چگونه عشق تو کرده جوانیام را پیر
(زمانه از دل خونم چه مى كند تفسير)
چنان جفای تو تا مغز استخوانم سوخت
سپرده ام به خدا تا تو را دهد تنذير
نميرسد به خدا هم صداى غمگينم
نشسته ام كه بيايد عدالتی شب گير
چنان شكسته پرم در هواى ديدارت
كه خوابِ تا تو رسيدن نمى شود تعبير
طلوع صبح جدايى به خاطرم مانده
غروب عاطفه بود از دلالت تقصير
به چشم خسته از انتظار و پر اشكم
فقط نشسته غبار ره تو در تصویر
به ياد خسته ى من رنگ بيكسى ماند و
نمانده جاى تو غير از دورنگى و تزوير
ز بغض گم شده ى در گلو چه ميدانى ؟
ز آه خفته كه با سينه ميشود درگير
خدا كند كه اسير كسى شوى چون خود
به ظلم بيحد خود عاقبت شوى زنجير
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
(زمانه از دل خونم چه مى كند تفسير)
چنان جفای تو تا مغز استخوانم سوخت
سپرده ام به خدا تا تو را دهد تنذير
نميرسد به خدا هم صداى غمگينم
نشسته ام كه بيايد عدالتی شب گير
چنان شكسته پرم در هواى ديدارت
كه خوابِ تا تو رسيدن نمى شود تعبير
طلوع صبح جدايى به خاطرم مانده
غروب عاطفه بود از دلالت تقصير
به چشم خسته از انتظار و پر اشكم
فقط نشسته غبار ره تو در تصویر
به ياد خسته ى من رنگ بيكسى ماند و
نمانده جاى تو غير از دورنگى و تزوير
ز بغض گم شده ى در گلو چه ميدانى ؟
ز آه خفته كه با سينه ميشود درگير
خدا كند كه اسير كسى شوى چون خود
به ظلم بيحد خود عاقبت شوى زنجير
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
چگونه عشق تو کرده جوانیام را پیر
(زمانه از دل خونم چه مى كند تفسير)
چنان جفای تو تا مغز استخوانم سوخت
سپرده ام به خدا تا تو را دهد تنذير
نميرسد به خدا هم صداى غمگينم
نشسته ام كه بيايد عدالتی شب گير
چنان شكسته پرم در هواى ديدارت
كه خوابِ تا تو رسيدن نمى شود تعبير
طلوع صبح جدايى به خاطرم مانده
غروب عاطفه بود از دلالت تقصير
به چشم خسته از انتظار و پر اشكم
فقط نشسته غبار ره تو در تصویر
به ياد خسته ى من رنگ بيكسى ماند و
نمانده جاى تو غير از دورنگى و تزوير
ز بغض گم شده ى در گلو چه ميدانى ؟
ز آه خفته كه با سينه ميشود درگير
خدا كند كه اسير كسى شوى چون خود
به ظلم بيحد خود عاقبت شوى زنجير
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
(زمانه از دل خونم چه مى كند تفسير)
چنان جفای تو تا مغز استخوانم سوخت
سپرده ام به خدا تا تو را دهد تنذير
نميرسد به خدا هم صداى غمگينم
نشسته ام كه بيايد عدالتی شب گير
چنان شكسته پرم در هواى ديدارت
كه خوابِ تا تو رسيدن نمى شود تعبير
طلوع صبح جدايى به خاطرم مانده
غروب عاطفه بود از دلالت تقصير
به چشم خسته از انتظار و پر اشكم
فقط نشسته غبار ره تو در تصویر
به ياد خسته ى من رنگ بيكسى ماند و
نمانده جاى تو غير از دورنگى و تزوير
ز بغض گم شده ى در گلو چه ميدانى ؟
ز آه خفته كه با سينه ميشود درگير
خدا كند كه اسير كسى شوى چون خود
به ظلم بيحد خود عاقبت شوى زنجير
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
آرامِ جانِ عاشق ، جانم فدای عشقت
لبیک گفته قلبم با یک ندای عشقت
با اینکه دل سپردم از روز آشنایی
جز غم ثمر ندارم ، در اقتدای عشقت
بی بال و پرترینم در آسمان کویت
ای شاه قصه لطفی ، بر این #گدای عشقت
ویران شد از غم تو ، آبادیِ خیالم
اندک ترحمی کن ، با #کدخدای عشقت
قلبم ببین شکسته ! در حسرت وصالت
گوش دلم به راهِ ، #نازِ_صدای_عشقت
هر لحظه بی تو باشم مانند مردگانم
بر لب رسیده جانم هر دم جدای عشقت
ای موج بی ترحم کشتیِ دل شکسته
یک ذره کن مدارا با #ناخدای عشقت
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لبیک گفته قلبم با یک ندای عشقت
با اینکه دل سپردم از روز آشنایی
جز غم ثمر ندارم ، در اقتدای عشقت
بی بال و پرترینم در آسمان کویت
ای شاه قصه لطفی ، بر این #گدای عشقت
ویران شد از غم تو ، آبادیِ خیالم
اندک ترحمی کن ، با #کدخدای عشقت
قلبم ببین شکسته ! در حسرت وصالت
گوش دلم به راهِ ، #نازِ_صدای_عشقت
هر لحظه بی تو باشم مانند مردگانم
بر لب رسیده جانم هر دم جدای عشقت
ای موج بی ترحم کشتیِ دل شکسته
یک ذره کن مدارا با #ناخدای عشقت
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عشق_است
تمام خلقت دنیا ز خلقت عشق است
شکوه وصل دو عاشق رسالت عشق است
اگر چه گاهی از آنسوی بام میافتد
رقابت دل و دلبر نبوت عشق است
به خاک اگر نشسته دل شکستهای عاشق
همین فلاکت او هم ز شوکت عشق است
ز چشم عاشق بیچاره خون ببارد هم
بدان ز مهر و صفا و محبت عشق است
ترنمی به جهان دلنشین تر از این نیست
صدای یار سورهی خوش تلاوت عشق است
ز بعد خلقت دنیا و آدم و حوا
قرار وصل و جدایی حلاوت عشق است
دمی که خون جگر همنشین مژگان است
مگیر خرده که این هم حجامت عشق است
همیشه خاطر عاشق بیاد معشوقش
چنین خیال لطیفی سخاوت عشق است
چونان که شاعرانه غم و شمع و دل بیاویزند
هنرنمایی بارز، ذکاوت عشق است
هماره در ره معشوقه جان فدایی کن
فدا شدن ز اصول شهادت عشق است
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تمام خلقت دنیا ز خلقت عشق است
شکوه وصل دو عاشق رسالت عشق است
اگر چه گاهی از آنسوی بام میافتد
رقابت دل و دلبر نبوت عشق است
به خاک اگر نشسته دل شکستهای عاشق
همین فلاکت او هم ز شوکت عشق است
ز چشم عاشق بیچاره خون ببارد هم
بدان ز مهر و صفا و محبت عشق است
ترنمی به جهان دلنشین تر از این نیست
صدای یار سورهی خوش تلاوت عشق است
ز بعد خلقت دنیا و آدم و حوا
قرار وصل و جدایی حلاوت عشق است
دمی که خون جگر همنشین مژگان است
مگیر خرده که این هم حجامت عشق است
همیشه خاطر عاشق بیاد معشوقش
چنین خیال لطیفی سخاوت عشق است
چونان که شاعرانه غم و شمع و دل بیاویزند
هنرنمایی بارز، ذکاوت عشق است
هماره در ره معشوقه جان فدایی کن
فدا شدن ز اصول شهادت عشق است
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀