💖کافه شعر💖
2.65K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
پیش جگرِ سوخته از تاب نگویید
پیش لب تفتیده هم از آب نگویید

روی تن بی جان، پَر سیمرغ و دوایش
تاثیر ندارد، غم سهراب نگویید

وقتی به رخ آینه ای سنگ بیافتد
سی پاره اگر می شود از قاب نگویید

دل با همه بیچارگی از غصه که نالید
دروازه ی درد است ازاین باب نگویید

در سفره ما شربتی از خون و شراب است
قسمت بشود هرچه از اسباب نگویید

پایان قشنگی اگر این قصه ندارد
بیداری محض است که از خواب نگویید
 
#رضا_محمدصالحی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب آنچنان زلال است
که می توان خنده هایت را
از لابه لای ستاره هایش چید
حتی گرمی نفس هایت را حس کرد
راستش به دلم افتاده
می توانم دستانت را هم در دستانم بگیرم
#بلند_شو ،...
#بلند_شو ،...
شب نیمی از راه را برایمان رفته است...


#محمـد_بشیرے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جدا کردند آدم ها مرا از تو، تو را از من
تو دریایی و من ساحل، نخواهی شد جدا از من

تو کاغذبادی و من در نخ زیبایی‌ات هستم
مبادا آن که قدر سوزنی باشی رها از من

تو مرز کفر و ایمانی! چگونه بگذرم از تو؟
اگر این گونه باشد نگذرد دیگر خدا از من

شکستم بارها و همچنان خاموش می مانم
صدا از سنگ می آید، نمی آید صدا از من

تو دریایی و من قصر شنی؛ از خود نپرسیدی
که از آن رفت و آمدها چه می ماند به جا از من؟

تو روزی باز خواهی گشت! این خط این نشان! اما
دریغا چون نخواهی یافت حتی رد پا از من!


#علیرضا_بدیع 

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آخر هفتتون شـادو بینظیر🕊🌸

لحظه هاتون مثل گلها🕊🌸

بـا طـراوت و پـر از 🕊🌸

عـطر خـوش زنـدگی🕊🌸

خنده هاتون همیشگی🕊🌸

شـادیهـاتـون مـانـدگـار 🕊🌸

و حــال دلتـون خـوبِ خـوب🕊🌸


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🌹بر طلعت روی ماه خورشید درود
🍃بر صبح سپید عاشقی باد سلام

🌹ما دل به رخ نگار خود باخته ایم
🍃برشاخه ی عشق آشیان ساخته ایم

🌹بر دامن تیره ی شب تار و سیاه
🍃طرحی ز طلوع مهر انداخته ایم

#محسن_خانچی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ابری نیست .
بادی نیست.
می نشینم لب حوض:
گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب.
پاکی خوشه زیست.
مادرم ریحان می چیند.
نان و ریحان و پنیر ،
آسمانی بی ابر ، اطلسی هایی تر.
رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط.
نور در کاسه مس ،
چه نوازش ها می ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند ،
صبح را روی زمین می آرد.
پشت لبخندی پنهان هر چیز.
روزنی دارد دیوار زمان ،
که از آن ، چهره من پیداست.
چیزهایی هست ، که نمی دانم.
می دانم ، سبزه ای را بکنم خواهم مرد.
می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم.
راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم.
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت.
پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج.
پرم از سایه برگی در آب:
چه درونم تنهاست.

#سهراب_سپهری

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یا خجسته قاصد ای باد صبا
ای توپیک عاشقان با وفا

یک زمان با من وفاداری نمای
عاشقان خسته رایاری نمای

از تو دردعشقبازان را دواست
از تو عاشق را زجانان مژده هاست


#بلند_اقبال


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح است...
باید بلند شد !
در امتدادِ وقت قدم زد ؛
گل را نگاه کرد، ابهام را شنید!
باید دوید تا تهِ بودن...!

#سهراب_سپهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک روز ز بند عالم آزاد نیم
یک دمزدن از وجود خود شاد نیم

شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم

#خیام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کمی طاقت بیاور
ما دوباره دست‌هامان را به طلوع آغشته خواهیم کرد
ما دوباره در خانه‌ی بهار
ما دوباره در کوچه‌ی یاس جانی تازه خواهیم یافت...!

#شیما_سبحانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌°

كمى طلوعِ آفتاب
كمى چاى دآغ
كمى نَسيمِ صُبحگاهى
وَ بسيارى تو...
مَگر من جُز اين چه ميخواهم..؟


#ميسا_دورقى

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاهی دلم از دست خودش  هم  گله دارد
از بس که جهان، آدم ِ کم حوصله دارد!

یک روز به دل بستن و فردا به شکستن!
با قصه ی پُرغصّه ی خود ، مسئله دارد...

درمان‌  نپذیرد دلِ زخــمی و بلاجو
از بس که نهان در دلِ خود ولوله  دارد

هرکس که اسیرِ"منِ"خودباشدو خودخواه
صدها قدم از «ما»شدنش فاصله دارد

محرابِ دلم گرچه پُرازمُهرِ سکوت است
ذکرِ"تو" به هر سجده ی این نافله دارد

یک دم  نتواند  ز  خیالت  بِگُریزد
در قابِ دل و کوچه ی جان خاطره دارد

دور ازتو پُراز دلهره و لرزه و  وحشت
مانندِ کسی که  خبر از زلزله  دارد

بی بهره ام از تابشِ خورشیدِ نگاهت
دیدارِ تو انگار که  صــد مرحله  دارد

گر دل نسپـارم به شــرارِ غـــزلِ عشق
مجموعه ی شعرم  ورقِ باطله دارد!



#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کار مده نفس تبهکار را
در صف گل جا مده این خار را

کشته نکو دار، که مرغ هوا
خورده بسی خوشه و خروار را

چرخ و زمین بنده‌ی تدبیر توست
بنده مشو درهم و دینار را

آینه‌ی توست دل تابناک
بِستُر از این آینه زنگار را

چرخ یکی دفتر کردارهاست
پیشه مکن بیهُده‌کردار را

رو گهری جوی که وقت فروش
خیره کند مردم بازار را

در همه‌جا راه تو هموار نیست
مست مپوی این ره هموار را...

#پروین_اعتصامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سلام
روزتون بخیر دوستان

🟡 پروکسی ضد فیلتر و پر سرعت
 
https://t.me/proxy?server=178.46.51.132&port=443&secret=ee00000000000000000000000000000000696f2e696f

  
▪️لطفا پروکسی ها را برای دوستان خود هم ارسال کنید تا استفاده کنند🙏

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
💖کافه شعر💖 pinned «سلام روزتون بخیر دوستان 🟡 پروکسی ضد فیلتر و پر سرعت   https://t.me/proxy?server=178.46.51.132&port=443&secret=ee00000000000000000000000000000000696f2e696f    ▪️لطفا پروکسی ها را برای دوستان خود هم ارسال کنید تا استفاده کنند🙏 ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀»
هنوز پنجره‌هایی که بی‌تو دلگیرند
مرا بدون نگاهت بغل نمی‌گیرند

هزار شعله‌ی روشن، هزار اشکِ غم‌اند
ستاره‌ها که به سمت زمین سرازیرند

درون سینه، به دیوار می‌زند قلبم
وَ این صدای نفس‌ها، صدای زنجیرند

چه بود رازِ حضورت؛ مگر هوا بودی؟
که روزهای پس از تو چنین نفس‌گیرند

بخند و حادثه شو در سکوتِ بی‌غزلی
که شاعران جهان تشنه‌ی تصاویرند

تویی که معجزه، باران، غزل، تولد، عشق
برای آمدنت بهترین تعابیرند

شبی به کوچه بیا و دوباره روشن کن-
-نگاهِ پنجره‌ها را که بی‌تو دلگیرند...

#آرمین_ضیغمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وطن پرنده ی پر در خون
وطن شکفته گل در خون
وطن فلات شهید و شب
وطن پا تا به سر خون
وطن ترانه ی زندانی
وطن قصیدهی ویرانی...

#آیدا_خلیلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
لطفی که مرا شبانه اندوخته‌ای
امروز چو زلف خود پس انداخته‌ای

چشم توز می مست و من از چشم تو مست
زان مست بدین مست نپرداخته‌ای

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هنوز پنجره‌هایی که بی‌تو دلگیرند
مرا بدون نگاهت بغل نمی‌گیرند

هزار شعله‌ی روشن، هزار اشکِ غم‌اند
ستاره‌ها که به سمت زمین سرازیرند

درون سینه، به دیوار می‌زند قلبم
وَ این صدای نفس‌ها، صدای زنجیرند

چه بود رازِ حضورت؛ مگر هوا بودی؟
که روزهای پس از تو چنین نفس‌گیرند

بخند و حادثه شو در سکوتِ بی‌غزلی
که شاعران جهان تشنه‌ی تصاویرند

تویی که معجزه، باران، غزل، تولد، عشق
برای آمدنت بهترین تعابیرند

شبی به کوچه بیا و دوباره روشن کن-
-نگاهِ پنجره‌ها را که بی‌تو دلگیرند...

#آرمین_ضیغمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀