در فراقت همه شب در غزلم میمردم
چقدر زهر من از دست دل خود خوردم
مثل شبگرد غریبی شده ام در دل شهر
همه را مثل دل تنگ خودم آزردم
من همان دلقک دلخون غریب وطنم
پشت لبخند پر از بغض دلم افسردم
رفتم از شهر تو و در چمدانم ، سوگند
همه ی خستگی و بیکسی ام را بردم
به وفا باختم و او به جفا برد ولی
بازی باخته ام را سر آخر بردم
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چقدر زهر من از دست دل خود خوردم
مثل شبگرد غریبی شده ام در دل شهر
همه را مثل دل تنگ خودم آزردم
من همان دلقک دلخون غریب وطنم
پشت لبخند پر از بغض دلم افسردم
رفتم از شهر تو و در چمدانم ، سوگند
همه ی خستگی و بیکسی ام را بردم
به وفا باختم و او به جفا برد ولی
بازی باخته ام را سر آخر بردم
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حسرت فرهـاد را در کوله بارم کرد و رفت
من زلال عشق بودم شوره زارم کرد و رفت
خــواستــم قسمت کنم تنهــاییم را با دلـش
خسته بودم خستهتر، از روزگارم کرد و رفت
عــاقلی بیگـــانه با عشـــق و جنـون بودم ولی
عاشقی رسوا در این شهر و دیارم کرد و رفت
با خودش میبرد جــان بیقــرارم را ندید
او قرارم بــود امــا بیقـــرارم کـــرد و رفت
گفت می آید، گمانم بر مزارم قصد اوست
بین دوری و اجل چشم انتظارم کرد و رفت
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من زلال عشق بودم شوره زارم کرد و رفت
خــواستــم قسمت کنم تنهــاییم را با دلـش
خسته بودم خستهتر، از روزگارم کرد و رفت
عــاقلی بیگـــانه با عشـــق و جنـون بودم ولی
عاشقی رسوا در این شهر و دیارم کرد و رفت
با خودش میبرد جــان بیقــرارم را ندید
او قرارم بــود امــا بیقـــرارم کـــرد و رفت
گفت می آید، گمانم بر مزارم قصد اوست
بین دوری و اجل چشم انتظارم کرد و رفت
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🔸تقدیم به پیشگاه امام حسین🔸
خدا خود در شب جمعه میان زائرانت هست
ز هر دل سوی شش گوشه یقین دارم دری باشد
کلاه عقل افتاده ز بس که قله ات بالاست
برای فتح این قله کجا بال و پری باشد
تو آغوش خدا هستی به روی عالم خاکی
چنین غوغای طوفانی ز داغ حنجری باشد؟
اُبهت های مردن را کسی مثل تو نشکسته
سر از دریا بریدن کی توان خنجری باشد
کجا باور کنم باران نوای العطش دارد
که سرچشمه بگیرد از لبت گر کوثری باشد
ندارم واجبی ، واجب تر از گریه برای تو
به یادت گریه خواهم کرد اگر چشم تری باشد
برای گریه کن هایت چه غوغایی کند محشر
در عالم کی شبیه مادر تو مادری باشد
برای دیدن بی سر نباشد از ادب دانم
به روی شانه های من به پیش تو سری باشد
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدا خود در شب جمعه میان زائرانت هست
ز هر دل سوی شش گوشه یقین دارم دری باشد
کلاه عقل افتاده ز بس که قله ات بالاست
برای فتح این قله کجا بال و پری باشد
تو آغوش خدا هستی به روی عالم خاکی
چنین غوغای طوفانی ز داغ حنجری باشد؟
اُبهت های مردن را کسی مثل تو نشکسته
سر از دریا بریدن کی توان خنجری باشد
کجا باور کنم باران نوای العطش دارد
که سرچشمه بگیرد از لبت گر کوثری باشد
ندارم واجبی ، واجب تر از گریه برای تو
به یادت گریه خواهم کرد اگر چشم تری باشد
برای گریه کن هایت چه غوغایی کند محشر
در عالم کی شبیه مادر تو مادری باشد
برای دیدن بی سر نباشد از ادب دانم
به روی شانه های من به پیش تو سری باشد
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"تقدیم به پیشگاه پیغمبر مهربانی ها"
صاحب حوض کوثر و آب بقا محمد است
آینه در آینه تکرار خدا محمد است
خدا هر آنچه بخشد از طفیلی وجود اوست
خالق بی چون و چرای ماسوا محمد است
علی روایتش کند اولنا محمد و
اوسطنا محمد و اخرنا محمد است
قبله به سوی مرتضی سجود میکند ولی
قبله به وقت هر نمازِ مرتضی محمد است
کعبه طواف میکند پای برهنه گرد او
صفای سنگ وا نهم سعی و صفا محمد است
تربت کربلا اگر شفا دهد به اذن اوست
راز شفای تربت خون خدا محمد است
اگر چه اژدها شود عصای موسای نبی
معجزه کار او بُوَد ذکر عصا محمد است
اقامه ی نماز ما سوی مدینة النبی ست
قبله نمای شیعیان در همه جا محمد است
تربت او مدینه و در همه جا حضور اوست
مثل خداست ذات او نگو کجا محمد است
ظاهر لوح و قلم و کرسی و عرش جسم اوست
سِرِ احد در دل اسرار دعا محمد است
میم میان اسم او تمام راز خلقت است
ذات درون ذات ها یقین نما محمد است
فرق میان عابد و شکوه معبود کجاست؟
تمایزش نقطه بُود نقطه ی با محمد است
نبی و صدیق و ولی عاصی و فرزانه و مست
چشم امید همگان روز جزا محمد است
طبیب نوح و آدم و دوای موسی و مسیح
بخوان تو یا من اِسمَهُ چون که دوا محمد است
تو را رها نمیکند گر چه رهایش بکنی
رفیق روز بی کسی در دو سرا محمد است
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صاحب حوض کوثر و آب بقا محمد است
آینه در آینه تکرار خدا محمد است
خدا هر آنچه بخشد از طفیلی وجود اوست
خالق بی چون و چرای ماسوا محمد است
علی روایتش کند اولنا محمد و
اوسطنا محمد و اخرنا محمد است
قبله به سوی مرتضی سجود میکند ولی
قبله به وقت هر نمازِ مرتضی محمد است
کعبه طواف میکند پای برهنه گرد او
صفای سنگ وا نهم سعی و صفا محمد است
تربت کربلا اگر شفا دهد به اذن اوست
راز شفای تربت خون خدا محمد است
اگر چه اژدها شود عصای موسای نبی
معجزه کار او بُوَد ذکر عصا محمد است
اقامه ی نماز ما سوی مدینة النبی ست
قبله نمای شیعیان در همه جا محمد است
تربت او مدینه و در همه جا حضور اوست
مثل خداست ذات او نگو کجا محمد است
ظاهر لوح و قلم و کرسی و عرش جسم اوست
سِرِ احد در دل اسرار دعا محمد است
میم میان اسم او تمام راز خلقت است
ذات درون ذات ها یقین نما محمد است
فرق میان عابد و شکوه معبود کجاست؟
تمایزش نقطه بُود نقطه ی با محمد است
نبی و صدیق و ولی عاصی و فرزانه و مست
چشم امید همگان روز جزا محمد است
طبیب نوح و آدم و دوای موسی و مسیح
بخوان تو یا من اِسمَهُ چون که دوا محمد است
تو را رها نمیکند گر چه رهایش بکنی
رفیق روز بی کسی در دو سرا محمد است
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"تقدیم به پیشگاه امام حسن مجتبی"
بر سر سفره ی غم تا به سحر مهمان است
آه در چاه دلش مثل علی گریان است
غیرتت گر بخورد زخم غمش را دانی
ساحلی ساکت و در باطن خود طوفان است
چشم در چشم مغیره بشود وقت اذان
پشت این خنده ی تلخش چه غمی پنهان است
نیست جای گله از دشمن و بیگانه ولی
زخم زخم جگرش از نمک یاران است
هستیش را همه بخشید نگویید سه بار
این سخن هجمه به جود و کرم باران است
با غم کوچه چهل سال هلاهل خورده
صبر از این همه صبرش چقدر حیران است
ضرب شستش به تن اهل جمل مانده هنوز
اسد شیر خدا و اسد یزدان است
مادر فتنه نگه داشته در دل کینش
رهبرش قبل جمل بعد جمل شیطان است
جای گل دوخت به تابوت تنش را ، چقدر
تیر بر جان و تنه خسته ی این قرآن است
پیکرش شعر مرا تا ته گودال کشید
روضه اش روضه ی گودال و تن عریان است
بد تر از بی کفنی این کفن خونین است
جگر این تن مسموم عجب عطشان است
زیر بار غم او قامت شعرم بشکست
شرح این داغ هزار و صد و ده دیوان است
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر سر سفره ی غم تا به سحر مهمان است
آه در چاه دلش مثل علی گریان است
غیرتت گر بخورد زخم غمش را دانی
ساحلی ساکت و در باطن خود طوفان است
چشم در چشم مغیره بشود وقت اذان
پشت این خنده ی تلخش چه غمی پنهان است
نیست جای گله از دشمن و بیگانه ولی
زخم زخم جگرش از نمک یاران است
هستیش را همه بخشید نگویید سه بار
این سخن هجمه به جود و کرم باران است
با غم کوچه چهل سال هلاهل خورده
صبر از این همه صبرش چقدر حیران است
ضرب شستش به تن اهل جمل مانده هنوز
اسد شیر خدا و اسد یزدان است
مادر فتنه نگه داشته در دل کینش
رهبرش قبل جمل بعد جمل شیطان است
جای گل دوخت به تابوت تنش را ، چقدر
تیر بر جان و تنه خسته ی این قرآن است
پیکرش شعر مرا تا ته گودال کشید
روضه اش روضه ی گودال و تن عریان است
بد تر از بی کفنی این کفن خونین است
جگر این تن مسموم عجب عطشان است
زیر بار غم او قامت شعرم بشکست
شرح این داغ هزار و صد و ده دیوان است
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سود حاصل ز همه مقبره هارا بردند
کل تاریخ و همه پیکره ها را بردند
خانه و شهر و دیارم همه دیوار شده
کس نفهمید چرا پنجره ها را بردند
نخ تقدیر مرا صد گره کور زدند
پیش قاضی گنه آن گره ها را بردند
هر که بالا برود ساده به پایین بکشند
همه ی خاصیت سرسره ها را بردند
شاعرانی که ز جمع خود و اهداف خودند
همه ی جایزه ی کنگره ها را بردند
بس که از پر خوری خون خلایق سیرند
آبروی همه ی خرخره ها را بردند
نگو از ظلم چرا لاف زنید ای مردم
امنیت آمده و دلهره ها را بردند😏
با عدالت تر از این ها چه کسی هست بگو؟
سِره در جای خود و ناسره ها را بردند
حرف مردم همه در کنج گلو بغض شده
زهره ی شیر دل حنجره ها را بردند
#سجاد__احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کل تاریخ و همه پیکره ها را بردند
خانه و شهر و دیارم همه دیوار شده
کس نفهمید چرا پنجره ها را بردند
نخ تقدیر مرا صد گره کور زدند
پیش قاضی گنه آن گره ها را بردند
هر که بالا برود ساده به پایین بکشند
همه ی خاصیت سرسره ها را بردند
شاعرانی که ز جمع خود و اهداف خودند
همه ی جایزه ی کنگره ها را بردند
بس که از پر خوری خون خلایق سیرند
آبروی همه ی خرخره ها را بردند
نگو از ظلم چرا لاف زنید ای مردم
امنیت آمده و دلهره ها را بردند😏
با عدالت تر از این ها چه کسی هست بگو؟
سِره در جای خود و ناسره ها را بردند
حرف مردم همه در کنج گلو بغض شده
زهره ی شیر دل حنجره ها را بردند
#سجاد__احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀