💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.44K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم کن به عشقت😍💕

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند
گفتا بچشم هر چه تو گوئی چنان کنند

گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا درین معامله کمتر زیان کنند

گفتم بنقطه دهنت خود که برد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند

     (( گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین))
.   (( گفتا بکوی عشق همین و همان کنند))

گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آنکسان که دلی شادمان کنند

گفتم شراب خرقه نه آئین مذهبست
گفت این عمل بمذهب پیر مغان کنند

گفتم زلعل نوش لبان پیر را چه سود
گفتا ببوسه شکرینش جوان کنند

گفتم که خواجه کی بسر حجله میرود
گفت آنزمان که مشتری و مه قران کنند

گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند


#حضرت_حافظ
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ .


ای بهترین بهانه ی زندگی ام
در دورترین فاصله ها
ای ناب ترین حس عاشقی،
مستانه در تاکستان چشمانت
می گردم و جرعه جرعه
از پیاله ی شراب لبانت می نوشم
مستانه های من
شعر می شود در وصف آن نگاه دلربای تو
که زیباتر از هر خط و ربط عاشقی ست
من از دل این واژه ها
با تو سخن می گویم
عطر حضورت در شعرهایم
زیباترین حس زندگی ست
که مرا سر ذوق می آورد
و تحمل میکنم این
جای خالی نبودنت
و فصل های نداشتنت را
چشم می دوزم
به جاده های دور در پس فاصله ها
و در سکوتی سنگی
چشم انتظار آمدنی هستم بعید ....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اینجا تمام پنجره‌ها آه می‌کشند
وقتی سَرَک به سینه‌کِش راه می‌کشند

از ابرهای تیره ملولند و تا سحر
بر بوم صبرعکس رخ ماه می‌کشند

در شهرِ سردِ شب‌زده مردان خسته را
تا انتهای کوچه‌ی گمراه می‌کشند

گاهی کلاغ‌های خبرچین بی‌وقار
طاووس را به سفره‌ی روباه می‌کشند

دل‌های کینه‌توزِ حسودانِ ناسپاس
مهتاب را به نائره‌ی چاه می‌کشند

صورت‌گرانِ بی‌هنرِ زشت‌آفرین
بغض یتیم را چو پرِکاه می‌کشند

تا طلعت سپیده نتابد به قلب‌ها
اینجا تمام پنجره‌ها آه می‌کشند
 
#صفا_یغمایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هنوز میل تو بر قهرهای طولانی‌ست؟
بس است جان من! این شیوه نامسلمانی‌ست

به وعده‌های تو امّیدوارم؛ اما حیف
که عمر نوح ندارم... که آدمی فانی‌ست

نه اینکه هیچ خرابم نکرد خنده‌ی تو
ولی شراب لبت مثل قبل گیرا نیست

قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم؟
که شرح بی‌کسی‌ام در خطوط پیشانی‌ست

اگر که عشق نباشد، هلاک خواهم شد
حیات رود، گره‌خورده با پریشانی‌ست

#حسین‌_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تنهایی، یک همراه خاموش است
بازوهایی که بی‌صدا تو را در آغوش می‌گیرند
و دستانی که بی‌صدا تو را نگه می‌دارند

تنهایی، یک سکوت است
که در آن تو می‌نشینی
و تمام حرف‌ها را به خودت می‌گویی

تنهایی، یک شب تاریک است
که در آن تو می‌خوابی
و رویاهایی را در آغوش می‌گیری

تنهایی، یک داستان است
که تو می‌نویسی
با کلماتی که هیچ کس نمی‌شنود

تنهایی، یک همنشین است
که تو را به خودت می‌برد
و تو با خودت می‌خندی...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گل وا شده، عطرِ خوشِ یارآمده است
بلبل به طوافِ لاله زار آمده است

برخیز و نگاه کن در این صبح قشنگ
خورشید به دیدنِ بهار آمده است


#صفیه_قومنجانی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

چشمم به صد مجاهده آیینه‌ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را

بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را

مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را

خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را

گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را

طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یک‌جا فدای قامت رعنا کنم تو را

زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را

رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را

با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صف‌آرا کنم تو را

جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را

شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
 

#فروغی_بسطامی   

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پای عشقت الهی بمیرم...♥️

🌹🌹

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
این روزها کلافهام از بس‌که می‌نگاهمت
من، یک پلنگ سرکشم بگذار تا بماهمت

عصیانم و نمی‌شوم جا در حریم سادگی
باور نمی‌کند کسی وقتی که سر به راهمت

آشِ نخورده می‌روم قعر جهنم عاقبت
از بس‌که در خیال خود همواره می‌گناهمت

زاده شدی حذر کنی از غم چشم‌های من
من، از ازل برای این زاده شدم بخواهمت

آسایش جهان همین مصرع بی‌نظیر ماست
تو باشی و شراب و من، البته بی‌مزاحمت

گیرم تو شب‌ترین شبی اوج شریف شفقی
این خط_ و این+ نشان که من، یک روز می‌پگاهمت

#احمد_جم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وانفسا
زبان آتشین واژه های من
تمام قلبم از آبی چشمان
سبزت رنگین است
گل واژه های زیبا
از مهرانگیزی نگاهت
مرا می کشاند
به مسیری که تو را می داند
اوازش
با آهنگ عاشقانه اش
کوک است
به سبزی و زیبایی
بادها و چکاوکـ ها ایمان دارد
آغوش عاشقانه اش قلبم را
به تپش در می اورد
اولین بوسه اش بر لبانم
چون اولین  بوسه ی عشق...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بمان برای زمین تکیه گاه بردارم
نرو، برای خدا نورِ ماه بردارم

بیا غریزه‌ی حوّا به شوق تو بگذار
دوباره از سرِ آدم کلاه بردارم

چگونه میشود از چشمِ تو ـ دَری به بهشت -
میانِ دوزخِ دنیا نگاه بردارم؟

برای بردنِ تو باید از سپاهِ خودم
نه اسب‌های سفیدم، که شاه بردارم

ولی گمان نکنم بعد از این قمار سیاه
از آن میانه دلی رو به راه بردارم

چقدر حقِ من از آنچه گفتنی هم نیست
درست بوده که من اشتباه بردارم

خدا تو را که تراشید، چشم خود را بست
نگو کنارِ تو دست از گناه بردارم

#افشین_یداللهی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آمدن، رفتن، دویدن
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن

آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست

#سیاوش_کسرایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تمام ذوقم این است
شب بشود
شهر خوابیده باشد
من
به هوای صدای قدم های خاطراتت
بیدار نشسته باشم
همه ذوقم این است
بدانم جایی، در آغوش گرم شب
به خواب رفته ای
و نفس های عمیق می کشی
همه ذوقم این است
که شب بشود
و من بی دغدعه
به تو فکر کنم

#مسعود_نادری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ذوق آغاز محبت بین، که در راه طلب
صرف شد عمر و به شوق اولین گامم هنوز

زانکه بودی مجلس افروزم، شد ایامی و هست
صبح صادق خوشه‌چین از خرمن شامم هنوز


#قدسی_مشهدی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حضورت تفسیر خورشید ست
تابیده بر رَگه های تُرد یاسی احساسم
تراوش نوریست رخشان
باریده بر پنجره ایی از عشق ،،
عشقی که تبلور حیات من است؛
طیفی هزار رنگ
در سایه سار پرده ایی که عریان می کند
خیال خاطره بازی های با تو بودن را
دلتنگی که سُر می خورد بر روی شیبِ گونه هایم
و ردّی از زلالی عشق بر جا می گذارد .....
طعم سکوت را چاشنی فنجان زندگی می کند
که هنگام نوشیدنش
تلفیقی از بوی عطر تو و بوی نم باران غربت
مرا تا حوالی جان دادن و دلشوره می برد...
غبار سرد تنهایی را می نشاند بر چشمانم
و نبودن هیچ کسی
اینچنین شرجی نمی کند هوای چشمانم را.....


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀