غریب و در به دری، در به در چه میخواهی؟
همیشه در سفری، از سفر چه میخواهی؟
تو لیلیاندُه و شیرینغمی بگو در عشق
از این جنوندلِ فرهادسَر چه میخواهی؟
به من نگو چه خبر!؟ سر به سر همه خبرم
جز این که عاشقم از من خبر چه میخواهی؟
مبین که دست من از مال این جهان خالیست
دلم پر است از این بیشتر چه میخواهی؟
به شهریاریِ بعضی نه، من که درویشم
ولی پر از غزلم از تو هرچه میخواهی
کدام لحظه بدون تو زندگی کردم؟
غمِ قشنگ من از چشمِ تر چه میخواهی؟
به میلهی قفس سینهام مکوب مکوب
دل ای پرندهی آسیمهسر! چه میخواهی؟
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه در سفری، از سفر چه میخواهی؟
تو لیلیاندُه و شیرینغمی بگو در عشق
از این جنوندلِ فرهادسَر چه میخواهی؟
به من نگو چه خبر!؟ سر به سر همه خبرم
جز این که عاشقم از من خبر چه میخواهی؟
مبین که دست من از مال این جهان خالیست
دلم پر است از این بیشتر چه میخواهی؟
به شهریاریِ بعضی نه، من که درویشم
ولی پر از غزلم از تو هرچه میخواهی
کدام لحظه بدون تو زندگی کردم؟
غمِ قشنگ من از چشمِ تر چه میخواهی؟
به میلهی قفس سینهام مکوب مکوب
دل ای پرندهی آسیمهسر! چه میخواهی؟
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🤍
من تو را
عشق تو را
به همهمه ی شور و شعر می کشانم
خورشید به زمین نور می اندازد
گل آفتاب گردان به تجربه ی آفرینش
رخ نمایان می کند
کبوتران دسته دسته میان ابرها
هزاران راه بی خاموش را طی می کنند
نقاشان مینیاتوری از
عطرگل سرخی شبانه را
با نفسی از برگ گل جوانه
به آبنوس رخ می بندند
تا تو را
عشق تو را
دنیا دنیا
تا ته دنیا
وامدار قدرت دوست داشتنم
به باور قلبها برسانم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من تو را
عشق تو را
به همهمه ی شور و شعر می کشانم
خورشید به زمین نور می اندازد
گل آفتاب گردان به تجربه ی آفرینش
رخ نمایان می کند
کبوتران دسته دسته میان ابرها
هزاران راه بی خاموش را طی می کنند
نقاشان مینیاتوری از
عطرگل سرخی شبانه را
با نفسی از برگ گل جوانه
به آبنوس رخ می بندند
تا تو را
عشق تو را
دنیا دنیا
تا ته دنیا
وامدار قدرت دوست داشتنم
به باور قلبها برسانم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب در زمان گمم
در خلسه ی نابودی و بی مفهومی
به شرح حال دلتنگی ام فکر می کنم
اما
نمی توانم بنویسم
یا توصیفش کنم
حتی نمی شود آن را نقاشی کرد ...
نمیدانم خیالم را چگونه بال و پر دهم
تا مبادا بالی از من بشکند
و زمین گیر احساسم شوم...
عاشقانه هایم را
در آن بعید های دور لمس می کنم
تصورم در هر چه دورترهاست
تا به عشق بُعد مسافت را تفهیم کنم
اما می بینم
اسیر و گرفتار عشقی هستم
که از نفس به من نزدیکتر ست ؛
این تضاد هاست که در یک لحظه
چون رعدی شب ذهنم را روشن می کند
و درگیر نا آرامی می شوم
آری این حال هر شب من ست ...
در خلسه ی زمان گمم..!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خلسه ی نابودی و بی مفهومی
به شرح حال دلتنگی ام فکر می کنم
اما
نمی توانم بنویسم
یا توصیفش کنم
حتی نمی شود آن را نقاشی کرد ...
نمیدانم خیالم را چگونه بال و پر دهم
تا مبادا بالی از من بشکند
و زمین گیر احساسم شوم...
عاشقانه هایم را
در آن بعید های دور لمس می کنم
تصورم در هر چه دورترهاست
تا به عشق بُعد مسافت را تفهیم کنم
اما می بینم
اسیر و گرفتار عشقی هستم
که از نفس به من نزدیکتر ست ؛
این تضاد هاست که در یک لحظه
چون رعدی شب ذهنم را روشن می کند
و درگیر نا آرامی می شوم
آری این حال هر شب من ست ...
در خلسه ی زمان گمم..!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﺻﻔﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﯿﺪ
ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺑﺘﯽ ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﯿﺮﺍﻧﯿﺪ
ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺟﻮﯾﺎﻧﯿﺪ
ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﭼﻮ ﺟﻮﺋﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﯿﺪ
#مولاناي_جان
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﺻﻔﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﯿﺪ
ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺑﺘﯽ ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﯿﺮﺍﻧﯿﺪ
ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺟﻮﯾﺎﻧﯿﺪ
ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﭼﻮ ﺟﻮﺋﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﯿﺪ
#مولاناي_جان
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Forwarded from محمد امین محمدی
✓ کانال لینکدونی بیست📱
✓ ثبت و معرفی برترین کانالها و گروه های مجاز
✓ ثبت و معرفی رباتها و چالش های مجاز
✅بهترین کانال لینکدونی با بالاترین بازدید و دریافت عضو
لینک کانال 👇
https://t.me/+HkkwhM8S1Ys1NjI8
✓ ثبت و معرفی برترین کانالها و گروه های مجاز
✓ ثبت و معرفی رباتها و چالش های مجاز
✅بهترین کانال لینکدونی با بالاترین بازدید و دریافت عضو
لینک کانال 👇
https://t.me/+HkkwhM8S1Ys1NjI8
نفسم
در خلوت کوچه های
این #شهر
برای بوسیدن صدای
#مهربانی به شماره افتاده است،
شبیه قاصدکهاى رها در دشت
رویا به رویا
خیال خوب مهربانی را
با عطر پونه های وحشی
در فنجان خاطرم می ریزم
و آسمان چشمانم
را به شوق دیدارت
چراغانی میکنم.
شهر منتظر توست!
بر روشنایی سر فرود آر
با شعاع لبخندت
باز کن
قفل دلها را،
با همان شاه کلیدی
که در طعم گس لبانپر مهرت
پنهان کرده ایی!
چه زیباست
رقص زیبایت
در مهربانی باران و آسمان!
و چه زیباست
رویش بی بهانهٔ شمعدانی ها!
نگاهکن
نسیمی از سر خیال
گلبرگهای خسته را
می بوسد!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خلوت کوچه های
این #شهر
برای بوسیدن صدای
#مهربانی به شماره افتاده است،
شبیه قاصدکهاى رها در دشت
رویا به رویا
خیال خوب مهربانی را
با عطر پونه های وحشی
در فنجان خاطرم می ریزم
و آسمان چشمانم
را به شوق دیدارت
چراغانی میکنم.
شهر منتظر توست!
بر روشنایی سر فرود آر
با شعاع لبخندت
باز کن
قفل دلها را،
با همان شاه کلیدی
که در طعم گس لبانپر مهرت
پنهان کرده ایی!
چه زیباست
رقص زیبایت
در مهربانی باران و آسمان!
و چه زیباست
رویش بی بهانهٔ شمعدانی ها!
نگاهکن
نسیمی از سر خیال
گلبرگهای خسته را
می بوسد!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایوان بند❣
آروم جونم ❤️
تقدیم کن به عشقت ❣💕
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آروم جونم ❤️
تقدیم کن به عشقت ❣💕
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
" تا که هستی "
بعد مرگم شعرهایم را به یغما میبرند
دفترم را هم رقیبان صبح فردا میبرند
مثل ماهی های آزادی که میمیرند و بعد..
رودها اجسادشان را سوی دریا میبرند!
جسم بی روح مرا صد آشنا، زاین خاکدان..
روی دوش خود رفیقانِ شکیبا ميبرند
شاعران تا زنده اند دیوانه و بی وارث اند!
تا بمیرند نامشان با شور و غوغا میبرند
واژه ها میجوشد از سرچشمه ی دل، شاعران..
را بادها چون ریگ های داغ صحرا میبرند
شاعران را میدَهی مس ،کیمیایش می کنند
دُر و گوهر میفشانند و مُطلّا میبرند
هرکسی از ظنّ خود شد يار من، مانند نِی !
میبُرندَم از نیستان، زار و شیدا میبرند
تا که هستی هیچکس یارت نشد ،جانا #سپهر
چون بمیری نام تو تا عرش اعلا میبرند
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بعد مرگم شعرهایم را به یغما میبرند
دفترم را هم رقیبان صبح فردا میبرند
مثل ماهی های آزادی که میمیرند و بعد..
رودها اجسادشان را سوی دریا میبرند!
جسم بی روح مرا صد آشنا، زاین خاکدان..
روی دوش خود رفیقانِ شکیبا ميبرند
شاعران تا زنده اند دیوانه و بی وارث اند!
تا بمیرند نامشان با شور و غوغا میبرند
واژه ها میجوشد از سرچشمه ی دل، شاعران..
را بادها چون ریگ های داغ صحرا میبرند
شاعران را میدَهی مس ،کیمیایش می کنند
دُر و گوهر میفشانند و مُطلّا میبرند
هرکسی از ظنّ خود شد يار من، مانند نِی !
میبُرندَم از نیستان، زار و شیدا میبرند
تا که هستی هیچکس یارت نشد ،جانا #سپهر
چون بمیری نام تو تا عرش اعلا میبرند
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرمستی جان از کف اعجاز تو باید
تاب و تب مجنون لب ابراز تو باید
مسرور شعف مطرب میخانهٌ جانی
گویی نفس ساز من؛ از ساز تو باید
پاییز گذشت ؛ از گذر عطر شمیمت
عطاری گل غمزه ی ؛ شهناز تو باید
آمیزه به سرلوحه؛ جامت نفسم نوش
کان شهد عسل ؛ از نفس ناز تو باید
آمد که بگوید بنوازد ؛ غزلش عشق
پروانه و شمع؛ از پی شهباز تو باید
این بارشدم مست و غزلخوان تو دلبر
ساقی پی من ؛ از پس طناز تو باید
گوشم همه جان شد؛ به نوای غزل تو
یوسف ز ره عشق به پرواز تو باید
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تاب و تب مجنون لب ابراز تو باید
مسرور شعف مطرب میخانهٌ جانی
گویی نفس ساز من؛ از ساز تو باید
پاییز گذشت ؛ از گذر عطر شمیمت
عطاری گل غمزه ی ؛ شهناز تو باید
آمیزه به سرلوحه؛ جامت نفسم نوش
کان شهد عسل ؛ از نفس ناز تو باید
آمد که بگوید بنوازد ؛ غزلش عشق
پروانه و شمع؛ از پی شهباز تو باید
این بارشدم مست و غزلخوان تو دلبر
ساقی پی من ؛ از پس طناز تو باید
گوشم همه جان شد؛ به نوای غزل تو
یوسف ز ره عشق به پرواز تو باید
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این میخانه مستی میکنند از فرطِ هشیاری
نمیبینند غیر از دوست را در خواب و بیداری
چو عطر از شیشه روح از جسم شوق پر زدن دارد
نمیگنجند جانها در بدنها از سبکباری
کمندِ عشق را پیچیدگی این بس که در دامش
گرفتاریست آزادی و آزادی گرفتاری
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن
چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری
بیابان داغ و مقصد دور، لبها خشک و دلها خون
مبار ای ابر دیگر! گر بر این صحرا نمیباری
#فاضل_نظری
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیبینند غیر از دوست را در خواب و بیداری
چو عطر از شیشه روح از جسم شوق پر زدن دارد
نمیگنجند جانها در بدنها از سبکباری
کمندِ عشق را پیچیدگی این بس که در دامش
گرفتاریست آزادی و آزادی گرفتاری
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن
چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری
بیابان داغ و مقصد دور، لبها خشک و دلها خون
مبار ای ابر دیگر! گر بر این صحرا نمیباری
#فاضل_نظری
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
کاش می شد آسمان را فتح کرد
این زمین و این زمان را مدح کرد
کاش میشد بی سبب خندید و بود
هر که غمگین بود را بوسید و بود
کاش میشد خاطری بی درد داشت...
#راشین_گوهرشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این زمین و این زمان را مدح کرد
کاش میشد بی سبب خندید و بود
هر که غمگین بود را بوسید و بود
کاش میشد خاطری بی درد داشت...
#راشین_گوهرشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره ها نگاه میکنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس میکنم.
احساس میکنم رها شده ام.
غریبه ای در وجودم
زندگی میکند
که نمیشناسمش.
بغضی بزرگ
گلویش را میفشارد و
درونم را چنگ میزند.
آه ماه من!
شبهایم را
به تو میسپارم.
باور بودنم را نیز.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره ها نگاه میکنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس میکنم.
احساس میکنم رها شده ام.
غریبه ای در وجودم
زندگی میکند
که نمیشناسمش.
بغضی بزرگ
گلویش را میفشارد و
درونم را چنگ میزند.
آه ماه من!
شبهایم را
به تو میسپارم.
باور بودنم را نیز.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!
نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!
تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!
نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!
تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و گاهی
در سکوت وحشی خورشید
و خاک و انزوا،
در مشتهایش
پنجهٔ صد شیر میروید،
و او میخواهد از جائی که خوابیده است
یا آرام بنشسته است،
برخیزد
و بگریزد میان درههای سبز،
و یا چون زنبقی وحشی
میان ریگها روید،
و یا خورشید را
در تپهها بر سینه بفشارد
و او دیوانهای تنهاست
با آوار صد دیوار...
#رضا_براهنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و گاهی
در سکوت وحشی خورشید
و خاک و انزوا،
در مشتهایش
پنجهٔ صد شیر میروید،
و او میخواهد از جائی که خوابیده است
یا آرام بنشسته است،
برخیزد
و بگریزد میان درههای سبز،
و یا چون زنبقی وحشی
میان ریگها روید،
و یا خورشید را
در تپهها بر سینه بفشارد
و او دیوانهای تنهاست
با آوار صد دیوار...
#رضا_براهنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀