♚خاکــ لکـسـتان♚
348 subscribers
6.99K photos
2.46K videos
370 files
746 links
❁﷽❁
تمامی فعالیت های این کانال مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

↲اصیل ترین و بروزترین کانال لکی
↲اخبار داغ وحواشی شهر های لکستان

ارتباط باما↶
@Darabi9700

اینستاگرام خاک لکستان↶
instagram.com/khaklakestan
Download Telegram
خاطره‌ی یک روز در کنار گروه مستندساز اقلیم
🖊 #شهــرام‌فتـاحـے (خادم‌لکستان)

شب پنج شنبه ۱۹مهر بود، یکی از دوستان عزیزم (آقای گودرز جیحونی‌پور)خبر داد که فردا صبح گروه مستند سازان اقلیم به سمت منطقه شما یعنی هوزمانوند (عثمانوند) و جلالوند در حرکت میباشند لذا به همین خاطر یک نفر جهت کمک و شناسایی منطقه لازم است این گروه را همراهی کند
اول از هر چیزی که مرا بسیار خوشحال میکرد به تصویر کشیده شدن طبیعت بکر و زیبای #لکستان توسط یکی از بهترین گروه‌های مستند سازی از شبکه سه سیما بنام #اقلیم با سرپرستی دکتر #موسےجابرے بود و بعد بسیار خشنودتر از آن این بود که اینبار افتخار میزبانی از دکتر جابری و همکاران ایشان با مردم #لک‌زبان بخش #سرفیروزآباد بود
هرچند هیچگونه فرصتی برای کوچکترین عکس‌العمل جهت برنامه ریزی نداشتم چرا که آخرای شب از این موضوع مطلع و باید صبح روز بعد برای انجام وظیفه آماده می‌بودم. اما با افتخار قبول به انجام این وظیفه کردم چراکه هر لک زبانی هم جای من بود قبول میکرد که در راه معرفی لکستان عزیزمان با دکتر جابری عزیز همراه شود که به لطف خدا این سعادت نصیب من شده بود پس همان شب از دوست بسیار صمیمیم جناب آقای #مصطفےجامشیر یکی از شاعران توانای لکستان تقاضای کمک نمودم و ایشان هم منت گذاشته و قبول زحمت فرمودند
و اما صبح ...
ساعت ۸ صبح با جناب جامشیر به سمت محل اسکان گروه حرکت و کمی زودتر نیز رسیدیم . قبل از همه دکتر جابری را خارج از محل اسکان حاضر و آماده ملاقات نمودیم.
عجب نجابت و اصالتی ....!!! واقعا حیرت زده شدم ، با هم رو بوسی و سلام و احوالپرسی کردیم گویی سالها بود همدیگر را می‌شناختیم ، متانت همراه با خونگرمی و شوخ‌طبعی که خصلت و منش هر لک زبانیست در او که سالهاست با زندگی شهرنشینی خو گرفته پیدا بود . گلونی به دور گردنش بود هرچند هنوز ساعت‌ها مانده که به مکان فیلمبرداری برسیم .... بگذریم....
به وسیله دو ماشین راه افتادیم با توقفاتی و ایستادنها در مسیر حدود دو ساعت بود که به گور دخمه تاریخی #سنگ‌رستم یا به زبان لکی #سان‌روسم رسیدیم همه از دیدن این مکان تاریخی به وجد آمده و شور و شوقی خاص به همه دست داد
اما متاسفانه این مکان تاریخی بسیار بسیار ارزشمند بیلبورد تبلیغاتی عده ای بی‌فرهنگ و از خدا بیخبر شده که با اسپری‌های رنگی چهره زشتی از آن بجا گذاشتند( از نام نامزدهای انتخابی گرفته تا تبلیغات داربست و یادگاری‌های و...)
در نهایت دسته جمعی حدود چند ساعت مجبور پاک کردن این تبلیغات شدیم آنهم فقط پوشاندن آن بصورت موقت تا پایان تصویر برداری از آن.
پوشاندن نوشته های رو سنگ رستم زمان زیادی را از ما تلف کرده و ارام ارام به غروب و نداشتن نور کافی می‌رسیدیم، به همین خاطر نزدیک ترین جای ممکن سراب شینه واقع در روستایی به‌همین نام در منطقه آهوران هوزمانوند بود که بنظرم رسید خلاصه بعد از حدود ۲۰دقیقه راه که نصفی از جاده هم خاکی بود به روستای شینه رسیدیم و از جاده شیب داری که وسط روستا عبور میکرد بسمت سراب به حرکت ادامه دادیم.

آب... این مایع حیات .... آنهم چه آبی ... آب سراب شینه... آبی بسیار سرد

با دیدن سراب شینه اول همه برای لحظاتی در جای خود خشک شدن منظره کم نظیر سراب باعث شد که همه اعتراف کنند خستگی به تنشان نمانده است
سراب شینه ،سرابی بسیار زیبا که هر طرف آن با چندین سنگ مکعب مستطیلی که طول آنها بعضا به یک تا دو متر و با عرض و قطری پنجاه سامتیمتری و حتی بیشتر ‌و علاوه بر آین سنگهای تراش خورده که زیبایی خاصی به آن داده است سنگهای ریز و رنگی کف آن را هم نمیشود نادیده گرفت
از آب بسیار زلال و سرد سرد سرد آن بگذریم دو درخت بسیار تنومند و کهن سال بلوط چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره میکنند. درختان تنومندی که دقیقا پشت سر سراب قرنهاست به وسیله ریشه خود از این آب گوارا می‌نوشند تا جاییکه شاید بیش از ده نفر هم دستان خود را حلقه کنند به دورآنها نرسد و این یعنی بسیار رازها و خاطرات در خود نهفته دارند

چهره بشاش دکتر جابری نشان از رضایت کار امروز بود هرچند دل کندن از سراب شینه سخت بود اما چیزی به غروب آفتاب و تاریک شدن هوا نداشتیم ، بچه‌های گروه نیز خسته از کار اما بسیار خشنود از ثبت لحظاتی زیبا با این حال باید به کرمانشاه و محل اسکان گروه بر می‌گشتیم ،پس از خداحافظی با عده ای از مردم روستا که به کنار ما آمده بودند بطرف کرمانشاه به راه افتادیم

راه خاکی رفته به سمت سراب شینه راه پشت سر گذاشته و چند دقیقه‌ای بود که جاده‌ای آسفالت را طی میکردیم که به صحنه‌ای دلخراش بر خورد نمودیم

🔥🔥🔥🔥 حریق 🔥🔥🔥🔥

صحنه ای رنج آور .... جان دادن درختان بلوط در آتش ....



ادامه در صفحه بعد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
خاطره‌ی یک روز در کنار گروه مستندساز اقلیم
🖊 #شهــرام‌فتـاحـے (خادم‌لکستان)

شب پنج شنبه ۱۹مهر بود، یکی از دوستان عزیزم (آقای گودرز جیحونی‌پور)خبر داد که فردا صبح گروه مستند سازان اقلیم به سمت منطقه شما یعنی هوزمانوند (عثمانوند) و جلالوند در حرکت میباشند لذا به همین خاطر یک نفر جهت کمک و شناسایی منطقه لازم است این گروه را همراهی کند
اول از هر چیزی که مرا بسیار خوشحال میکرد به تصویر کشیده شدن طبیعت بکر و زیبای #لکستان توسط یکی از بهترین گروه‌های مستند سازی از شبکه سه سیما بنام #اقلیم با سرپرستی دکتر #موسےجابرے بود و بعد بسیار خشنودتر از آن این بود که اینبار افتخار میزبانی از دکتر جابری و همکاران ایشان با مردم #لک‌زبان بخش #سرفیروزآباد بود
هرچند هیچگونه فرصتی برای کوچکترین عکس‌العمل جهت برنامه ریزی نداشتم چرا که آخرای شب از این موضوع مطلع و باید صبح روز بعد برای انجام وظیفه آماده می‌بودم. اما با افتخار قبول به انجام این وظیفه کردم چراکه هر لک زبانی هم جای من بود قبول میکرد که در راه معرفی لکستان عزیزمان با دکتر جابری عزیز همراه شود که به لطف خدا این سعادت نصیب من شده بود پس همان شب از دوست بسیار صمیمیم جناب آقای #مصطفےجامشیر یکی از شاعران توانای لکستان تقاضای کمک نمودم و ایشان هم منت گذاشته و قبول زحمت فرمودند
و اما صبح ...
ساعت ۸ صبح با جناب جامشیر به سمت محل اسکان گروه حرکت و کمی زودتر نیز رسیدیم . قبل از همه دکتر جابری را خارج از محل اسکان حاضر و آماده ملاقات نمودیم.
عجب نجابت و اصالتی ....!!! واقعا حیرت زده شدم ، با هم رو بوسی و سلام و احوالپرسی کردیم گویی سالها بود همدیگر را می‌شناختیم ، متانت همراه با خونگرمی و شوخ‌طبعی که خصلت و منش هر لک زبانیست در او که سالهاست با زندگی شهرنشینی خو گرفته پیدا بود . گلونی به دور گردنش بود هرچند هنوز ساعت‌ها مانده که به مکان فیلمبرداری برسیم .... بگذریم....
به وسیله دو ماشین راه افتادیم با توقفاتی و ایستادنها در مسیر حدود دو ساعت بود که به گور دخمه تاریخی #سنگ‌رستم یا به زبان لکی #سان‌روسم رسیدیم همه از دیدن این مکان تاریخی به وجد آمده و شور و شوقی خاص به همه دست داد
اما متاسفانه این مکان تاریخی بسیار بسیار ارزشمند بیلبورد تبلیغاتی عده ای بی‌فرهنگ و از خدا بیخبر شده که با اسپری‌های رنگی چهره زشتی از آن بجا گذاشتند( از نام نامزدهای انتخابی گرفته تا تبلیغات داربست و یادگاری‌های و...)
در نهایت دسته جمعی حدود چند ساعت مجبور پاک کردن این تبلیغات شدیم آنهم فقط پوشاندن آن بصورت موقت تا پایان تصویر برداری از آن.
پوشاندن نوشته های رو سنگ رستم زمان زیادی را از ما تلف کرده و ارام ارام به غروب و نداشتن نور کافی می‌رسیدیم، به همین خاطر نزدیک ترین جای ممکن سراب شینه واقع در روستایی به‌همین نام در منطقه آهوران هوزمانوند بود که بنظرم رسید خلاصه بعد از حدود ۲۰دقیقه راه که نصفی از جاده هم خاکی بود به روستای شینه رسیدیم و از جاده شیب داری که وسط روستا عبور میکرد بسمت سراب به حرکت ادامه دادیم.

آب... این مایع حیات .... آنهم چه آبی ... آب سراب شینه... آبی بسیار سرد

با دیدن سراب شینه اول همه برای لحظاتی در جای خود خشک شدن منظره کم نظیر سراب باعث شد که همه اعتراف کنند خستگی به تنشان نمانده است
سراب شینه ،سرابی بسیار زیبا که هر طرف آن با چندین سنگ مکعب مستطیلی که طول آنها بعضا به یک تا دو متر و با عرض و قطری پنجاه سامتیمتری و حتی بیشتر ‌و علاوه بر آین سنگهای تراش خورده که زیبایی خاصی به آن داده است سنگهای ریز و رنگی کف آن را هم نمیشود نادیده گرفت
از آب بسیار زلال و سرد سرد سرد آن بگذریم دو درخت بسیار تنومند و کهن سال بلوط چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره میکنند. درختان تنومندی که دقیقا پشت سر سراب قرنهاست به وسیله ریشه خود از این آب گوارا می‌نوشند تا جاییکه شاید بیش از ده نفر هم دستان خود را حلقه کنند به دورآنها نرسد و این یعنی بسیار رازها و خاطرات در خود نهفته دارند

چهره بشاش دکتر جابری نشان از رضایت کار امروز بود هرچند دل کندن از سراب شینه سخت بود اما چیزی به غروب آفتاب و تاریک شدن هوا نداشتیم ، بچه‌های گروه نیز خسته از کار اما بسیار خشنود از ثبت لحظاتی زیبا با این حال باید به کرمانشاه و محل اسکان گروه بر می‌گشتیم ،پس از خداحافظی با عده ای از مردم روستا که به کنار ما آمده بودند بطرف کرمانشاه به راه افتادیم

راه خاکی رفته به سمت سراب شینه راه پشت سر گذاشته و چند دقیقه‌ای بود که جاده‌ای آسفالت را طی میکردیم که به صحنه‌ای دلخراش بر خورد نمودیم

🔥🔥🔥🔥 حریق 🔥🔥🔥🔥

صحنه ای رنج آور .... جان دادن درختان بلوط در آتش ....



ادامه در صفحه بعد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇