نزدیک توام ...
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونه ها
چون ابدیت خنده ات
در انعکاس آینه
نزدیک و بی تاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
#سمیه_نادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونه ها
چون ابدیت خنده ات
در انعکاس آینه
نزدیک و بی تاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
#سمیه_نادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح زیبایت بخیر تنهاترین محبوب من!
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"پنج شنبه" ها آب و جارو می کنم
حیاط احساس را...
و یادواره ی شمعدانی های مادربزرگ
روحم را جان می بخشد
بر های و هوی کودکی های باران
عطر گلاب می آید
از ایوان حضور خاطرات
که بر شمیم آبی نور
طعم بهار نارنج چای مادربزرگ
به دل می نشاند
بوسه باران دستان خسته اش را
از آه به دل نشسته ی روزگار....
"پنج شنبه ها یادواره ی سبز نبودنهاست"...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حیاط احساس را...
و یادواره ی شمعدانی های مادربزرگ
روحم را جان می بخشد
بر های و هوی کودکی های باران
عطر گلاب می آید
از ایوان حضور خاطرات
که بر شمیم آبی نور
طعم بهار نارنج چای مادربزرگ
به دل می نشاند
بوسه باران دستان خسته اش را
از آه به دل نشسته ی روزگار....
"پنج شنبه ها یادواره ی سبز نبودنهاست"...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم بهانه نگیرد بگوچه کارکند؟
چگونه بی تو مرا گرم روزگار کند
چگونه روح عجینم به تاروپود تنت
مرا به غربت این خاک سازگار کند
خیالت از پس درهای بسته آمده است
مرادوباره به دلتنگی ات دچارکند
درست مثل زنی پا به زا که تابستان,
هوای ترشی وشیرینی انارکند
چرانشد وطن من؟ غروبهای مرا
شراب شرقی خورشید تو خمار کند؟
دلم گرفته , شبیه پرنده ای که دلش
بخواهد از قفس آسمان فرار کند...
#سمیه_محمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چگونه بی تو مرا گرم روزگار کند
چگونه روح عجینم به تاروپود تنت
مرا به غربت این خاک سازگار کند
خیالت از پس درهای بسته آمده است
مرادوباره به دلتنگی ات دچارکند
درست مثل زنی پا به زا که تابستان,
هوای ترشی وشیرینی انارکند
چرانشد وطن من؟ غروبهای مرا
شراب شرقی خورشید تو خمار کند؟
دلم گرفته , شبیه پرنده ای که دلش
بخواهد از قفس آسمان فرار کند...
#سمیه_محمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بکشیم
طراوت عاشقانهی دل را...!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بکشیم
طراوت عاشقانهی دل را...!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من #تو را ،
ریاضےوار ...!
از صفر دوست داشتن ،
تا مثبت بےنهایت عاشقانه ها ...!
دوستدارم ...!!!
#سمیه_پراوران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ریاضےوار ...!
از صفر دوست داشتن ،
تا مثبت بےنهایت عاشقانه ها ...!
دوستدارم ...!!!
#سمیه_پراوران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح زیبایت بخیر تنهاترین محبوب من!
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
جمعه ها را باید سکوت کرد
شعر نوشت
و باران را نوازش کرد...
خطی از بغض های نوازش یاس را
نشانید بر طلوع شبنم گونه ی اشک...
و به پاس تمام نبودنها
شمارش ثانیه های سکوت را
بر زمزمه ی بغضها روانه ی باران کرد ...
و اینگونه غروب کرد
بر باور رویا گونه ی آدینه ی دلتنگی ها!!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جمعه ها را باید سکوت کرد
شعر نوشت
و باران را نوازش کرد...
خطی از بغض های نوازش یاس را
نشانید بر طلوع شبنم گونه ی اشک...
و به پاس تمام نبودنها
شمارش ثانیه های سکوت را
بر زمزمه ی بغضها روانه ی باران کرد ...
و اینگونه غروب کرد
بر باور رویا گونه ی آدینه ی دلتنگی ها!!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بنشین، انارِ قلبِ مرا دانه دانه کن
یلدایِ مویِ خستگی ام را تو شانه کن
دلتنگ می شوی و زِ پیشم نمی روی!
مغرور جان! بمان و هوا را بهانه کن!
در حسرتِ بهارِ تو، چندین خزان گذشت!
این فصلهای یخ زده را پُر جوانه کن
من آمدم به سمتِ تو! دریای دیر و دور!
هر شب دعایِ وصل، به این رودخانه کن!
ای تیرِ عشق از طرفِ هر کسی به جز...
...من، سمتِ او اگر که رسیدی، کمانه کن
#سمیه_حسامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یلدایِ مویِ خستگی ام را تو شانه کن
دلتنگ می شوی و زِ پیشم نمی روی!
مغرور جان! بمان و هوا را بهانه کن!
در حسرتِ بهارِ تو، چندین خزان گذشت!
این فصلهای یخ زده را پُر جوانه کن
من آمدم به سمتِ تو! دریای دیر و دور!
هر شب دعایِ وصل، به این رودخانه کن!
ای تیرِ عشق از طرفِ هر کسی به جز...
...من، سمتِ او اگر که رسیدی، کمانه کن
#سمیه_حسامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر صبح
به شوق عبورت
نم نم باران عشق
کوچه باغ دلم رالبریز میکند
از ترانه ی حضور...
چترهای مهربانی
نیلوفران پرواز
و یک سبد تبسم نور
ارمغانی ست از وسعت نگاهت
که اینچنین تو رابر دل می رویاند
در طلوع عاشقانه های احساس.....
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به شوق عبورت
نم نم باران عشق
کوچه باغ دلم رالبریز میکند
از ترانه ی حضور...
چترهای مهربانی
نیلوفران پرواز
و یک سبد تبسم نور
ارمغانی ست از وسعت نگاهت
که اینچنین تو رابر دل می رویاند
در طلوع عاشقانه های احساس.....
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مینشانمت به دل
میسرایمت به غزل
میخوانمت به باران
باورت میکنم به عشق
تکرارت میکنم به مهر
یادت میکنم به مهتاب
راستی تو مرا چگونه در دلت صرف میکنی؟
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میسرایمت به غزل
میخوانمت به باران
باورت میکنم به عشق
تکرارت میکنم به مهر
یادت میکنم به مهتاب
راستی تو مرا چگونه در دلت صرف میکنی؟
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح آمد خورشید را بوسیدم
ترانه ی دوست داشتنت را سرودم
امروز هوای دوست داشتنت
بی بهانه می بارد
امروز را تنها بی بهانه بتاب ...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ترانه ی دوست داشتنت را سرودم
امروز هوای دوست داشتنت
بی بهانه می بارد
امروز را تنها بی بهانه بتاب ...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح،یعنے غزلے،رنگ پریشانے عشق
فرصتے ناب،پر از بوسہ ے پنهانے عشق
#سمیه_خلج
سحرگاهان به مهر❤️🕊
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرصتے ناب،پر از بوسہ ے پنهانے عشق
#سمیه_خلج
سحرگاهان به مهر❤️🕊
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#پدر، آرامِ قلبِ بیقرارم
پناهِ لحظههای سرد و تارم
تو را تا بینهایت دوست دارم
الهی تا ابد باشی کنارم
#سمیه_عبداله_آبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پناهِ لحظههای سرد و تارم
تو را تا بینهایت دوست دارم
الهی تا ابد باشی کنارم
#سمیه_عبداله_آبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدی از باغ قلبت هم قدم با پای باران
با سبد هایی پر از گل های عشق و یاس و ریحان
تا شدی پیدا میان کوچه های سرد جانم
ریشه زد گل های مهرت، از دلم پر زد زمستان
لحظه ای آمد ندای عشقت از کوچه به جانم
آمدم شاید ببینم روی ماهت را از ایوان
با نگاه مهربانت بر دل تنهای زارم
دوره ی جانسوز غم ها ناگهان آمد به پایان
خواستی در را به رویت وا کنم تا عاشقانه
از محبت ها بگویی تا سحر، تا حد امکان
در به روی قلب پاک ات باز شد، آهسته گفتی:
"لحظه ای دور از تو باشم، می شوم عمری پریشان
"روز عشقست" و دلم را با فروغ "مهربانی"
مثل شهرِ آفتابِ چشمهایت کن فروزان"
دستهایت را به دِورِ بازوانم حلقه کردی
مهرِ بی اندازه ات را این چنین کردی نمایان
چشم بی تاب و قرارت، گفت با شوری نهانی:
"تا ابد آرامِ جانم، دوستت دارم فراوان"
#سمیه_عبداله_آبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با سبد هایی پر از گل های عشق و یاس و ریحان
تا شدی پیدا میان کوچه های سرد جانم
ریشه زد گل های مهرت، از دلم پر زد زمستان
لحظه ای آمد ندای عشقت از کوچه به جانم
آمدم شاید ببینم روی ماهت را از ایوان
با نگاه مهربانت بر دل تنهای زارم
دوره ی جانسوز غم ها ناگهان آمد به پایان
خواستی در را به رویت وا کنم تا عاشقانه
از محبت ها بگویی تا سحر، تا حد امکان
در به روی قلب پاک ات باز شد، آهسته گفتی:
"لحظه ای دور از تو باشم، می شوم عمری پریشان
"روز عشقست" و دلم را با فروغ "مهربانی"
مثل شهرِ آفتابِ چشمهایت کن فروزان"
دستهایت را به دِورِ بازوانم حلقه کردی
مهرِ بی اندازه ات را این چنین کردی نمایان
چشم بی تاب و قرارت، گفت با شوری نهانی:
"تا ابد آرامِ جانم، دوستت دارم فراوان"
#سمیه_عبداله_آبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فصل دوست داشتنات که برسد
درختان که هیچ
جنگلها هم شکوفه میدهند
عروسی گنجشکها
لای شاخههای بهارنارنج میشود
ابرها میرقصند
رودها ولوله به پا میکنند و
سراسیمه از اندام سنگها رد میشوند.
فصل دوست داشتنات که برسد
میدانم باید سورمهدانم را بردارم و
چشمانام را به رنگ عشق درآورم
میدانم روحم باید عریان شود
جوانیتر شوم و صبورتر.
فصل دوست داشتنات که برسد
ماهیها دریا را فتح میکنند
کبوتران آسمان را
و من مستتر از تنگ شراب
لبانت را تر میکنم به مستی
فقط فصل دوست داشتنات
باید برسد.
#سمیه_تاج_الدین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درختان که هیچ
جنگلها هم شکوفه میدهند
عروسی گنجشکها
لای شاخههای بهارنارنج میشود
ابرها میرقصند
رودها ولوله به پا میکنند و
سراسیمه از اندام سنگها رد میشوند.
فصل دوست داشتنات که برسد
میدانم باید سورمهدانم را بردارم و
چشمانام را به رنگ عشق درآورم
میدانم روحم باید عریان شود
جوانیتر شوم و صبورتر.
فصل دوست داشتنات که برسد
ماهیها دریا را فتح میکنند
کبوتران آسمان را
و من مستتر از تنگ شراب
لبانت را تر میکنم به مستی
فقط فصل دوست داشتنات
باید برسد.
#سمیه_تاج_الدین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
اسباب دلتنگی همواره مهیاست!
شب و
خیال او ...
و بی بودنهاى نفسگیر ...
اما....
گاهی باید رفت.
از وسعت ابدیت نداشتنها...
و کوله بار خستگیهای باران را
رها کرد....
بر رود روان روزگار...
گاهی باید سکوت کرد
در بغضهای نهان شمع
و خطی نوشت از دلتنگی اشک
بر گونههای بیقرار باران...
و راهی شد، بی چتر و بی نگاه
بر وداع آخرین غزلوارههای باران...
و اینچنین هجرت کرد
بر فصلهای بیامان اشک...
تا دیگر خطی از سلام آشناییها
بیدار نکند روح تشنه از دیدار...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اسباب دلتنگی همواره مهیاست!
شب و
خیال او ...
و بی بودنهاى نفسگیر ...
اما....
گاهی باید رفت.
از وسعت ابدیت نداشتنها...
و کوله بار خستگیهای باران را
رها کرد....
بر رود روان روزگار...
گاهی باید سکوت کرد
در بغضهای نهان شمع
و خطی نوشت از دلتنگی اشک
بر گونههای بیقرار باران...
و راهی شد، بی چتر و بی نگاه
بر وداع آخرین غزلوارههای باران...
و اینچنین هجرت کرد
بر فصلهای بیامان اشک...
تا دیگر خطی از سلام آشناییها
بیدار نکند روح تشنه از دیدار...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای چشم بیدردم که رنگ سایه هستی
امشب هوای گریه دارم پایه هستی؟
بغضی گلوی گفت و گویم را گرفته
آیا کنارش مثل یک همسایه هستی؟
قلبم شبیه طفل بیمادر گرفته
با گریههایت مهربانم، دایه هستی؟
خالیِ دستان مرا ماتم گرفته
یک شب انیس رنج بیسرمایه هستی؟
شعری سرودم در فراق دوستی ماه
روشنگر هر مصرع کممایه هستی؟
صنعت ندارد بیت شعر بیرفیقم
همراه این تنهای بیآرایه هستی؟
در قطعههایم لایهای پنهان ندارم
یار ردیف "قصهی یکلایه" هستی؟
باید کمی قرآن بخوانم، با فروغت
همپای خوب قاری دونپایه هستی؟
لطفا بریز اشکی اگر چون رود گریان
دریایی از خوبی و بیپیرایه هستی
#سمیه_عبدالهآبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب هوای گریه دارم پایه هستی؟
بغضی گلوی گفت و گویم را گرفته
آیا کنارش مثل یک همسایه هستی؟
قلبم شبیه طفل بیمادر گرفته
با گریههایت مهربانم، دایه هستی؟
خالیِ دستان مرا ماتم گرفته
یک شب انیس رنج بیسرمایه هستی؟
شعری سرودم در فراق دوستی ماه
روشنگر هر مصرع کممایه هستی؟
صنعت ندارد بیت شعر بیرفیقم
همراه این تنهای بیآرایه هستی؟
در قطعههایم لایهای پنهان ندارم
یار ردیف "قصهی یکلایه" هستی؟
باید کمی قرآن بخوانم، با فروغت
همپای خوب قاری دونپایه هستی؟
لطفا بریز اشکی اگر چون رود گریان
دریایی از خوبی و بیپیرایه هستی
#سمیه_عبدالهآبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب را قسم داده ام
که بتابد
دلتنگی ام را به مهتاب سپرده ام
و به شکلی مبهم
تصویر تنهایی ام
اندوهی غریب را فریاد می زند
از کدامین راه می توان به عمق شب رسید؟؟؟
با کدامین زبان می توان
رنج ترک خورده بر گلو را شکست؟؟؟
با کدامین بال می توان
به سمت و سوی رفتن رسید؟؟؟
حالا من مانده ام
و هراسی عمیق
که بر شانه هایم سنگینی میکند
و زمزمه ای سرد
که مدام می گوید
از شب گریزی نیست
دل به تاریکی بسپار.........
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که بتابد
دلتنگی ام را به مهتاب سپرده ام
و به شکلی مبهم
تصویر تنهایی ام
اندوهی غریب را فریاد می زند
از کدامین راه می توان به عمق شب رسید؟؟؟
با کدامین زبان می توان
رنج ترک خورده بر گلو را شکست؟؟؟
با کدامین بال می توان
به سمت و سوی رفتن رسید؟؟؟
حالا من مانده ام
و هراسی عمیق
که بر شانه هایم سنگینی میکند
و زمزمه ای سرد
که مدام می گوید
از شب گریزی نیست
دل به تاریکی بسپار.........
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀