This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای آنکه علت بسیج تودهایِ سریع و گسترده در کوردستان را توضیح دهیم به دو عامل اشاره میکنیم. عامل نخست احساس همسرنوشتی عمیق در بین مردم کوردستان است و عامل دوم سنت پیشرو مبارزهی سیاسی در این منطقهی جغرافیایی است که این خود نیز حاصل سالها مبارزهی نیروهای چپ و #سوسیالیست در کوردستان است. این دو عامل همزمان باعث شدهاند که بیتفاوتی سیاسی در بین تودههای مردم کوردستان کمرنگتر باشد در مقابل تجربهی مبارزه غنیتر و عمومیتر گردد. مردم کوردستان علاوهبر «ستم طبقاتی و ستمهای سیاسی-جنسیتی» با ستم تاریخی دیگری دست و پنجه نرم میکنند که «ستم ملی» نام دارد. این واقعیات باعث شده ظرفیتهای اعتراضی جامعهی کوردستان بیش از سایر نقاط باشد و زمینهی بهتری برای فعالیت انقلابیون علیه سرمایهداری و ستمهای چندگانهی فاشیسم حاکم فراهم بیاورد. شکی نیست این شکلهای مختلف ستم بیش از همه بر دوش طبقات فرودست سنگینی میکند و همین واقعیت سابقهی درخشانی از مبارزهی انقلابی اردوی کار در کوردستان را رقم زده است. با نگاهی اجمالی به مبارزات معلمان، کنشگریهای اجتماعی، کارگری، زنان، دفاع از حقوق کودکان، حفظ #محیطزیست و جنبش لغو اعدام بیشتر به سطح بالای #تشکلیابی در کوردستان پی میبریم.
#کوردستان #سازماندهی
#محیطزیست #ژینا_امینی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پدرم در نوارمرزی کوردستان کولبر بود. دیروز در حین برگشتن از مرز در حالی که تنها یک يخچال کول کرده بود با گلوله حافظان تمامیتارضی جانش را از دست داد. دوستانش میگفتند او در آخرین دقايق زندگیش نگران آینده من، مادر و دیگر خواهرانم بوده است، چون او تنها منبع درآمد خانواده ما بود.
پدرم و برادرم در مرزهای بلوچستان سوختبر بودند. دیروز تن نَحیف آنها میان شعلههای آتش در مرز کلهگان سراوان سوخت. نیروهای سپاه آنها را مورد هدف تیراندازی مستقیم قرار داده بودند. تنها سرمایه ما آن چند گالن گازوئیلی بود که پدر و برادرم میان شعلههایش سوختند.
مادرم سالها پرستار بود. دیشب هنگامی که شیفت بود بر اثر فشار و استرس ناشی از کار، در بیمارستان محل کارش سکته کرد و مُرد. او به همراه سایر همکارانش ماهها بود که هر هفته برای بهبود شرایطشان اعتصاب میکردند.
مادرم معلم بازنشستە بود. او سالها معلم بود و به کودکان الفبای زندگی آموزش داده بود. دیروز هنگامی که آخرین امیدش را برای تهیە جهیزیه من از دست دادە بود، دق کرد و مٌرد. او در این همە مدت کە کار کردە بود، هیچ پساندازی نداشت و هیچ بانکی هم بە وا وام نمیداد.
برادرم کارگر ساختمانی بود. دیروز در حین کار از ساختمان یازده طبقه سقوط کرد و جانش را از دست داد. او سالها بود که کارگری میکرد، اما هیچگونه بیمه درمانی، بیمه بیکاری و بیمه عمر نداشت. تنها سرمایه او دویست هزار تومان بود که در جیب خونیِ لباس کارش بود. نمیدانم با این وضعیت بد اقتصادی، آینده همسر و فرزندانش چه خواهد شد.
#کارگر #معلم #طبقه_کارگر #پرستار
#تشکلیابی #اتحاد_طبقاتی #کارگر_معدن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM