در سینه اش بغضی نهانی هر سحر دارد
هر کس که از عاشق شدن دیگر حذر دارد
من زخمهایی خورده ام از باور یک عشق
تنها خدا از دردهای من خبر دارد
باروت چشمان سراسر آتشم امشب
از انفجار حجم غم میل شرر دارد
آن کس که می پرورد در جانم گل امید
زخم زبانش بر تنم درد تبر دارد
این روزها دیگر خریدار صداقت کو ؟
شهر دروغین تا بخواهی گوش کر دارد
با اینهمه می خواهمش، می خواهمش، تنها
گرمای مهر او بر این بی جان اثر دارد
پنهان شدن پشت نقاب کبر جایز نیست
دنیا بدون عشق رنج بی ثمر دارد
#فرزانه_سیفی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
هر کس که از عاشق شدن دیگر حذر دارد
من زخمهایی خورده ام از باور یک عشق
تنها خدا از دردهای من خبر دارد
باروت چشمان سراسر آتشم امشب
از انفجار حجم غم میل شرر دارد
آن کس که می پرورد در جانم گل امید
زخم زبانش بر تنم درد تبر دارد
این روزها دیگر خریدار صداقت کو ؟
شهر دروغین تا بخواهی گوش کر دارد
با اینهمه می خواهمش، می خواهمش، تنها
گرمای مهر او بر این بی جان اثر دارد
پنهان شدن پشت نقاب کبر جایز نیست
دنیا بدون عشق رنج بی ثمر دارد
#فرزانه_سیفی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
گفته ای:(عشق منی) ، وای چه پیغام قشنگی
با تو باید بزنم دست به اقدام قشنگی
از همان روز که تحویل گرفتی دل ما را
نام لبخند تو شد عشق، عجب نام قشنگی
دل به دریا زده ام تا برسم با تو در اینجا
مثل یک موج به یک ساحل آرام قشنگی
شاعرم کرد که با تو غزلم را بنویسم
احسن الله من العشق چه اکرام قشنگی
ماه گفتم که بیاید وسط شعر من امشب
تا اشاره بکند باز به ایهام قشنگی
عشق من منتظرم باش که این فاصله یک شب
ختم باید بشود با تو فرجام قشنگی
#فرزانه_سیفی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با تو باید بزنم دست به اقدام قشنگی
از همان روز که تحویل گرفتی دل ما را
نام لبخند تو شد عشق، عجب نام قشنگی
دل به دریا زده ام تا برسم با تو در اینجا
مثل یک موج به یک ساحل آرام قشنگی
شاعرم کرد که با تو غزلم را بنویسم
احسن الله من العشق چه اکرام قشنگی
ماه گفتم که بیاید وسط شعر من امشب
تا اشاره بکند باز به ایهام قشنگی
عشق من منتظرم باش که این فاصله یک شب
ختم باید بشود با تو فرجام قشنگی
#فرزانه_سیفی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بنوش باده ی شعر از زلال جام خیال
که از سبوی دلت پر کشد غبار ملال
در این زمانه که غیر از قفس زبانی نیست
بخوان که راه رهایی ست از جماعت لال
اگرچه کوردلان بسته اند نای نفس
بگو از عشق، از آزادی و امید وصال
در این تراکم غم، شعر خوب باران باش
ببار بر سر این خنده های رو به زوال
کنون که رود روان در مسیر طالع توست
چگونه تن بدهی بر سراب قهوه و فال ؟!
در آستین خودت مار پروراندی و مار
دوباره دل بسپاری به مار خوش خط و خال؟!
رسیده است فراز قشنگ برچیدن
که روی شاخه نمانده به غیر میوه ی کال
گذشته است زمان سکوت، برپاخیز
برای صبر و مدارا و صلح نیست مجال
پرنده ای که قفس آسمان او شده بود
درید میله ی زندان اگرچه بود محال
#فرزانه_سیفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که از سبوی دلت پر کشد غبار ملال
در این زمانه که غیر از قفس زبانی نیست
بخوان که راه رهایی ست از جماعت لال
اگرچه کوردلان بسته اند نای نفس
بگو از عشق، از آزادی و امید وصال
در این تراکم غم، شعر خوب باران باش
ببار بر سر این خنده های رو به زوال
کنون که رود روان در مسیر طالع توست
چگونه تن بدهی بر سراب قهوه و فال ؟!
در آستین خودت مار پروراندی و مار
دوباره دل بسپاری به مار خوش خط و خال؟!
رسیده است فراز قشنگ برچیدن
که روی شاخه نمانده به غیر میوه ی کال
گذشته است زمان سکوت، برپاخیز
برای صبر و مدارا و صلح نیست مجال
پرنده ای که قفس آسمان او شده بود
درید میله ی زندان اگرچه بود محال
#فرزانه_سیفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀