💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
Roya
Moein
#معین
#رویا
#موسیقی

من درین بستر بی خوابی راز

نقش رویایی رخسار تو می

جویم باز


#شاملو

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
اين بی‌كرانه
زندانی‌ چندان عظيم بود
كه روح از شرم ناتوانی‌
در اشك پنهان می‌شد

#شاملو🌹

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
توفان‌ها
در رقص عظیم تو
به شکوه‌مندی 
نی‌لبکی می‌نوازند،
و ترانه رگ‌هایت
آفتاب همیشه را طالع می‌کند.

بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچه‌های شهر 
حضور مرا دریابند.

#شاملو🌹

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
#شاملو

دوردست،
امیدی نمی‌آموخت.

لرزان بر پاهای نو راه
رو در افقِ سوزان ایستادم،
دریافتم که بشارتی نیست
چرا که سرابی در میانه بود.

‍ ‍ ‍❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم...

دکلمه #شاملو

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضی وقتی ها شعر های شاملو که برای ایدا گفته
رو میخونم میگم بیچاره اونی که عاشق شاملو بوده
چی کشیده...
#شاملو

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
با تو
آفتاب
در واپسین لحظاتِ روزِ یگانه
به ابدیت لبخند مے زند.
با تو یک علف و همه جنگل ها
با تو یک گام و راهے به ابدیت.
ای آفریده یِ دستانِ واپسین!
با تو یک سڪوت و
هزاران فریاد.
دستانِ من از نگاهِ تو سرشار است.

#شاملو


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرثیه‌های خاک :
با چشم‌ها

با چشم‌ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ی این روزِ پابه‌زای،
دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب

#شاملو
#رشیدکاکاوند

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
به هر تارِ جانم
صد آواز هست
دریغا
که دستی
به مضراب نیست ...


#شاملو🌹

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
°

با تو
آفتاب
در واپسین لحظاتِ روزِ یگانه
به ابدیت لبخند مے زند.
با تو یک علف و همه جنگل ها
با تو یک گام و راهے به ابدیت.
ای آفریده یِ دستانِ واپسین!
با تو یک سڪوت و
هزاران فریاد.
دستانِ من از نگاهِ تو سرشار است.

#شاملو

‌‌‎‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
@Kafee_sheerr
آن‌که می‌گوید دوستت دارم
خُنیاگر غمگینی‌ست
که آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را زبان ِ سخن بود

#شاملو🌹


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
می‌وزم، می‌بارم، می‌تابم.
آسمان‌ام
ستاره‌گان و زمين،
و گندمِ عطرآگينی که دانه می‌بندد
رقصان
در جانِ سبزِ خويش. .

از تو عبور می‌کنم
چنان که تُندری از شب. ــ .

می‌درخشم
و فرومی‌ريزم.


#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینیّ و هم ننوشته می‌خوانی
ملامت گو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را بپابازیّ و رقص آور
که از هر رقعهٔ دلقش هزاران بت بیفشانی
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبندست
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی

#حافظ
#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با چشم‌ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ی این روزِ پابه‌زای،

دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب...!

#شاملو
#درودروزتون_روشن

    ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پنجره
بگشای از هم
چون کتاب قصهء
خورشید..
تا امیدم باز جوید
در صدف های دهانِ
رنجِ صبح،
مرواریدِ تابش را به
ژرفاژرفِ این دریای
دور افتادەء نومید...

#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🕊
پنجره اما هم از آنگونه
سر در کارِ خود بربسته دارد لب
چون گُلِ نشکفته‌ی لبخند
لیک امیدِ من
از هزاران روزنِ او
صبحِ پاکِ تازه‌رو را می‌دهد پیغام...

#شاملو
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"وه! چه شب های سحر سوخته
من
خسته
در بستر ِ بی خوابی ِ خویش
در ِ بی پاسخ ِ ویرانه ی هر خاطره را کز تو در آن
یادگاری به نشان داشته ام کوفته ام

کس نپرسید ز کوبنده ولیک
با صدای تو که می پیچد در خاطر ِ من:
« - کیست کوبنده ی در؟»

هیچ در باز نشد
تا خطوطِ گم رو رویایی ِ رخسار ِ‌تو را
باز یابم من یک بار ِ دگر...

آه! تنها همه جا، از تکِ تاریک، فراموشی ِ کور
سوی من داد آواز
پاسخی کوته و سرد.

راست است این سخنان:
من چنان آینه وار
در نظر گاهِ‌ تو اِستادم پاک،
که چو رفتی ز برم
چیزی از ما حصل ِ عشق ِ تو بر جای نماند
در خیال ونظرم
غیر ِ اندوهی در دل، غیر ِ نامی به زبان،
جز خطوطِ گم و نا پیدایی
در رسوب ِ غم ِ روزان و شبان...

لیک ازین فاجعه ی ناباور
با غریوی که
ز دیدار ِ به نا هنگام ات
ریخت در خلوت و خاموشی ِ دهلیز ِ فراموشی ِ من،
در دل ِ آینه
باز
سایه می گیرد رنگ
در اتاق ِ تاریک
شبحی می کشد از پنجره سر،
در اجاق ِ‌خاموش
شعله ای می جهد از خاکستر

من درین بستر ِ بی خوابی ِ راز
نقش ِ‌رویائی ِ رخسار ِ تو می جویم باز

با همه چشم تو را می جویم
با همه شوق تو را می خوانم
زیر ِ‌لب باز تو را می خوانم
دائم آهسته به نام

ای مسیحا!
اینک!
مرده ای در دل ِ تابوت تکان می خورد آرام
آرام
آرام . . .
آرام .


#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#ابیات_کاربردی

برای وقتی که بیش از توانت بودی و این را دوست داری به کسی بفهمانی آن هم با یک بیت شعر.

من از بلندی‌ ِ ايمان ِ خويشتن ماندم


در اين بلند که سيمرغ را بريزد پر

#شاملو

معنی: من به خاطر ایمان و پشتکارم تونستم تا الآن بمونم. اونم در این بلندای سخت ِ سهمگین ِ زندگی که حتی سیمرغ هم پراش می‌ریزه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو را صدا کردم
و تو با طنینِ صدایم به سویِ من آمدی.
با دست‌هایت برایِ دست‌هایم آواز خواندی

برای چشم‌هایم با چشم‌هایت
برای لب‌هایم با لب‌هایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.
من با چشم‌ها و لب‌هایت
اُنس گرفتم

با تنت انس گرفتم،

چیزی در من فروکش کرد
چیزی در من شکفت

#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قلبم را در مجری ِ کهنه ئی
پنهان می کنم
در اتاقی که دریچه ئیش
نیست
از مهتابی
به کوچه تاریک
خم می شوم
وبه جای
همه نومیدان
میگریم.
آه
من
حرام شده ام!

با این همه ای قلب دربِدر!
از یاد مبر
که ما
ـ من و تو ـ
عشق را رعایت کرده ایم،
از یاد مبر
که ما
ـ من و تو ـ
انسان را
رعایت کرده ایم،
خود اگر شاهکار خدابود
یا نبود.

#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀