.
مستند «سینما چیست؟» با استفاده از سخنان و ایده‌های فیلم‌سازان بزرگ - از جمله عباس کیارستمی - ساخته شده، از مصاحبه‌های بایگانی‌شده با آلفرد هیچکاک، آکیرا کوروساوا و روبر بِرِسون گرفته تا مصاحبه‌های جدید با مایک لی و دیوید لینچ.
چاک ورکمن، کارگردان این مستند که سابقه‌ی گرفتن اسكار را نیز در کارنامه دارد، در این فیلم نشان می‌دهد که این فیلم‌سازان و دیگران در سینما چه کاری انجام می‌دهند، وقتی که نمی‌توانند آن را با کلمات بیان کنند.
نقد فیلم «خانه‌ی دوست کجاست»
Nasser Zeraati
نقد ناصر زراعتی بر فیلم «خانه‌ی دوست کجاست» با صدای خود نویسنده
@KiarostamiAbbas
.
نقد ناصر زراعتی بر فیلم «خانه‌ی دوست کجاست» با صدای خود نویسنده

ناصر زراعتی که خود به‌عنوان مدیر تولید در ساخت خانه‌ی دوست کجاست با عباس کیارستمی هم‌کاری داشته، در این نقد که در زمان اکران این فیلم نوشته شده، به نکاتی می‌پردازد که از دید یک منتقد صرف پنهان است. این نقد با عنوان «لذت بردن از فیلمی سهل و ممتنع»، ابتدا در آذر ۱۳۶۷ در مجله‌ی «دنیای سخن» منتشر شد و بعد در پیوست کتاب «خانه‌ی دوست کجاست»، نوشته‌ی کیومرث پوراحمد، در بخش «نظر منتقدان» بازنشر شد. آقای زراعتی این نقد را به‌تازگی و پس از گذشت حدود ۳۳ سال از تاریخ انتشار آن، روخوانی کرده است.
‌گوشه‌ا‌ی روشن و پاک

#سهراب_سپهری

۱۵ مرداد، لواسان، #توک_مزرعه، مزار عباس کیارستمی

@KiarostamiAbbas
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جلسه‌ی پرسش و پاسخ بعد از تماشای فیلم «خانه‌ی دوست کجاست»، در حاشیه‌ی برگزاری نمایشگاه «درهای بدون کلید» در موزه‌ی آقاخان،
تورنتو، پاییز ۲۰۱۵
@KiarostamiAbbas

در کنار راه‌ها، درخت‌ها، ماشین‌ها و آینه‌ها، درها تصاویری هستند که در کارهای عباس کیارستمی تکرار می‌شوند. درهایی که اغلب بسته یا نیمه‌باز هستند. سگ در «نان و کوچه»، دختربچه‌ها در «همسرایان»، ممد در «تجربه»، احمد در «خانه‌ی دوست کجاست»، گزارش‌گر در «باد ما را خواهد برد»، و غیره، همه شخصیت‌هایی هستند که برابر درِ بسته‌ای متوقف می‌شوند.

درهای بسته، ما را مجبور می‌کنند که جایگاه خود را در جهان و در نتیجه هویت خود را زیر سوال ببریم، دقیقا مانند سبزیان/مخملباف برابر درِ خانه‌ی خانواده‌ی آهنخواه در پایان «کلوزآپ».

ویدئو از مارکو دالا گاسا
https://youtu.be/jVY8vYhD0wI

‌تصاویر استفاده‌شده:
فیلم «همسرایان»
فیلم «نان و کوچه»
فیلم «خانه‌ی دوست کجاست»
فیلم «تجربه»
فیلم «مرا به خانه ببر»
مجموعه‌عکس «پنجره‌ی رو به حیات»
فیلم «زندگی و دیگر هیچ»
نمایشگاه «درهای بدون کلید»
فیلم «مسافر»
فیلم «کلوزآپ»

پ.ن: آقای دالا گاسا کتابی نیز درباره‌ی عباس کیارستمی به زبان ایتالیایی نوشته که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «بلیط ضربدر سه»،
ساخته‌ی لئوناردو دی کُستانزو، محصول ۲۰۰۵

@KiarostamiAbbas
‌.
مستند «بلیط ضربدر سه»، ساخته‌ی لئوناردو دی کُستانزو، محصول ۲۰۰۵
‌‌
بلیط ضربدر سه مستندی‌ست درباره‌ی چگونگی ساخته شدن و پشت‌صحنه‌ی فیلم بلیط‌ها ساخته‌ی مشترک اِرمانو اُلمی، عباس کیارستمی و کن لوچ، محصول ۲۰۰۵
.
هرچقدر که کیارستمی و اُلمی حرف یکدیگر را روی هوا می‌فهمیدند - چون هر دو به وجه متافیزیک سینما توجه داشتند - لوچ اما هیچ تفاهمی با آن‌ها نداشت. هنوز در فضای ملودرام بود؛ آدم‌های خوب و آدم‌ها‌ی بد، طبقه‌ی کارگر و طبقه‌ی حاکم... این بود که طی چند جلسه به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم و در نهایت پروژه‌‌ی آبستره‌ای که کیارستمی پیشنهاد داده بود، تبدیل شد به یک پروژه‌ی داستان‌گو. و قرار شد یک لوکیشن پیدا کنند تا اپیزودها دارای وحدت مکانی باشند. در این مدت قصه‌های مختلفی را مطرح کردند تا رسیدند به یک ترن. کیارستمی مثال می‌آورد که وقتی ما با قطار یا هواپیما مسافرت می‌کنیم، متوجه تغییر راننده یا خلبان نمی‌شویم و کار خودمان را می‌کنیم و پیشنهاد خیلی قشنگی داد که: «یک زن و مرد در حال سفر را بگیریم. من نیم‌ساعتِ خودم را می‌گیرم بعد جایم را به اُلمی می‌دهم. فقط به او می‌گویم که این زوج چه حسی دارند و دیگر هیچ‌چیز نمی‌گویم و اُلمی هم به همین ترتیب کار را پیش می‌برد و و بعد جایش را به لوچ می‌دهد و...» یعنی بازیگران و داستان یکی باشند. اُلمی از این پیشنهاد به‌شدت خوشش آمد. حتی به همین دلیل قرار بود که فیلم‌برداری هر سه اپیزود، توسط یک فیلم‌بردار صورت بگیرد تا مشخص نشود کجا کارگردان عوض می‌شود، اما لوچ که سفت و سخت در فضای ملودرام بود و می‌خواست به قواعد آن پایبند باشد، اصلا در کتش نمی‌رفت. در نهایت طوری شد که داستان‌ها به هم ربطی نداشته باشند، در حالی‌که اول قرار بود یک داستان باشد، مثل هواپیمایی که در طول پرواز تنها خلبان آن تغییر می‌کند. بعد رسیدیم به ایده‌ی «ترن».

بابک کریمی که هم‌اکنون بازیگر شناخته‌شده‌ای‌ست، پیش از ورود به عرصه‌ی بازیگری حرفه‌ای، در سینمای ایتالیا فعالیت می‌کرد و هفت سال هم با عباس کیارستمی هم‌کاری داشت.
به‌تازگی گفت‌وگویی با آقای کریمی درباره‌ی هم‌کاری‌اش با کیارستمی در فیلم «بلیط‌ها» انجام دادیم. در این گفت‌وگو آقای کریمی به چگونگی شکل‌گیری ایده‌ی بلیط‌ها و هم‌چنین چند و چون ساخت اپیزودِ کیارستمی در این فیلم پرداخته که پیش‌تر در جایی گفته نشده و یا کم‌تر شده است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کوتاه «زالو»،
ساخته‌ی بهمن کیارستمی، محصول ۱۳۸۱
@KiarostamiAbbas
@bahmankiarostami
‌.
فیلم کوتاه «زالو»، فیلمی که این روزها با انتشارش مورد توجه قرار گرفته و حاشیه‌ساز شده فیلمی‌ست خانوادگی، محصول ۱۳۸۱ و ساخته‌ی بهمن کیارستمی‌ که در همان زمان که از آب و گل درآمده بود، نمایش‌های محدودی داشته و احتمالا بهمن بعد از مرگ پدر، برای انتشارش در فضای مجازی تا مدت‌ها اکراه داشته است. فیلم به دوره‌ی تحصیلی بهمن در مدرسه می‌پردازد و با صحنه‌های ابتدایی فیلم «مشق شب» شروع می‌شود، مستندی که عباس کیارستمی آن را به دلیل درگیر بودنش با تکالیف و درس و مشق بهمن که در آن مقطع، کودکی دبستانی بود، می‌سازد. در ادامه از تصاویری از «اولی‌ها» نیز استفاده شده که در کارنامه‌ی سینمایی کیارستمی پیش‌نویسی‌ست برای #مشق_شب و در هر دو فیلم هم بهمن حضور دارد. سکانس مربوط به بهمن در مشق شب که سوال و جواب‌هایی‌ست میان کیارستمی و بهمن درباره‌ی وضعیت درسی پسر، بخش پایانی فصل اول فیلم است.
فصل دوم فیلم زالو که هسته‌ی اصلی و بخش چالش‌برانگیز آن است، با معرفی بهمن توسط کیارستمی به‌عنوان یکی از بچه‌های مشق شب که بزرگ شده و هفت تجدید آورده، شروع می‌شود. بهمنِ نوجوان در نمایی نزدیک، جلوی یک دوربین ثابت نشسته - به شیوه‌ی مشق شب - و کیارستمیِ پدر در خارج از قاب و در حالی‌که تنها صدایش شنیده می‌شود، با عصبانیت و از موضعی بالا با وی صحبت می‌کند و او را مورد شماتت قرار می‌دهد که چرا به‌عنوان یک دانش‌آموز که وظیفه‌اش درس خواندن است، درس نمی‌خواند‌. بهمن زیر فشار و با اکراه جواب می‌دهد. کیارستمی به او می‌گوید: «دلایل درس نخواندنت را به دوربین بگو که ده سال بعد به‌عنوان سند بماند» و این‌که: «من مثل فیلم کلوزآپ، آن دادگاه هستم که حرف‌هایت را نمی‌فهمد، به خاطر همین حرف‌هایت را به دوربین بگو».
فصل سوم، حدودا ده سال بعد (سال ۸۱) را نشان می‌دهد که بهمنِ جوان در همان وضعیت جلوی دوربین نشسته. این‌بار اما این بهمن است که به سراغ پدر رفته و با او که باز در خارج از قاب است، صحبت می‌کند. موضوع صحبت، ساخت همین فیلم است و کیارستمی می‌گوید نمی‌تواند با او (بهمن) به‌عنوان سوژه برخورد کند و او را سرزنش می‌کند که از هر جهت زندگی نرمالی ندارد و در پایان، باز به دوربین اشاره می‌کند که این حرف‌ها نیز می‌تواند ده سال بعد به‌عنوان سند مورد استفاده قرار بگیرد.
زالو را می‌توان ادامه‌ و مکملی بر مشق شب دانست. اگر مشق شب سیستم (نظام) آموزشی را زیر سوال می‌برد که بر پایه‌ی انجام دادن تکلیف در خانه است و از تنبیه به‌عنوان عامل پیش‌برنده استفاده می‌کند، زالو به ناکارآمدی این سیستم در مقاطع بالاتر تحصیلی می‌پردازد. سیستمی که در هدر دادن وقت و استعداد دانش‌آموزان ید طولایی دارد و افرادی بلاتکلیف و سرخورده تحویل جامعه می‌دهد.
‌‌