.
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جان است
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جان است
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این گلشن دهر عاقبت گلخن شد
هر دوست که بود جز خدا دشمن شد
جز مهر خدای هرچه در دل کشتم
حاصل اندوه و دانه صد خرمن شد
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر دوست که بود جز خدا دشمن شد
جز مهر خدای هرچه در دل کشتم
حاصل اندوه و دانه صد خرمن شد
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمده ام بدین جهان ،تا که ز نی شکر برم
نامده ام که از شکر؛ قصه برم خبر برم
چيست شکر دهان او،نی غم آن دهان او
این نِیِ پُر گره به هم، در شکنم شِکر برم
جهد کنم در این سفر،تا که ذخيره را بسی
تنگ شکر ز معدنش، بر سر یکدگر برم
بسته کمربه بندگی، ناله کنان زخود تهی
لب به لبش چونی نهم، ازلب اوشکربرم...
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نامده ام که از شکر؛ قصه برم خبر برم
چيست شکر دهان او،نی غم آن دهان او
این نِیِ پُر گره به هم، در شکنم شِکر برم
جهد کنم در این سفر،تا که ذخيره را بسی
تنگ شکر ز معدنش، بر سر یکدگر برم
بسته کمربه بندگی، ناله کنان زخود تهی
لب به لبش چونی نهم، ازلب اوشکربرم...
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در جان و دل چو آتش عشقش علم کشید
سلطان صبر رخت به ملک عدم کشید
مهرش چو جای کرد در اوراق خاطرم
بر حرفهای غیر یکایک قلم کشید
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلطان صبر رخت به ملک عدم کشید
مهرش چو جای کرد در اوراق خاطرم
بر حرفهای غیر یکایک قلم کشید
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در عهد صبی کرد جهالت پستت
ایام شباب کرد غفلت مستت
چون پیر شدی رفت نشاط از دستت
کی صید کند مرغ سعادت شستت
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ایام شباب کرد غفلت مستت
چون پیر شدی رفت نشاط از دستت
کی صید کند مرغ سعادت شستت
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست
یا بهر چه ساز و سوزشان مطلوبست
از دوزخ مرهوب و بهشت مرغوب
آگاه شدن درین جهان مطلوبست
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا بهر چه ساز و سوزشان مطلوبست
از دوزخ مرهوب و بهشت مرغوب
آگاه شدن درین جهان مطلوبست
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر خاک شد و نقش خیال تو نرفت
خون گشت دل و شوق وصال تو نرفت
هر چند ز هجران تو زنگار گرفت
ز آیینهٔ دل عکس جمال تو نرفت
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خون گشت دل و شوق وصال تو نرفت
هر چند ز هجران تو زنگار گرفت
ز آیینهٔ دل عکس جمال تو نرفت
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جان را در اشگ شست و شو باید کرد
دلرا از غیر رفت و رو باید کرد
چون پاک شود وجودش از آلایش
آنگه آنرا نثار او باید کرد
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلرا از غیر رفت و رو باید کرد
چون پاک شود وجودش از آلایش
آنگه آنرا نثار او باید کرد
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀