اگر آتش است یارت تو برو در او همیسوز
به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز
تو مخالفت همیکش تو موافقت همیکن
چو لباس تو درانند تو لباس وصل میدوز
به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی
ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز
به میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف
همه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوز
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز
تو مخالفت همیکش تو موافقت همیکن
چو لباس تو درانند تو لباس وصل میدوز
به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی
ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز
به میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف
همه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوز
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گشته خیال همنشین با عاشقان آتشین
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما
اے دل قرار تو چه شد وان ڪار و بار تو چه شد
خوابت ڪه میبندد چنین اندر صباح و در مسا
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما
اے دل قرار تو چه شد وان ڪار و بار تو چه شد
خوابت ڪه میبندد چنین اندر صباح و در مسا
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا که چشمه خورشید زیرسایه تست
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع
سماع شکرتو گویدبه صدزبان فصیح
یکی دونکته بگویم من از زبان سماع
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا که چشمه خورشید زیرسایه تست
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع
سماع شکرتو گویدبه صدزبان فصیح
یکی دونکته بگویم من از زبان سماع
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق است برآسمان پریدن
صدپرده به هرنفس دریدن
اول نفس ازنفس گسستن
اول قدم ازقدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را
مر دیده خویش رابدیدن
گفتم که دلا مبارکت باد
درحلقه عاشقان پریدن
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صدپرده به هرنفس دریدن
اول نفس ازنفس گسستن
اول قدم ازقدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را
مر دیده خویش رابدیدن
گفتم که دلا مبارکت باد
درحلقه عاشقان پریدن
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ
تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا
ای صورت هر شادی اندر دل ما یادی
ای صورت عشق کل اندر دل ما یاد آ
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا
ای صورت هر شادی اندر دل ما یادی
ای صورت عشق کل اندر دل ما یاد آ
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پابست توام جانا سرمست توام جانا
در دست توام جانا گر تیرم وگر شستم
در چرخ درآوردی چون مست خودم کردی
چون تو سر خم بستی من نیز دهان بستم
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دست توام جانا گر تیرم وگر شستم
در چرخ درآوردی چون مست خودم کردی
چون تو سر خم بستی من نیز دهان بستم
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش
هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش
هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روحها مست شود، از دمِ صبح، از پیِ آنک
صبح را روی به شمس است و حریف نظرست
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح را روی به شمس است و حریف نظرست
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
جمله معشوقست و عاشق پردهای
زنده معشوقست و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
آینت دانی چرا غماز نیست
زانک زنگار از رخش ممتاز نیست
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
جمله معشوقست و عاشق پردهای
زنده معشوقست و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
آینت دانی چرا غماز نیست
زانک زنگار از رخش ممتاز نیست
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا بیا که تویی جان جان جان سماع
هزار شمع منور به خاندان سماع
چو صد هزار ستاره ز تست روشن دل
بیا که ماه تمامی در آسمان سماع
بیا که جان و جهان در رخ تو حیرانست
بیا که بوالعجبی نیک در جهان سماع
بیا که بی تو به بازار عشق نقدی نیست
بیا که چون تو زری را ندید کان سماع
بیا که بر در تو شستهاند مشتاقان
ز بام خویش فروکن تو نردبان سماع
بیا که رونق بازار عشق از لب تست
که شاهدیست نهانی در این دکان سماع
بیار قند معانی ز شمس تبریزی
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
❤️
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هزار شمع منور به خاندان سماع
چو صد هزار ستاره ز تست روشن دل
بیا که ماه تمامی در آسمان سماع
بیا که جان و جهان در رخ تو حیرانست
بیا که بوالعجبی نیک در جهان سماع
بیا که بی تو به بازار عشق نقدی نیست
بیا که چون تو زری را ندید کان سماع
بیا که بر در تو شستهاند مشتاقان
ز بام خویش فروکن تو نردبان سماع
بیا که رونق بازار عشق از لب تست
که شاهدیست نهانی در این دکان سماع
بیار قند معانی ز شمس تبریزی
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
❤️
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای آمده بامداد شوریده و مست
پیداست که باده دوش گیرا بوده است
امروز خرابی و نه روز گشتست
مستک مستک بخانه اولیست نشست
❤️
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیداست که باده دوش گیرا بوده است
امروز خرابی و نه روز گشتست
مستک مستک بخانه اولیست نشست
❤️
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم
دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم
برف بدم گداختم تا که مرا زمین بخورد
تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم
نیستم از روانها بر حذرم ز جانها
جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم
آنک کسی گمان نبرد رفت گمان من بدو
تا که چنین به عاقبت بر سر آن گمان شدم
از سر بیخودی دلم داد گواهیی به دست
این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم
این همه نالههای من نیست ز من همه از اوست
کز مدد می لبش بیدل و بیزبان شدم
گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی
من ز برای این سخن شهره عاشقان شدم
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم چونک از این جهان شدم
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم
برف بدم گداختم تا که مرا زمین بخورد
تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم
نیستم از روانها بر حذرم ز جانها
جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم
آنک کسی گمان نبرد رفت گمان من بدو
تا که چنین به عاقبت بر سر آن گمان شدم
از سر بیخودی دلم داد گواهیی به دست
این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم
این همه نالههای من نیست ز من همه از اوست
کز مدد می لبش بیدل و بیزبان شدم
گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی
من ز برای این سخن شهره عاشقان شدم
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم چونک از این جهان شدم
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای نوش کرده نیش را بیخویش کن باخویش را
باخویش کن بیخویش را چیزی بده درویش را
تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را
با روی همچون ماه خود با لطف مسکینخواه خود
ما را تو کن همراه خود چیزی بده درویش را
چون جلوه مه میکنی وز عشق آگه میکنی
با ما چه همره میکنی چیزی بده درویش را
درویش را چه بود نشان جان و زبان درفشان
نی دلق صدپاره کشان چیزی بده درویش را
هم آدم و آن دم تویی هم عیسی و مریم تویی
هم راز و هم محرم تویی چیزی بده درویش را
تلخ از تو شیرین میشود کفر از تو چون دین میشود
خار از تو نسرین میشود چیزی بده درویش را
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باخویش کن بیخویش را چیزی بده درویش را
تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را
با روی همچون ماه خود با لطف مسکینخواه خود
ما را تو کن همراه خود چیزی بده درویش را
چون جلوه مه میکنی وز عشق آگه میکنی
با ما چه همره میکنی چیزی بده درویش را
درویش را چه بود نشان جان و زبان درفشان
نی دلق صدپاره کشان چیزی بده درویش را
هم آدم و آن دم تویی هم عیسی و مریم تویی
هم راز و هم محرم تویی چیزی بده درویش را
تلخ از تو شیرین میشود کفر از تو چون دین میشود
خار از تو نسرین میشود چیزی بده درویش را
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو نماز شام هرکس بنهد چراغ و خوانی
منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی
چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم
در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی
چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم
در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دام دِگر نهادهام تا که مگر بگیرمش
آنک بجُست از کَفم بار دِگر بگیرمش
آنک به دل اسیرمَش در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من باز زِ سر بگیرمش
راه بَرم به سوی او شب به چراغ روی او
چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش
#حضرت_مولانا
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دام دِگر نهادهام تا که مگر بگیرمش
آنک بجُست از کَفم بار دِگر بگیرمش
آنک به دل اسیرمَش در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من باز زِ سر بگیرمش
راه بَرم به سوی او شب به چراغ روی او
چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش
#حضرت_مولانا
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب زِ نورِ ماه
رویِ خویش را
بیند سپید
من شَبَمْ
تو ماهِ من
بر آسْمانْ بیمن مَرو
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رویِ خویش را
بیند سپید
من شَبَمْ
تو ماهِ من
بر آسْمانْ بیمن مَرو
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مست و خوشی باده کجا خوردهای؟
این مه نو چیست که آوردهای؟
ساغر شاهانه گرفتی به کف
گلشکر نادره پروردهای
پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟
کآفت عقل و ادب و پردهای
میشکفد از نظرت باغ دل
ای که بهار دل افسردهای
آتش در ملک سلیمان زدی
ای که تو موری بنیازردهای
در سفر ای شاه سبک روح من
زیر قدم چشم و دل اسپردهای
دارد خوبی و کشی بیشمار
روی کسی کش بک اشمردهای
بنده کن هر دل آزادهای
زنده کن هر بدن مردهای
میکندت لابه و دریوزه جان
جان ببر آنجا که دلم بردهای
جان دو صد قرن در انگشت تست
چونت بگویم؟! که توده مردهای
بس کن تا مطرب و ساقی شود
آنکه می از باغ وی افشردهای
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مست و خوشی باده کجا خوردهای؟
این مه نو چیست که آوردهای؟
ساغر شاهانه گرفتی به کف
گلشکر نادره پروردهای
پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟
کآفت عقل و ادب و پردهای
میشکفد از نظرت باغ دل
ای که بهار دل افسردهای
آتش در ملک سلیمان زدی
ای که تو موری بنیازردهای
در سفر ای شاه سبک روح من
زیر قدم چشم و دل اسپردهای
دارد خوبی و کشی بیشمار
روی کسی کش بک اشمردهای
بنده کن هر دل آزادهای
زنده کن هر بدن مردهای
میکندت لابه و دریوزه جان
جان ببر آنجا که دلم بردهای
جان دو صد قرن در انگشت تست
چونت بگویم؟! که توده مردهای
بس کن تا مطرب و ساقی شود
آنکه می از باغ وی افشردهای
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀