دردم از درمان گذشت و طاقتم لبریــز شد
تیغه یِ چاقو چرا بر دسته یِ خود تیز شد!
هرکه بر کاشانه ام با نام مهمان می رسید
بی سبب ظالم تر و جانی تر از چنگیز شد
قصه یِ عشقم شبیه شعرهای شهریار
بیگمان غمگین تر از آن عاشق تبریز شد
من که در کوی مروت آبرویی داشتم
یاور عادل چرا قربانیِ تبعیض شد؟!؟
حاتمی بودم میان کاسه لیسانِ سخیف
پیکرم زخمی به ظلم مردم بی چیز شد
این زمستان سایه اش افتاده برروی بهار
یا خزان آمد سراغم این چنین پاییز شد؟!
زیر بارانم که چشمم را نبینند وقت غم
دردم ازدرمان گذشت وطاقتم لبریز شد
#امید_رستمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تیغه یِ چاقو چرا بر دسته یِ خود تیز شد!
هرکه بر کاشانه ام با نام مهمان می رسید
بی سبب ظالم تر و جانی تر از چنگیز شد
قصه یِ عشقم شبیه شعرهای شهریار
بیگمان غمگین تر از آن عاشق تبریز شد
من که در کوی مروت آبرویی داشتم
یاور عادل چرا قربانیِ تبعیض شد؟!؟
حاتمی بودم میان کاسه لیسانِ سخیف
پیکرم زخمی به ظلم مردم بی چیز شد
این زمستان سایه اش افتاده برروی بهار
یا خزان آمد سراغم این چنین پاییز شد؟!
زیر بارانم که چشمم را نبینند وقت غم
دردم ازدرمان گذشت وطاقتم لبریز شد
#امید_رستمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀