به خورشیدی که درچشمت عیانست
به ماهی کز تو روشن در جهانست

سلام ای صبح صادق، نور مطلق
که مهرت در دل و برتر ز جانست...




#حسین_فروتن
#ب

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

قسم بـه روزِ فراق و، قسم بـه تیره شبـش
قسم به عاشق و جانی کـه میرسد به لبش

شبیـهِ آهـوی رَم کـرده ، می‌شتـابـد عمـر
و مرگ سایه بـه سایه، به تاخت در عَقبش

بـه خاکِ زیـرِ قـدم هـای رفتنت سوگنـد!
که سُرمه می‌ شود آخر به دیده هر وجبش

هنوز اگر که نفس می‌کِشم، بِخاطرِ توست
اگـر نمرده ام و زنـده ام، تـویی سبب اش

تـویی کـه واجبِ عشقی، و مؤمنت قدمی
نمـی‌رود پیِ فعـلِ حـرام و مُستحـب اش

خوشم به آنچه که ازعشقِ تو رسیده به من
بـه رغـمِ اینـکه نصیبم، نبـوده غیـرِ تَبـش

#حسین_فروتن
#ق

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

از صفــرِ زمانِ منِ دلتنگ چہ گویم
ازشیشۂ دل وز نِگہ سنگ چہ گویم

تاریکیِ مطلق شده دنیام پس ازتو
از روشنی وجاذبہ ی رنگ چہ گویم

رسوائی من وردِ زبانها شده هرسو
از نامِ مزیّن شــده با ننگ چہ گویم

ویرانہءِدل بعدِتو کاشانہءِ جُغدست
از مرغِ غزلخوانِ شباهنگ چہ گویم

بین من وقلبم چہ نِزاعیست سرِ تو
از عاقبت شوم و بد جنگ چہ گویم

شادی زِمیان خاستہ غم جای گرفتہ
از این دل باغصہ هماهنگ چہ گویم

بازآ و بر این حال پریشان نظری کن
از صفــــرِ زمانِ منِ دلتنگ چہ گویم

#حسین_فروتن🌹
#ا

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

بوی دلمردگی از دور و برم می‌آید
بی تو مرگست که دنبالِ سرم می‌آید

جانِ من هست که بر گونه فرو می‌غلطد
اینکه با اشک زِ چشمان ترم می‌آید

همچنان جزتو کسی نیست دراندیشهٔ من
یادِ تو میکنم، آه از جگرم می‌آید

هرکجا صحبتی از جاذبهٔ بسیار است
بی هوا خندهٔ تو، در نظرم می‌آید

گفتنی نیست که دور از تو چه حالی دارم
می‌رود دردی و دردی دگرم می‌آید

گرچه خود نیستم امّا پس ازاین درپیِ تو
مثلِ یک سایه دلِ در به درم می‌آید ...

#حسین_فروتن
#ب

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

*

شب به تنهایی خودش مامور بر آزار ماست

وای از آن ساعت که با "غم" هم تبانی می کند ...

#حسین_فروتن
#ش

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

قسم به شعرِ نگاه و ترانهٔ چشمت
پُر است دفترم از عاشقانهٔ چشمت

میان سینه تکاپوی دل تماشاییست
همیشه وقتِ عبور از کرانهٔ چشمت

دلم گرفته دوباره، برای لبخندت
دلم گرفته دوباره، بهانهٔ چشمت

بیا و آتشی از نو به جان من انداز
زِ آذرخشِ نگاه و زبانهٔ چشمت

شب آمده‌ست و نگاهم نمیرود درخواب
به شوق اینکه نهم سر، به شانهٔ چشمت

مرا هراسی اگر باشد این فقط، که مرا
خدا نکرده بِرانی، زِ خانهٔ چشمت

#حسین_فروتن
#ق

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

قسم به شعرِ نگاه و ترانهٔ چشمت
پُر است دفترم از عاشقانهٔ چشمت

میان سینه تکاپوی دل تماشاییست
همیشه وقتِ عبور از کرانهٔ چشمت

دلم گرفته دوباره، برای لبخندت
دلم گرفته دوباره، بهانهٔ چشمت

بیا و آتشی از نو به جان من انداز
زِ آذرخشِ نگاه و زبانهٔ چشمت

شب آمده‌ست و نگاهم نمیرود درخواب
به شوق اینکه نهم سر، به شانهٔ چشمت

مرا هراسی اگر باشد این فقط، که مرا
خدا نکرده بِرانی، زِ خانهٔ چشمت

#حسین_فروتن
#ق

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀