💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
در پیچ کوچه ای که به دلدار میرسید
تا بام آسمان دو سپیدار میرسید

یک جوی آب کوچک از آن کوچه ی بهار
رد میشد و به پای چمنزار میرسید

گرد درختهای سپیدار پیچکی
قد میکشید و تا سر دیوار میرسید

از رقص آب بین شن و ماسه های جوی
آهنگ دلنواز خوش تار میرسید

برگی به روی آب شتابان و بی خیال
تا مقصدش چه خوب و سبکبار میرسید

سنجاقکی که گمشده ای داشت روی آب
در یاد یار با دل غمبار میرسید

آواز با طراوت گنجشکهای شاد
تا انتهای کوچه و بازار میرسید

پروانه ای ز ساغر گل مست گشت و رفت
آیا به این دیار دگر بار میرسید؟

 #صفا_یغمایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
شوری شکفته در سرم از شوق دیدنت
یک‌ بار در هوای دل من پریدنت

باز است پلک پنجره‌ی انتظار باز
بر جاده‌های ممتد شرق دمیدنت

کی فصلهای خسته‌ی تکرار می‌رسند
ای غنچه‌ی انار به فصل رسیدنت

سهم از بهشت راست چه فرجام جز هبوط
دستان آدمست چو کوته ز چیدنت

صد‌گل بهار بشکفد از دانه‌های برف
اسفند را چو دل بنوازد وزیدنت

هردم خیال نقش تو در‌بر کشیده ام
در انتظار لحظه‌ی در‌ برکشیدنت

ای حسن انتخاب غزلهای اتشین
آتش به سینه‌ها زدم از برگزیدنت

#صفا_یغمایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تنگ است آسمان هنر بر عقاب‌ها
شد بیکرانه‌ها به کمند غراب‌ها

راندند تا که گوهر اندیشه را به قعر
بالا نشین شدند سبک‌سر حباب‌ها

کو شعر را مجال تغنّی که دل بَرَد
در تاب زلف چنگ و شکنج رباب‌ها

بسته است راه چشمه‌ی شیرین به تشنگان
فرهاد‌ها روانه به سوی سراب‌ها

گفتار ناصواب به کَرنا و بوق‌ها
بر باد داده‌اند چه حرف حساب‌ها

دُرّ سخن به خاک مذلّت فتاده است
گوهرنما خَزَف بِنِگر در نقاب‌ها

این کشتی شکسته به غرقاب می‌رود
با ناخدای خسته در این التهاب‌ها

#صفا_یغمایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀