💒 *ك ا ف ه* ش ع ر*
5.49K subscribers
5.09K photos
1.36K videos
1 file
48 links
🌿گفتی مرا به خنده
خوش باد روزگارت
کس بی‌تو خوش نباشد
رو قصه دگر کن ...

کانالی از جنس دل های بی ریا🌹

⚜️ @Kafeh_sher
Download Telegram
#پسران_پادشاه

پادشاهی چند پسر داشت، یکی از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقیافه بود ولی دیگران همه قدبلند و زیبا روی بودند. شاه به او با نظر نفرت و خواری می نگریست، و با آن نگاهش او را تحقیر می کرد. آن پسر از روی هوش و بصیرت فهمید که چرا پدرش با نظر تحقیرآمیز به او می نگرد، به پدر رو کرد و گفت : ای پدر ! کوتاه خردمند بهتر از نادان قد بلند است ، چنان نیست که هرکس قامت بلندتر داشته باشد ، ارزش او بیشتر است.
اتفاقا در آن ایام سپاهی از دشمن برای جنگ با سپاه شاه فرا رسید. نخستین کسی که از سپاه شاه، قهرمانانه به قلب لشگر دشمن زد، همین پسر کوتاه قد و بدقیافه بود که با شجاعتی عالی، چند نفر از سران دشمن را بر خاک هلاکت افکند ولی افراد سپاه دشمن بسیار و افراد سپاه پادشاه اندک بودند. هنگام شدت درگیری، گروهی از سپاه پادشاه پا به فرار گذاشتند. همان پسر قد کوتاه خطاب به آنان نعره زد: آهای مردان ! بکوشید و یا جامه زنان بپوشید.
همین نعره از دل برخاسته او، سواران را قوت بخشید. دل به دریا زدند و همه با هم بر دشمن حمله کردند و دشمن بر اثر حمله قهرمانانه آنها شکست خورد.
شاه سر و چشمان آن پسر را بوسید و او را از نزدیکان خود نمود و هر روز با نظر بلند و با احترام خاص به او می نگریست و سرانجام او را ولیعهد خود نمود.
برادران نسبت به او حسد ورزیدند و زهر در غذایش ریختند تا او را بکشند. خواهرشان زهر ریختن آنها را دید، دریچه را محکم بر هم زد، پسر قد کوتاه با هوشیاری مخصوصی که داشت جریان را فهمید و بی درنگ دست از غذا کشید و گفت: محال است که هنرمندان بمیرند و بی هنران زنده بمانند و جای آنها را بگیرند.
پدر از ماجرا باخبر شد. پسرانش را تنبیه کرد و هر کدام از آنها را به یکی از گوشه های کشورش فرستاد و بخشی از اموالش را به آنها داد. آتش فتنه خاموش گردید و نزاع و دشمنی از میان رفت چنانچه گفته اند :

ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.


#گلستان_باب_اول_در_سیرت_پادشاهان
#سعدی
📝

مرا تو جانِ شیرینی به تلخی رفته از اعضا
الا ای جان! به تن بازآ وگرنه تن به جان آید

#سعدی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌Join👇
🍷
@kafeh_sher
اگر مراد تو ای دوست بی‌ مرادی ماست
مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست

اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش
خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست

میان عیب و هنر پیش دوستان کریم
تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد
خلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست

مرا به هر چه کنی، دل نخواهی آزردن
که هر چه دوست پسند به جای دوست رواست

اگر عدوات و جنگ است در میان عرب
میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست

هزار دشمنی افتد به قول بدگویان
میان عاشق و معشوق دوستی برجاست

غلام قامت آن لعبت قباپوشم
که در محبت رویش هزار جامه قباست

#سعدی

🪷join🪷
🌈
@kafeh_sher

تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی

#سعدی

‌یا تیر هٖلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

#سعدی

‌یا تیر هٖلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

#سعدی
به نظرم زندگی بدون دلبستگی بی‌معنیه.
آدم نیاز داره یک نفر باشه که نگرانش بشه؛
بهش بگه رسیدی خبر بده.
از خستگیاش براش بگه، از روزمرگیاش.
به قول #سعدی:

"دل نخوانند که صیدش نکند دلداری…"
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور بِه که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آنِ توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سری‌ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهلِ عشقِ من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب
در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس
آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

#سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

#سعدی
تو کتاب کیمیاگر جمله قشنگیو خوندم که میگفت :

«هرگاه انسان باتمام وجود چیزی رابخواهد، تمام جهان در جهت تحقق خواسته‌اش، او را یاری خواهند کرد»

بقول
#سعدی

"تو را که همت و اقبال و فر و بخت اینست
به هر چه سعی کنی دولتت دهد یاری..."

میخوام بگم اگه چیزی به دلت افتاد ناامید نشو، مطمئن باش که تهِ قصه‌ی تو رسیدنه، پس تلاشتو بکن
!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝

چه شب است یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم

#سعدی
📝

گفتم مگر ز رفتن، غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری!

#سعدی
🍃🌸‌بیا تا یک زمان امـروز

🍃🌸خوش باشیم در خلوت

🍃🌸کـه در عـالم نمی‌دانـد

🍃🌸کسی احـوال فـردا را

            
#سعدی

🍃🌸امروزتون پر از خوشی و خوشبختی
💭

از تو دل برنكنم تا دل و جانم باشد
می‌برم جور تو تا وسع و توانم باشد

گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت
ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد

#سعدی

با تو همه برگ‌ها مهیاست
بی تو همه هیچ حاصلِ من

#سعدی
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وان چنان پای گرفتست که مشکل برود

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود

چشم حسرت به سر اشک فرو می‌گیرم
که اگر راه دهم قافله بر گل برود

سهل بود آن که به شمشیر عتابم می‌کشت
قتل صاحب نظر آنست که قاتل برود

نه عجب گر برود قاعده صبر و شکیب
پیش هر چشم که آن قد و شمایل برود

کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود

#سعدی ار عشق نبازد چه کند ملک وجود
حیف باشد که همه عمر به باطل برود

#سعدی
💭
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را ...!

#سعدی
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را

سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم
کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را

چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را

حال نیازمندی در وصف می‌نیاید
آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را

یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را

نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان
وقعی‌ست ای برادر نه زهد پارسا را

ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی
تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را

#سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی
پس هرچه پیشت آید گردن بنه قضا را
📝

خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه در آسمان باشد!

#سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝

خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه در آسمان باشد!

#سعدی

🍷join
🌈
@kafeh_sher