بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
#فریدون_مشیری
بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
#فریدون_مشیری
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی، من اشکمهتاب...
#فریدون_مشیری
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی، من اشکمهتاب...
#فریدون_مشیری
چو از بنفشهی شب، بوی صبح برخیزد،
هزار وسوسه در جان من برانگیزد.
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد.
دلی كه غنچهی نشكفتهی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد.
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من، ای شكوفهی بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!
#فریدون_مشیری
هزار وسوسه در جان من برانگیزد.
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد.
دلی كه غنچهی نشكفتهی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد.
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من، ای شكوفهی بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!
#فریدون_مشیری
ـــــــــــــــــــــــــــــــ🌺
پاسخ چلچله ها را، تو بگو!
قصه ابر هوا را تو بخوان!
تو بمان با من، تنها تو بمان!
در دل ساغر هستی تو بجوش!
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست،
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
#فریدون_مشیری
پاسخ چلچله ها را، تو بگو!
قصه ابر هوا را تو بخوان!
تو بمان با من، تنها تو بمان!
در دل ساغر هستی تو بجوش!
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست،
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
#فریدون_مشیری
هوا هوای بهار است و باده باده ی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب!!
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب!!
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
آخر اگر پرستش او شد گناه من
عذر گناه من ، همه ، چشمان مست اوست
تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من
او هستی من است که آینده دست اوست
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
آخر اگر پرستش او شد گناه من
عذر گناه من ، همه ، چشمان مست اوست
تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من
او هستی من است که آینده دست اوست
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
هنوز پنجره باز است؛
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند،
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند،
ترا به نام صدا میکنند...
#فریدون_مشیری
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند،
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند،
ترا به نام صدا میکنند...
#فریدون_مشیری
بخت آن ندارم که یارم کند یاد من
حال من که گوید،که گوید به صیاد من
گرچه شده دل زار گرفتاربه بیداد او
عاقبت رسد عشق،رسد عشق به فریاد من
ساقیا کجایی ،کجایی که در آتشم
وز غمش ندانی ،ندانی چه ها می کشم
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
حال من که گوید،که گوید به صیاد من
گرچه شده دل زار گرفتاربه بیداد او
عاقبت رسد عشق،رسد عشق به فریاد من
ساقیا کجایی ،کجایی که در آتشم
وز غمش ندانی ،ندانی چه ها می کشم
#فریدون_مشیری
@Khmpjf
بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
خوشتر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست
بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو ، که نه هنگام رفتن است ...
#فریدون_مشیری
خوشتر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست
بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو ، که نه هنگام رفتن است ...
#فریدون_مشیری
از صدای پر مرغان سحر
لاله از خواب گران دیده گشود
اولین پرتو سیمایی صبح
بوسه بر گنـبـــد مینا زده بود...
#فریدون_مشیری
لاله از خواب گران دیده گشود
اولین پرتو سیمایی صبح
بوسه بر گنـبـــد مینا زده بود...
#فریدون_مشیری
هوا هوای بهار است و باده بادهٔ ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعهجرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جانِ هم افتادهاند آتش و آب
فرشتهروی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش!
به بزم سادهٔ ما، ای چراغِ ماه بتاب!
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاکِ رهِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهانِ خراب
#فریدون_مشیری
به خنده خنده بنوشیم جرعهجرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جانِ هم افتادهاند آتش و آب
فرشتهروی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش!
به بزم سادهٔ ما، ای چراغِ ماه بتاب!
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاکِ رهِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهانِ خراب
#فریدون_مشیری
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز ِ دستم نرود
ناز چشم تو ، بقدر مژه بر هم زدنی...
#فریدون_مشیری
آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز ِ دستم نرود
ناز چشم تو ، بقدر مژه بر هم زدنی...
#فریدون_مشیری