💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.44K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
تو را برای لبخند تلخ لحظه‌ها...
پرواز شيرين خاطره‌ها.....
#دوست_می‌دارم.
#تو را به اندازه‌ی همه‌ی کسانی که
نخواهم ديد #دوست_می‌دارم... .
اندازه قطرات باران،...
اندازه‌ی ستاره‌ها‌ی آسمان
#دوست_می‌دارم.
#تو را به اندازه خودت........ ،
اندازه آن قلب پاکت،#دوست_می‌دارم ..


#پل_الوار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#خورشيد را مي دزدم
فقط برای تو !
ميگذارم توی جيبم
تا فردا بزنم به
#موهايت😍

فردا به
#تو می گويم چقدر #دوستت دارم !
فردا
#تو می فهمی
فردا
#تو هم مرا #دوست خواهی داشت ، می دانم !

آخ ... فردا !
راستی چرا فردا نمی شود؟
اين
#شب چقدر طول كشيده...
چرا آفتاب نمی شود ؟
يكی نيست بگويد
#خورشيد كدام گوری رفته ؟

😉😉


#شل_سيلور_استاين

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حقیقت دارد
تو را #دوست_دارم
در این باران؛
می‌خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران می‌خواستم

#احمدرضا_احمدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دوستت_دارم
این #دوست داشتن انقدر دلچسب است که
طعم گس تمام دلتنگیِ #غروبِ روزهای نبودنت را
با شیرینی یادِ لبخند #چشمانت دلنشین می کند
هر چند که حاصل این #عشق و #دلدادگی
تکرار و تکرارِ هر روزه ی #تنهایی باشد
که نبض #قلب خسته ام را نا منظم می کند؛؛

دستان #عاشقم دیگر
امیدی به گرفتن دستان #عشق #تو #ندارند
و ابرهای #دلتنگی ام در #حسرت شانه ای امن
برای #باریدن در خود خواهند غُرید
و می دانم در سرمای انجمادِ
دوری و اندوه نبودن هایت خواهند شکست
و برهوت #تنهایی ام #سیراب از حضور #تو نمی شود ..‌

اما من کم نمی آورم
در #دشت #ارغوانی #قلبم امیدوارانه
جوانه های بودنت را می کارم
از پای نمی افتم در مسیر #عشق اهورایی تو
و دست از رویای شیرین با #تو بودن نخواهم کشید..‌!!

#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ثانیه های مات را
در تلاطمِ پُر خروشِ
#عشق
به شماره نشسـته ام
تیـک تاکِ دقیقه ها را
به سنگینی نگاهی بند می زنم و
در جادهٔ بی انتهای
#دوست_داشتن
بیقراردیدنت می شوم
نگاهت جان بی پروای عشق را
نوازش می کند
غزلی ناب تر از مستی چشمانت نیست!
می خواهم
در پس کوچه های خیال
با قافیهٔ چشمانت
جرعه حرعه غزل بنوشم
تا
در ساحل نگاهت سبز شوم
#من_در_حوالیِ_توأم
چقدر
تو را کم دارم!


#فریبا_قربان_کریمی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌
🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح شد باید بیدار شوم
وعده ای با #تو بگذارم
که به محض بیدار شدن
از خالق خنده هایت اجازه بگیرم که تو را برای خوشحالیهایمان
تو را برای اکسیر #عشقمان❤️
در آغوش بگیرم و بگویم
بگو سیب و و از تلفیق
#بوسهایت که مسخمان میکند
یک عکس فتوژنیک بگیرم و برای بنای #عشقمان امن یجیب بخوانم که هبوط کند مهرت به معبد #قلبم تا
#دوست_داشتنمان😊❤️
ازلی و ابدی بشود و ما 
بشویم دچار به هم
تا در نمازی #دلبرانه بایستم و اقتدا کنم به این #نیکبختیمان تا بلکه ورق برگردد و خدا بنویسد تقدیرمان را به یک #خزان و #زمستان و به یک
عمر در ثانیهای بهاری برای ضربان
فرجامی #سپیدترین برای هم
سلام صبحمون به #اقبالی بلند
مزین #دوستت_دارم🥰❤️








#راحمه


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر دست دهد هزار جانم
در پای مبارکت فشانم

آخر به سرم گذر کن ای #دوست
انگار که خاک آستانم

هر حکم که بر سرم برانی
سهل است ز خویشتن مرانم

تو خود سر وصل ما نداری
من عادت بخت خویش دانم

هیهات که چون تو شاهبازی
تشریف دهد به آشیانم

گر خانه محقر است و تاریک
بر دیده روشنت نشانم

گر نام #تو بر سرم بگویند
فریاد برآید از روانم

شب نیست که در فراق رویت
زاری به فلک نمی‌رسانم

آخر نه من و تو دوست بودیم
عهد تو شکست و من همانم

من مهره مهر تو نریزم
الا که بریزد استخوانم

من ترک وصال تو نگویم
الا به فراق جسم و جانم

مجنونم اگر بهای لیلی
ملک عرب و عجم ستانم

شیرین زمان تویی به تحقیق
من بنده خسرو زمانم

شاهی که ورا رسد که گوید
مولای اکابر جهانم

ایوان رفیعش آسمان را
گوید تو زمین من آسمانم

دانی که ستم روا ندارد
مگذار که بشنود فغانم

هر کس به زمان خویشتن بود
#من_سعدی_آخرالزمانم

#سعدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀