💖کافه شعر💖
2.76K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
هر قَدَر او چهره می‌افروخت ما می‌سوختیم
در خور عرض بهار او خزانی داشتیم

در سر راه خیالش از تپیدن‌های دل
تا غباری بود، ما بر خود گمانی داشتیم

دست ما محروم ماند آخر ز طوف دامنش
خاک نم بودیم گرد ناتوانی داشتیم

روز وصلش باید از شرم آب ‌گردیدن ‌که ما
در فراقش زندگی ‌کردیم و جانی داشتیم

#بیدل_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از کواکب گل فشاند چرخ در دامان صبح
آفتاب آیینه ‌کارد در ره جولان صبح

باطن پیران فروغ ‌آباد چندین آگهی‌ست
فیض دارد گوهری ازگنج بی‌پایان صبح

نور صاحب‌رونق ازگردکساد ظلمت است
کفر شب از کهنه گیها تازه‌ کرد ایمان صبح

گاه خاموشی، نفس آیینهٔ دل می‌شود
سود خورشید است هرجا گل‌ کند نقصان صبح

#بیدل_دهلوی
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جوش غبار، کم نشد از خاک رفتگان



منزل رسیده رنج سفر می‌کشد هنوز


#بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شور لیلی کو که باز آرایش سودا کند
خاک مجنون را غبارِ خاطرِ صحرا کند

می‌دهد طومارِ صد مجنون به بادِ پیچ‌وتاب
گردبادی که گرز آهم جلوه در صحرا کند

در گلستانی که رنگِ جلوه ریزد قامتت
تا قیامت، سرو ممکن نیست سر بالا کند

آن سویِ ظلمت، به‌غیر از نور، نتوان یافتن
روی در مولی است هرکس پشت بر دنیا کند

برده‌ام پیش دو عالم دعویِ واماندگی
آسمان مشکل که امروزِ مرا فردا کند

گفتگو از معنیِ تحقیق دارد غافلت
اندکی خاموش تا دل زبان پیدا کند


#بیدل_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شور لیلی کو که باز آرایش سودا کند
خاک مجنون را غبارِ خاطرِ صحرا کند

می‌دهد طومارِ صد مجنون به بادِ پیچ‌وتاب
گردبادی که گرز آهم جلوه در صحرا کند

در گلستانی که رنگِ جلوه ریزد قامتت
تا قیامت، سرو ممکن نیست سر بالا کند

آن سویِ ظلمت، به‌غیر از نور، نتوان یافتن
روی در مولی است هرکس پشت بر دنیا کند

برده‌ام پیش دو عالم دعویِ واماندگی
آسمان مشکل که امروزِ مرا فردا کند

گفتگو از معنیِ تحقیق دارد غافلت
اندکی خاموش تا دل زبان پیدا کند


#بیدل_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جام قسمت بر تلاش جستجو موقوف نیست

از نصیب خضر جز حسرت به اسکندر چه حظ

#بیدل_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به ذوق‌ِ گرد رهت می‌دوم سراسر باغ
ز بوی‌ گل نمکی می‌زنم به زخمِ دماغ

سزد که بیخودی‌ام بخشد از بهار سراغ
پیِ شکستن رنگی رسیده است به باغ

به فکر عافیت از سر گذشته‌ام، لیکن
چو شمع یافته‌ام زیر پای خویش سراغ

در آفتابِ یقین، چرخ و انجمش عدم است
چو شب‌ گمان تو طاووس بسته بر پر زاغ

چراغ رهگذرِ باد در نمی‌گیرد
در این چمن چه‌قدر سعیِ لاله سوخت دماغ!

ز دور چرخ در این انجمن‌ که دارد یاد؟
به هوش باش‌ که مستان شکسته‌اند ایاغ

چه‌ کوری است‌ که خفّاش‌طینتانِ دلیل
به سیر خانهٔ خورشید می‌برند چراغ؟


#بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قیامت‌ کرد گل، در پیرهن بالیدنت نازم
جهان شد صبح‌ محشر، زیر لب خندیدنت نازم

در آغوشِ نگه‌، گِرد سر بیتابی‌ات‌ گردم
به تحریک نفس چون بوی‌ گل‌ گردیدنت نازم

عتابِ بحرِ رحمت جوشِ عفوی دیگر است آنجا
گناه بی‌گناهی چند نابخشیدنت نازم

تغافل در لباسِ بی‌نقابی؟ اختراع است این!
جهانی را به شور آوردن و نشنیدنت نازم

کی‌ام من تا بنازم بر خود از اندیشهٔ نازت؟
به خود نازیدنت نازم، به خود نازیدنت نازم

رموز قطره جز دریا کسی دیگر چه می‌داند؟
دلت در دست و از من حالِ دل پرسیدنت نازم

تغافل صد نگه می‌پرسد احوال منِ بیدل
مژه نگشوده سوی خاکساران دیدنت نازم
 

#بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تاب زلفت سایه آویزد به طرف آفتاب
خط مشکینت شکست آرد به حرف آفتاب

دیده در ادراک آغوش خیالت عاجز است
ذره کی یابد کنار بحر ژرف آفتاب

ظلمت ما را فروغ نور وحدت جاذب است
سایه آخر می‌رود از خود به طرف آفتاب

هرکجا با مهر رخسارتو لاف حسن زد
هم ز پرتو بر زمین افتاد حرف آفتاب..

#بیدل_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خداوندا به آن نور نظر در دیده جا بنما
به قدر انتظار ما جمال مدعا بنما

نه رنگی از طرب‌داریم و نی ازخرمن بویی
چمن‌گم‌کرده‌ایم آیینهٔ ما را به ما بنما

شفیع‌جرم مهجوران‌به‌جز حیرت‌چه می‌باشد
به حق دیدهٔ بیدل‌که ما را آن لقا بنما


#بیدل_دهلوی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خوش است از دور، نذرِ محفلِ هم‌صحبتان، بوسی!
جهان، جز کُنجِ تنهایی، ندارد جای مأنوسی

نپنداری بوَد عشق از دلِ افسردگانْ غافل
شرر در پردهٔ هر سنگ دارد چشمِ جاسوسی!

ز وحشتْ شعلهٔ من مژدهٔ خاکستری دارد
به استقبال بالم می‌رسد پروازِ معکوسی!

به صد چاکِ جگر آهی نجَست از سینهٔ تنگم
درِ زندان شکست اما نشد آزاد، محبوسی


#بیدل_دهلوی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بر خوانِ هوس گرسنه مردیم، دریغ

دندان به تمیزی نفشردیم، دریغ

اين‌جا یک‌سر نصیبِ ما حسرت بود

خوردیم افسوس چند و بردیم دریغ

#بیدل_دهلوی

.

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کسی چه شکرکند دولت تمنا را

به عالمی‌که تویی ناله می‌کشد ما را

ندرد انجمن یأس ما شراب دگر

هم از شکست مگرپرکنیم مینا را

به عالمی‌که حلاوت نشانهٔ ننگ است

دو نیم چون نشود دل ز غصه خرما را

هنوز ارهٔ دندان موج در نظر است

گوهر به دامن راحت چسان‌کشد پا را

درشت‌خو چه خیال است نرم‌گو باشد؟

شرارخیزی محض است طبع خارا را

سلامت آینهٔ اعتبار امکان نیست

شکسته‌اند به صد موج رنگ دریا را

صفای دل به‌کدورت مده ز فکر دویی

که عکس‌، تنگ برآیینه کند جا را

برون لفظ محال است جلوهٔ معنی

همان زکسوت‌اسما طلب مسما را

رسیده‌ایم ز اسما به فهم معنی خویش

گرفته‌ایم ز عنقا سراغ عنقا را

هزار معنی پیچیده در تغافل تست

به ابروی تو چه نسبت‌زبان‌گویا را

سبکروان به هوایت چنان ز خود رفتند

که چون نفس نرساندند برزمین پا را

همیشه تشنه لب خون ما بود بیدل

چوشیشه هرکه به دست آورد دل ما را

#بیدل_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀