باد خواهد برد عشقی را که من دارم به تو
بعد از این یک عمر بی مهری بدهکارم به تو
تو همیشه در پی آزار من بودی ولی
من دلم راضی نشد یک لحظه آزارم به تو
راست می گویم ولی حرف مرا باور مکن
این که ممکن نیست دل را باز بسپارم به تو
خوب می دانم برای من کسی مثل تو نیست
خوب می دانم که روزی باز ناچارم به تو
می روم شاید دلت روزی گرفتارم شود
می روم .... اما گرفتارم ... گرفتارم به تو
#مهتاب_یغما
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بعد از این یک عمر بی مهری بدهکارم به تو
تو همیشه در پی آزار من بودی ولی
من دلم راضی نشد یک لحظه آزارم به تو
راست می گویم ولی حرف مرا باور مکن
این که ممکن نیست دل را باز بسپارم به تو
خوب می دانم برای من کسی مثل تو نیست
خوب می دانم که روزی باز ناچارم به تو
می روم شاید دلت روزی گرفتارم شود
می روم .... اما گرفتارم ... گرفتارم به تو
#مهتاب_یغما
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تمام شب ها از آن من است
که دور از تو
چقدر کابوس های بی بوسه را
به دندان می فشارم
و تمام روزها از آن تو
که چقدر نمی آیی ...
#مهتاب_سالاری
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که دور از تو
چقدر کابوس های بی بوسه را
به دندان می فشارم
و تمام روزها از آن تو
که چقدر نمی آیی ...
#مهتاب_سالاری
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تلخ است مسافرِ بهارم نشدی
زیبایی وُ شوقِ روزگارم نشدی
خرداد لباس خود به تابستان داد
تیر آمد وُ تو طعمِ قرارم نشدی....
#مهتاب_بهشتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زیبایی وُ شوقِ روزگارم نشدی
خرداد لباس خود به تابستان داد
تیر آمد وُ تو طعمِ قرارم نشدی....
#مهتاب_بهشتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو ،نه دوری تا انتظارت کشم
نه نزدیکی ، تا دیدارت کنم !
نه از آن منی تا قلبم آرام گیرد
و نه من ، محروم از توأم تا فراموشت کنم !
تو در میانه ی همه چیزی…!
#مهتاب_مهرپرور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نه نزدیکی ، تا دیدارت کنم !
نه از آن منی تا قلبم آرام گیرد
و نه من ، محروم از توأم تا فراموشت کنم !
تو در میانه ی همه چیزی…!
#مهتاب_مهرپرور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هزار شب نشسته ام به پاے چشم هاے تو
رها نمے ڪند مرا هواے چشم هاے تو
من آن همیشه عاشقم ڪه لحظه لحظه درد را
به دوش خسته مے ڪشم براے چشم هاے تو
مسافرم ولے هنوز هزار جاده فاصله ست
میان غربت من و سراے چشم هاے تو....
#مهتاب_سالاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رها نمے ڪند مرا هواے چشم هاے تو
من آن همیشه عاشقم ڪه لحظه لحظه درد را
به دوش خسته مے ڪشم براے چشم هاے تو
مسافرم ولے هنوز هزار جاده فاصله ست
میان غربت من و سراے چشم هاے تو....
#مهتاب_سالاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوسيدن تو آرزويى غير ممكن نيست
من مى رسانم بر لبم يك روز جانت را
#مهتاب_يغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من مى رسانم بر لبم يك روز جانت را
#مهتاب_يغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زود مستم می کند چشمت! برایم خوب نیست
دیدن تو کمتر از نوشیدن مشروب نیست
تا نگاهم می کنی سرگیجه می گیرد مرا
پیش چشمانت شراب کهنه هم مرغوب نیست
توی آغوشت عجب آرامشی خوابیده است
من در آغوشت که می گیرم... دلم آشوب نیست
می پلنگی... حال صیدت را دگرگون می کنی
توی چنگت هیچ آهو بره ای محجوب نیست
چنگ و دندانی بزن بر نرمگاه گردنم
لج نکن صیاد! امشب حالم اصلن خوب نیست .
#مهتاب_یغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیدن تو کمتر از نوشیدن مشروب نیست
تا نگاهم می کنی سرگیجه می گیرد مرا
پیش چشمانت شراب کهنه هم مرغوب نیست
توی آغوشت عجب آرامشی خوابیده است
من در آغوشت که می گیرم... دلم آشوب نیست
می پلنگی... حال صیدت را دگرگون می کنی
توی چنگت هیچ آهو بره ای محجوب نیست
چنگ و دندانی بزن بر نرمگاه گردنم
لج نکن صیاد! امشب حالم اصلن خوب نیست .
#مهتاب_یغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو جام قبل و دو تا بعد کار می چسبد!
دو جام بعد در آغوش یار می چسبد…
همین که مست شوی، حس کنی که خوشبختی
در اوج تلخی این روزگار می چسبد
مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده
قرار تو به من بی قرار می چسبد
بچنگ جسم مرا عاشقانه چون شیری
که ناگهان به گلوی شکار می چسبد
چقدر مست در آغوش بودنت خوب است
چقدر بوسۀ بی اختیار می چسبد
مرا رها کن و بگذار منتظر باشم
برای بوسه کمی انتظار می چسبد
#مهتاب_یغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو جام بعد در آغوش یار می چسبد…
همین که مست شوی، حس کنی که خوشبختی
در اوج تلخی این روزگار می چسبد
مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده
قرار تو به من بی قرار می چسبد
بچنگ جسم مرا عاشقانه چون شیری
که ناگهان به گلوی شکار می چسبد
چقدر مست در آغوش بودنت خوب است
چقدر بوسۀ بی اختیار می چسبد
مرا رها کن و بگذار منتظر باشم
برای بوسه کمی انتظار می چسبد
#مهتاب_یغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از من گرفتے خلوت بڪر جهان ات را
مے خواستم مهتاب باشم آسمان ات را
می شد اگر مے خواستی،مانند تن پوشی
دور تنم محڪم بپیچے بازوانت را
هم دوست دارم غرق عشقے آتشین باشی
هم تشنه ام نفرین ڪنم هم بسترانت را
تنها شرابت را بنوش و دلربایے ڪن
بے من ننوش اما تو ... جام شوڪرانت را
بوسیدن تو آرزویے غیر ممڪن نیست
من مے رسانم بر لبم یک روز جانت را
#مهتاب_یغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مے خواستم مهتاب باشم آسمان ات را
می شد اگر مے خواستی،مانند تن پوشی
دور تنم محڪم بپیچے بازوانت را
هم دوست دارم غرق عشقے آتشین باشی
هم تشنه ام نفرین ڪنم هم بسترانت را
تنها شرابت را بنوش و دلربایے ڪن
بے من ننوش اما تو ... جام شوڪرانت را
بوسیدن تو آرزویے غیر ممڪن نیست
من مے رسانم بر لبم یک روز جانت را
#مهتاب_یغما
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سهم من از عشق تو عمری انتظار است
محبوب من، با جان عاشق این چه کار است؟
گیرم که این دل لایق مهرت نباشد
لطف تو اما، این میانه راهکار است
خارم ولی دستم دخیل دامن توست
اشکم که بر سوز دل شمعی دچار است
عالیجناب کهکشان ذره پرور
اینجا زمین، سیاهرای بی شهریار است
دلدادگی این روزها جرم کمی نیست
شکر خدا سهم من عمری انتظار است
#مهتاب_بهشتی
العجل یا مولانا یا صاحب الزمان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من، با جان عاشق این چه کار است؟
گیرم که این دل لایق مهرت نباشد
لطف تو اما، این میانه راهکار است
خارم ولی دستم دخیل دامن توست
اشکم که بر سوز دل شمعی دچار است
عالیجناب کهکشان ذره پرور
اینجا زمین، سیاهرای بی شهریار است
دلدادگی این روزها جرم کمی نیست
شکر خدا سهم من عمری انتظار است
#مهتاب_بهشتی
العجل یا مولانا یا صاحب الزمان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی صلاة ظهر میشد
هر کسی تُنگی برمیداشت
سمت چشمه میرفت .
سر سفره گلدار مادر بخار برنج
مثل مهی بود که از تپهی روبروی
خانه ، از لابلای زرشکها عبور میکرد.
پدر میدانست که من عاشق بخاری
هیزمی هستم.
بعد از نهار رادیو ضبط
را روشن میکرد تا با صدای ویالون
یاحقی به خلسهای عمیق فرو برود .
من اما پشتم را به گرمای بخاری
میدادم و از پنجرهی چوبی به
کوه نگاه میکردم
و با موسیقی
کم کم دامن خیالم را به رقص
در میآوردم و شعرهایم را آرام آرام
به میهمانی آلالههای نمناک میبردم.
❤️
#مهتاب_میرقاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر کسی تُنگی برمیداشت
سمت چشمه میرفت .
سر سفره گلدار مادر بخار برنج
مثل مهی بود که از تپهی روبروی
خانه ، از لابلای زرشکها عبور میکرد.
پدر میدانست که من عاشق بخاری
هیزمی هستم.
بعد از نهار رادیو ضبط
را روشن میکرد تا با صدای ویالون
یاحقی به خلسهای عمیق فرو برود .
من اما پشتم را به گرمای بخاری
میدادم و از پنجرهی چوبی به
کوه نگاه میکردم
و با موسیقی
کم کم دامن خیالم را به رقص
در میآوردم و شعرهایم را آرام آرام
به میهمانی آلالههای نمناک میبردم.
❤️
#مهتاب_میرقاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀