سیطره کامل «گارد آهنین» حزب لیکود بر سیستم نظامی رژیم صهیونیستی و تشدید بیش از حد راست‌گرایی بر محور نتانیاهو و مطامع وی خواهد بود. جلوه ای دیگر از چالش جدی صهیونیسم گلوبالیستی با صهیونیسم اورشلیمی.

منظور از گارد آهنین لیکود حلقه سخت پیرامون رهبری نتانیاهو در این حزب است که گونه‌ای سانترالیسم دموکراتیک به سبک احزاب کمونیستی و مارکسیستی و توتالیتر بشود نتانیاهو رقم زده و با تکیه بر نوعی کیش شخصیت و ستایش نتانیاهو، موجب بسط و تثبیت توتالیتاربسم حزبی نتانیاهو در لیکود شده اند. گارد آهنین مشت آهنین نتانیاهو در لیکود برای سلطه و حتی فراتر از آن در فضای سیاسی رژیم صهیونیستی شده است.

از جمله چهره‌های اصلی گارد آهنین لیکود می توان به میری رگو، اسرائیل کاتز، دنی دنون، یاریو لوین، ویکی زوهر، امیر اوخانا و ... می توان نام برد.

سیطره گارد آهنین لیکود بر سیستم نظامی رژیم صهیونیستی آنهم پس از آخرین سنگر حامی نظامی ها در کابینه، یعنی گالانت زمینه تحقیر بیشتر نظامیان و توسعه طلبی بیشتر سیاسی نتانیاهو بر این سیستم خواهد بود که نویدبخش دوره سیاه تری برای آن و تنزل بیشتر قدرت نظامی ها بر ساختار تصمیم گیری این رژیم خواهد بود.

علی عبدی

@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ترامپیسم ترامپ را برگرداند!

ترامپ به قدرت بازگشت. برد او و باخت هریس در سپهر داخلی آمریکا حاوی دلالت‌های فراحزبی مهمی در جامعه آمریکاست؛ هم برونداد فربه‌تر شدن ترامپیسم و راست هویت‌طلب و نیز لاغرتر شدن لیبرالیسم که از نوعی قبیله‌گرایی درونی و بحران گفتمانی رنج می‌برد.

سال ۲۰۲۰ پس از پیروزی بایدن نیز طی یادداشتی با عنوان "باخت ترامپ و برد ترامپیسم" تاکید شد که این باخت به معنای پایان او و ترامپیسم نیست و این پدیده در حال رشد است. نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ انعکاسی از همین واقعیت است.

البته ترامپ خالق این مکتب نیست، بلکه خود مولود آن است که گمشده خود را در ۲۰۱۶ در او دید و دوباره در ۲۰۲۴ به قدرت بازگرداند.

در سایه رشد ترامپیسم و هویت‌طلبی در آمریکا بعید نیست که دموکرات‌ها برای پیروزی در آینده ناچار به چرخش گفتمانی شوند.

پیروزی ترامپ بار دیگر نشان داد که در مواجهه با نظرسنجی‌ها باید وسواس و دقت نظر بیشتری داشت و نمی‌توان هر نوع نظرسنجی را و لو این که روزنامه‌ای چون نیویورک تایمز انجام داده باشد، به عنوان سنجه دقیقی در نظر گرفت.

نگارنده چند روز قبل ضمن اشاره به نظرسنجی «اطلس اینتل» شانس پیروزی ترامپ را بیشتر دانست؛ اما با سیلی اعتراض‌گونه از پیام‌ها و فوروارد نظرسنجی‌ها مواجه شد که ارسال کنندگان با استناد به آن‌ها بر پیروزی هریس تاکید داشتند.

هنوز میزان دقیق مشارکت در انتخابات مشخص نیست، اما منابعی آن را بیشتر از ۶۶.۸ درصد ۲۰۲۰ برآورد می‌کنند. اگر همین میزان هم باشد، باز صرف نظر از شکاف اجتماعی کنونی در آمریکا، این سطح مشارکت در یک نظام سیاسی حدودا۲۵۰ ساله اتفاقی نیست که به توان به سادگی از کنار آن گذشت و همین نشان می‌دهد که ساختار قدرت در آمریکا هنوز می‌تواند در چارچوبی متعارف این شکاف‌ها و تناقضات را مدیریت کند.

نظر به تاثیرات انتخابات آمریکا بر سیاست و اقتصاد جهان، پس از پیروزی ترامپ بازار تحلیل‌ها درباره سیاست‌های پیش‌روی او داغ خواهد بود.
نه متحدان و نه رقبا و مخالفان آمریکا نگاه واحدی نسبت به پیروزی او ندارند. در حالی متحدان آمریکا در اروپا ناخرسند به نظر می‌رسند که بیشتر متحدان خاورمیانه‌ای همچون اسرائیل، عربستان، امارات از این بازگشت خرسند هستند.
اما در میان مخالفان و منتقدان آمریکا نیز روسیه که خوشحال است و چین و ایران احتمالا ناخرسند باشند.

در هر صورت ترامپ چهار سال در قدرت خواهد بود و بر اساس متمم بیست و دوم قانون اساسی آمریکا مصوب۱۹۵۱ نمی‌تواند بیش از دو دوره رئیس جمهور باشد. اکنون هم بیشتر بازیگران منطقه و جهان، سیاست‌های خود را متناسب با بازگشت ترامپ به قدرت در این چهار سال تنظیم می‌کنند.

در این میان، پرسش کانونی درباره سیاست ترامپ در قبال ایران و نوع مواجهه مطلوب تهران با اوست.
واقعیت این است که ترامپ هر چند همچنان کاملا پیش‌بینی پذیر نیست؛ اما اکنون شناخت خوبی درباره او وجود دارد و همین خود می‌تواند محمل مناسبی برای تعیین نوع مواجهه واقع‌بینانه با دوره او باشد. 

غیر از متغیرهای کلان آمریکا، چهار عامل پیشران سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ است؛ نخست ماهیت شخصیت منحصر به فرد او، دوم نزدیکانش چون جی دی ونس معاون تندرویش با دیدگاه آخر الزمانی، سوم بدنه اجتماعی اوانجلیستی(مسیحیان طرفدار اسرائیل)، چهارم قرابت خاصش با برخی طرف‌های منطقه‌ای مانند بن‌سلمان‌ و نتانیاهو که فورا به عنوان اولین مقام خارجی به ترامپ تبریک گفت و آن را آغاز دوره جدیدی دانست.

چهار مولفه بالا، چشم‌انداز تیره و تاری برای سیاست او در قبال ایران ترسیم می‌کند، اما ارائه تصویری آخرالزمانی نیز از سیاست خاورمیانه‌ای او هم شاید چندان واقع‌بینانه نباشد.

در این میان اگر بایدن همچنان در دو ماه و نیم آینده اقدامی جدی برای پایان جنگ غزه و به ویژه لبنان نکند، چه بسا ترامپ بر خلاف انتظارات بخواهد چنین کاری انجام دهد و وعده خود به برخی فعالان مسلمان در آمریکا را عملی کند.

اقتصاد اولویت نخست ترامپ است و این می‌تواند تا حدودی کنترل کننده سیاست خارجی او به ویژه در خاورمیانه و عدم همراهی کامل با نتانیاهو باشد.

در کنار آن هم حال که تابوی ارتباط و مذاکره با آمریکا سالهاست شکسته شده و ایران هم تاکید می‌کند تفاوتی میان روسای جمهور آمریکا نیست، چه بسا کاربست نوعی روانشناسی شناختی، زدن پلی ارتباطی و شروع مذاکره با ترامپ(همانند مذاکره با بایدن) به مدیریت شرایط کمک کند.

همچنین آشتی ایران و عربستان دستکم در ظاهر از شدت لابی‌گری قبلی ریاض علیه تهران کاست و تحکیم روابط نیز می‌تواند کمک بیشتری به مدیریت شرایط پس از بازگشت ترامپ کند.

اما بی‌توجهی و بی‌محلی صرف، هم موجب تحریک بیشتر شخصیت خودشیفته ترامپ می‌شود و هم راه را برای تاثیرگذاری نزدیکان و طرف‌های منطقه‌ای هموارتر می‌کند که از او ترامپی خطرناک‌تر از ۴سال قبل بسازند.

صابر گل عنبری

@Kolbe_Andishe_Farhang