This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ بغض پنهان
از علیرضا مهرکام
اسم فیلم : هلن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از علیرضا مهرکام
اسم فیلم : هلن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من از آن عمق نگاهت به دلم کور شدم
با نوای قصههایت ز خودم دور شدم
اشکهایم مثل رودی به دلت راه گرفت
من ازین حال بدم با ترس محصور شدم
همه لحظههای تقویم ز غروبم محو شد
من از آن خاطرههای بیتو مغرور شدم
ماه من نام مرا دیگر ازین حصر ببر
من به مردی بی تو در شهر، مشهور شدم
راه تو تنها چو بن بستی ز قلبم سر گرفت
من در انتهای کوچه همچو مقصود شدم
طرح راه رفتنت بودَش برایم مسئله
تا که پیدایت کنم بی فکر مجهول شدم...
#سحر_قاضی_نظام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با نوای قصههایت ز خودم دور شدم
اشکهایم مثل رودی به دلت راه گرفت
من ازین حال بدم با ترس محصور شدم
همه لحظههای تقویم ز غروبم محو شد
من از آن خاطرههای بیتو مغرور شدم
ماه من نام مرا دیگر ازین حصر ببر
من به مردی بی تو در شهر، مشهور شدم
راه تو تنها چو بن بستی ز قلبم سر گرفت
من در انتهای کوچه همچو مقصود شدم
طرح راه رفتنت بودَش برایم مسئله
تا که پیدایت کنم بی فکر مجهول شدم...
#سحر_قاضی_نظام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما قبله ی خود...
روی چو خورشیدِ تو کردیم
هیهات !
که خورشید پرستیم دگر بار...
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی چو خورشیدِ تو کردیم
هیهات !
که خورشید پرستیم دگر بار...
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شديم راهىِ دوزخ، من و تو با دو گناه
تو و گـنـاهِ نـديدن ، من و گـنـاهِ نـگــاه!
#سیدتقی_سیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو و گـنـاهِ نـديدن ، من و گـنـاهِ نـگــاه!
#سیدتقی_سیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁عصرتون بخیر مهربانان
🌷آرزو میڪنم براتون
🍁نسیم مهر و عشق
🌷زلف خاطرتاڹ رابیاراید
🍁تپش عشق حیات را
🌷دروجودتان
🍁ڪَل افشانے ڪند
🌷عصر پاییزیتون سرخوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🌷آرزو میڪنم براتون
🍁نسیم مهر و عشق
🌷زلف خاطرتاڹ رابیاراید
🍁تپش عشق حیات را
🌷دروجودتان
🍁ڪَل افشانے ڪند
🌷عصر پاییزیتون سرخوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما
در عصر احتمال بسر میبریم
در عصر شک و شاید
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال ، یقینی نیست
اما من
بی نام تو
حتی
یک لحظه احتمال ندارم
چشمان تو
عین الیقین من
قطعیت نگاه تو
دین منست
من از تو ناگزیرم
من
بی نام ناگزیر تو میمیرم
#قیصر_امین_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در عصر احتمال بسر میبریم
در عصر شک و شاید
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال ، یقینی نیست
اما من
بی نام تو
حتی
یک لحظه احتمال ندارم
چشمان تو
عین الیقین من
قطعیت نگاه تو
دین منست
من از تو ناگزیرم
من
بی نام ناگزیر تو میمیرم
#قیصر_امین_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وحشی از این زمزمه دلنواز
خیز و بر این دایره شو نغمه ساز
بو که ز هر قید خلاصت دهند
خاصترین خلعت خاصت دهند
ای غم و اندوه مجسم شده
شادی اگر دیده ترا غم شده
اینهمه غم از پی عالم مخور
محنت عالم گذرد غم مخور
هست غمی تخم غم بیشمار
بیضهٔ یک مار شود چند مار
#وحشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیز و بر این دایره شو نغمه ساز
بو که ز هر قید خلاصت دهند
خاصترین خلعت خاصت دهند
ای غم و اندوه مجسم شده
شادی اگر دیده ترا غم شده
اینهمه غم از پی عالم مخور
محنت عالم گذرد غم مخور
هست غمی تخم غم بیشمار
بیضهٔ یک مار شود چند مار
#وحشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تقویم عمر ماست جهان، هر چه میکنیم
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی بخلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست...!
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی بخلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست...!
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چقدر آهنگهای هایده حس و حال خوبی به آدم می دهد!
#هایده
♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#هایده
♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زمستان با تبر آمد ، برای ریشه کن کردن
برای طرح ِ عریانی، از اندام ِ وطن کردن
زمان،وقتیکهمیخُشکَد،اَزآه ِسردخود،یعنی
زمین را در دل ِ سرما،جدا از پیرهن کردن
درختاز زخم ِنامردی،بهپای مرگ میاُفتد
چه پایان ِ بدی دارد ، عبوراز یاسمن کردن
برای مــرگ ِ آزادی ، عــزا دار است آبادی
جهان راهی نداردجُز،لباس ِغم به تنکردن
دلمیککوچمیخواهد،بهجاییغیرازایندنیا
به جایی که،بجای گل، تبرها را کفن کردن
#شیدا_التيام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای طرح ِ عریانی، از اندام ِ وطن کردن
زمان،وقتیکهمیخُشکَد،اَزآه ِسردخود،یعنی
زمین را در دل ِ سرما،جدا از پیرهن کردن
درختاز زخم ِنامردی،بهپای مرگ میاُفتد
چه پایان ِ بدی دارد ، عبوراز یاسمن کردن
برای مــرگ ِ آزادی ، عــزا دار است آبادی
جهان راهی نداردجُز،لباس ِغم به تنکردن
دلمیککوچمیخواهد،بهجاییغیرازایندنیا
به جایی که،بجای گل، تبرها را کفن کردن
#شیدا_التيام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنکس که به آب دیدهاش میجویم
در جستن او روان چو آب جویم
امروز به گاه آمد و گفتا که سماع
نگذاشت که من دست نمازی شویم
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در جستن او روان چو آب جویم
امروز به گاه آمد و گفتا که سماع
نگذاشت که من دست نمازی شویم
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود
و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود
آتشی بودی و هر وقت تو را می دیدم
مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود
مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود
هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم
کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هرچند نبود
شدم از «درس» گریزان و به «عشقت» مشغول
بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود
مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
جای آنها که به دنبال تو بودند نبود
بعد از آن هر که تو را دید رقیبم شد و بعد
اتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود
آه ای تابلوي تازه به سرقت رفته!
کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود
آتشی بودی و هر وقت تو را می دیدم
مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود
مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود
هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم
کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هرچند نبود
شدم از «درس» گریزان و به «عشقت» مشغول
بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود
مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
جای آنها که به دنبال تو بودند نبود
بعد از آن هر که تو را دید رقیبم شد و بعد
اتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود
آه ای تابلوي تازه به سرقت رفته!
کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن
با انده او زشت است اندوه جهان خوردن
گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید
زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن
در عشوهٔ وصل او عمری به کران آرم
گرچه ز خرد نبود زهری به گمان خوردن
آنجا که سنان باشد با کافر مژگانش
خوشتر ز شکر دانم بر سینه سنان خوردن
در راه وفای او شد شیفته خاقانی
هر روز قفای نو از دست زمان خوردن
#خاقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با انده او زشت است اندوه جهان خوردن
گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید
زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن
در عشوهٔ وصل او عمری به کران آرم
گرچه ز خرد نبود زهری به گمان خوردن
آنجا که سنان باشد با کافر مژگانش
خوشتر ز شکر دانم بر سینه سنان خوردن
در راه وفای او شد شیفته خاقانی
هر روز قفای نو از دست زمان خوردن
#خاقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همچنان وعدهی بخشایشِ شاهنشاهش
میکِشد گمشدگان را به زیارتگاهش
نه در آیینهی فهم است، نه در شیشهی وهم
عاقلان، آینه خوانندش و مستان، آهش
به من از آتشِ او در شب پروانهشدن
نرسیدهست به جز دلهرهی جانکاهش
از همآغوشیِ دریا به فراموشیِ خاک
ماهیِ عمر، چه دید از سفر کوتاهش؟
کفنِ برف کجا، پیرهنِ برگ کجا؟
خستهام، مثل درختی که از آذر ماهش
باز برگرد به دلتنگیِ قبل از باران
سورهی "توبه" رسیدهست به "بسم الله"اش...
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میکِشد گمشدگان را به زیارتگاهش
نه در آیینهی فهم است، نه در شیشهی وهم
عاقلان، آینه خوانندش و مستان، آهش
به من از آتشِ او در شب پروانهشدن
نرسیدهست به جز دلهرهی جانکاهش
از همآغوشیِ دریا به فراموشیِ خاک
ماهیِ عمر، چه دید از سفر کوتاهش؟
کفنِ برف کجا، پیرهنِ برگ کجا؟
خستهام، مثل درختی که از آذر ماهش
باز برگرد به دلتنگیِ قبل از باران
سورهی "توبه" رسیدهست به "بسم الله"اش...
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تـا آمـــدم بــگویم ؛ از قطره های بـاران
گفـتا که شکوه دارم؛ من از فراق یـاران
داغـی به دل نهادی ؛ با رفتنت ز کـویم
سوزش بجای مانده ؛حتی به روزگاران
از موج گــیسوانت ؛ زایـد نسـیـم نـابی
نوشم زلال آبی ؛ از جوی چشمه ساران
لبریز می شـود دل؛ با بـرق یک نـگاهت
چون ساغری لبالب؛ در چنگ میگساران
چـون نغمه ی ترنم ؛ بر عشـق مـا تنیـده
درشهـرمـا بـه جـا ماند ؛آواز باد و باران
گررخ نـمایی امشب ؛ در بزم بی ریـایم
ازشـوق تو بخـوانم ؛ آواز چون هـزاران
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفـتا که شکوه دارم؛ من از فراق یـاران
داغـی به دل نهادی ؛ با رفتنت ز کـویم
سوزش بجای مانده ؛حتی به روزگاران
از موج گــیسوانت ؛ زایـد نسـیـم نـابی
نوشم زلال آبی ؛ از جوی چشمه ساران
لبریز می شـود دل؛ با بـرق یک نـگاهت
چون ساغری لبالب؛ در چنگ میگساران
چـون نغمه ی ترنم ؛ بر عشـق مـا تنیـده
درشهـرمـا بـه جـا ماند ؛آواز باد و باران
گررخ نـمایی امشب ؛ در بزم بی ریـایم
ازشـوق تو بخـوانم ؛ آواز چون هـزاران
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر بساط دل سماط عیش گستردند، لیک
در جهان صاحبدلی کو تا شود مهمان دل؟
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در جهان صاحبدلی کو تا شود مهمان دل؟
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شعر شاید روزگاری فنّ مردان بوده باشد
بر گلوی ظالمان چون تیغ بُرّان بوده باشد
شعر شاید روزگاری دور در مُلک خراسان
با ابوالقاسم پی احیای ایران بوده باشد...
#حسین_جنتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر گلوی ظالمان چون تیغ بُرّان بوده باشد
شعر شاید روزگاری دور در مُلک خراسان
با ابوالقاسم پی احیای ایران بوده باشد...
#حسین_جنتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوا سرد و وجود آدمی در دست شیطان بود
ز هر نوعی گناه و معصیت در قلب انسان بود
میان کوچههای ظلمت و شبهای غم انگار
تمام سرنوشت آدمی، تاریک و ویران بود...
تمام دختران را زنده در زیر زمین کردند
برای مردم نادان، جفا کردن چه آسان بود
چه دُرّی آفرید ایزد، که در عرش خداییاش
ز میلادش تمام آسمان پرشور و رقصان بود
همان مردی که با نورش میان ظلمت دنیا
بتابید و ز شوق مقدمش خورشید خندان بود
پیام عشق را آورد، آن ماه شب ظلمت
برای مردم دنیا همان الگوی ایمان بود
بگرید آسمان از شوقِ دیدار و وصال او
محمد واپسین پیغمبرِ خورشید و باران بود
#وحید_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز هر نوعی گناه و معصیت در قلب انسان بود
میان کوچههای ظلمت و شبهای غم انگار
تمام سرنوشت آدمی، تاریک و ویران بود...
تمام دختران را زنده در زیر زمین کردند
برای مردم نادان، جفا کردن چه آسان بود
چه دُرّی آفرید ایزد، که در عرش خداییاش
ز میلادش تمام آسمان پرشور و رقصان بود
همان مردی که با نورش میان ظلمت دنیا
بتابید و ز شوق مقدمش خورشید خندان بود
پیام عشق را آورد، آن ماه شب ظلمت
برای مردم دنیا همان الگوی ایمان بود
بگرید آسمان از شوقِ دیدار و وصال او
محمد واپسین پیغمبرِ خورشید و باران بود
#وحید_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تو نشان گرفتم و دیدم نشان تویی!
من بیهوا پریدهام و آسمان تویی!
ای نقشِ تاک حک شده بر باغِ دامنت!
هر جرعهی شراب به هر استکان تویی!
تقویمها به شوقِ تو تکرار میشوند
بوی خوشِ بهار پس از هر خزان تویی!
از ابتدای عشق تویی تا تمامِ عشق
هم ساربان تو هستی و هم کاروان تویی!
در کورهراهِ حادثه دل بر تو بستهام
طوفان گذشت، جلوهی رنگینکمان تویی!
ای یار! ای ترانهی شبهای انتظار!
خوشتر ز شعرِ خواجه کدام است؟
آن تویی!
#جویا_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من بیهوا پریدهام و آسمان تویی!
ای نقشِ تاک حک شده بر باغِ دامنت!
هر جرعهی شراب به هر استکان تویی!
تقویمها به شوقِ تو تکرار میشوند
بوی خوشِ بهار پس از هر خزان تویی!
از ابتدای عشق تویی تا تمامِ عشق
هم ساربان تو هستی و هم کاروان تویی!
در کورهراهِ حادثه دل بر تو بستهام
طوفان گذشت، جلوهی رنگینکمان تویی!
ای یار! ای ترانهی شبهای انتظار!
خوشتر ز شعرِ خواجه کدام است؟
آن تویی!
#جویا_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀