💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
دوست داشتنت
به حد جنون رسیده ..!
به حدی که،
صبح ها
با اینکه
آفتاب طلوع می کند
ولی
جز دلتنگی،
چیزی در من
بیدار
نمی شود ...!


#فرشید_عسکری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران
بدبختی ایران و پریشانی ایران

از قبر برون آی و ببین ذلت ما را
این ذلت ایرانی و ویرانی ایران

آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت!
رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:

از وضع کنونی و ز بدبختی ملت
زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران

گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ
گویی که شدم حبسی و زندانی ایران

بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی
بیچارگی و محنت و حیرانی ایران

(عشقی) بود ار نوحه‌گر امروز عجب نیست
خون می‌چکد از دیدهٔ ایرانی ایران

#میرزاده_عشقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من کاستهٔ وفای آن مه‌رویم
گر خواهد و گر نخواهد آنمه رویم

زو آب حیات ابدی میجویم
او آب حیات آمده و من جویم

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جمعه ها طبع من احساسِ تغزل دارد
ناخوداگاه به سمتِ تو تمايل دارد

بي تو چنديست که در کارِ زمين حيرانم
مانده ام بي تو چرا باغچه مان گل دارد

شايد اين باغچه ده قرن در استقبالت
فرش گسترده و در دست گلايل دارد

يازده پله زمين رفت به سمتِ ملکوت
يک قدم مانده،زمين شوق تکامل دارم

جمکران نقطه اميد جهان شد که درآن
هرچه دل سمتِ خدا دست توسل دارد

هيچ سنگي نشود سنگ صبورت،تنها
تکيه بر کعبه بزن،کعبه تحمل دارد

#سيدحميدرضابرقعي

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از دام دفینه، خوب جستیم آخر
بر دامن فقر خود نشستیم آخر

مردانه گذشتیم، زآداب و رسوم
این کنده ز پای خود شکستیم آخر

#شیخ_بهایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موزیک_ویدیو_زیبا


#حامدهمایون🎙

تقدیم به شماخوبان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عجب #عصر دل انگیزے میشود

تار و تنبور عشق را

با ملودے لبانت بنوازم

و از لابه لای علفزار گیسوانت

دهانم را به لاله ے گوشت

نزدیک تر ڪنم تا هنر چشمانت

با زمزمه ے نامم

عاشقانه هایم را جان بخشد

#شهاب شهابے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای ترک تبریزی بیا این ترک بلخی را بکش
قربانی ام قربانی ام، برخیز و برخی را بکش

شیرین تر از لیلا بیا مجنون تر از فرهاد بین
ای شور و شوق عاشقی تند آ و تلخی را بکش

سبز بهارانم بیا پاییز زردم را ببر
چون برگ سرخم بی تو من، سودای سرخی را بکش

استاد برحق از ازل تا روز آخر عشق بود
استاد عشقم در دل آ، این عقل یِلخی را بکش

خورشید پیش چشم تو، شمع دم صبح است و باد
با چشم خورشیدت بیا این ماه سَلخی را بکش

دینی که از عشق آمده دین من است و غیر از آن
صوفیّ و فقهی را بکش، معروف کَرخی را بکش

گر دور گردون از ستم دستت به دستانم نداد
بر خاک و بالینم بیا، این چرخ و چرخی را بکش

#رحمان_زارع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم از دست ته نالانه نالان
اندرون دلم خون کشته پالان

هزاران قول با ما بیش کردی
همه قولان ته بالان بالان

#بابا_طاهر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنقدر عاشقانه برای نبودنت نوشتم که،
ترا از خیالم به واقعیت کشاندم،
و باورم شد که هستی!
ببین عزیزکم دیگر مردم مرا دیوانه می دانند و،
هرگاه شعرهایم را می خواند
به وجود تو غبطه میخورند!
حال که مردم هم به بودنت باور دارند،
بیا و دروغم را راست کن!
و عاشقانه ای را رقم بزن که هیچ قصه ای تا کنون بخود ندیده است,
و محبوبی باش بینظیر،
و چشمهایت را نشان همگان بده تا بفهمند،
وقتی که می گویم امان از چشمهایش،
دقیقاً کدام چشم (عاشق کش و شاعر ساز) را می گویم...

#بنام_تو
#سعید_کلانتری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چایِ باران
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است
#پاییز_شال_نارنجی_اش_را
بسته است
کوله اش را از لای‌ پرچین‌ ها
برداشته و
نگاه سردش را
به زمستان دوخته است!
نگاهی ابری!
ردّپایی خیس!
و کوله بارش لبریز
از این همه برگی
که از درختان تکانده است
تا غافلگیر کند
#یلدا را!
می خواهد
تنورِ دلش را با آتشی از برگها
از جنس عاشقانه
شعله‌ور کند
در قراری طولانیِ برگ و برف
به بلندای یک شب!
#پاییز_جان!
هرشب با یاد تو‌
زیر باران نگاهت
خواهم سرود
#سفرت_بخیر!
من چشـم‌انتـظار
چتـر نگاهت مى‌مانـم.


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اَلا اے ڪه چشمانت قصه ے
در به درے من
اے ڪه ماجراے تو پایانے ندارد
در این #شبِ یخے
ڪاش
باران بودم مُدام بوسه
میزدم بر پنجره ے اتاقت
ڪاش
لباست بودم
تا تنِ زنانه ات همیشه
حبسِ آغوشم باشد
مے خواهم
#امشب خیالت را
سنجاق ڪنم به ماه
مے خواهم
مهمان بودنت باشم
به #شب گفتم
ڪمے بیشتر بخوابد
تا خوب تو را تماشا ڪنم
به پروانه گفتم
با بالهایش تو را نوازش
ڪند
به شمعِ تَنم گفتم
بسوزد به پاے عاشقانه هاے تو
از تو گفتم نوشتم
تو را سرودم
ڪه شاید دلتنگے از رو برود
افسوس
دلتنگے لنگرش را بر
ساحل جانم انداخته
ومن با قایق تنهایے
پارو میزنم دریاے
بودنت را

#سیامڪ_جعفرے‌‌‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#امشب منم و وصالِ آن سروِ بلند
مِی را ز لبش چاشنیی داده به قند ...

ای #شب، اگرت هزار کار است مرو
وی #صبح، اگرت هزار شادی‌ست مخند ...


#شیخ_جلال‌الدین_آذری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه صبح با طراوتی
نم نم باران است
و بوى اقاقى ها
آرامشی دارد
قدم زدن با تو باران
مخصوصا وقتى كه دلگيرى
اشك ات ديده نمى شود
و من در كنار تو
دور مى شوم
از روزمرگى خويش
فقط زير باران است
كه تو را نفس مى كشم
بارانم

#ژیلافراهانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح‌ ها بوسه زلب هاے تو
دل میخواهد
خواب و بیدار نگاهت سر صبح
مثل یک خمره مرا میبردم
سمت یک حال خوش سرمستی
واے از صبح خمارے ڪه به چشمت داری
داد از وسوسه این لبڪان زیبا
ڪه‌همیشه تر و تازه
و پر از شبنم و پر از هوسن
چه ڪند این دل وا مانده و شیدا شده ام
طاقتم نیست دگر
از ازل تا حالا
به خمارے بگذشت
تا ابد ملتزم عشق تو هست این دل و جان
لیک اینک همه خواهش دل
اے تمام دل و جان
ڪهنه شرب ازلی
اے اهورایے ناب
دل و جان شعله ور است
طاقتم نیست دگر
هوس بوسه و آغوش و بغل
دیگرم نیست هوس
هوس ذوب شدن دارد جان
          جان جان....
                     جانک جان...
جان جهانم اے دوست
گره از دستانم باز نما
ڪن اشارت ڪه بیایم سمتت
تا ابد در بغلت حبسم ڪن
حبس آغوش تورا میخوام
حڪم ڪن  شهد و شڪر پاره جان
حڪم ڪن حبس ابد
بهترین حڪم براے دل محڪوم من است
حڪم ڪن میخواهم
تا ابد بسط نشینت باشم
ڪنج آغوش تو را
با دلک و‌جان بخرم
حڪم ڪن صاحب جان
حڪم‌ڪن مالک دل
دل و‌جانم به فدایت اے عشق
حال زیبا و‌قشنگم اے عشق
وقت نوشیدن و مستے آمد
اے همه هستے جان
     جان جان....
            جان جهان...
     دوستت میدارم
              دوستت میدارم
                     دوستت میدارم

#حسین‌_گودرزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ملک دو جهان را به طلبکار دهند
وین سود و زیان را به خریدار دهند

بویی که صبا ز کوی جانان آورد
وقت سحر آن را به من زار دهند

#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حسرت به دل ماندم ولی آرام دارم می روم
دلتنگم و از چنگِ خون آشام دارم می روم

دیگر خداحافظ نگو با بغضِ سنگینِ گلو
از قلبِ تاریکِ جهان، ناکام دارم می روم

تنها نشسته روبرو ، در انتهای برکه قو 
من زیرِ باران با خیالی خام دارم می روم

در هر قدم بغضِ صدا ، اندوهِ برگی زیرِپا
بی حوصله ، دلگیر و نافرجام دارم می روم

پاییزِ زردم ، خیسِ دردم ، بر نمی گردم ولی
از من به دلدارم ببر پیغام ! دارم می روم

غمگین و پاورچین خودم را می برم سمت عدم
هرچند سنگین میگذارم گام ، دارم می روم

یادم کن و شادم کن و با گریه فریادم کن و ...
قبل از طلوعِ صبحِ آبی فام دارم می روم

با من نگو از های و هو ، غرقِ هزاران آرزو ،
تا پای دار و چوبه ی اعدام دارم می روم

#مهدی_حبیبی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر عاشق روی قیصر روم شوی
امید بود که حی قیوم شوی

از هجر مگو به پیش سلطان وصال
میترس کزین حدیث محروم شوی

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ذرّه‌ای از مهر رخسار تو، جانی را بس است
یک شرر از آتش حُسنت جهانی را بس است

روز هجر -ای گنجِ حُسن- از بهرِ ویران ساختن
اشک و آه من، زمین و آسمانی را بس است

ناله‌ی من می‌رسد ای گل به گرد کوی تو
بلبل مستی بدین‌سان گلْسِتانی را بس است

شرح زخم من ز پیکان تو می‌آید برون
یک زبان تیزِ شمع من، دهانی را بس است

قتل ما را چون «سحابی» حاجت شمشیر نیست
ناوَکی از غمزه‌ات، آزرده‌جانی را بس است...

#سحابی_استرآبادی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀