Kamelia Simab Counsellor and Life Coach
141 subscribers
3 photos
3 files
19 links
مشاور و مربی مهارت های زندگی و توانمندسازی شخصیت و اعتماد به نفس
+1514-758-1997
www.simabconsulting.com/
http://www.linkedin.com/in/kameliasimabcounsellorcoach
www.instagram.com/kameliasimab_coach/
https://www.facebook.com/KameliaSimabCoach
Download Telegram
خنده به بازدم طولانی تر کمک می کند در نتیجه ریه ها را از هوای کهنه نجات می دهد و خون را با منابع کافی اکسیژن غنی می کند.
افرادی که از آسم یا بیماری های دیگر تنفسی رنج می برند، خنده های از ته دل باعث می شوند که به سرفه بیفتند و خلط ها خارج شوند و ریه ها و سیستم تنفسی پاکسازی شوند.
خندیدن سبب بهبود خلق و خوی شده و روحیه را تقویت می کند، همان طور که در بالا اشاره کردم خنده واکنشی هیجانی است و الزاما فقط در وقت شادی رخ نمی دهد، بلکه در اثر خجالت و ناراحتی نیز پیش می آید چرا که در این زمان ها بیشتر به روحیه ی بالا و قوی نیاز است و خنده این وظیفه را انجام می دهد.
در شوهای کمدی تلویزیونی، از صدای خنده به آهنگ های مختلف استفاده می کنند تا لذت بیشتری را با سرایت خنده برای بیننده ایجاد کنند و از فشار خستگی جسمی و روحی بکاهند.
پژوهش های زیادی نشان می دهند که -خنده دار بودن به زیبایی و جذابیت در فرد می افزاید، و -افراد بامزه و خوش خنده باهوش تر و اجتماعی تر هستند، و -زنان به مردان شوخ طبع جذب می شوند، و -مردان شوخ طبع واقعا زنان بیشتری را به خود جلب می کنند، و -زنان از مردان بیشتر می خندند.
وقتی می خندید و به دیگران لبخند می زنید، این احساس خوب را به آنها نیز منتقل کرده و در نتیجه روابط اجتماعی بهتری را ایجاد می کنید.
آدم های خوش بین بیشتر و راحت تر می خندند و بنابراین سالم ترند چون از سیستم ایمنی قوی تری برخوردارند.
هر اندازه خنده و شوخ طبعی در زندگی بیشتر باشد خلاقیت شکوفا تر می شود. خندیدن شما را به جای بالاتری می برد که می توانید به دنیا و آدم ها از دریچه ی باز تر و مثبت تری نگاه کنید.
در رابطه ی زناشویی یکی از موثرترین ابزارها برای تازه و هیجان انگیز نگه داشتن رابطه، با هم خندیدن است. هر چند که همه ی اشتراکات عاطفی، پیوندهای رابطه را قوی و پایدار می کنند، اما به اشتراک گذاشتن خنده، باعث شادی، نشاط و انعطاف پذیری بیشتر می شود و قدرتمندترین راه برای رفع کینه ها، اختلاف نظرها و آسیب هاست. در واقع خنده در مواقع سخت، انسان ها را با هم متحد می کند.
شوخ طبعی و ارتباطات بازیگوشانه، ایجاد احساسات مثبت می کند و احساس مثبت، ارتباط عاطفی را تقویت می کند. وقتی با هم می خندید پیوند مثبتی بین شما پدید می آید و این پیوند، سپری می شود قوی در برابر استرس و ناامیدی.
وقتی با هم می خندید این خنده ی مشترک درگیری را کنترل می کند و تنش را کاهش داده، سرتان را خالی از افکار منفی و مشکلات را دور می کند. هر چه خنده ی بیشتری را به زندگی خود اضافه کنید، احساس شادی بیشتری خواهید کرد.
خوشی و خنده بیشتر می شود وقتی که آن را با دیگران تقسیم می کنید.
خنده کالری استفاده کرده و آن را می سوزاند، با ۱۰ دقیقه خندیدن می توانید ۴۰ کالری بسوزانید.
در زمان کودکی روزانه صد بار با صدای بلند می خندیدید اما در بزرگسالی به دلیل جدی شدن زندگی و یا بزرگ شدن در خانواده ای که خنده در آن رایج نبوده، کمتر می خندید، به هر دلیلی که هست می توانید همین حالا تصمیم بگیرید برای خندیدن و شوخ طبعی به جستجوی یافتن فرصت باشید، وقتی کاری اتوماتیک انجام نمی شود باید به سراغ manually و یا به صورت دستی و عمدی رفت، باید آن خنده ها را ایجاد کرد.
برای شروع زمان های خاصی از روز را برای یافتن دلیل خنده تعیین کنید و مثل پیاده روی و ورزش روزانه آن را هر روز در همان زمان مشخص تکرار کنید، اگر دلیلی برای خنده نیافتید، به آهنگ خنده های متفاوت گوش دهید و با آنها بخندید، و یا صدای خنده ی خودتان را ضبط کنید و با آن بخندید.
لبخند آغاز خنده است. لبخند زدن را تمرین کنید. وقتی به کسی نگاه می کنید با کوچکترین دلیل دلپذیر به او لبخند بزنید، در آسانسور و در کافی شاپ و یا در خیابان. وقتی لبخند می زنید به تاثیر آن به دیگران توجه کنید، لبخند نیز مثل خنده مسری است.
در صحبت ها و گفتگوها اتفاق های جالبی که پیش آمده را دلیل خنده و شوخ طبعی قرار دهید. اگر هم موضوع جالب خنده نیافتید، از خنده های شبیه سازی شده می توانید کمک بگیرید، آنها نیز به اندازه ی خنده ی واقعی مفید هستند.
از خنده های شبیه سازی شده در کلاس های یوگای خنده Laughter Yoga, Hasya Yoga استفاده می کنند.
یوگای خنده یک روش مدرن است که تنفس یوگیک را با خنده های بی قید و شرط ترکیب می کند، و هم اکنون در ۶۰ کشور جهان تمرین می شود. این یوگا شامل سه مرحله است، ابتدا با دست زدن در یک ریتم خاص، نقاط طب سوزنی را فعال می کنند و در تمام این مراحل تماس چشمی برقرار است.
سپس تمرینات تنفس عمیق برای شل شدن ریه ها انجام می شود و بعد با تمرین خنده به وسیله ی خنده های شبیه سازی شده از جمله خنده تقلیدی، خنده ی خجالتی، خنده ی نارسا، خنده ی احمقانه، خنده ی بچه گانه، خنده ی نوسانی و خنده ی از ته دل ادامه می یابد که معمولا پس از مدت کوتاهی این خنده ها به خنده های واقعی تبدیل می شوند.
خنده درمانی Laughter therapy یک نوع روش درمانی شناخته شده است که برای مقابله با بیماری های جدی مثل سرطان از آن استفاده می کنند که به تسکین درد و استرس بیمار و بهبود احساس خوب در او کمک می کند.
درست است که بسیاری از وقایع زندگی ناراحت کننده هستند و به خصوص هم اکنون که در دوران دشوار پاندمی به سر می بریم، اما اکثر این وقایع در منطقه ی خاکستری که نه حس غم انگیز و نه لذت بخش دارند قرار می گیرند و به شما این امکان را می دهند تا انتخاب کنید که بخندید یا نه، و من به شما توصیه می کنم که هر بار خنده را انتخاب کنید!
به موضوعات بامزه توجه نشان دهید، و حتی اگر در کاراکتر شما نیست در خود ایجاد کنید مثل یک عادت خوب غذایی و یا ورزشی.
از افراد منفی پرهیز کنید، و به موضوعات و نکات منفی نپردازید.
بسیاری از رویدادها در زندگی از عهده ی شما خارج است، به ویژه رفتار آدم ها، شما نمی توانید همیشه بار سنگین دنیا را بر دوش حمل کنید، چون سودی جز خسته و فرسوده کردن خود نخواهید گرفت.
از کودکان الگو بگیرید، آنها متخصصان ماهر بازی و خندیدن به چیزهای معمولی زندگی هستند.
یکی از راه هایی که می توانید شوخ طبعی را در خود ایجاد کرده و توسعه دهید این است که به اشتباهات خود بخندید! ما با این که دوست نداریم اما باید قبول کنیم که گاه گاهی کارهای احمقانه انجام می دهیم، به جای خجالت و دفاع، آن را در آغوش بگیرید و به آنها بخندید و خودتان را خیلی جدی نگیرید.
هر از گاهی مقابل آینه بایستید و با صدای بلند به خود و با خود بخندید، مطمئن باشید که پس از اولین خنده، به طور واقعی و ادامه دار خواهید خندید. هر روز یک دقیقه به زمان آن اضافه کنید.
همان طور که پشت میز کار نشسته اید گوشه ی لب های خود را به حالت خنده به دو طرف بکشید، امتحان کنید! می بینید که بلافاصله احساس خوب را تجربه می کنید. می توانید از به یاد آوردن خنده ی خود جلوی آینه یا موضوعی بامزه، اجازه ی یک قاه قاه جانانه را به خود بدهید و مشاهده کنید که چگونه میزان انرژی بدن تان بالا می رود و تمرکزتان بیشتر شده و خستگی تان رفع می شود.
فقط با خندیدن، بدون کوچکترین هزینه و بی ضرر، درد های خود را تسکین دهید، از استرس و اضطراب بکاهید، خلق و خوی mood خود را نشاط بخشید و رضایت شخصی و احساس خوشبختی را بیشتر تجربه کنید.
به همین دلیل است که "خنده بر هر درد بی درمان دواست".
بی دلیل بخندید!
بخندید تا دنیا نیز با شما بخندد!


Author-Kamelia Simab Counsellor and Life Coach
March 2021

https://www.instagram.com/kameliasimab_coach/
https://www.facebook.com/KameliaSimabCoach/
https://www.instagram.com/kamelia_simab/
https://t.me/KameliaSimabphotography
www.simabconsulting.com
Inner Strength

قدرت درون

در این جهان اگر بخواهید یک چیز ثابت را پیدا کنید، فکر می کنید چیست؟
پاسخ به این سوال بی ثباتی است.
زندگی سفری است که همیشه با فرازها و نشیب ها همراه است. چالش ها به موانع و فرصت ها به موفقیت و پیروزی تبدیل می شوند. آن که باید با این تغییرات کنار بیاید و سالم و زنده بماند شما هستید که باید از درون مستحکم باشید.
اگر از درون راسخ و ثابت نباشید مانند قایقی فرسوده خواهید بود که در نبرد با طوفان به سمت واژگونی سوق داده می شود، اما اگر دارای قدرت درونی پرورش یافته باشید، قادر به تحمل هر طوفانی هر چند سهمگین حتی تا مسافت های زیاد و مدت زمان طولانی خواهید بود.
قدرت درونی یک باور عمیق و غیر قابل توقف است که به عملکرد دیگری بستگی ندارد و هم چنین به شرایطی که شما در آن هستید نیز منوط نمی شود، در واقع همان صفات مثبت پایدار فردی است.
پایه و اساس قدرت درونی، خصوصیات شخصیتی است، مجموعه ای از رفتارها، مهارت ها، نگرش ها و گرایش ها، که با شناخت بهتر از این خصوصیات و درک درست از چگونگی عملکرد آنها در شرایط مختلف، می توانید با خود راحت تر باشید و به بیانی دیگر در پوست خود احساس امنیت و خوشبختی کنید. در رابطه با خود و درون خود، هر چه بیشتر در صلح و آشتی باشید، دنیای خارج کمتر می تواند به شما صدمه بزند.
در حقیقت منبع ثابت آسایش، رضایت، شادی، عمل درست، همدلی و کمک به دیگران همین قدرت درونی است که برای انجام وظایف، تصمیم گیری ها و دستیابی به اهداف به کار می آید و برای این که شما بتوانید همان طوری که آرزو دارید زندگی کنید ضروری است.
بدون توانایی بخشیدن به قدرت درون، هیچ موفقیتی حاصل نمی شود و اگر شد باقی نمی ماند.
در این دنیای پر سر و صدا که حواس انسان می تواند در هر لحظه به چیزهای مختلفی مشغول و پرت شود و توجه و دقت مختل شده و در پایان یک ذهن خسته و ناامید و نامطمئن بر جای بماند، بایسته است که برای بازیابی و تقویت قدرت درون هر از چند گاهی را به روز سکوت اختصاص دهید و خود را از همه چیز کاملا دور و جدا کنید.
خود را از تماشای تلویزیون، کامپیوتر، موبایل، شبکه های اجتماعی، گوش دادن به موزیک و حتی خواندن دور نگه دارید. تمام ارتباط ها را تعطیل کنید و در سکوت بر خود تمرکز کرده و به هرج و مرج درونی تسلط پیدا کنید، پچ پچ های ذهن و صداهای متفاوتی که همیشه در پس زمینه ی ذهن در جریان هستند را خاموش کنید.
هنگامی که شما روی چیزهایی تمرکز می کنید که تحت کنترل شما نیستند و نمی توانید کنترل آنها را در دست بگیرید، در حقیقت کاری بیهوده و ناکارآمد انجام داده اید، مثل داشتن رابطه با افراد نادرست و نامناسب، و یا پرسه زدن و چرخیدن بی هدف در شبکه های اجتماعی، هر انرژی حتی مختصر که در این مسیر مصرف می کنید از قدرت درونی خود مایه می گذارید که می تواند صرف تمرکز بر چیزهایی شود که قابل کنترل هستند و شما آنها را می توانید تحت کنترل خود داشته باشید.
احساس ناامنی و تزلزل قاتل قدرت درونی است، یافتن و شناخت قدرت درونی به شما این توانایی را می دهد تا از موانع عبور کرده و با هر ناملایمتی و هر شکست، دوباره آغاز کنید، چرا که سختی های زندگی و شکست ها اجتناب ناپذیرند. زندگی افراد موفق در دنیا برهان روشن این موضوع است که در زندگی همیشه دشواری ها و به ویژه شکست ها وجود دارند و نشان می دهد که آنها با رویارویی با شکست های پی در پی و استفاده از انرژی بی انتهای قدرت درونی به این موفقیت ها دست یافته اند، چون قدرت درون، توانایی مقابله با مشکلات است، نه شکستن در مقابل آنها.
عقل سالم در بدن سالم است و این به راستی یک حقیقت انکار ناپذیر است که وقتی بدن انسان سالم است، اندیشه و عقل بهتر به کار گرفته می شوند.
وقتی ورزش می کنید، احساس قدرت بیشتری می کنید، وقتی از یک خوراک سالم و مناسب تغذیه می کنید احساس دوام می کنید. بنابراین برای جاری کردن قدرت درونی باید بدن را فعال و راضی نگه داشت، با حرکت دادن بدن انرژی بالایی ایجاد می شود. نظم و تمیزی در محل زندگی نیز تاثیر بسزایی در تقویت و بازسازی قدرت درونی ایفا می کند.

به منابع قدرت درونی خود رسیدگی و در آنها کاوش کنید، آنها می توانند به شما کمک کنند که حتی قوی تر از آنچه تصور می کنید باشید و وقتی هیچ چیز در محیط اطراف، شما را پشتیبانی نمی کند، احساس اطمینان کنید.
برای داشتن امکان دسترسی سریع به این قدرت باید آن را پرورش دهید و این پرورش نیاز به آموزش دارد.
به خود بیاموزید که گذشته را رها کنید، نگذارید اشتباهات و ناکامی های گذشته، تغذیه ی فکری امروز شما شوند. فقط به افکار مثبت اجازه ی رشد و نمو دهید، چون به هر چه تمرکز کنید، انرژی در آن مسیر به جریان می افتد.
اشتیاق را با تمرکز بر لیست چیزهایی که دوست دارید در خود به وجود بیاورید و به آن اجازه ی رهایی دهید .
هر جایی که نقصی پیدا کردید، بلافاصله به دنبال چیز خوبی که در آن وجود دارد بگردید. ترس هایتان را زیر سوال ببرید و سعی کنید پاسخ های متفاوت را به دقت بررسی کنید. خود را با هیچکس مقایسه نکنید، حتی با خودتان در گذشته. بپذیرید که تغییرات تحت کنترل شما نیستند و هم چنین می توانند به نفع شما باشند. بهترین تصویر ممکن را با نوشتن لیست موفقیت های زندگی و احساسات خوب و مثبت خود از خود ترسیم کنید. پرورش قدرت درون باعث افزایش عزت نفس می شود که همان احترام به خود و شرافت نفس است.
قدرت درون شما را قادر می سازد تا انگیزه های ناگهانی و عادت های غیر ضروری و زیان آور را کنترل کنید و بر تعلل و تنبلی غلبه کنید.
لزوم کند و کاو در منابع قدرت درون در این دوران چالش برانگیز پاندمی بسیار حیاتی است، پدید آوردن نظر مثبت نسبت به خود و اعتماد به قدرت و توانایی های خود و بالا بردن ظرفیت مدیریت احساسات و ایجاد انگیزه های قوی، می تواند امین ترین یاور و حامی شما در این شرایط و در هر زمان و شرایط دیگری باشد.
شما بیش از آنچه فکر می کنید و بیش از واقعیتی که از خود می دانید قدرت مند هستید چون از ظرفیت های استفاده نشده ی زیادی در مخزن عمیق قدرت درون خود هنوز استفاده نکرده اید!

Author-Kamelia Simab Counsellor and Life Coach
May 2021

www.simabconsulting.com
https://www.instagram.com/kameliasimab_coach/
https://www.facebook.com/KameliaSimabCoach/
https://www.instagram.com/kamelia_simab/
https://t.me/KameliaSimabphotography
Therapists in the form of animals درمانگرانی به شکل حیوانات

حیوانات برای انسان همیشه از جذابیت خاصی برخوردار بوده اند. در هنر غارهای باستانی اشکال به تصویر کشیده شده ی موجوداتی از نوع گاوی و هم چنین اهلی کردن حیوانات نشان می دهد که چگونه پیوند بین انسان و حیوان بیش از ۱۵۰۰۰ سال تکامل یافته است.
این رابطه در ابتدا به شکل کاری بوده به این معنی که حیوانات در شکار، کشاورزی و سایر کارهای لازم روزمره خدمات انجام می داده و هم از انسان محافظت می کرده اند.
حیوانات از زمان های دور همراه مطمئنی برای انسان ها با معلولیت های جسمی مختلف بوده اند و اما با گذشت زمان، هر چه بیشتر، ارزش درمانی خود را برای افرادی که در طیف وسیعی از شرایط و اختلالات روانی هستند را به اثبات رسانده اند.
درمان با کمک اسب (Equine-Assisted Therapy) از گذشته های دور وجود داشته و به حدود 460 سال قبل از میلاد برمی گردد که در یونان باستان از اسب برای "سواری درمانی" (Therapeutic Riding) استفاده می شده است.
در سال 1875 یک متخصص مغز و اعصاب فرانسوی پس از انجام مطالعات طولانی نشان داد که سوارکاری باعث بهبود عضله ها، حرکت مفاصل و خلق و خو در بیمارانی که دارای انواع اختلالات عصبی و جسمی بوده اند شده است.
در آغاز قرن 19 سوارکاری به انگلستان راه یافت و پزشکی در بیمارستان آکسفورد از سوارکاری برای کمک به بازسازی سربازان مجروح در جنگ جهانی اول استفاده کرد و از آن به بعد فیزیوتراپیست های انگلیسی از سوارکاری درمانی به عنوان وسیله ای موثر برای کمک به انواع معلولیت ها سود برده اند.
در سال 1940 صلیب سرخ امریکا نیز عده ای از جانبازان جنگ را به این منظور به مزرعه ای فرستاد تا از حیوانات مراقبت کنند که در نتیجه بهبودی سریع جسمی و روحی آنها در مقایسه با بقیه ی جانبازان که تحت درمان های معمول بودند بسیار چشمگیر بود.
در سال 1960 دکتر بوریس لوینسون روانپزشکی در نیویورک دریافت که سگش تاثیر مثبت قابل توجهی بر بیماران جوان با کم توانی ذهنی دارد. او به طور خاص کشف کرد که این بیماران با سگ او راحت تر معاشرت می کنند تا با انسان های دیگر. و وقتی یافته های فروید سال ها پس از مرگ او ترجمه و منتشر شد، تاثیر شگفت انگیز تراپی با سگ به اثبات رسید.
فیزیولوژی می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید چرا و چگونه حیوانات می توانند در درمانگری های مختلف تاثیر مثبتی داشته باشند. وقتی شما یک حیوان اهلی را نوازش می کنید، بلافاصله با تحریک مغز، سطح کورتیزول (Cortisol) در خون پایین می آید که منجر به تحریک و آزاد شدن انتقال دهنده های عصبی سروتونین (Serotonin) و دوپامین (Dopamine) می شود، این هورمون ها باعث کاهش فشار خون و ضربان قلب شده که بهبود حرکت در عضلات و بهبود خلق و خو را به دنبال دارد.
سطح پایین سروتونین و دوپامین در خون باعث افسردگی، اضطراب، اختلال در خواب و اشتها و کمبود انگیزه و اختلال در نحوه ی پردازش احساسات، اختلال در توانایی یادگیری و حافظه می شود. تمام تجربیات لذت بخش ما از لذت خوردن یک وعده ی غذایی خوب تا یک رابطه ی جنسی شامل ترشح دوپامین است.
تعامل با حیوان خانگی سطح هورمون اکسی توسین (Oxytocin) را افزایش می دهد که این هورمون خوشحال همانی است که مادران را به نوزادان پیوند می دهد، چرا که وقتی که یک سگ را در آغوش می گیرید این هورمون عشق و ارتباط و اعتماد، هم در انسان و هم در سگ، به هر دوی شما احساس عشق و نزدیکی بی قید و شرط می بخشد.

یک مطالعه ی استرالیایی روی 199 بیمار که با بیماری های افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) روبرو بودند، نشان داد که 94% از بیماران "کاهش اضطراب به وسیله ی تحریک لمسی" با لمس و نوازش سگِ همراهِ درمانگر و 51% از بیماران "قطع رفتار نامطلوب" با کمک همنشینی نزدیک با سگ نامبرده گزارش داده اند.
همانطور که اشاره کردم گونه هایی از حیوان درمانی و یا درمان با کمک حیوان (Animal-Assisted Therapy & Psychotherapy) از گذشته وجود داشته است و در زمان حال نیز هر چه بیشتر و تخصصی تر به منافع حاصل از تعامل با حیوانات در یک محیط درمانی توجه می شود.
روند درمان با حیوانات به طور معمول شامل مربی حیوان می شود که اغلب صاحب آن است، حیوان به هر جلسه آورده می شود و طبق دستورالعمل پزشک، برای دستیابی به اهداف درمان به فرد کمک می کند.
مربی و یا دستیار حیوانات معمولا باید در یک دوره ی آموزشی برای یادگیری نحوه ی تعامل با افراد و هم چنین چگونگی انجام انواع روش های درمانی حضور یابد، حیوانات نیز مجبورند از آزمایش های خاصی برای اطمینان از سلامت عبور کنند مثل بررسی سوابق ایمن سازی حیوان، انجام معاینات پزشکی و آزمایش خلق و
خو، تا مطمئن شوند که آنها رفتار مطلوبی با مربی و هم با فرد درمان شونده خواهند داشت. در آخر مربی و هم حیوان باید دوره ی آموزشی اطاعت را پشت سر بگذارند تا گواهینامه ی ایمنی و حرفه ای بودن را کسب کنند تا به این ترتیب بتوانند در بهترین شرایط ممکن به بیماران در بهبود عملکرد اجتماعی، عاطفی و شناختی کمک کنند.
در این روش درمانی از حیوانات متفاوتی بر اساس نوع اختلال و نوع درمان استفاده می شود که شناخته شده ترین آنها سگ، گربه، دلفین، فیل و اسب هستند.
اسب ها این موجودات زیبایی که ایستاده می خوابند، به دلیل توانایی حیرت انگیزی که در انعکاس احساسات و تجربه های درونی حسیِ مربی و یا سوارکار خود دارند، باعث شده که امکان فوق العاده ای را برای فرد ایجاد کنند تا بتواند برای شناخت شخصیت و رشد و یادگیری در مورد درون خود از آنها استفاده کند.
درمان به وسیله ی حیوانات می تواند جایگزین و یا مکمل درمان باشد.
نکته ی قابل توجه در این موضوع این است که سگ کمک درمانی با سگ سرویس متفاوت است و آنها از نظر حقوقی نیز از شرایط متفاوتی برخوردارند. به عنوان مثال سگ کمک درمانی اجازه همراهی با یک کارمند در یک موسسه را ندارد، اما سگ سرویس می تواند به همراه کارمند در تمام ساعات کاری حضور داشته باشد.
سازمان همراهی حیوانات خانگی (The Pet Partner Organization) در طی گزارش هایی نشان داده است که درمان با کمک حیوانات توانسته بسیاری از شاخص های مهم استرس و برخی دیگر از اختلالات را بهبود بخشد و به اثربخشی بیشتر درمان های بهداشت روانی در بین نوجوانان کمک کرده و هم چنین نقش مثبتی در اثربخشی آموزشی و انگیزشی کلی برای همه ی افراد با سنین مختلف داشته باشد.
هم چنین در درمان اختلال طیف اوتیسم (Autism Spectrum Disorder) و اختلال پیش فعالی و کمبود توجه (Attention deficit hyperactivity disorder) و روان گسیختگی و روان پریشی تاثیرات انکار ناپذیری داشته است.
و نیز حیوان درمانی توانسته به شرایط جسمی مثل صرع، نارسایی قلبی، درد ناشی از درمان سرطان، بهبود بعد از عمل و یا پس از سکته ی مغزی شدید و شرایط دیگری که باعث از دست رفتن مهارت های حرکتی در فرد می شوند، کمک های شایان توجهی داشته باشد.
در زندان ها نیز این روش درمانی برای از بین بردن فشارهای روحی و روانی بین زندانیان بسیار موثر بوده و بنابراین برنامه ای را برای زندانیان تحت عنوان برنامه های حیوانات زنده (Prison animal programs-PAP) تدارک دیده اند که در طی سنجش نتایج این برنامه ها مشاهده کرده اند که همراهی حیوانات با زندانیان تاثیر بسیار مثبتی در کاهش تخلفات شدید یا خشن داشته و به طور کلی باعث کاهش میزان تکرار جرم و افزایش میزان پیوستن مجدد و ادغام در جامعه پس از آزادی شده است.
مطالعات روانکاوی بالینی که در چندین مرکز مراقبت طولانی از سالمندان انجام شده نشان داده است که کمک درمانی سگ در کاهش علائم افسردگی تاثیر مثبت قابل توجهی داشته است.
دانشگاه UCLA نیز در طی پژوهشی علمی ثابت کرده که حیوان درمانی هم برای سلامت روان و هم جسم نقشی بسیار چشمگیر دارد. در این پژوهش نشان داده شده که یک حرکت ساده ی نوازش حیوانات، واکنش خودکار آرامش در بدن و روان را به دنبال دارد و تعامل با حیوانات به مدت 30 دقیقه باعث تحریک مغز و تولید هورمون های سروتونین، اکسی توسین و پرولاکتین (Prolactin) می شود، که پرولاکتین هورمونی است که نقش اساسی در متابولیسم و تنظیم سیستم ایمنی بدن دارد.
یافته های این پژوهش علمی در تعامل با حیوانات به طور تیتروار به شکل زیر است: میزان اضطراب در افراد مختلف کاهش یافته و مغز در حالت آرامش قرار می گیرد، تحریک ذهنی و هوشی ایجاد شده، حس تنهایی کاهش یافته، به یادآوری خاطرات در افرادی که از آسیب سر و یا آلزایمر رنج می برند کمک کرده، وقفه ای شادی بخش در افکار مزاحم بوده، در روند درمانی مانند کاتالیزور عمل کرده، باعث برداشتن اولین قدم برای صحبت کردن در افراد درونگرا و خجالتی شده که این نکته تاثیر بسزایی در عدم مقاومت فرد در جلسات درمانی داشته، کودکان با اوتیسم به طور قابل توجهی بیشتر از زبان استفاده کردند، تاثیرات مثبت جسمی: فشار خون کاهش یافته که باعث سلامت قلب و عروق می شود، مقدار مصرف برخی از داروها پایین آمده، ریتم تنفس در افراد مضطرب کند شده، بسیاری از هورمون ها مثل فنیل اتیل آمین که اثر شکلات تلخ را دارد در بدن آزاد شده که باعث بالا رفتن متابولیسم می شود، درد جسمی کاهش یافته و باعث شده در حین انجام حرکات ورزشی آرامش بیشتری وجود داشته باشد.

در یک محیط روان درمانی افراد در هر سنی می توانند از این روش درمانی تعامل با حیوانات استفاده کنند.
کودکان کم سن و سالی که نمی توانند احساس راحتی و نزدیکی جسمی و عاطفی با دیگران داشته باشند، با سهولت بیشتری می توانند این پیوند را با حیوانات تجربه کنند و هم چنین این رابطه می تواند به کودکان در بروز
و تقویت ویژگی هایی مثل صبر، احترام، همدلی، پذیرش، اعتماد به نفس، ابراز وجود و مسئولیت پذیری کمک کند. این ارتباط بین کودک و حیوان می تواند مهارت های ارتباط کلامی و غیر کلامی را در کودک پرورش دهد و به کودکان کمک کند تا بتوانند در مواقع دشوار زندگی روابط امن و محترمانه ای داشته باشند.
درمان به کمک حیوانات برای افراد مسن و سالخورده نیز تاثیر مثبت زیادی دارد مخصوصا برای آن دسته که قبلا سگ یا حیوان دیگری داشته اند و دیگر قادر به مراقبت از حیوان خود نیستند، این رابطه ی دوباره می تواند یادآور عشقی که به حیوانات داشته اند باشد و خاطرات خوب آنها را دوباره زنده کند.
هنگامی که همنشینی و رابطه با حیوانات می تواند این چنین دارای مزایای قدرتمند سلامتی برای انسان باشد، پس بنابراین حضور حیوانات خانگی که همیشه در دسترس انسان هستند می تواند موهبتی برای صاحبان آنها تلقی شود، و بی دلیل نیست که آنها بر این باورند که هیچ چیز قابل مقایسه با لذت برگشتن به خانه نیست وقتی همراهی وفادار با عشقی بی قید و شرط در انتظار توست!
این موجودات دوست داشتنی می توانند ارتباطات انسانی را برای صاحبان خود تقویت کنند. وقتی یک سگ را برای قدم زدن و پیاده روی روزانه بیرون می برید، غریبه هایی که هرگز در موقعیتی دیگر امکان و مجال نزدیک شدن به شما را ندارند، مکالمه ای را با موضوع و محوریت آن سگ با شما آغاز می کنند، حتی فقط لبخند یک رهگذر ارتباطی است که می تواند حال شما را خوب کند.
یک نظرسنجی از افراد 65 سال به بالا در یک محل مسکونی مخصوص افراد مسن نشان داده که حیوانات خانگی توانسته اند به این افراد احساس هدفمندی و انگیزه دهند و با کاهش احساس تنهایی و بیهودگی میزان معاشرت کردن را در آنها بالا ببرند!
از مزایای دیگر داشتن حیوانات خانگی مخصوصا سگ ها که عاشق راه رفتن هستند این است که میزان تحرک را در فرد بالا می برد.
بنا به توصیه ی مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها، هر فرد بزرگسال باید هفته ای 150 دقیقه تحرک و فعالیت ملایم هوازی را در برنامه ی خود داشته باشد تا بتواند آمادگی جسمی خود را از جهت تنفسی و قدرت عضلانی بالا ببرد و با استمرار در این برنامه ی روزانه، سلامت مغز خود را تضمین کرده و خطر ابتلا به بیماری های مزمن چون بیماری های قلبی و دیابت را کاهش دهد.
طبق پژوهش های علمی تحرک بدنی به ویژه هوازی توانسته حتی در افرادی که در معرض ابتلا به بیماری آلزایمر و زوال عقل هستند نیز تفاوت عمده ای ایجاد کند!
درست است که نگهداری از حیوان خانگی ممکن است هزینه دار باشد، اما در مقایسه با فواید غیر قابل انکاری که برای تک تک افراد خانواده دارد ناچیز است. بازی کردن و مشغول بودن با یک سگ حتی به مدت 15 دقیقه می تواند به شما حس آرامش و راحتی و شادی بدهد و با سطح بالای سروتونین و دوپامین در بدن خود می توانید از زندگی لذت بیشتری ببرید و تمرکز بیشتری بر کار و شغل و درس خود داشته باشید.
در مطالعاتی نشان داده شده که افرادی که دچار حملات قلبی شده اند و دارای سگ هستند دو برابر سریع تر و بیشتر بهبود یافته اند.
کودکانی که با حیوانات خانگی بخصوص سگ در خانه بزرگ شده اند خیلی بیشتر احساس مهم بودن و بالطبع حس رضایت را تجربه کرده اند، و هم چنین با احساس مسئولیت بیشتری تربیت می شوند، چرا که تکلیف روزمره ی یادآوری تغذیه، آب و شستشو و تمیز کردن حیوان را در بزرگترها دیده و هم خود بر عهده داشته اند. کودکانی که با سگ ها تعامل داشته اند نحوه ی معاشرت با چهره های جدید و کودکان دیگر را بهتر آموخته اند، و کمتر از کودکان دیگر به تماشای تلویزیون و یا بازی های ویدیویی علاقه نشان می دهند و وقت بیشتری را به تحرک و ورزش سپری می کنند، این موضوع بیشتر شایان توجه است وقتی دارای تک فرزند هستید و حضور یک حیوان خانگی می تواند برای سلامت جسمی و روحی و روانی او حیاتی باشد و او را از مرکز همه ی توجه ها خارج کند.
آمار و مطالعات در سال های اخیر نشانگر افزایش کودکان مبتلا به افسردگی و اضطراب از سنین بسیار پایین است! وجود و حضور یک حیوان خانگی بخصوص سگ می تواند به میزان بالایی احتمال ابتلا به این بیماری ها را کاهش دهد، و به کودکان گوشه گیر و درونگرا کمک کند که بیشتر در اجتماع حضور یابند، و به کودکانی که تاخیر در گفتار دارند کمک کند که توانایی صحبت و گفتار بیشتری پیدا کنند، و در مجموع مهارت تفکر و واکنش سریع خود در برابر وقایع اطراف را تقویت کنند.
سگ ها از شما، فرزند شما و محل زندگی شما محافظت و دفاع می کنند بدون انتظار و بی قید و شرط، واقعا یک سگ شما را بیشتر از خودتان دوست دارد!
بی شک داشتن و مراقبت کردن از یک حیوان از ما انسان بهتری می
سازد!

Author-Kamelia Simab Counsellor, Relationship & Personal Growth Coach
July 2021
ریشه ی همه ی دردها!
The root of all pains!

آیا هرگز از خود پرسیده اید که چرا ما انسان ها ناامیدی (Disappointment) را تجربه می کنیم؟
بسیاری از افراد با ناامیدی ها و ناامید شدن ها در زندگی می توانند مقابله ای درست انجام دهند. آنها توانایی تفکیک و تحلیل اتفاق نامطلوب و خبر بد را دارند و می توانند از آن درس گرفته و قوی تر ادامه دهند و اما برخی دیگر در این رابطه دچار تناقض و کشمکش شده و ناامیدی را به غم تبدیل می کنند.
این گفته که "ریشه ی همه ی دردها انتظار است" می تواند دلیل درستی برای ناامید شدن باشد.
امیدها و انتظارات ما آدم ها معمولا با واقعیت تطابق ندارند!
با توجه به ماهیت پیچیده ی میل در نهاد بشر، می توان گفت که هیچ تجربه ای نمی تواند کاملا دور از ناامیدی باشد. برخی از این ناامیدی ها تفاوت چندانی در زندگی ایجاد نخواهند کرد، اما برخی می توانند مسیر زندگی را تغییر دهند.
بسیاری از خواسته های ما ناخودآگاه، بلند و متعالی و اغلب متناقض هستند. متناقض به این معنی که وقتی به خواسته ی خود می رسیم باز هم ناامید می شویم، یا به این دلیل که آن موفقیت را نمی توانیم توجیه کنیم و خود را ناخودآگاه شایسته ی آن نمی دانیم، و یا خود را شایسته ی آن می دانیم، اما درمی یابیم که آن چنان که فکر می کردیم این موفقیت سعادت و شادی مورد انتظار را به ارمغان نیاورده است.
نحوه ی برخورد با ناامیدی، به سابقه ی رشد و تربیت ما در دوران کودکی و نوجوانی، رابطه با مادر و پدر و سایر تجربیات اولیه و سازنده ی شخصیت و باور های ما برمی گردد.
بعضی از افراد در رویارویی با ناامیدی، احساس شرم و تحقیر دارند و از این که نتوانسته اند ارزیابی و تصویر درستی از توانایی های خود داشته باشند، به لیاقت خود شک کرده و عصبانیت را به سمت خود هدایت می کنند. بعضی دیگر در هنگام ناامیدی دیگران را مقصر دانسته، و از افرادی که انتظارات آن ها را برآورده نکرده اند عصبانی شده و احساس کینه توزی و بدخواهی می کنند.
بعضی برای جلوگیری از ناامید شدن خود و دیگران، هرگز ریسک نمی کنند، اما برخی دیگر برای جلوگیری از ناامید شدن خود و دیگران در تلاش دائم برای به دست آوردن موفقیت های متفاوت بیشتر هستند.
هر دو دسته این افراد، می توانند در تارهای شبکه ی ناامیدی گیر کرده و احساس دلسردی، از دست دادن و حتی خیانت را تجربه کنند و ممکن است این احساسات آنها را به سوی غمی عمیق و طولانی سوق دهند.
آدم ها با روش های متفاوتی با ناامیدی برخورد می کنند. اگر رویارویی درستی با ناامیدی داشته باشید، می توانید خیلی چیزها در مورد خود و باورهای خود بیاموزید و مکالمه ی روشن تری با خود داشته باشید.
وقتی خبر بد و یا اتفاق ناامید کننده ای پیش می آید، این موضوع بسیار مهم است که به یاد داشته باشید بعضی ناکامی ها و ناامیدی ها غیر قابل اجتناب و برخی دیگر قابل پیش بینی و پیشگیری هستند، تشخیص تفاوت این دو از هم می تواند کمک بزرگی برای کنار آمدن به شکلی مناسب با یاس و ناراحتی باشد.
هم چنین از جمله کارهای مناسبی که برای غلبه با ناامیدی می توانید انجام دهید تجربه کردن احساس خودتان در زمان خبر ناامید کننده است، به این شکل که اجازه بدهید هر احساسی که در آن لحظه دارید نمایان شود و برای آن احساس تعریفی ارائه دهید، مثلا ترس، ناامیدی و یا ترس. با این کار ابتدا به احساس خود احترام گذاشته اید و سپس به خونسرد و آرام شدن خود کمک کرده اید که برای تصمیم و اقدامات بعدی به آن نیاز خواهید داشت.
هم چنین آن اتفاق را بررسی کنید که آیا به همان اندازه که فکر می کنید وحشتناک است یا این که تمایل انسانی برای دراماتیک کردن اتفاقات است.
انتظارات خود را نیز بررسی کنید که تا چه اندازه منطقی هستند و این که زیاد و غیر واقعی و بالا و دور از دسترس نباشند. این می تواند به شما کمک کند که از استاندارد های کمال گرایانه فاصله بگیرید و با شناخت بیشتر شروع به پذیرش واقعیت ها کنید.
هر چند که مغز ما کلا برای توجه به نکات منفی در زندگی اطراف ما طراحی شده که بخشی از مهارت های بقاست، اما در دنیای امروز خیلی مورد استفاده ندارد، به این خاطر دائما توصیه بر مثبت اندیشی می شود و هم چنین در هنگام استرس و ناامیدی به تمرکز و تنفس شکمی و رساندن اکسیژن زیاد به مغز سفارش می شود که باعث پایین آمدن میزان کورتیزول یا همان هورمون استرس در خون می شود و مغز می تواند سریع تر پیام بگیرد که همه چیز آرام است و جای نگرانی نیست!
اگر ناامید شدن به طور مکرر برای شما اتفاق می افتد، توصیه می شود درک و دریافت و رفتار خود را دوباره ارزیابی کنید، چرا که ممکن است شما ناامیدی را به زندگی دعوت می کنید و در ارتباطات خود نمی توانید خواسته های خود را از دیگران درست بیان کنید، و یا نمی دانید از خود چه انتظاری دارید و یا این که به آنچه دیگران به شما می گویند درست گوش می دهید.
منابع و پشتوانه های کمکی خود را برای گذر از ناامیدی ها بررسی کنید تا در زمان نیاز بتوانید کمک بگیرید و از تبدیل شدن ناامیدی به بی تفاوتی و افسردگی جلوگیری کنید.
از افرادی که به ناامیدی ها دامن می زنند و خود را مسئول پخش اخبار ناامید کننده و بد در زندگی بقیه ی مردم می دانند دوری کنید و اگر در معرض آنها قرار گرفتید نظرات آنها را از یک گوش بگیرید و از گوش دیگر بیرون کنید!
وقتی مشغول اخبار بد هستید، آنچه که در زندگی و دنیای اطراف درست است را از دست می دهید و فقط احساس غم و عصبانیت درونی می کنید و به مرور زمان این حس عصبانیت بخشی از هویت شما خواهد شد. فکر کردن به موقعیت ها و شرایطی که انتظارات شما را برآورده نکرده اند، هیچ سودی به جز ایجاد استرس غیر ضروری ندارد.
در این روزهای سخت و دوران دشواری که تک تک ما و کل دنیا به سر می بریم، به دنبال چشم انداز باشید و نکات مثبت را از وضعیت منعکس کنید.
به یاد داشته باشید شرایط همیشه در حال تغییرند!
فراموش نکنید که ناامیدی به معنای نابودی نیست!
علیرغم تاثیرات نامطلوب عاطفی،‌ ناامیدی می تواند ما را قوی تر و بهتر از پیش کرده و گشایشی به سوی بینش و خرد بیشتر باشد.
همیشه یادمان باشد که چگونه پاسخ دادن به ناامیدی یک انتخاب است!
و بدانید که شما توانایی دارید فراتر بروید!

Author-Kamelia Simab Counsellor, Relationship & Personal Growth Coach
August 2021

www.simabconsulting.com
https://www.instagram.com/kameliasimab_coach/
https://www.facebook.com/KameliaSimabCoach/
https://www.instagram.com/kamelia_simab/
https://t.me/KameliaSimabphotography
رضایت دیگران!
Satisfying others!

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا این قدر به دنبال تایید دیگران هستید؟ یا چرا احساس می کنید به جای رضایت خودتان کارهایی را برای جلب رضایت دیگران انجام می دهید؟
شاید این احساس شما را آزار می دهد و شاید هم از این که این احساس را دارید بی خبرید. چون این رفتار می تواند چنان در عمق روان ما ریشه داشته باشد که متوجه آن نشویم.
همه چیز با کمبود عزت نفس و یا اعتماد و احترام به نفس شروع می شود. علت اصلی اکثر رفتارهای جلب رضایت و تصدیق دیگران اعتماد به نفس پایین است.
حس نیاز برای داشتن رضایت دیگران از عوامل بسیاری ناشی می شود که برخی از آن عوامل به ژنتیک مربوط شده و برخی دیگر تاثیراتی است که از تربیت، تجربه های فرهنگی، تحصیلات و زندگی کاری و اجتماعی ایجاد می شود. بر اثر مرور زمان این عوامل بر هم تاثیر گذاشته و نیاز مبرم جلب رضایت دیگران برای انجام هر کاری را تشدید می کنند.
شاید بپرسید چگونه می توان خود را محک زد که آیا دارای این شخصیت و نیاز هستید یا نه. اگر یکی یا چند تا از مواردی که به آن اشاره خواهم کرد را دارا هستید به احتمال قوی این حس نیاز در شما وجود دارد.
- آیا وقتی چیزی که گفته و یا انجام داده اید توسط فردی مورد مخالفت قرار می گیرد، شما احساس ناراحتی و یا حتی توهین می کنید و آن را به عنوان خرده حساب شخصی محسوب می کنید؟
(ناراحت می شوید چون تامین نیاز جلب رضایت دیگران ناموفق بوده است.)
- وقتی نظر مهم یا غیر مهم خود را ابراز می کنید و فردی با نظر شما مخالفت می کند، آیا از نظر خود دفاع می کنید یا برای جلب رضایت او موضع گیری خود را تغییر می دهید؟
(تغییر می دهید چون به باورهای خود اطمینان ندارید و از تناقض داشتن با دیگران می ترسید.)
- آیا شما به بیشتر درخواست هایی که دیگران از شما دارند پاسخ مثبت می دهید و "نه" گفتن برای شما سخت است؟
(فرسودگی جسمی و عاطفی نتیجه ی نهایی این رفتار است و شما را به خشم و عصبانیت از همه چیزهایی که به آن متعهد شده اید سوق می دهد.)
- آیا ایستادن و پشتیبانی کردن از حقوق خود برای شما سخت و دشوار است؟ آیا قبول این که هر کسی هر کاری دوست دارد با شما انجام دهد ساده تر از حتی گفتن یک جمله ی دفاعی در مقابل کاری نادرست و غیرعادلانه و یا حداقل کاری که دوست ندارید است؟
(به دلیل عدم باور به قدرت های خود نمی توانید حدودی را برای دیگران ترسیم کنید که اجازه ی تخطی از آن را نداشته باشند، و به این ترتیب دیگران هم کمتر به شما اهمیت می دهند.)
- آیا تمایل به ارائه و پخش شایعات برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران و قرار گرفتن در مرکز توجه دارید؟
(این کار شاید به طور موقت می تواند اعتماد به نفس پایین شما را تقویت کند، اما در دراز مدت اعتبار خود را از دست می دهید.)
- آیا با نظر و عقیده ی شخصی که با او مخالفت دارید ظاهرا موافقت می کنید چه کلامی چه غیر کلامی، فقط به این دلیل که او از شما ناراحت نشود؟
(عدم صادق بودن با خود باعث این عملکرد می شود.)
- آیا وقتی سرویس و خدمات نامطلوب و یا کالایی نامناسب دریافت می کنید از آن شکایتی نمی کنید و در عوض از آن سرویس سپاسگزاری کرده و آن کالا را نیز پس نمی دهید و نگه می دارید؟
(با نادیده گرفتن حقوق خود کمبود ارزش شخصی خود را تقویت می کنید و به خود می گویید که لایق بهترین ها نیستید.)
- آیا به فهمیدن و یا دانستن موضوعی تظاهر می کنید؟
(در آن لحظه ی ناخوشایند که فردی تصور می کند شما چیزی را می دانید و یا مهارت خاصی را دارا هستید، شما به یک متقلب و جعل کننده تبدیل می شوید فقط برای جلب رضایت دیگران.)
- آیا احساس می کنید شما باید عذرخواهی کنید حتی اگر انکار و یا سرزنش نشده اید؟
- آیا در انتظار تعریف و ستایش دیگران هستید و اگر این نیاز برآورده نشود ناامید و ناراحت می شوید؟
- آیا برای پذیرفته شدن در یک جمع رفتاری مخالف با باورها و خواسته ی خود انجام می دهید؟ این رفتار در دوران دبیرستان برای حضور در جمع افراد محبوب و یا جمع شاگردان زرنگ شاید قابل بخشش باشد اما در بزرگسالی دیگر این طور نیست.
حالا سوال اساسی این است که آیا امکان دارد این نیاز مزاحم را از بین برد و اگر میسر است چگونه می توان این رفتار و نیاز به تایید دیگران را کنترل و مدیریت کرد.
با توجه به این که این رفتار یک واکنش ریشه ای است، سریع برطرف نخواهد شد، اما تمرین و تلاش به شما امکان می دهد که با شناخت و احترام به خود، دیدگاه خود را به تدریج تغییر دهید.
برای شروع ابتدا باید چگونگی آغاز این رفتار را یافته و تحلیل کنید، چرا که بیشتر اوقات این رفتار ریشه در اوایل زندگی ما دارد.
تاثیر رفتار پدر و مادر و به خصوص مادر در ایجاد این حس و رفتار انکار ناپذیر است. اختصاص دادن زمانی برای تحلیل این دوران ممکن است به شما در شناسایی عواملی که نیاز به تایید شدن را در شما به وجود آورده اند کمک کند.

موقعیت هایی را که تجربه کرده اید موضوع تمرین قرار دهید و ذهن خود را برای درک بهتر مفهوم رد شدن و یا مورد انتقاد قرار گرفتن باز و آزاد بگذارید. مثلا موقعیتی را که نتوانستید خودتان را به تاریخ تعیین شده برسانید و یا پروژه ای را که برایش کلی زحمت کشیدید رد شده را به عنوان بازخورد برای کمک به رشد و پرورش خود استفاده کنید.

ذهنیت هر انسان قابل تغییر است! با نگرش مثبت شما می توانید ذهنیت نیاز به رضایت دیگران را به ذهنیتی پویا تغییر دهید، به ذهنی که به رشد باور دارد و برای رشد و پرورش توانایی ها و مهارت های خود هیچ محدودیتی قائل نیست. مطمئن باشید با مداومت در این تمرین ها به مرور زمان حس نیاز به تایید گرفتن از دیگران را به خاطره ای دور تبدیل می کنید.

یکی دیگر از روش های از بین بردن حس نیاز به رضایت دیگران، تمرین تمرکز بر خود فرایند و پروسه به جای تمرکز بر نتیجه و عاقبت کار است. با این تمرین توانایی های خود را بیشتر و قدرت مقاومت در برابر ناامیدی و شکست را افزایش می دهید. مثلا وقتی تقاضای شما برای افزایش حقوق با مخالفت روبرو می شود، به جای این که احساس بی ارزشی و فاقد اعتبار بودن به خود راه دهید، بیشتر بر افزایش مهارت ها و کارایی های خود تمرکز کنید و بدانید با پیشرفت در این پروسه توجه ها به شما جلب شده و منجر به افزایش حقوقی که انتظارش را داشتید خواهد شد.
هر انسانی حق دارد افکار، عقاید و دیدگاه خاص خودش را داشته باشد! تفاوت یک دیدگاه و اعتقاد دلیل بر درستی یا نادرستی آن نیست. درستی و نادرستی کلا نسبی است. شما همانگونه که برای حق دیگران اعتبار قائل هستید به حق خود نیز باید احترام بگذارید. نظر و دیدگاه شما درست به اندازه ی نظر و دیدگاه شخص دیگر معتبر است.

وقتی نظافت، دوش گرفتن و لباس های مناسب می توانند تاثیر شگفت آوری بر سلامت روان بگذارند، تصور کنید چگونه احساسات منفی فرد نسبت به خودش می تواند سلامت روان او را به خطر بیندازد. به محض این که متوجه می شوید که گفتگوی منفی در مورد خود در ذهن تان آغاز شده فورا آن را با هر جنبه ی مثبتی که در خود می بینید به چالش بکشید. برای ایجاد لیستی از جنبه های مثبت شخصیت خود می توانید از دوستان و نزدیکان کمک بگیرید و این لیست را همیشه و همه جا در دسترس ذهن خود داشته باشید تا بتوانید در طول روز از آن استفاده کنید.

تعیین اهداف شخصی نیز می تواند کمک خوبی برای تحت کنترل درآوردن حس نیاز به تصدیق دیگران باشد. اگر این اهداف هر چند کوچک را در دفتری بنویسید اثربخشی بیشتری خواهید گرفت چرا که می توانید اهداف به نتیجه رسیده و مسیری که برای رسیدن به آنها طی می کنید را پیگیری کنید.

تهیه ی یک لیست از کارهایی که در طول هفته باید انجام دهید اگرچه به نظر ساده می آید، اما می تواند در تقویت اعتماد به نفس و کاهش استرس نقش مهمی را ایفا کند. این لیست باعث می شود که شما تشویق به انجام کارها در زمان کوتاه تری شوید. نکته ی اساسی در این تمرین این است که کاری را به تعویق نیندازید و حتما تا پایان هفته روی تک تک موارد لیست خط کشیده باشید. به مرور زمان نیاز مبرم به تصدیق و رضایت دیگران اهمیت خودش را از دست داده و جایش را به نیازهای پویای مثبت می دهد و به این ترتیب به ذهن مشکوک خود، ارزش ها و شایستگی خود را ثابت می کنید.

اشتباه کردن واقعیت اجتناب ناپذیر زندگی است! این که چه عکس العملی در مقابل آن داشته باشیم درجه ی اهمیت آن را تعیین می کند. رشد و پرورش روحی و روانی انسان از اشتباهاتی که تجربه می کند آغاز می شود. یافتن نکات مثبت در اشتباهات، نگاه کردن به اشتباهات به عنوان یادگیری و سپس ادامه ی کار بدون توجه به آنها، بهترین تمرین برای توانا و پر استقامت شدن در راه اهداف است.
اشتباه کردن خیلی بهتر از تظاهر به داشتن کمال است!

تمرین ساده اما منظم ورزشی و یا پیاده روی با آزاد کردن اندورفین (Endorphins) در بدن حس ارزشمندیِ انسان را بهبود می بخشد.

داشتن و حفظ یک عادت و رژیم غذایی متعادل و منظم می تواند
به بالا رفتن عزت نفس کمک کند. وقتی با آرامش و آگاهی
می خورید باعث آزاد شدن هورمون حس خوب دوپامین (Dopamine) در بدن می شوید. تداوم و تکرار منظم ترشح این هورمون در مغز حس شایسته بودن را به عادتی مثبت تبدیل می کند.
خواب سنگ زیر بنای بهزیستی روان و جسم انسان است!
چندین هورمون رشد و بلوغ جسمی فقط هنگام خواب در خون ترشح می شوند. هورمون رشد در بزرگسالان به حفظ ساختار طبیعی بدن و هم چنین متابولیسم از جمله سطح تعیین شده ی گلوکز در خون کمک می کند. حافظه و قدرت یادگیری ما مستقیما به خواب وابسته است. کمبود خواب منجر به اختلال در شناخت، کمبود حافظه، اختلال در توانایی حفظ توجه، تصمیم گیری و یادآوری خاطرات طولانی می شود.
خواب ظرفیت تفکر خلاق را افزایش می دهد و استطاعت قضاوت های استدلالی و حتی پردازش اطلاعات عاطفی را زیاد و بهبود می بخشد. خواب کامل و مناسب برای فردی که عادت به گفتگوی منفی با خود دارد حیاتی است! کیفیت خواب خود را بررسی کنید و از کسی که می تواند شما را در هنگام خواب مشاهده کند بخواهید تا مشاهدات خود را در مورد شکل خوابیدن و کیفیت تنفس به شما بدهد.

با جدیت در تداوم این تمرین ها و مراقبت از خود، شما به زودی در پی تکامل خود خواهید بود نه به دنبال جلب رضایت دیگران!

یادتان باشد اگر خودتان نتوانید خود را همانگونه که هستید بپذیرید و احترام بگذارید، چطور می توانید از دیگران این انتظار را داشته باشید!

Author-Kamelia Simab Counsellor, Relationship & Personal Growth Coach
Septembre 2021

www.simabconsulting.com
https://www.instagram.com/kameliasimab_coach/
https://www.facebook.com/KameliaSimabCoach/
https://www.instagram.com/kamelia_simab/
https://t.me/KameliaSimabphotography