دل من ! تار شدی آینهها یادت رفت
آنقدَر غرق زمینی که خدا یادت رفت
مثل آن میش که از گلّه جدا مانده شدی
آنقدر هرز چَریدی که چرا یادت رفت
دل به دریا زدی و دور شدی از ساحل
وسط مهلکه ماندیّ و شنا یادت رفت
کفتر جَلد نبودی تو و غافل بودم
آنقدَر دور پریدی که مرا یادت رفت
زخمیِ زخمهی یک مطرب ولگرد شدی
روز و شب ضجّه زدی شور و نوا یادت رفت
پاک بودی ولی پاک گلآلوده شدی
راستی ای دل بیچاره ! چرا یادت رفت ؟
اول و آخر حرف من دلداده یکیست
دل من ! تار شدی آینهها یادت رفت ...
#علیرضا_ضرغامی
آنقدَر غرق زمینی که خدا یادت رفت
مثل آن میش که از گلّه جدا مانده شدی
آنقدر هرز چَریدی که چرا یادت رفت
دل به دریا زدی و دور شدی از ساحل
وسط مهلکه ماندیّ و شنا یادت رفت
کفتر جَلد نبودی تو و غافل بودم
آنقدَر دور پریدی که مرا یادت رفت
زخمیِ زخمهی یک مطرب ولگرد شدی
روز و شب ضجّه زدی شور و نوا یادت رفت
پاک بودی ولی پاک گلآلوده شدی
راستی ای دل بیچاره ! چرا یادت رفت ؟
اول و آخر حرف من دلداده یکیست
دل من ! تار شدی آینهها یادت رفت ...
#علیرضا_ضرغامی