به اخمت خستگی در می رود ،لبخند لازم نیست
کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست
همیشه دوستت دارم ـ به جان مادرم ـ اما
تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست
به لطف طعم لبهای تو شیرین می شود شعرم
غزل را با عسل می آورم ،هرچند لازم نیست
مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری
بپوشان بافه های گیسویت را ،بند لازم نیست
"به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را "
عزیزم ، بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست
فدای آن کمانهای به هم پیوسته ات ، هر یک ـ
جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست
#بهمن_صباغ_زاده
@Kafee_sheerr💖💖
کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست
همیشه دوستت دارم ـ به جان مادرم ـ اما
تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست
به لطف طعم لبهای تو شیرین می شود شعرم
غزل را با عسل می آورم ،هرچند لازم نیست
مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری
بپوشان بافه های گیسویت را ،بند لازم نیست
"به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را "
عزیزم ، بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست
فدای آن کمانهای به هم پیوسته ات ، هر یک ـ
جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست
#بهمن_صباغ_زاده
@Kafee_sheerr💖💖
ای که اخمت به دلم ریخت، غمِ عالم را
خندهات میبَرَد از سینه، دو عالم غم را
برق لبهای تو یادآور شاتوت و شراب
چشمهی اشک ِتو بیقدر کند زمزم را
گاه از آن غنچه، فقط زخم زبان میریزی
گاه با بوسه شفابخش کنی مرهم را
بستهای غنچهی سرخی، به شب گیسویت
کردهای باز رها... خرمن ابریشم را
نرگست عربدهجوی و لبت افسوسکنان
با همینهاست که دیوانه کنی آدم را
#بهمن_صباغ_زاده
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
خندهات میبَرَد از سینه، دو عالم غم را
برق لبهای تو یادآور شاتوت و شراب
چشمهی اشک ِتو بیقدر کند زمزم را
گاه از آن غنچه، فقط زخم زبان میریزی
گاه با بوسه شفابخش کنی مرهم را
بستهای غنچهی سرخی، به شب گیسویت
کردهای باز رها... خرمن ابریشم را
نرگست عربدهجوی و لبت افسوسکنان
با همینهاست که دیوانه کنی آدم را
#بهمن_صباغ_زاده
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀