This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدایت
یکی نرگس نوشکفتهست
که از پشت رگبار میایستد
روبهروی نگاهم
و عطری هوسناک بالا میآید
در آهم
تو میگویی و لاله میروید
از سنگ
تو میگویی و غنچه میجوشد
از چوب
تو میگویی و تازه میروید
از خشک
تو میگویی و زنده میخیزد
از مرگ...!
#منوچهر آتشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یکی نرگس نوشکفتهست
که از پشت رگبار میایستد
روبهروی نگاهم
و عطری هوسناک بالا میآید
در آهم
تو میگویی و لاله میروید
از سنگ
تو میگویی و غنچه میجوشد
از چوب
تو میگویی و تازه میروید
از خشک
تو میگویی و زنده میخیزد
از مرگ...!
#منوچهر آتشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کل احساس مرا با چشمکی بلعید و رفت
این دل دیوانه را از دست من قاپید و رفت
پنجره واشد هوایی شد هوای خانه ام
مثل پیچک بر تن سردم شبی پیچید و رفت
گرچه بر بالینم آمد یار اما باز هم
ناله های این دل ویرانه را نشنید و رفت
گفته بودم ناز چشمت می کشم آمد ولی
با لوندی پیش چشمم اندکی رقصید و رفت
عطر ناب باغ اندامش مرا دیوانه کرد
بر من دیوانه اش عطر جفا پاشید و رفت
سروقدی که خودم با خون دل پروردمش
در دل شام سیاهم ماه شد تابید و رفت
#شیدا_التیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این دل دیوانه را از دست من قاپید و رفت
پنجره واشد هوایی شد هوای خانه ام
مثل پیچک بر تن سردم شبی پیچید و رفت
گرچه بر بالینم آمد یار اما باز هم
ناله های این دل ویرانه را نشنید و رفت
گفته بودم ناز چشمت می کشم آمد ولی
با لوندی پیش چشمم اندکی رقصید و رفت
عطر ناب باغ اندامش مرا دیوانه کرد
بر من دیوانه اش عطر جفا پاشید و رفت
سروقدی که خودم با خون دل پروردمش
در دل شام سیاهم ماه شد تابید و رفت
#شیدا_التیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خاک در وفای آن سیمین بر
میکار دل و دیده میندیش ز بر
از من بشنو تا نشوی زیر و زبر
والله که خبر نداری از زیر و زبر
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میکار دل و دیده میندیش ز بر
از من بشنو تا نشوی زیر و زبر
والله که خبر نداری از زیر و زبر
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا رب یا رب کریمی و غفاری
رحمان و رحیم و راحم و ستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش
این بندهٔ شرمنده فرو نگذاری
#ابوسعید_البوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۶۵۳
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رحمان و رحیم و راحم و ستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش
این بندهٔ شرمنده فرو نگذاری
#ابوسعید_البوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۶۵۳
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💫
تو مریمے ترین #مریم
مقدس مے شوی
وقتے عاشقانه لبخند مے زنی
عاشقانه #عشق مے بخشی
و با هر لبخند عاشقانه ات
دلم را در دیوار به دیوار شهر #عشق
دلبرانه به صلیب مے ڪشی.
#فرزانه_طالبی_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو مریمے ترین #مریم
مقدس مے شوی
وقتے عاشقانه لبخند مے زنی
عاشقانه #عشق مے بخشی
و با هر لبخند عاشقانه ات
دلم را در دیوار به دیوار شهر #عشق
دلبرانه به صلیب مے ڪشی.
#فرزانه_طالبی_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصر که میشود
نسیم نگاهت عشق را به قلبم
ارزانی میدارد
تا همه ی دیوارهای دنیا را برای رسیدن
به آغوشت
زیر پا بگذارم
آغوش باز کن
می خواهم به پای بوس
گنبد نگاهت بیایم
#شهاب_شهابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نسیم نگاهت عشق را به قلبم
ارزانی میدارد
تا همه ی دیوارهای دنیا را برای رسیدن
به آغوشت
زیر پا بگذارم
آغوش باز کن
می خواهم به پای بوس
گنبد نگاهت بیایم
#شهاب_شهابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
من کیام کاندیشهی تو همنفس باشد مرا
یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا
گر بُوَد شایستهی غم خوردن تو، جان من
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
#سنایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من کیام کاندیشهی تو همنفس باشد مرا
یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا
گر بُوَد شایستهی غم خوردن تو، جان من
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
#سنایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای درونِ سینه وُ در جانِ من
ای غمت هم دردوُ هم درمانِ من
آمدی تا وصله ی جانم شوی
تا ابد هم عهدوُ پیمانم شوی
تا دلت با قلبِ من همدست شد
تا ابد روح وُ روانم مست شد
من سکوتی بودم اما بی هوا
باتو رمزوُ رازِ دل شد برمَلا
عشق تو روحِ مرا بیدار کرد
هرکه را قبلِ تو بود انکار کرد
در رگم تاب وُ تبت جوشان شده
در تو احساسِ دلم پنهان شده
شاعری در ذهن وُ افکارم نبود
هر چه گفتم در تمنای تو بود
#ساقی_یگانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای غمت هم دردوُ هم درمانِ من
آمدی تا وصله ی جانم شوی
تا ابد هم عهدوُ پیمانم شوی
تا دلت با قلبِ من همدست شد
تا ابد روح وُ روانم مست شد
من سکوتی بودم اما بی هوا
باتو رمزوُ رازِ دل شد برمَلا
عشق تو روحِ مرا بیدار کرد
هرکه را قبلِ تو بود انکار کرد
در رگم تاب وُ تبت جوشان شده
در تو احساسِ دلم پنهان شده
شاعری در ذهن وُ افکارم نبود
هر چه گفتم در تمنای تو بود
#ساقی_یگانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به پیغامی ز وصل یار خوش بودم، چه دانستم
که از بخت سیاهم بر لب قاصد خبر سوزد
#قدسیمشهدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که از بخت سیاهم بر لب قاصد خبر سوزد
#قدسیمشهدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم تو در دین مردم انحراف انداخته
مردهای شهر ما را در مصاف انداخته
هر که گیسوی تو را این گونه زیبا بافته
روی بازوی تو فرش دستباف انداخته
آفرین بر دست عکاسی که بی لغزش،چنین
عکس رخسار تو را این قدر صاف انداخته
رُخ عیان کردی و بعدش در تمام شهرها
عین و شین و قاف را در ائتلاف انداخته
چادر گلدارِ تو انگار شیخ شهر را
فکر تغییرات در طرح عفاف انداخته
وجه تشبیه دو تا ابروی تو با قبله گاه
بین شاعر ها و مؤمن ها شکاف انداخته
یک نظر بر روی تو اینکه حرام است و حلال
بین آیات و مراجع اختلاف انداخته
با چنین اوصاف حق دارد خداوند جهان
حلقه ی وصل تو را در کوه قاف انداخته
#مهدی_خداپرست
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مردهای شهر ما را در مصاف انداخته
هر که گیسوی تو را این گونه زیبا بافته
روی بازوی تو فرش دستباف انداخته
آفرین بر دست عکاسی که بی لغزش،چنین
عکس رخسار تو را این قدر صاف انداخته
رُخ عیان کردی و بعدش در تمام شهرها
عین و شین و قاف را در ائتلاف انداخته
چادر گلدارِ تو انگار شیخ شهر را
فکر تغییرات در طرح عفاف انداخته
وجه تشبیه دو تا ابروی تو با قبله گاه
بین شاعر ها و مؤمن ها شکاف انداخته
یک نظر بر روی تو اینکه حرام است و حلال
بین آیات و مراجع اختلاف انداخته
با چنین اوصاف حق دارد خداوند جهان
حلقه ی وصل تو را در کوه قاف انداخته
#مهدی_خداپرست
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حالمن با دیدنت درلحظه ای تغییر کرد
کلبه ی ویرانه ام را بودنت تعمیر کرد
ضرب آهنگ تپش های دلم آشفته شد
آن زمانی که نگاهم رویچشمت گیر کرد
خواستم تا با تو گویم شدتِ دلدادگی
رنگ رخسارم ولی حس مرا تفسیر کرد
خواب دیدمپیش رویمباز شددرب بهشت
بی گمان عشق تو رویای مرا تعبیر کرد
آمدم راز نهان را پیش تو افشا کنم
مهر بی حدم به تو گویا دلم را شیر کرد
خوانده بودم پیشگوشقاصدکعشقتورا
توخودت دیر آمدی!یا قاصدِ من دیر کرد؟
زار و بیمار تو بودم عشق بی تکرار من
آمدی آغوش تو درمان شد و تاثیر کرد
#الهام_رازقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کلبه ی ویرانه ام را بودنت تعمیر کرد
ضرب آهنگ تپش های دلم آشفته شد
آن زمانی که نگاهم رویچشمت گیر کرد
خواستم تا با تو گویم شدتِ دلدادگی
رنگ رخسارم ولی حس مرا تفسیر کرد
خواب دیدمپیش رویمباز شددرب بهشت
بی گمان عشق تو رویای مرا تعبیر کرد
آمدم راز نهان را پیش تو افشا کنم
مهر بی حدم به تو گویا دلم را شیر کرد
خوانده بودم پیشگوشقاصدکعشقتورا
توخودت دیر آمدی!یا قاصدِ من دیر کرد؟
زار و بیمار تو بودم عشق بی تکرار من
آمدی آغوش تو درمان شد و تاثیر کرد
#الهام_رازقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این شب مهتابیام را با تو قسمت میکنم
تا سحر بیخوابیام را با تو قسمت میکنم
تا تب و تاب مرا وقت سرودن حس کنی
یک غزل بیتابیم را با تو قسمت میکنم
از دو نیمه، نیمهی دلمردگی سهم خودم
نیمهی شادابیام را با تو قسمت میکنم
تو اگر یک جرعه طوفانم دهی، من موجموج
مستیِ گردابیام را با تو قسمت میکنم
بعد عمری حاصلم این است و من امشب همین
خلوت سهرابیام را با تو قسمت میکنم
صبح فردا هم اگر پیشم بمانی امشبی
آسمان آبیام را با تو قسمت میکنم
محمد رضا احمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا سحر بیخوابیام را با تو قسمت میکنم
تا تب و تاب مرا وقت سرودن حس کنی
یک غزل بیتابیم را با تو قسمت میکنم
از دو نیمه، نیمهی دلمردگی سهم خودم
نیمهی شادابیام را با تو قسمت میکنم
تو اگر یک جرعه طوفانم دهی، من موجموج
مستیِ گردابیام را با تو قسمت میکنم
بعد عمری حاصلم این است و من امشب همین
خلوت سهرابیام را با تو قسمت میکنم
صبح فردا هم اگر پیشم بمانی امشبی
آسمان آبیام را با تو قسمت میکنم
محمد رضا احمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
اول از خوبی ، خطابم می کند
بعد با یک “نه ” جوابم می کند !
جُرعه جُرعه جُرعه می بخشد به من
مست می سازَد ، شرابم می کند
خشت خشتِ جان من در دستِ اوست
زیرِ پای خود خرابم می کند
قطره ، قطره ،آبرویم می بَرَد
از خجالت گاه آبم می کند
تا که گیسو می سپارَد دستِ باد
مو به مو دارد عذابم می کند
پرسشی همواره در ذهن ِ من است
می رود یا کامیابم می کند؟!
کاش می دانستم این حوّاصفت
داخلِ آدم حسابم می کند !
باغبانِ کاشیِ روح ِ من است !
می بَرَد قمصر ، گلابم می کند
شب ، حضورِ مبهمِ گیسوی اوست
بر مدارِ شب، شهابم می کند
عاقبت با تابشِ چشمانِ خویش
ذرّه ، ذرّه، آفتابم می کند !
#یدالله_گودرزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اول از خوبی ، خطابم می کند
بعد با یک “نه ” جوابم می کند !
جُرعه جُرعه جُرعه می بخشد به من
مست می سازَد ، شرابم می کند
خشت خشتِ جان من در دستِ اوست
زیرِ پای خود خرابم می کند
قطره ، قطره ،آبرویم می بَرَد
از خجالت گاه آبم می کند
تا که گیسو می سپارَد دستِ باد
مو به مو دارد عذابم می کند
پرسشی همواره در ذهن ِ من است
می رود یا کامیابم می کند؟!
کاش می دانستم این حوّاصفت
داخلِ آدم حسابم می کند !
باغبانِ کاشیِ روح ِ من است !
می بَرَد قمصر ، گلابم می کند
شب ، حضورِ مبهمِ گیسوی اوست
بر مدارِ شب، شهابم می کند
عاقبت با تابشِ چشمانِ خویش
ذرّه ، ذرّه، آفتابم می کند !
#یدالله_گودرزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای خوش آن وقتی که دلبر مهربانی میکند
با منِ رنجور و غمگین خوشزبانی میکند
مینهد سر را به روی شانهٔ لرزان من
میسپارد لب به لبهایم، جوانی میکند
از شمیم موی او تنها نه من دیوانهام
عطر گیسویش خدا را هم روانی میکند
او به خوابی خوش فرو میغلطد و چشمان من
از کیان چشم مستش پاسِبانی میکند
تا طلوع دیگرِ خورشید چشمانش به ناز
دل کماکان در حریمش دیدهبانی میکند
رود اگر عاشق شود تکلیف دریا روشنَست
بِسترش را مملو از عشقی نهانی میکند
شک چونان آفت اگر افتد به جان رابطه
عاشقیها را فدای، بدگمانی میکند
غصه چون زالو نشسته بر گلوی زندگی
بینوا آدم که از او میزِبانی میکند
شب به تنهایی خودش مأمورِ بر آزار ماست
وای از ساعت که با غم هم تبانی میکند
هرکه در راه وفا جان میسپارد، روزگار
نام او را تا همیشه جاوِدانی میکند
لحظه دلدادگی با او شود معنا به عشق
ای خوش آن وقتی که دلبر مهربانی میکند
حسین فروتن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با منِ رنجور و غمگین خوشزبانی میکند
مینهد سر را به روی شانهٔ لرزان من
میسپارد لب به لبهایم، جوانی میکند
از شمیم موی او تنها نه من دیوانهام
عطر گیسویش خدا را هم روانی میکند
او به خوابی خوش فرو میغلطد و چشمان من
از کیان چشم مستش پاسِبانی میکند
تا طلوع دیگرِ خورشید چشمانش به ناز
دل کماکان در حریمش دیدهبانی میکند
رود اگر عاشق شود تکلیف دریا روشنَست
بِسترش را مملو از عشقی نهانی میکند
شک چونان آفت اگر افتد به جان رابطه
عاشقیها را فدای، بدگمانی میکند
غصه چون زالو نشسته بر گلوی زندگی
بینوا آدم که از او میزِبانی میکند
شب به تنهایی خودش مأمورِ بر آزار ماست
وای از ساعت که با غم هم تبانی میکند
هرکه در راه وفا جان میسپارد، روزگار
نام او را تا همیشه جاوِدانی میکند
لحظه دلدادگی با او شود معنا به عشق
ای خوش آن وقتی که دلبر مهربانی میکند
حسین فروتن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگذار زبان غزلم بسته بماند
حیف از دل این بغض که نشکسته بماند
تا کی بنشینم سر راهت و نیایی ؟
تا کی به هوای تو دلم خسته بماند ؟
نبضم شده پژواک تپش های تو ، بگذار
نبضم به تپش های تو وابسته بماند
بگذار نگویم ، نسرایم ، ننویسم
بگذار که این مسئله سربسته بماند
#محمد_عابدینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حیف از دل این بغض که نشکسته بماند
تا کی بنشینم سر راهت و نیایی ؟
تا کی به هوای تو دلم خسته بماند ؟
نبضم شده پژواک تپش های تو ، بگذار
نبضم به تپش های تو وابسته بماند
بگذار نگویم ، نسرایم ، ننویسم
بگذار که این مسئله سربسته بماند
#محمد_عابدینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره دیدنت شده تمام آرزوی من
برای خاطر خدا شبی به دیدنم بیا
نگو که فاش میشود هرآنچه بین ما دوتاست
یواشکی و بی صدا شبی به دیدنم بیا
از این غزل به گوش بد که نغمه ای نمیرسد
نفوس بد نزن شما !!!شبی به دیدنم بیا
از آینه بپرس او شهادتش دروغ نیست
مسیر سبز خانه را شبی به دیدنم بیا
منم کویر تشنه تو شبیه ابر نو بهار
که ناگهان و بی هوا شبی به دیدنم بیا
و نذر دیدنت همین کتاب و شعر تازه ام
شبانه میکنم دعا شبی به دیدنم بیا
شبی به دیدنم بیا به وقت صفر عاشقی
که هستی از همه رها شبی به دیدنم بیا
#فاطمه_اسکندری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای خاطر خدا شبی به دیدنم بیا
نگو که فاش میشود هرآنچه بین ما دوتاست
یواشکی و بی صدا شبی به دیدنم بیا
از این غزل به گوش بد که نغمه ای نمیرسد
نفوس بد نزن شما !!!شبی به دیدنم بیا
از آینه بپرس او شهادتش دروغ نیست
مسیر سبز خانه را شبی به دیدنم بیا
منم کویر تشنه تو شبیه ابر نو بهار
که ناگهان و بی هوا شبی به دیدنم بیا
و نذر دیدنت همین کتاب و شعر تازه ام
شبانه میکنم دعا شبی به دیدنم بیا
شبی به دیدنم بیا به وقت صفر عاشقی
که هستی از همه رها شبی به دیدنم بیا
#فاطمه_اسکندری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀