Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
4.66K subscribers
9.87K photos
1.21K videos
256 files
4.04K links
وبگاه کالیمدور:

www.kalimdor.ir

💢 مرجع داستانی وارکرفت و سایر آثار بلیزارد💢

پیج ما در اینستاگرام:
https://instagram.com/kalimdor_ir

گروه تبادل نظر و بحث و گفتگوی دوستانه:
@Kalimdor_cm

ارتباط با ادمین:
@wolfheart_kenshin
Download Telegram
هالووین خوش بگذره👻🎃🤡

#مقاله ای از سرگذشت سوار بی سر در داستان وارکرفت:
t.me/Kalimdor_IR/6191


@kalimdor_ir
#مقاله
خلاصه ای از سرگذشت #وولجین ، وارچیف فقید #هورد :

t.me/Kalimdor_IR/3423




⚡️ @Kalimdor_ir

💫www.Kalimdor.ir 💫

🎗https://instagram.com/Kalimdor_ir🎗
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
Othmar #Garithos @kalimdor_ir 💫 www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
لرد اوتمار گرتوس شاید از معدود شخصیت های منفی الاینس باشد که به نژاد پرستی و اعمال خیانت علیه متحدان بلاد الف خود بعد از جنگ سوم شهرت دارد امّا همانند بسیاری دیگر از ویلن های داستان اوتمار نیز با رزائل اخلاقی خود بدنیا نیامده و سرگذشتی را از برای خود داشته است که سرانجام باعث شده به چنین انسانی تبدیل شود.

اوتمار تنها فرزند بارُن گرتوس حاکم سرزمین های مرزی لردران و کوئل تالاس و شهر بلکوود بود بعد از بزرگ شدن در این شهر او به عنوان یک شوالیه به ارتش الاینس در طول جنگ دوم پیوست.

در ابتدای این جنگ انسان ها از الف های برین برای مقابله با حمله ی هورد به سرزمینشان درخواست کمک کردند امّا الف ها تصمیم گرفتند که خود را وارد این جریان نکنند و با قلمداد کردن اینکه این جنگ انسان هاست و به آنها هیچ ارتباطی ندارد از فرستادن هرگونه نیروی کمکی خودداری کردند اگرچه آلریا ویندرانر از فرمان پادشاه و فرماندهان خود سرپیچی کرده و با جمع کردن عده ای از تکاورهای خود به کمک الاینس شتافت.

چندی بعد اورگریم دوم همر که به کمک زولجین و ترول های جنگلی اش برای حمله به لردران نیاز داشت به آنها وعده کوئل تالاس را داد و بدین گونه آتش جنگ به کوئل تالاس نیز رسید امّا علی رغم سیاست های خودخواهانه ی الف ها در قبال الاینس، انسان ها کمک خود را در راه دفاع از کوئل تالاس از آنها دریغ نکردند و نیروهایی را برای مقابله با هورد به این جنگل ها اعزام کردند که اوتمار نیز از جمله این افراد بود.

در حالی که اوتمار از سرزمین الف ها در مقابل حملات هورد دفاع میکرد عده ای از اورک ها از ارتش اورگریم خود را جدا کردند و به شهرهای حومه حمله ور شده و آنها را به آتش کشیدند که از جمله این سرزمین ها بلکوود - زادگاه اوتمار گرتوس بود در این حمله الف ها که اکنون رسما متحدی برای انسان ها بودند علی رغم اینکه میتوانستند نیروهای خود را برای نجات انسان ها به بلکوود بفرستند امّا بازهم از ارسال نیروهای خود خودداری کردند و تصمیم گرفتند با عقب کشیدنشان سربازان را برای دفاع از جنگل های خود آماده نگه دارند بدین گونه بلکوود به همراه تمامی ساکنان خود از جمله خانواده ی گرتوس توسط هورد نابود شد.

بعد از اتمام جنگ دوم و شکست هورد در کمال تعجب پادشاه الف ها آناستریان سان استرایدر مسئولیت خسارت های وارده به کوئل تالاس و سوخته شدن جنگل هایش را بر گردن شاه ترنس منتیل و الاینس انداخته و آنها را از این بابت سرزنش کرد و کوئل تالاس را از الاینس بیرون کشید؛ ترنس نیز در جواب بدو گفت که اگر الاینس وجود نداشت اکنون کوئل تالاس توسط هورد و ترول ها به کل نابود شده بود.

گرتوس بعد از اینکه شاهد تمامی این اتفاقات بود اعتماد خود را از دیگر نژادها به کلی سلب کرد و به نژاد پرستی متعصب تبدیل شد بعد از مرگ پدرش او تصمیم گرفت که در ارتش باقی بماند و برعهده گرفتن مقام پدرش را نپذیرفت امّا دیری نگذشت که به سبب شهرت او و نه شایستگی های شخص خود به شدت پیشرفت کرده و به فردی عالی رتبه در بین نیروهای نظامی تبدیل شد.

بعد حمله ی اسکورج و نابودی لردران توسط آرتاس منتیل، گرتوس بالاترین مقام زنده در بین نجات یافتگان بود و بعد از شکست لژیون در جنگ سوم تصمیم گرفت تمامی مردم باقی مانده را جمع آوری کند و سرزمین ها را از اسکورج باز پسگیرد در این راه کیل تاس و بلاد الف هایش که آنها نیز سرزمینشان توسط اسکورج نابود شده بود به آنها ملحق شدند امّا گرتوس ظلمی را که الف ها به او و مردمش کرده بودند به هیچ وجه از یاد نبرده بود و باور داشت که اتحاد با نژاد های دیگر چه دورف و چه الف چیزی جز ضرر برای انسان ها به ارمغان نخواهد آورد؛ الف ها فراموش کرده بودند که زمین گرد است و اکنون گرتوس سرانجام فرصت داشت که انتقامش را از این نژاد بگیرد.
#مقاله
@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#Nathanos @kalimdor_ir 💫 www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir 👇👇#مقاله #ناتانوس 👇👇
انسانی تکاور ، ماهر و خبره ، در خدمت الف های برین کوئل تالاس با چهره‌ای همیشه جدی آماده بود تا برای حفاظت از مردم و سرزمینش جانش را فدا کند اما سرنوشت او راه تاریک تری برایش رقم میزد ...
ناتانوس ماریس طلاییه دارِ فرمانده تکاوران سیلورمون ، سیلواناس ویندرانر بود. هم سیلواناس و هم ناتانوس نسبت به هم احساساتی داشتند و در دل عاشق یکدیگر بودند. در زمان جنگ دوم زمانی که اورک ها قصد حمله به سرزمین باستانی کوئل تالاس را داشتند ناتانوس آماده جان فشانی بود. اما او زنده ماند و شاهد نابودی کوئل تالاس نه به دست اورک ها بلکه به دست اسکورج بود. و این زمانی بود که جانش را فدای سرزمینش میکرد. همه‌ی چیز هایی که زمانی به آن وابستگی یا علاقه داشت از دست رفته بود. حتی خاطرات و هویتش
مدت زمانی که بازیچه قدرت آمرانه لیچ کینگ بود خیلی به طول نینجامید که ناجی اش سر رسید و او را از زیر سلطه آرتاس نجات داد. سیلواناس نیز همچون او به یکی از نامردگان تبدیل شده بود اما از خود اراده داشت و در خدمت لیچ کینگ نبود. با شنیدن نام خود از زبان سیلواناس ، گذشته‌اش را به یاد آورد. او حالا در خدمت ملکه بانشی ها میبود و مختارانه جانش را برای او فدا میکرد. او همانند دیگر نامردگان از بند رها شده علیه لیچ کینگ شد. علیه او و تمام کسانی که رهایشان کرده بودند. ناتانوس حالا از رها شدگان بود ، از فورسیکن ، و قهرمان بانوی سیاه.
او ناتانوس دلهره آور بود.

ناتانوس همچون زندگی پیشینش که انسانی میرا بود به سیلواناس خدمت میکرد. و با حمله لژیون سوزان آماده کشتن هزاران شیطان و شاید فدای جان برای ملکه اش میشد. اما او زنده ماند و به بانویش که حالا به لطف آخرین کلمات ولجین پیش از مرگ، جنگسالار هورد شده بود ، خدمت میکرد. سیلواناس جنگ علیه الف های شب را آغاز کرد. جنگی که به نابودی درخت جهان ختم شد. سیلواناس دستور سوزاندن تلدراسیل را داد و ناتانوس اطاعت کرد. جنگ بزرگی که مدت ها منتظرش بودند آغاز گشت و انسانها و متحدینشان برای باز پس گیری لردران ویران شده به پا خواستند. هورد آماده شده بود با تمام قدرت از آندرسیتی دفاع کند اما سیلواناس تمامی احتمالات حتی شکست را درنظر گرفته بود پس برای الاینس آخرین تله خود را آماده کرد. ناتانوس میدانست چه باید بکند. با علامت شروع یعنی فریاد مخصوص بانشی ها که از دهان سیلواناس بیرون آمد افراد ناتانوس دست به کار شدند. لردران و شهر زیرین به زیر گاز های سبز متعفن و سمی فرو رفت و سیلواناس نفرت خود را به همگان نشان داد. حالا جنگ گسترش میافت و باید متحدینی برای نبرد فرا میخواندند. پس ناتانوس رهسپار سرزمینی مخفی شد. سفر به قلمرو زاندالاری ها شروع شد و به لطف تالانجی و مرحمت لوآ از چنگ کشتی های الاینس گریختند و ناتانوس به مقصد رسید. شاه رستکان قربانی ملتش شد و دخترش با سیلواناس پیمان اتحاد بست.
نایت الف های خشمگین در پی انتقام تلدراسیل به کمپ های فورسیکن و هورد حمله کردند با رهبری تیرانده که اکنون به قدرتی بسیار بالا از سمت الهه ی خود رسیده بود و ملفاریون استورم ریج دروید اعظم ازراث اکنون جبهه ای جدید در جنگل های تاریک دارک شورز شکل گرفته بود و ناتانوس و افرادش موظف بودند تا این سرزمین ها را برای هورد حفظ کنند.
مدت ها پیش بدن ناتانوس با قربانی شدن پسرعمویش ترمیم شد و ناتانوس به یاد داشت که والکیر قدرتمند تقریبا همه‌ی قدرتش را فدا کرده بود. حالا سیلواناس قصد داشت یکی دیگر را به زندگی باز گرداند و باز والکیری دیگر. افراد سیلواناس جسد درک پرادمور پسر ارشد آدمیرال دیلین فقید را پیدا کرده بودند و ناتانوس شاهد بازگشت او به زندگی بود.
دقایقی بعد از اینکه ناتانوس با کمک انرژی حیات پسرعمویش ترمیم شده بود در حالی که زره به تن میکرد برای اولین بار احساس پشیمانی کرد. اما آیا این تجربه همانطور که برای اولین بار میبود برای آخرین بار نیز بود؟
کسی نمیتواند تصور کند پایان کار بانوی تاریک و قهرمانش چه خواهد شد.
آیا هنوز عشقی در میانشان باقی مانده بود؟
آیا بالاخره او جانش را فدای بانویش میکند یا به گمان خیلی ها در خیانت میمیرد؟
#مقاله

@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
#مقاله
خلاصه‌ای از سرگذشت #وولجین #voljin ، وارچیف فقید #هورد :

t.me/Kalimdor_IR/3423




@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#Alliance #Horde #Human #Orc @kalimdor_ir روایتی کوتاه از جنگ دوم 👇👇👇
جنگ اول با تمام بزرگی اش درمقابل جنگ دوم جنگی کوچک به حساب می آمد چرا که تقریبا تمامی فرمانروایی های بزرگ ازراث درگیر این جنگ شده بودند هورد با تمامی قبایل وارد شده به ازراث میجنگید تا خانه‌ای برای خودشان تصاحب کنند و از طرفی دیگر انسان ها باید از جان و مال خود دفاع میکردند. دورف ها و بعدها الف ها نیز درکنار انسانها ایستادگی کردند و نام الاینس را بر خود نهادند.
اورک ها نیز متحدینی برای خود پیدا کرده بودند. حالا هورد نه تنها شامل اورک ها و اوگر هایی نیرومند بود بلکه ترول ها و حتی اژدهایان قرمز ازراث را کنار خود داشتند. ترول ها به این پیوستن راضی بودند اما اژدهایان به اجبار تن به بردگی داده بودند. قبیله دراگون ماو اهریمن روان را در یک کوهستان یافته و الکسترازا ، ملکه اژدهایان را برده خود کرده بودند.
اما این فقط یک سوی جریان بود. گولدان برای دوم همر شوالیه های مرگ و سپس اوگر هایی دو سر و قدرتمند را آماده رزم کرد.
نبرد از راه زمینی توسط سربازان الاینس و نبرد هوایی به لطف شیردال های دورف ها در جریان بود؛ هورد از راه دریا نیز با کشتی هایی حرکت کرده بود و حالا این کشتی ها خطری برای سواحل الاینس بود. ناوگان کول تیراس به فرماندهی دریاسالار دیلین پرادمور در مقابل این کشتی ها میجنگیدند.
و تمامی این نبردها امواج تاریکی بود که قاره را درمینوردید.

در هر دو طرف گسستگی ها و خیانت هایی نیز در جریان بود برای الاینس خیانت شاه آلتراک و برای هورد خیانت گولدان.
به لطف خیانت اول اورگریم به لردران رسید.
هورد داشت پایتخت لردران را تسخیر میکرد که خیانت وارلاک و بسیاری از مشکلات دیگر او را مجبور به صادر کردن دستور عقب نشینی کرد.
گولدان از کشتی های هورد تعدادی را دزدیده بود و اورگریم برای دنبال کردنشان اژدهاسوارانش و بقیه کشتی ها را فرستاد.
اما نبرد در دریا ناوگان الاینس درحالی که از سوی اژدهایان آتش باران میشدند بسیار سخت بود. کشتی ها میسوختند و انسان ها جان میدادند. و دریاسالار شاهد سوختن کشتی ها و مرگ پسر خود بود.
فرمانده الاینس - آندوین لوتار و سربازانش به تعقیب اورگریم پرداختند. فقط معجزه ها به آنها یاری میرساندند: پراکنده شدن قبایل، رسیدن نیروی روشنایی از سوی اوتر، و ایمان تورالیون که با مرگ لوتار قوی تر شد پیروزی را به ارمغان آوردند. هورد که استورم ویندِ تنها را شکست داد، اکنون در جنگ دوم درمقابل الاینس یا زانو میزد و شکست را میپذیرفت یا فرار و پراکنده میشدند.
سرانجام درگاه نیز توسط کدگار فروریخت تا بدین گونه بعد از سال ها ، جنگ میان هورد و الاینس پایان پذیرفت.
#مقاله
@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
بررسی شخصیت آرتاس منتیل مطابق با کتاب کرونیکل - پارت اول 👇👇

#Arthas #Lichking #مقاله

@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
هنگامی که از فرزندان مرگبال گفته می‌شود درمیان همه‌ی اژدهایان سیاه احتمالا به یاد فرزندان ارشدش، نفارین و اونیکسیا خواهیم افتاد که دیوانگی پدرشان را به ارث برده بودند. آنها تا زمان دگرگیسی یک به یک مرگشان رسید و مرگبال تنها ماند تا اینکه در آخرین اقدامش برای جنگ با فانیان او نیز کشته شد.
گروه پرواز اژدهایان سیاه از بین رفت امّا عده‌ای اندک موفق شدند به حیاتشان ادامه دهند که شاید برجسته ترین آنها راثیون باشد. او که از فساد خدایان باستانی در امان مانده بود در میان فانیان ساکن‌شد البته در ابتدا بی‌اعتمادی‌هایی نیز به او می‌شد اما راثیون همچنان سعی داشت خود را مردی به دور از دیوانگی خانوادگی‌اش نشان دهد.
راثیون شاهد نبردهای هورد و الاینس بود که حتی تا پانداریا کشیده‌شد و در همین مدت او با آندوین رین شاهزاده‌ی استورم‌ویند آشنا و سپس دوست شد.
هنگام برگزاری دادگاه گراش در پانداریا در کنار آندوین سوار بر کشتی به این قاره سفر کرد و در دادگاه حضور داشت. اما او فقط برای بودن در آن جلسات قدم به آنجا نگذاشته بود. افکار بلندپروازانه و جسورانه‌ی راثیون برای محافظت از ازراث تا جایی بود که تصمیم داشت از جهان‌های موازی تعداد زیادی هورد جمع آوری کند و به کمک ازراث بیاورد تا درکنار یکدیگر بتوانند در مقابل لژیون صف آرایی کنند.
و چه کسی بهتر از گراش برای اینکه به گذشته فرستاده شود و مردمش را به سمت ازراث رهبری کند؟
اما همین اشتباه راثیون بود. گراش هل‌اسکریم بدترین گزینه بود.
راثیون در اجرای نقشه تنها نبود. کایروزدورمو از گروه اژدهایان برنزی و نیز اورک های وفادار به گراش هم جزوی از نقشه بودند. کایروز دستگاهی که به همراه همتای خود کرومی ساخته بود تا رویاهایی از گذشته را برای دادگاه نشان دهد را دستکاری کرد و در جلسه آخر آن وسیله یعنی رویابین زمان درگاهی گردبادی به وجود آورد که اشکال منفی افراد حاضر در دادگاه را از تایم لاین های دیگر به آنجا بفرستد. همزمان با آشوب به راه افتاده در داخل دادگاه، وفاداران گراش سوار بر اژدهایان لایتناهی به آنجا حمله کردند. و گراش که قبل تر آزاد شده‌بود به همراه کایروز به داخل درگاه گریختند و به درانور در تایم لاین دیگری رفتند.
او همانطور که راثیون پیشبینی کرده بود عمل نکرد. گراش پدرش را متقاعد کرد به ازراث حمله کند و آن را فتح کنند. پس آیرون هورد پدید آمد، بلایی دیگر که قرار بود بر سر ازراث بیاید. اما نهایتا این خطر برطرف شد ولی گولدان از زمان خود گریخت و به ازراث آمد و دروازه‌ای برای ورود سوم لژیون فراهم کرد. حمله سوم نیز همچون دفعات قبل تر زخم‌هایی بر دنیای ازراث وارد کرد و در راس مهمترین تلفات ازراث رهبران هورد و الاینس، واریان و ولجین بودند و نیز پالادین بزرگ تیریون فوردرینگ.
نبرد با لژیون هم تمام شد اما بخاطر جنگسالاری سیلواناس ویندرانر ازراث متحمل جنگ دیگری بین دو قدرت ازراث شد. و پس از آنکه جنگ بخاطر فداکاری واروک ساورفنگ تمام شد فانیان فهمیدند نزاث خدای باستانی که سال‌ها برای جنگ با مردم ازراث برنامه‌ریزی کرده بود حمله‌اش را آغاز کرده است.

با نگاهی سریع و غیر منصفانه به گذشته مقصر تمامی این سیر اتفاقات راثیون خواهد بود. اما او که از اشتباهش مطلع بود و همیشه سعی در محافظت از ازراث داشت در تمام این مدت که گذشته بود به دنبال راه‌هایی بود که خود را از دیوانگی که پدرش به واسطه خدایان باستان مبتلا شده بود حفظ کند و نهایتا موفق شده بود.
پس وظیفه خود دانست به کمک فانیان رفته و با دوست قدیمی‌اش آندوین صحبت کند و از تجربیاتش به او بگوید.
او با مگنی سخنگو به تالار استورم ویند رفته با شاه جدید انسان‌ها ملاقات کرد.
در ابتدای ورودش او با مشتی از طرف آندوین استقبال و بخاطر مرگ پدرش سرزنش شد. اما راثیون یادآور شد که پدر او هم بخاطر خدایان باستان مرده بود.
و حالا او برای جلوگیری از مرگ های بیشتر به آنجا رفته بود.
نبرد با خدای باستانی نزاث به زودی آغاز میگشت و راثیون آماده‌ی انجام کاری بود که پدرش از آن باز مانده بود، محافظت از ازراث.
اما آیا او از دیوانگی پدرش در امان خواهد ماند یا اینکه در دام نجواهای دیوانه کننده نزاث خواهد افتاد؟
#مقاله #Wrathion

@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑

مسترگیم، اولین پلتفرم کاملا مطمئن💥💥💥
تحویل تمامی محصولات بلیزارد بصورت لحظه‌ای و آنی:
👉👉👉 mrgame.ir 👈👈👈

مورد تایید وبگاه کالیمدور🔥
#Akama

@kalimdor_ir

💫 www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir

#مقاله سرگذشت آکاما
بخش اول👇👇👇👇👇
#Sylvanas Windrunner
Ranger-General of Silvermoon, Dark Lady, Banshee Queen, Queen of the Forsaken, Warchief of the Horde and...

⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️
#مقاله :
مروری کوتاه بر گذشته و سیلواناس ویندرانر:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سن‌لین‌ها گروهی از بزرگترین پیروان شاهزاده کیل‌تاس بودند که توسط لیچ کینگ به شکل نامرده‌هایی خون آشام از مرگ برخواستند.
و ملکه‌ی خون لاناثِل ، رهبر آنها بود.


بیشتر زندگی لاناثل نامعلوم است اما آنچه شناخته شده است این است که او با تالوراین داونسیکر دوست بوده است و تا قبل از حمله اسکورج به کوئل‌تالاس در آرامشی نسبی زندگی می‌کرد.

به دنبال نابودی موطن الف‌های برین، شاهزاده کیل‌تاس سان‌استرایدر از دالاران بازگشت و به احترام همنوعان کشته شده‌ی خود ، مردمش را الف‌های خون نامید.

هنگامی که الف‌ها شروع به تجدید قوا و بازسازی می‌کردند ، لاناثل به کوئل‌دِلار برخورد کرد ، شمشیری زمانی توسط دوستش تالوراین استفاده می‌شد.

پس از آنکه کیل‌تاس لورتمار ترون را به عنوان فرمانده کوئل‌تالاس منصوب کرد و به او دستور حفاظت از مردمشان را داد، به همراه گروهی از افرادش به کمک الاینس شتافت تا در جنگ با اسکورج آنان را یاری دهد.

لاناثل یکی از بی‌شمار الف‌های خونی بود که تحت فرماندهی کیل‌تاس به اوتلند گریختند. همچنین او در حمله به آیس‌کراون نیز حضور داشت و در تمام ماجراهای خطرناکشان همراه کیل‌تاس بود تا در انتقام از اسکورج او را یاری دهد.

با این حال اما آرتاس از پس ایلیدن و کیل تاس و افرادشان بر آمد و آنان را شکست داد. بازماندگان که لاناثل هم یکی از آنها بود فرار کردند و در سراسر تپه‌های یخی شمال پراکنده شدند.

اما لیچ کینگ پس از برخواستن به دنبال تمام کسانی که او را به چالش کشیدند رفت و آنها را تبدیل به خادمان نامرده‌ی خود کرد.

لاناثل هنگام روبه‌رو شدن با آرتاس با تمام وجودش با کوئل‌دِلار به او ضربه زد اما آرتاس او را شکست داد و با فراست‌مورن او را به فساد کشاند. او حالا رهبر سن‌لین‌های خون آشام بود. گروهی که برای نظارت بر چگونگی حملات به سرتاسر ازراث به کار گماشته شدند.
ملکه‌ی خون لاناثل با اشتیاق وظایف جدیدش را انجام می‌داد اما هر بار که به شمشیرش می‌نگریست و به یاد زندگی پیشین‌اش می‌افتاد درونش سرشار از خشمی دیوانه‌وار می‌شد.

او که این ویرانی را تاب نمی‌آورد با فریادی بلند که در کل آیس‌کرون پیچید کوئل دِلار را خرد کرد و تکه هایش را تا جایی که می‌توانست پرت کرد.

لاناثل سپس خانه خود را در تالار خونین قعله‌ی آیس کرون بنا کرد.
محافظانش كلسِث ، تالدرم و والنار بودند ، كه به ترتیب پس از شکست در قلعه آتگارد ، آن‌کث و ناكسْسنر توسط لیچ‌كینگ به زندگی بازگردانده شدند.
و در آخر او در همین تالار با مرگ نهایی خود روبه‌رو شد.

البته در اکسپنشن سرزمین‌های سایه او مجدداً احیا می‌شود.

Blood-Queen Lana'thel
Queen of The San'layn or #Darkfallen
#مقاله

⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️

💫 www.Kalimdor.ir 💫

🎗 https://instagram.com/Kalimdor_ir 🎗
#sylvanas Windrunner in #Shadowlands

Ranger-General of Silvermoon, Dark Lady, Banshee Queen, Queen of the Forsaken, Warchief of the Horde and...

⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️
#مقاله :
مروری کوتاه بر گذشته و سیلواناس ویندرانر:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
t.me/Kalimdor_IR/11478
zzeraku in #Hearthstone
زیراکو اژدهای دوزخی داخل کتاب شب اژدها.
توضیحات تکمیلی درمورد این نژاد فرعی از اژدهایان :

پس از جنگ دوم ، و هنگامی که نرزول بیشمار درگاه به سوی دنیاهای دیگر را در درانور باز کرد سیاره متلاشی و انرژی‌های مارپیچ زیرین به باقی مانده‌ی این دنیای در هم شکسته روانه شد.
تخم های گروه پروازی اژدهایان سیاه که توسط مرگبال در سیاره رها شده بودند ، در معرض انرژی‌های مارپیچ زیرین قرار گرفتند. در نهایت اژدهایانی که از آن تخم‌ها بیرون آمدند اژدهایان دوزخی بودند. این اژدهایان قادر بودند تا جسم خود را مادی یا غیر مادی کنند.
این گروه پروازی به دسته‌های مختلفی تقسیم شدند. عده‌ای به اسارت قبیله‌ی شکم اژدها در آمدند. گروهی دیگر توسط یک اژدهای دوزخی دیوانه به اسم وراکو رهبری می‌شدند. تایریگوسا وراکو را شکست داد و هدایت گروه را برای بررسی فیزیولوژیک این اژدهایان به عهده گرفت.
در طی حمله به اوتلند، راگناک بلادریور یکی از شوالیه‌های مرگ گولدان، قصد داشت تا ایلیدن را شکست دهد و فرمانروای اوتلند و در نهایت ازراث شود. او برای رسیدن به این اهداف گروه‌های فل اورک را متحد و معامله‌ای با کاداوان یک مزدور اثیریل، برای به بردگی در آوردن اژدهایان دوزخی کرد. کاداوان دستگاهی اختراع کرد که با آن توانستند اژدهایان دوزخی را به بردگی بگیرند. در نهایت راگناک موفق شد رقبای خود از جمله قبیله‌ی شکم اژدها را شکست دهد و سربازان و اژدهایان باقی مانده‌ی آنان را به ارتش خود ملحق کرد. راگناک به درگاه سیاه حمله کرد و با نیروهای متحد ازراث روبه‌رو شد. در طی نبرد کاداوان به اسارت تایریگوسا درآمد. کاداوان در ازای جانش حاضر شد تا اطلاعات لازم برای غیرفعال کردن دستگاه را بدهد اما قبل از آن دستگاه توسط نیروهای ازراث نابود شد. کادوان ادامه داد با اینکه اژدهایان دوزخی آزاد شدند، با نابودی دستگاه قلاده‌های آنها تمام انرژی آنان را جذب می‌کند و می‌کشد. تنها راه نجات آنها پیدا کردن یک منبع انرژی پایدار است تا قلاده‌ها توان جذب انرژی بیشتر نداشته باشند.
تایریگوسا با این باور که تنها راه نجات انها جادوی آرکین است آنها را با بازکردن درگاهی از اوتلند به نکسوس در ازراث آورد تا نجاتشان دهد. اما زیراکو و دیگر اژدهاییان دوزخی با جذب قدرت نکسوس دیوانه شدند و تصمیم گرفتند تا ارباب خودشان باشند. اژدهاییان دوزخی به اژدهایان آبی حمله کردند و تلاش کردن تا نکسوس را برای خود تصرف و قدرت این مکان باستانی را جذب کنند. در حین نبرد مالیگوس از خواب بیدار شد و تمام اژدهاییان دوزخی -به غیر از زیراکو- را جذب کرد. این عمل منجر شد که مالیگوس بعد از ده هزار سال عقلانیت خود را بدست بیاورد و به وظیفه باستانی خود بازگردد.
زیراکو اما اسیر زندارین ویندرانر شد و به سینسترا همسر مرگبال تحویل داده شد تا برای خلق اژدهاییان گرگ و میش مورد آزمایش قرار بگیرد و در نهایت توسط دراگوناکس که حاصل آزمایشات موفق سینسترا بود، کشته شد.
بعد ها تایریگوسا به اوتلند بازگشت تا نسل جدیدی از اژدهایان دوزخی را مورد مراقبت قرار دهد.

#مقاله

⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️

💫 www.Kalimdor.ir 💫

🎗 https://instagram.com/Kalimdor_ir 🎗
Tidestone of #Golganneth

سنگ جزرومدی گلگانث یکی از ارکان آفرینش تایتان‌هاست. در زمان نظم‌دهی به ازراث تایتان‌ها به نگهبانان ارکان آفرینش را اعطا کردند تا از آن برای خلق رودها و دریاها استفاده کنند. پس از پایان کار این اشیاء گم و در جاهای متفاوتی پراکنده شدند.

الف‌های اشرافی باستان پس از جستجوی فراوان در سرتاسر کالیمدور، آنها را پیدا کردند و به غزانه اشیاء قدیمی سورامار منتقل کردند. طی نبرد باستانیان ساحره‌ی اعظم الیسانده و متحدانش در سورامار، در مخالفت با ملکه آشارا از ارکان آفرینش استفاده کردند تا مانع ایجاد درگاه دیگری در معبد الون توسط لژیون سوزان شوند. پس از موفقیتشان به دلیلی نامعلوم گلگانث به دانش‌سرای نارثالاس برده شد.

هنگامی که شاهزاده فاروندیس به مقابله با ملکه آشارا روی آورد، تلاش کرد با استفاده از سنگ جزرومد، چشمه جاودانگی در زین‌آشاری را نابود کند تا دروازه را ببندد و مانع پیشروی بیشتر لژیون شود. اما یک اشرافی وفادار به آشارا، ملکه را باخبر کرد.

آشارا با نمایشی ترسناک از قدرت آرکین، به سنگ اندکی لطمه زد و موجی از انرژی تاریک را بر سرتاسر آسونا رها کرد. در نتیجه کل منطقه کاملاً نابود شد و شهروندانش در نفرینی گرفتار شدند تا از آن پس به شکل ارواح زندگی کنند.

این شی باستانی گلگانث ده هزار سال بعد در جریان سومین حمله لژیون سوزان و در آسونا پیدا شد. درواقع سنگ گلگانث توسط بانوی امواج آثیسا و جنگسالار پارش دزدیده شد تا ملکه آشارا بتواند آن را برای اهداف خود بازسازی کند.

پارش درحالی که توسط آثیسا پشتیبانی میشد آن را به مکانی به اسم «چشم آشارا» که توسط آثیسا بازسازی شده بود برد تا خشم آشارا (موجودی عنصری از آرکین) را احظار کند. شی در بالای مخلوق عنصری معلق شد و زمانی که خشم شکست خورد سنگ نیز بر زمین افتاد. پس از آن سنگ در اتاق پورتره حجره نگهبانان دالاران بازسازی و تعمیر شد.

⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️

آشارا بعداً بانو ساسزین و هارجَتان را برای بازپسگیری گلگانث به مقبره‌ی سارگراس فرستاد چرا که آنها سنگ را برای بستن درگاه لژیون به مقبره منتقل کرده بودند. هنگامی که آنها کشته شدند، سنگ در سریر آبیسال در زیر مقبره فعال شد تا درگاه و مقبره را مهر و موم کند.
پس از سقوط لژیون، سنگ با حفظ مهر و موم در مقبره سارگراس نگهداری شد. نیروهای آشارا اما سنگ را زمانی که بی محافظ شده بود دزدیدند.

در جنگ چهارم به وسیله‌ی آن شکاف و گرداب عظیمی در اقیانوس و در اطراف ناژاتار ایجاد شد و نیروهای الاینس و هورد را در قلمرو ملکه به دام افتادند. قدرت سنگ همچنین نیروی انتقام‌جوی نپتولون را نیز همانند دریا دور نگه داشت. سنگ حالا در تلاقی جزرومدی در حاشیه دروازه ملکه نگهداری می‌شد. هورد و الاینس از نیزه‌های سورمار برای نابود کردن طلسم سنگ استفاده کردند. پس از آن جینا پرادمور و ساحره اعظم تالیسرا از قدرت سنگ برای بازکردن مسیری به سوی «قصر ابدی» بهره‌بردند.

#مقاله
⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️

🌟 Site: Kalimdor.ir 🌟

🔥Gp: @Kalimdor_cm 🔥
#Dreadlord Anetheron, Envoy of Archimonde

⚡️ @Kalimdor_ir ⚡️

#مقاله معرفی شخصیت آنِثِرُن
👇👇👇👇👇👇👇👇👇