هر کجا برگی هست
شور من می شکفد
مثل یک گلدان
می دهم گوش به موسیقی روییدن..!
#سهراب_سپهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شور من می شکفد
مثل یک گلدان
می دهم گوش به موسیقی روییدن..!
#سهراب_سپهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ابری نیست .
بادی نیست.
می نشینم لب حوض:
گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب.
پاکی خوشه زیست.
مادرم ریحان می چیند.
نان و ریحان و پنیر ،
آسمانی بی ابر ، اطلسی هایی تر.
رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط.
نور در کاسه مس ،
چه نوازش ها می ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند ،
صبح را روی زمین می آرد.
پشت لبخندی پنهان هر چیز.
روزنی دارد دیوار زمان ،
که از آن ، چهره من پیداست.
چیزهایی هست ، که نمی دانم.
می دانم ، سبزه ای را بکنم خواهم مرد.
می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم.
راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم.
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت.
پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج.
پرم از سایه برگی در آب:
چه درونم تنهاست.
#سهراب_سپهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بادی نیست.
می نشینم لب حوض:
گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب.
پاکی خوشه زیست.
مادرم ریحان می چیند.
نان و ریحان و پنیر ،
آسمانی بی ابر ، اطلسی هایی تر.
رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط.
نور در کاسه مس ،
چه نوازش ها می ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند ،
صبح را روی زمین می آرد.
پشت لبخندی پنهان هر چیز.
روزنی دارد دیوار زمان ،
که از آن ، چهره من پیداست.
چیزهایی هست ، که نمی دانم.
می دانم ، سبزه ای را بکنم خواهم مرد.
می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم.
راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم.
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت.
پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج.
پرم از سایه برگی در آب:
چه درونم تنهاست.
#سهراب_سپهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀