💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ای مطلع و معشوقِ غزل، حضرتِ ماهَم...
ای کاش شبی بگذری از کوچه ی ما هم!

خورشید به اندازه ی تو جلوه ندارد...
تا بوده به دنبال تو بوده ست نگاهم!

منطق سپر انداخته در جنگِ دل و عقل...
مغلوب نگاهت شده بی جنگ سپاهم!

چشمان تو یک عمر مرا کرده گرفتار...
انداخته گل خنده ات از چاله به چاهم!

وابسته ی چشمت شده احوال دل من...
هم علت لبخندی و هم علت آهم!

تا بین تو و قبله مردد شده مُهری...
هربار به سمتت شده کج قلبم و راهم!

دیوانه تر از این بکن ای ماه دلم را...
بگذر شبی از دور و برِ کوچه ی ما هم!

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
برگرد و برایم غزلی ناب بیاور
من تشنه‌لبم، تشنه‌دلم، آب بیاور

لبریز شده کاسه‌ی صبرم به خداوند!
پیغام بده: جانِ دلم! تاب بیاور!

بیداری شب‌های بدون تو مرا کشت
برگرد و در آغوش خودت خواب بیاور

آن کودک نوپا به خدا پیر شد از عشق
همراه خودت کودکی و "تاب" بیاور

تنهایی و افسوس رفیقم شده بی تو
اصلا تو بیا دوست ناباب بیاور

برگرد و نثار دلِ ناشادِ من و عشق...
حرفی سخنی یا غزلی ناب بیاور...!

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
صد شهر دوری از دلم دیوار لازم نیست
یک بار گفتی می روم تکرار لازم نیست

وقتی دلت با من نباشد بودنت درد است
هر بار می گفتم بمان این بار لازم نیست

چیزی نگو تا بیش از این ها نشکنم دیگر
بی حرف بگذر بی وفا اقرار لازم نیست

حالا که آغوشم فقط در حکم زندان است
آزاد هستی بعد از این اجبار لازم نیست

با چشم هایی خیس راهی کردمت اما...
وقتی نمی خواهی مرا اصرار لازم نیست

پنهان نکن لبخند خود را موقع رفتن...
عاشق نبودی بی گمان انکار لازم نیست

بگذار خوش باشد دلم با زخم تنهایی...
بعد از تو می ‌میرد ولی تیمار لازم نیست

هر چند نزدیکی به من مانند پیراهن...
صد شهر دوری از دلم دیوار لازم نیست

#طاهره_اباذری_هریس🌹


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
گرچه گیسوی شما دائم پریشان بهتر است
بیش از این از من نگیری دین و ایمان بهتر است

بوسه مےچسبد ولی از گرمیِ لب‌های تو
چایِ هل هم قندپهلو توی فنجان بهتر است

دائما از خنده‌ام من را قضاوت کرده‌ای...
گریه اما از غمی در خنده پنهان بهتر است

با غمت خوش بوده احوال دلم یک جور خاص
همچو مجنونی که حالش در بیابان بهتر است

بعد از این آسوده تر جان مرا آتش بزن
این عمارت بعد تو مخروب و ویران بهتر است

از قفس آزاد مےخواهی دلم را منتها...
زندگی کردن کنارت کنج زندان بهتر است

یا خودت یا هیچکس؛ راضی به این تنهایی‌ام
بی وصال دست‌هایت دردِ هجران بهتر است

بیش از این دلواپس آشفتگی‌هایم نباش
همچو گیسوی شما باشم پریشان بهتر است

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
این بار پاشیدم به زخمِ خود نمک‌ها را!
آتش زدم وقتی نبودی قاصدک ها را!

گفتند می‌آیی به خوابم لااقل یک شب...
باور نکردم! از برم دیگر کلک‌ها را!

در هیچ دنیایی تو سهمِ من نخواهی شد...
ای‌کاشکی مادر نمی‌زاد این فلک‌ها را!

ترسیدم از هر سیبِ سرخ و هر شروعِ نو...
بعد از تو آسان راندم از خود آدمک‌ها را!

در خود شکستم، گرچه آبادم نمی‌خواهی...
ای کاش می‌ماندی که بشماری ترک‌ها را!

دیوانه‌تر کرده منِ دیوانه را دوری...
آتش زدم وقتی نبودی قاصدک ها را!

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
مثلا بغلم کنی و کنار گوشم آهسته بگویی:
بیخیالِ تقویم ها نازخاتونم!
دامن گلدارت را که بپوشی،
بهار می شود...
روسریِ‌ آبیت را که سر کنی،
بهارتر!
مثلا سر روی شانه ات بگذارم و با ناز بگویم:
فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد وقتی بهار آغوش شماست آقا.
اصلا به رفت و آمدِ این فصل ها اعتباری نیست، بهار خودِ خودِ شمایی حضرت دلبر!
مثلا یک عمر بهارم باشی...
مثلا چهارفصل بهارت باشم :)

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو لطفِ عیدِ نوروزی، توئی تحویلِ سالِ من
انار سرخ یلدایی، توئی تعبیرِ فالِ من

بهار آغوشِ سبزِ تو، نگاهت پاکیِ باران...
ببین که می شود هر دم، چه بهتر با تو حالِ من

عزیزِ روز و شب هایم، دلت دریای خوبی هاست
چه بی اندازه خوشحالم، که گشتی ساده مالِ من

زمستان هم کنار تو، عزیزم! لطفِ دیگر داشت
ببین عطر تو جان دارد، کماکان توی شالِ من

اگرچه ماهی تُنگم، تو اقیانوسِ من گشتی...
کبوتر می شوم حتی، توئی وقتی که بالِ من!

توئی آن احسن الحال و دعای خیر مادرها...
تو لطفِ عید نوروز و توئی تحویل سال من

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
برگرد و برایم غزلی ناب بیاور
من تشنه‌لبم، تشنه‌دلم، آب بیاور

لبریز شده کاسه‌ی صبرم به خداوند!
پیغام بده: جانِ دلم! تاب بیاور!

بیداری شب‌های بدون تو مرا کشت
برگرد و در آغوش خودت خواب بیاور

آن کودک نوپا به خدا پیر شد از عشق
همراه خودت کودکی و "تاب" بیاور

تنهایی و افسوس رفیقم شده بی تو
اصلا تو بیا دوست ناباب بیاور

برگرد و نثار دلِ ناشادِ من و عشق...
حرفی سخنی یا غزلی ناب بیاور...!

#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
°

تو لطفِ عیدِ نوروزی، توئی تحویلِ سالِ من
انار سرخ یلدایی، توئی تعبیرِ فالِ من

بهار آغوشِ سبزِ تو، نگاهت پاکیِ باران...
ببین که می شود هر دم، چه بهتر با تو حالِ من

عزیزِ روز و شب هایم، دلت دریای خوبی هاست
چه بی اندازه خوشحالم، که گشتی ساده مالِ من

زمستان هم کنار تو، عزیزم! لطفِ دیگر داشت
ببین عطر تو جان دارد، کماکان توی شالِ من

اگرچه ماهی تُنگم، تو اقیانوسِ من گشتی...
کبوتر می شوم حتی، توئی وقتی که بالِ من!

توئی آن احسن الحال و دعای خیر مادرها...
تو لطفِ عید نوروز و توئی تحویل سال من



#طاهره_اباذری_هریس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سنت ها را احیا کن،
گره بزن...
اما این بار سبزه را نه،
دستت را توی دستم!❤️

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
   
روز ڪه بر می‌آید
اندیشه ے نخستینم تویی
شب ڪه می‌شود
خواب و خیال آخرم ..
بین خودمان بماند اے عشق
خوب خدایی می‌ڪنی در من .....



#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدی
آمدی چشم و چراغ باغِ پائیزم شدی

عشق تقدیرم نبود اما تو با اعجازِ خود...
نوش داروی دل و طبع غزل خیزم شدی

شاعرِ خوبی نبودم، آمدی با خوبیَت...
لطف کردی مطلعِ اشعارِ ناچیزم شدی

زندگی در چنته اش شادی ندارد جز تو که...
خنده بر لب هایِ از اندوه لبریزم شدی!

آخ میچسبد کنارت عاشقی یک جور خاص...
در هجومِ گریه ها لبخند یک ریزم شدی!

با تو ویرانی عزیزم اتفاق محشریست...
من خراسان میشدم هرجا که چنگیزم شدی

ناگهانی آمدی تا عشق را معنا کنی...
گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدی!

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدی
آمدی چشم و چراغ باغِ پائیزم شدی

عشق تقدیرم نبود اما تو با اعجازِ خود...
نوش داروی دل و طبع غزل خیزم شدی

شاعرِ خوبی نبودم، آمدی با خوبیَت...
لطف کردی مطلعِ اشعارِ ناچیزم شدی

زندگی در چنته اش شادی ندارد جز تو که...
خنده بر لب هایِ از اندوه لبریزم شدی!

آخ میچسبد کنارت عاشقی یک جور خاص...
در هجومِ گریه ها لبخند یک ریزم شدی!

با تو ویرانی عزیزم اتفاق محشریست...
من خراسان میشدم هرجا که چنگیزم شدی

ناگهانی آمدی تا عشق را معنا کنی...
گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدی!

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
   
داشتمت
مثل بوسه اے از پیشانی!
دلچسب اما...
ڪوتاه
ڪوتاه
ڪوتاه!.....



#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن گونه میخواهم تورا، دنیا حسادت می کند
دل بسته ی امروزم و فردا حسادت می کند

یک قطره از عشق تورا آن سان به جانم میخرم...
باران و اقیانوس و رود، دریا حسادت می کند

زیبا و زشت و خوب و بد فرقی ندارد چون تویی
دل خوش به کابوسِ توام، رویا حسادت می کند

سیب فریبم را بچین از شاخه ی لب های من
تو آدم من شو ببین حوا حسادت می کند

آخر چجوری می شود در حسرت لمست نمرد
وقتی به هرم دست تو گرما حسادت می کند

عشقم اساطیری شده آنگونه که حتی به تو...
رامین و ویس و وامق و عذرا حسادت می کند

تا ماهتاب من شدی دیوانگی های مرا‌...
هر آدم زنجیری و شیدا حسادت می کند

آنقدر می خواهم تورا گاهی خودم حتی به تو...
آنگونه که گاهی به تو دنیا حسادت می کند

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ساکتی اما نگاهت می زند از عشق دَم


رنگ رخسار از زبان یک وقت گویا تر است

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
❤️تو را
جاهلانه نمی‌خواستم
که روزی منطق جلودارم شود
تو را ، عاقل‌مآبانه نمی‌خواستم
که دل بی‌منطقم سرکشی کند
تو را
از روی هوس نمی‌خواستم
که رسیدن به تو ، پایان احساسم باشد‌
تورا عاشقانه‌ی‌ صرف نمی‌خواستم
که جایی تب تندم ، به عرق بنشیند
مهتابم بودی ...
منِ زنجیری
تورا دیوانه وار می‌خواستم
هر لحظه بیش‌تر از پیش...
هر روز بیشتر از دیروز!

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عاشقت بودم و این عشق به جایی نرسید
تو خودت ماندی و من...کار به مایی نرسید

دوستت دارم و تو، عشق چه میدانی چیست؟!
قصه حتی به گل و سینی و چایی نرسید!

جزوه میخواستی و عشق گرفتی از من...
منتها عقلِ تویِ خنگِ خدایی نرسید!!!!

شهرزاد تو شدم،تا بشوی فرهادم...
که به چاوشی و آهنگ کجایی نرسید!

ماجرا ختم شد از اول و صحبت به پدر...
مادر و خاله، عمو، عمه و دایی نرسید!

بچه خرخوان کلاسی،چه توقع از تو!!!!!
خوب شد عشق من این عشق به جایی نرسید!

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وشب را دوست می‌دارم
از آن رو که آدم هایش بی نقابند...
دیگر خبری از لبخندهای مصلحتی و آدمک های قوی و قهرمان های بی عیب و نقصِ روز نیست!
شب که طلوع می‌کند
بشر
- این اندکِ فراوان رنج کشیده -
فارغ از غرورِ همیشه اش برای آنچه که هست و نیست،
در فراسوی کوششی بیهوده برای حفظ استقامتِ شکننده اش در برابر رنج های ناتمام،
آزاد است که خودش باشد؛
سراسر بغض،
خسته،
مملو از امیدهای به یاس نشسته،
دلتنگ،
دلتنگ،
و دلتنگ...

#طاهره_اباذری_هریس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به صبح شنبه می مانی...
در غربت!
به غروب جمعه می مانی...
در دلگیری!
و به عصرهای سه شنبه...
در کسالت بار بودن!
هرطور که بخواهی حساب کنی
دوست داشتنی نیستی،
من اما به طور احمقانه ای...
عاشقت هستم!
 

#طاهره_اباذری_هریس
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌